استیو هانکه، استاد اقتصاد دانشگاه جان هاپکینز در بالتیمور آمریکاست. او همچنین اقتصاددان ارشد موسسه کیتو -CATO- در واشینگتن دی سی است.
آقای هانکه، در موسسات مختلفی به عنوان مشاور فعالیت میکند، از جمله آقای هانکه مشاور ویژه مرکز ثبات مالی در نیویورک، عضو هیات مشاوره بانک مرکزی کویت و عضو شورای مشورت مالی در امارات متحده عربی است.
او در دوران ریاست جمهوری رونالد ریگان، به عنوان اقتصاددان ارشد، از جمله مشاوران شورای اقتصادی دولت آمریکا بوده است.
استیو هانکه نقش مهمی در پایهگذاری واحد پولی جدید در آرژانتین، استونی، بلغارستان، بوسنی و هرزگوین، اکوادور، لیتوانی و مونتهنگرو ایفا کرده و به دولتهای آلبانی، قزاقستان و یوگوسلاوی سابق مشاوره اقتصادی داده است.
بخش عمدهای از مطالعات و تحقیقات این اقتصاددان آمریکایی، در حوزه «ابرتورم»ها در کشورهای مختلف متمرکز شده است که آخرین آنها مطالعه و تحقیق بر «ابرتورم» رخ داده در کشور زیمبابوه بوده است.
این استاد اقتصاد دانشگاه جان هاپکینز آمریکا که صاحب تالیفاتی در حوزه اقتصاد است، از جمله ستون نویسان مجله فوربس نیز بوده است.
او چندی است به مطالعه بر اقتصاد ایران علاقمند شده و روند فزاینده نرخ تورم در ایران را مورد توجه قرار داده است، توجهی که بهانهای برای انجام گفتو گو با این استاد اقتصاد دانشگاه جان هاپکینز شده است:
Your browser doesn’t support HTML5
پروفسورهانکه، مدتی است در ایران برخی از اصناف برای انجام دادوستدهای خود از دلار استفاده میکنند، از سوی دیگر شما در یکی از برآوردهایتان نرخ تورم در ایران را بیش از یکصد درصد ارزیابی کردهاید.
این دو نشانه، نشانههایی از بروز ابرتورم در یک اقتصاد است، آیا با توجه تجربه مطالعات شما بر اقتصاد کشور زیمبابوه، اقتصاد ایران نیز دچار ابرتورم شده است؟
این دو نشانه، نشانههایی از بروز ابرتورم در یک اقتصاد است، آیا با توجه تجربه مطالعات شما بر اقتصاد کشور زیمبابوه، اقتصاد ایران نیز دچار ابرتورم شده است؟
در اوایل پاییز سال گذشته ایران با ابر تورم روبرو بود. اگر ابر تورم را اینگونه تعریف کنیم که در یک ماه تورم بیش از پنجاه درصد باشد، پاییز گذشته، زمانی بود که تورم به شصت درصد رسید. اما این نرخ تورم در طول زمان کاهش پیدا کرد.
توجه داشته باشید که من ایران را هیچگاه در فهرست کشورهایی که با ابر تورم روبرو بودهاند و آن را تجربه کردهاند، نگذاشتم، چرا که تورم بسیار بالا در ایران حتی یک ماه هم طول نکشیده است.
اما در عین حال نرخ تورم در ایران، حدودا ۴ برابر آن چیزی است که به طور رسمی اعلام میشود. ارقامی که بانک مرکزی ایران اعلام میکند بسیار کمتر از واقعیت است، رقم حدود ۳۰ درصدی که برای نرخ تورم اعلام شده، در حقیقت چیزی حدود ۱۱۰ درصد است.
اما در عین حال نرخ تورم در ایران، حدودا ۴ برابر آن چیزی است که به طور رسمی اعلام میشود. ارقامی که بانک مرکزی ایران اعلام میکند بسیار کمتر از واقعیت است، رقم حدود ۳۰ درصدی که برای نرخ تورم اعلام شده، در حقیقت چیزی حدود ۱۱۰ درصد است.
ریشههای بروز این تورم بالا در اقتصادایران را چه میدانید؟
اینکه چرا این نرخ تورم انقدر بالاست، فکر میکنم بد نباشه بر دو نکته تاکید کنیم. اول اینکه رشد نقدینگی در ایران، شدیدا به افزایش قیمتها منجر شده است.
همیشه هم این طور بوده، تورم همیشه پدیدهای است که با عرضه پول و نقدینگی در ارتباط است. به علاوه این باید در نظر داشته باشیم که ارزش پول در ایران در چه وضعیتی است.
ایرانیها میبینند که رشد روزافزون نقدینگی و در ادامه آن افزایش بیرویه قیمتها ادامه پیدا میکند و از سوی دیگر ریال ایران ارزش خود را از دست میدهد. از همین رو تصمیم میگیرند که سرمایه خود را هر چه زودتر به دلار یا طلا تبدیل کنند، چیزهایی که ارزششان را از دست نمیدهند و این نحوه عمل هم به افزایش تورم میانجامد.
اما باید بگویم که ارزش ریال هر روز پایینتر میآید چون نقدینگی هر روز افزایش مییابد، در نتیجه تمام این تحولات مانند چرخهای است که حول محور نقدینگی میچرخد.
همیشه هم این طور بوده، تورم همیشه پدیدهای است که با عرضه پول و نقدینگی در ارتباط است. به علاوه این باید در نظر داشته باشیم که ارزش پول در ایران در چه وضعیتی است.
ایرانیها میبینند که رشد روزافزون نقدینگی و در ادامه آن افزایش بیرویه قیمتها ادامه پیدا میکند و از سوی دیگر ریال ایران ارزش خود را از دست میدهد. از همین رو تصمیم میگیرند که سرمایه خود را هر چه زودتر به دلار یا طلا تبدیل کنند، چیزهایی که ارزششان را از دست نمیدهند و این نحوه عمل هم به افزایش تورم میانجامد.
اما باید بگویم که ارزش ریال هر روز پایینتر میآید چون نقدینگی هر روز افزایش مییابد، در نتیجه تمام این تحولات مانند چرخهای است که حول محور نقدینگی میچرخد.
آقای هانکه، همانطور که میدانید نزدیک به دوسالی است که برنامه حذف یارانههای مستقیم و پرداخت نقدی آنها به مردم در دستور کار دولت قرار گرفته است. سیاستهایی از این دست در دهه هشتاد در آمریکای لاتین نیز مسبب بروز تورمهایی با نرخ بالا شده است.
کم نیستند اقتصاددانانی که اجرای این برنامه را عامل اصلی افزایش نرخ تورم در ایران میدانند، شما چه سهمی برای برنامه هدفمندی یارانهها در به وجود آمدن این تورم قایل هستید؟
خب موضوع یارانهها خیلی مهم است و در عین حال موضوعی است که عموما با مسایلی چون سیاست درآمیخته است.
شما وقتی به گروهی یارانه نقدی میدهید، متوقف کردن این پرداخت ماهیانه بسیار سخت میشود. همچنین برای افزایش یارانهها به پول احتیاج است.
مهم نیست که این یارانه چگونه پرداخت میشود، در هر صورت نیازمند پول هستید و همین نیازمندی، بار دیگر افزایش نقدینگی را به دنبال دارد که به معنای افزایش تورم و کاهش ارزش پول ملی است. به نظر من صحبت زیاد درباره یارانهها، راه درستی برای پی بردن به بیماری یک اقتصاد نیست. چرا که افزایش نرخ تورم در دراز مدت، با رشد نقدینگی در ارتباط است.
باید تاکید کنم که منظور از تاثیر افزایش یارانهها چیست، وقتی یارانهها در حال افزایش باشد، آنوقت دولت باید پول بیشتری خرج کند، در نتیجه کسری بودجه بیشتری را تجربه خواهد کرد و برای جبران این کسری بودجه باید به بانک مرکزی برود و درخواست پول کند و با اجابت این درخواست، پول در جریان افزایش یافته و تورم بالا میرود.
مهم نیست که این یارانه چگونه پرداخت میشود، در هر صورت نیازمند پول هستید و همین نیازمندی، بار دیگر افزایش نقدینگی را به دنبال دارد که به معنای افزایش تورم و کاهش ارزش پول ملی است. به نظر من صحبت زیاد درباره یارانهها، راه درستی برای پی بردن به بیماری یک اقتصاد نیست. چرا که افزایش نرخ تورم در دراز مدت، با رشد نقدینگی در ارتباط است.
باید تاکید کنم که منظور از تاثیر افزایش یارانهها چیست، وقتی یارانهها در حال افزایش باشد، آنوقت دولت باید پول بیشتری خرج کند، در نتیجه کسری بودجه بیشتری را تجربه خواهد کرد و برای جبران این کسری بودجه باید به بانک مرکزی برود و درخواست پول کند و با اجابت این درخواست، پول در جریان افزایش یافته و تورم بالا میرود.
این شبکهای از اتفاقات است که اگر چه با موضوعی مثل یارانهها تحریک میشود اما عامل اصلی در برهم زدن تعادل این داستان، عرضه پول و افزایش نقدینگی است.
مدتی است که مسئولان دولتی در اقتصاد ایران، بر دلیل دیگری برای افزایش نرخ تورم در ایران پای فشاری میکنند: تحریم. متهم دیگر نابسامانیهای اقتصادی از جمله افزایش تورم در اقتصاد ایران است.
به نظر شما تحریمهای اقتصادی تا چه اندازه توانسته شاخصهای کلان اقتصادی به ویژه تورم را تحت تاثیر قرار دهد؟
تحریمها میتواند تاثیرگذار باشد. خصوصا وقتی یک اقتصاد ضعیف را هدف گرفته باشد، اقتصادی را که به نظر من بسیار بد مدیریت میشود. مدیریت بد ِاقتصاد ایران هم موضوع تازهای نیست و پیش از انقلاب بهمن ۵۷ نیز همینگونه بود و دولت در همه عرصههای اقتصادی دخالت میکند.
به نظر من یکی از دلایل شکل گرفتن آن انقلاب، اصولا مدیریت بد اقتصاد بود و این روند هنوز هم در ایران ادامه دارد.
ایران شباهتهای بسیار زیادی به ونزوئلا دارد. سیاستهای حکومتی درست نیست، اقتصاد به درستی هدایت و مدیریت نمیشود و این دو کشور تنها بر روی نفت شناور هستند.
اگر این کشورها نفت نمیفروختند، کشورهایی بسیار فقیر و عقبافتادهای بودند. در نتیجه این امری بدیهی است که بر چنین کشوری، تحریمها اثر خواهد کرد.
اما این یک روی ماجراست. روی دیگر این است که تحریمها کاربرد ندارند. چرا که این تحریمها باید در نهایت نتیجهای بدهند. آنچه من میگویم این است که در طول تاریخ اگر نگاه کنیم اینگونه تحریمها هیچگاه آن نتیجهای را که باید و گفته میشد را به بار نیاوردند و حتی تاثیری عکس داشتهاند.
آنچه تحریمها بیشتر از هرچیز به بار آوردند موجی از خشم در میان مردم کشورهای مورد تحریم بوده است. و این خشم، کشورهای تحریم کننده را از هدف نهاییشان دور میکند.
آنچه تحریمها بیشتر از هرچیز به بار آوردند موجی از خشم در میان مردم کشورهای مورد تحریم بوده است. و این خشم، کشورهای تحریم کننده را از هدف نهاییشان دور میکند.
مثال زیمباوه فکر کنم مثال خوبی باشد. تحریمها اعمال شد که شاید به پایان کار رابرت موگابه بینجامد. اما موگابه هنوز که هنوز است بر سر کار است. نمونه دیگر این موضوع کوباست، کمونیستها و فیدل کاسترو هنوز در آن کشور بر سر قدرت هستند.
شاید نظر من درباره تحریمها کمی با سایرین متفاوت باشد.
این درست است، تحریمها به نظر میآید که بر اقتصاد ایران تاثیر داشته و سختیهایی ایجاد کرده است، اما اینکه آیا به هدف نهایی هم میرسد، به نظر من خیر. در نتیجه من با فضایی که میبینم، خصوصا از خرداد ماه سال آینده پس از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری در ایران و پایان گرفتن فصل انتخاباتهای مختلف در کشورها، فضا باید بیشتر به سمت یافتن راه حلی دیپلماتیک پیش برود.