در رخدادی تأسفبار و معنادار، مولوی عبدالحمید شناختهشدهترین و معتبرترین چهره اهل سنت ایران اجازه و امکان نیافت در مراسم تنفیذ و تحلیف ریاست جمهوری حضور یابد.
با اطمینان میتوان گفت که پس از خاتمی، بزرگترین غایب داخلی مراسم تنفیذ و تحلیف، مولوی عبدالحمید بود. اگر عدم حضور خاتمی با توجه به حساسیتهای سیاسی ـ امنیتی رأس هرم نظام سیاسی علیه وی، قابل توجیه و فهم باشد، غیبت چهره برجسته میلیونها شهروند اهل تسنن ایران، جز تنگنظری سیاسی و مواجهه غیرمدبرانه حاکمان با بخش مهمی از جمعیت کشور، معنایی ندارد.
تلخی و ناگواری بیاعتنایی کانون مرکزی قدرت و بیت رهبری به مولوی عبدالحمید در مراسم تنفیذ به جای خود؛ جای خالی این روحانی برجسته اهل سنت در مراسم تحلیف در مجلس، مشهودتر بود؛ ملموستر، چرا که فهرست عریض و طویلی از چند ده کشور خارجی، مدعو مجلس و دولت بودند. اشخاصی که تنها حامل یک عنوان حقوقی (مانند رئیسجمهور یا نخستوزیر یا رئیس مجلس) هستند. در موارد پرشماری، معلوم نیست مابهازای حضور این افراد در این مراسم، یا فراتر از این، نتیجه تعامل ایران با کشورشان چیست.
نیمنگاهی به دعوتشدگان
بر مبنای گزارشهای رسمی نزدیک به ۱۰۰ مقام از کشورهای مختلف جهان برای حضور در مراسم تحلیف بیسابقه روحانی به ایران سفر کردند. چند صد مسافری که هزینه تحمیلشده بابت آمد و شد و اسکان و حفاظت و سرویسدهی و هدیه به آنان، اندک نیست. مسافرانی که ظاهراً باید بعدتر حامل این پیغام به جهان باشند که ایران مطابق سخن رهبر جمهوری اسلامی در پی «تعامل گسترده با دنیا»ست.
اما مستقل از کمیت مسافران، کیفیت و جایگاه و وزن سیاسی و اعتبار بینالمللی آنان چگونه بود؟ نیمنگاهی به اسامی برخی دعوتشدگان، روشنگر است.
«رابرت موگابه» دیکتاتور زیمباوه، یکی از نمادهای برجسته اینگونه مهمانان پرخرج و بیحاصل برای مراسم تحلیف بود. کسی که از ۱۹۷۹ میلادی بر زیمباوه حکمرانی میکند و سالهاست پایههای خودکامگی خود را در این کشور مستحکم کرده است.
حاصل حکمرانی موگابه و سیستم بسته حاکم بر زیمباوه، زمینهای زراعی بایر و لمیزرع است و فروشگاههای خالی از کالا و تورم و گرانی و بیکاری و فقر هولناک، و نیز مرگ فزاینده کودکان و کاهش سن امید به زندگی تا حدود ۳۵ سال. و اینها بهشکلی قابل حدس، همراه است با سرکوب آزادی بیان و رسانه و اعمال خشونت شدید علیه مخالفان سیاسی.
دعوت از دیکتاتور ۹۳ ساله، و حاکم خودکامه چنین کشوری که بیش از ۸۰ درصد مردم آن زیر خط فقر و در متن ناامنی و خشونت میزییند، چه دستآوردی برای ایران در پی دارد؟
«انور محمد» رئیسجمهور سورینام یکی دیگر از مهمانان بود. سورینام کشوری کوچک در شمال آمریکای جنوبی با حدود ۶۰۰ هزار نفر جمعیت و اقتصادی ضعیف و بحرانی است.
«بارناباس سیبوسیو دلامینی» نخستوزیر پادشاهی سوازیلند نیز مدعو مراسم بود. سوازیلند کشوری بسیار کوچک (با مساحتی مشابه استان اردبیل) در جنوب آفریقاست. کشوری که هم با فقر دست به گریبان است و هم با حکمرانی پادشاهی خوشگذران و ولخرج؛ پادشاهی که در سال ۲۰۰۳ یک جت شخصی با هزینهای معادل یکچهارم بودجه کشور برای خود سفارش داد و در هنگامه قحطی و خشکسالی و عسرت مردمانش، در سال ۲۰۰۴ حدود ۲۰ میلیون دلار برای ساخت کاخ یازده همسرش هزینه کرد. سوازیلند همچنین کشوری است که مطابق قانون اساسی آن، فعالیت تمامی احزاب مخالف ممنوع است و پادشاه دارای قدرت مطلقه.
«لستی سوم» پادشاه لسوتو دیگر میهمان مراسم تحلیف بود. مسافری از کشوری کوچک (با مساحتی مشابه کردستان) و فقیر در جنوب آفریقا، و با جمعیتی حدود دو میلیون نفر.
«ایگور دودون» رئیسجمهور مولداوی نیز به ایران آمده بود؛ مقام نخست یکی از فقیرترین و ضعیفترین کشورهای اروپایی که هنوز عضو اتحادیه اروپا نیست.
اینها، برخی از عالیرتبهترین مقامهای حاضر در مراسم تحلیف بودند. دولت و مجلس از میزبانی موگابه و مقامهای یادشده، چه اعتباری برای خود و کشور کسب میکنند و در پی تحقق کدام چشماندازها و سیاستها و اهداف است؟
اسامی تأسفبار مقامهای حاضر در مراسم تحلیف اما به موارد ناگوار پیش محدود نیست.
«عبدالله سامبی» رئیسجمهور سابق کومور (قمر) نیز از دعوتشدگان به مراسم بود. «مجمعالجزایر کومور» (قمر) در جنوبشرقی آفریقا و در میان اقیانوس هند واقع است. کشوری با ۲۲۳۵ کیلومتر مربع وسعت (کمتر از کوچکترین استان ایران: البرز)، و با جمعیتی کمتر از یک میلیون نفر. کشوری که در دوران ریاست جمهوری احمدینژاد توانست کمکی دو میلیون دلاری از جمهوری اسلامی دریافت کند و از امداد ایران برای ساخت ۵۰۰ واحد مسکونی برخوردار شود.
نایب رئیس مجلس گامبیا از کوچکترین کشورهای آفریقا (هماندازه با استان قم) یکی دیگر از میهمانان بود. او از کشوری میآمد که مردمانش در چالش با اقتدارگرایی حاکمان هستند و بخش بسیار مهمی از آنان زیر خط فقر زندگی میکنند.
وزیر خارجه سائوتومو جزیرهای در ۲۲۵ کیلومتری غرب آفریقا با مساحت و جمعیتی بهقدر شهری کوچک در ایران نیز برای مراسم تحلیف به ایران آمده بود، همانند وزیر خارجه توگو و لسوتو و وزیر اصلاحات ارضی نامبیا و فهرست مطول و غریبی از چنین دعوتشدگانی.
آنان در مراسمی حضور یافتند که به خاطرش پایتخت تعطیل شد، و مطابق آنچه احمد توکلی نماینده پیشین مجلس و اقتصاددان برآورد کرده، تعطیلی شنبه تهران حدود ۸ هزار میلیارد تومان برای اقتصاد ملی و میلیاردها تومان برای خزانه دولت هزینه در بر داشت.
آیا «فایده»های حضور این افراد بر «هزینه»های دعوت از ایشان میچربد؟
جای خالی مولوی عبدالحمید
همزمان با حضور چند صد میهمان خارجی از دهها کشور بااهمیت و بیاهمیت، متولیان مراسم (بهطور مشخص علی لاریجانی و همراهانش) چشم بر دعوت از شخص اول جامعه اهل سنت ایران فروبستند.
بهشکلی تأسفبار، ظاهرا روحانی و همکارانش نیز برای حضور حتمی مولوی، پیگیری جدی و قاطع مبذول نکردهاند. این درحالی رخ داده که دو استان سنینشین کشور (کردستان و سیستان و بلوچستان) با حدود ۷۳ درصد، بیشترین میزان حمایت از رئیسجمهور را در انتخابات ریاست جمهوری اخیر ابراز کردند.
مولوی عبدالحمید از مؤثرترین کنشگران سیاسی خشونتپرهیز، مداراجو، دموکراسیخواه و دغدغهدار تأمین منافع و امنیت ملی ایران در سالهای اخیر محسوب میشود. عدم دعوت از وی برای حضور در مراسم تنفیذ و تحلیف، پردهبرداری دوباره از نگاه و رویکرد غالب در کانون مرکزی قدرت در جمهوری اسلامی نسبت به شهروندان اهل تسنن است. نگاهی که تمایلی به حضور برجسته اهل سنت در ساختار سیاسی قدرت نشان نمیدهد.
در سطحی دیگر، عدم دعوت از مولوی عبدالحمید بار دیگر از نوع نگاه هسته اصلی قدرت در جمهوری اسلامی به مقومها و مؤلفههای تأمین امنیت ملی رونمایی کرد. آنجا که امنیت پایدار و مبتنی بر اقتدار فرهنگی و افزایش میزان مشارکت اجتماعی و سیاسی و رضایت شهروندان از نظام، زیر سایه اقتدارگرایی در داخل کشور و تحتالشعاع موشک و ماجراجویی نظامی ـ امنیتی در چند صد کیلومتری مرزها قرار میگیرد.
ضمن اینکه بیاعتنایی برگزارکنندگان مراسم تنفیذ و تحلیف به مولوی عبدالحمید ـ و بهتعبیر دقیقتر به میلیونها شهروند اهل تسنن ایران ـ درحالی رخ داد که رهبر جمهوری اسلامی در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری روحانی، مدعی شد: «ما هرچه داریم، از وحدت ملت، از اتحاد ملت در بین خودشان و از اتحاد ملت با مسئولین و مجریان امور کشور داریم؛ بگذاریم مردم در کنار هم زندگی آرامی داشته باشند.»
عدم پافشاری روحانی و همکارانش برای حضور مولوی عبدالحمید در مراسم تحلیف، رخداد خوبی در ابتدای کار دومین دولت اعتدالگرا نیست؛ مگر آنکه روحانی این مواجهه غیرقابل دفاع را هرچه زودتر و با تمهیداتی (از جمله در بهکارگیری بیشتر و بهتر اهل سنت در دولت جدید) جبران کند.