تراژدی اقتصادی و معکوس‌سازی پیروزی سیاسی بشار اسد

آهنگ تحولات جنگ داخلی سوریه بعد از توافق دولت‌های روسیه و ترکیه بر سر تشکیل منطقه حائل در ادلب کاهش یافته است. اگرچه استفان دی میستورا، نماینده سازمان ملل در امور سوریه، اعلام کرده اگر در سه ماه آینده روند تدوین قانون اساسی جدید سوریه به نحو مناسبی پیش نرود، ممکن است دوباره زبانه‌های آتش جنگ داخلی شعله‌ورتر شود.

دولت سوریه در سایه حمایت پررنگ نظامی، لجستیکی، مالی، امنیتی و سیاسی حکومت‌های روسیه، ایران و حزب‌الله لبنان و قدرت یافتن اسلام‌گرایان افراطی و جهادی و بی‌رحمی و قساوت کم‌نظیر توانست با تغییر فضای جنگ داخلی از مبارزه با استبداد به پیکار با تروریسم، تهدیدات را بر طرف سازد. اکنون بشار اسد با باز پس گرفتن اکثر قلمرو سوریه، خود را در کسوت حاکمی قرار داده که از دید بازیگران جهانی و منطقه‌ای موقعیت مسلطش حداقل در چند سال آینده چالش‌ناپذیر به نظر می‌رسد.

در حال حاضر غیر از نقاط شمال شرقی و شمال غربی سوریه که در کنترل کردهای سوری، مخالفان مسلح و نیروهای نزدیک به ترکیه است و بخش کوچکی در نزدیکی دیرالزور که داعش هنوز در آنجا حضور ملموسی دارد، مابقی نقاط سوریه در حوزه نفوذ دولت این کشور و متحدان منطقه‌ای و جهانی‌اش قرار دارد.

به دلیل حساسیت بالای ترکیه و ملاحظاتی که روسیه و ایران در تیره نشدن روابط با این کشور دارند، فعلاً برنامه بازپس‌گیری ادلب از دستور کار دولت سوریه خارج شده، اما بعید به نظر می‌رسد بشار اسد و حامیانش راضی شوند که این منطقه و نقاط کردنشین از قلمرو تحت حاکمیت دولت سوریه بیرون بماند. از این رو مذاکرات برای پیدا کردن راهی بینابین ادامه دارد.

دولت‌های آمریکا و ترکیه نیز دیگر برنامه‌ای برای حذف بشار اسد از قدرت ندارند و به دنبال استفاده از حضور نیروهای سوری متحدشان در شمال سوریه برای گرفتن امتیاز در آینده سوریه و تغییر قانون اساسی این کشور هستند تا حزب بعث موقعیت مسلطی نداشته باشد. اما با توجه به عواملی چون هزینه سنگینی که بشار اسد و پشتیبانانش پرداخته‌اند، عقبگرد اردوغان، ناامیدی مردم سوریه، انفعال مخالفان و بی‌برنامگی دولت‌های غربی بعید است که تحرکات سیاسی، نظامی و دیپلماتیک این دولت‌ها بتواند روند پیشروی اسد و متحدانش را متوقف و یا معکوس سازد.

در شرایطی که ائتلاف اسد-خامنه‌ای–پوتین-نصرالله هزینه کشته شدن تقریباً ۴۷۰ هزار نفر، زخمی شدن بیش از یک میلیون نفر و آواره شدن افزون بر ۱۲ میلیون نفر را پرداخت کرده و جامعه جهانی نیز منفعلانه نظاره‌گر بزرگترین فاجعه انسانی قرن بیست و یکم بوده است، منطقی نیست که پنداشت بشار اسد به کمتر از اعمال قدرت بر تمامی قلمرو سوریه تن بدهد. از این رو در ظاهر به نظر می‌رسد خاندان اسد با رد کردن بحران کماکان بازیگر اصلی معادلات قدرت در سوریه باشند.

اما ژرف‌کاوی ابعاد مختلف سوریه نشان می‌دهد که پیروزی سیاسی بشار اسد و پایان جنگ داخلی به نفع ائتلاف حزب بعث سوریه، حزب‌الله لبنان و حکومت‌های روسیه و ایران می‌تواند در شرایطی نه تنها پایان پایان نباشد، بلکه دوباره آغازی بر پایان حکمرانی اقتدارگرایانه بشار اسد باشد.

فتح دوباره کل قلمرو جغرافیای سوریه تازه آغاز روزهای سخت بشار اسد است. بر مبنای کارشناسی‌های متعدد هزینه بازسازی زمین سوخته و ویران‌شده سوریه بین ۲۵۰ تا هزار میلیارد دلار هزینه نیاز دارد. دولت سوریه منابع مالی و بانکی بسیار اندکی در دست دارد. تولید ناخالص داخلی سوریه به کمتر از یک چهارم میزان قبل از جنگ داخلی کاهش یافته است. طبق برآورد بانک جهانی بازگشت تولید ناخالص داخلی به رقم قبل از جنگ حداقل به چهار سال زمان نیاز دارد. نشست‌ها و کنفرانس‌هایی که برای بازسازی سوریه با حضور هیئت‌های بین‌المللی و نمایندگان دولت‌ها تشکیل شده، حداکثر تعهداتی در حد ۲۰ درصد نیاز سوریه را پذیرفته‌اند که عمدتاً مربوط به تأمین هزینه‌های بازگشت و شروع دوباره زندگی آوارگان و پناهجوهاست و اغلب آنها تمایلی به شرکت در پروژه‌های تجاری، عمرانی و زیرساختی مورد نظر دولت سوریه نشان نداده‌اند.

در این فضا دولت بشار اسد در وهله نخست بر روی همکاری دولت چین حساب کرده است. دولت‌های روسیه و ایران نیز به دلیل نقش حمایتی گسترده‌شان و هزینه‌های سنگینی که برای بقای بشار اسد پرداخت کرده‌اند، انتظار دارند در پروژه‌های اقتصادی و باسازی بعد از جنگ داخلی مشارکت داده شوند. در مورد جمهوری اسلامی اگرچه بشار اسد تمایل به استفاده از امکانات شرکت‌های ایرانی دارد، اما وجود مشکلات متعددی بعید است اجازه دهد جمهوری اسلامی بر سر خوان ترمیم ویرانی‌های سوریه بنشیند. عواملی چون کمبود منابع مالی، بورکراسی غیرضروری، فساد بالا، تحریم‌های خارجی سنگین، مشکلات ساختاری اقتصادی، و کیفیت پایین خدمات و برخی از کالاها اجازه نمی‌دهد تا ایران بتواند حضور چشمگیری در بازسازی اقتصادی سوریه باشد و در رقابت با دیگر کشورها ناگزیر از کنار رفتن است.

اما روسیه و چین بعید است کمک بلاعوض زیاد در اختیار دولت سوریه قرار دهند. آنها تمایل به سرمایه‌گذاری در پروژه‌های خاصی دارند که سودآوری آن بالا باشد. همچنین ناامنی و شرایط نامشخص سوریه نیز عاملی است که باعث می‌شود شرکت‌های چینی محتاطانه برخورد کنند. دولت چین حتی بازار ایران را جزو اقتصادهای پرریسک قرار داده و شرکت‌ها و بانک‌های چینی با محدودیت‌های خاصی با ایران داد و ستد می‌کنند.

کشورهای عربی ثروتمند و دولت‌های غربی نیز تا زمانی که شرایط برای تغییرات سیاسی در سوریه مساعد نشود، رغبتی برای مشارکت در بازسازی سوریه ندارند. ترکیه هم تقریباً رویه مشابهی دارد. بنابراین بعد از پایان جنگ، بشار اسد نمی‌تواند انتظارات برای بهبود اوضاع معیشتی و امنیتی را نادیده بگیرد و استمرار ویرانی‌ها، فقر و بیکاری او را به شدت آسیب‌پذیر می‌سازد.

از منظر دریافت کمک‌های بلاعوض فقط عربستان سعودی، امارات متحده و کویت، آمریکا و برخی از کشورهای اروپایی چنین توان بالقوه‌ای را دارند. بدین ترتیب بر خلاف دوران جنگ، سرنوشت بشار اسد در دست کشورهای خارجی مخالف است و حامیان کنونی توان چندانی برای حل مشکلات دوران صلح ندارند. بدون توافق بین دو قطب خارجی نزاع سوریه، بازسازی سوریه چشم‌انداز تیره‌ای دارد و توافق نیز حداقل نیازمند پایان یافتن سیطره دائمی حزب بعث بر عرصه سیاسی و حکمرانی سوریه است. از این رو غلط نیست اگر نتیجه گرفته شود که دوران صلح نوید روزهای سخت‌تری برای بقای حکمرانی اقتدارگرایانه بشار اسد و حزب بعث سوریه می‌دهد.

نظرات طرح شده در این یادداشت الزاماً بازتاب دیدگاه رادیوفردا نیست.