ساز و کار مالی جدید اروپا برای ایران جهت دورزدن تحریمهای آمریکا (اینستکس) که روز پنجشنبه، ۱۱ بهمن، بالاخره به طور رسمی اعلام شد را وزیر خارجه آلمان نشانهای از آن دانسته که اروپا صرف نظر از اینکه دیگران (آمریکا) چه موضعی دارند مصمم و همبسته به راه خویش میرود.
اروپاییها با این گام نه چندان اساسی پس از ماهها تعویق و تأخیر، خواستهاند که هم ایران را به برجام پایبند نگه دارند تا دور جدیدی از رقابت اتمی در منطقه و تغییر در موازنه کنونی قوا را مانع شوند، هم باب مذاکره در مورد سایر مواضع و رویکردهای از نظر آنها مناقشهانگیز ایران را باز نگه دارند، و هم تجارت با ایران را ولو در سطح محدود حفظ کنند تا حلقه اتصال با اقتصاد پرظرفیت ایران برای شرایطی که وضعیت مناسبات این کشور عادی شد باقی بماند.
ولی اینستکس در واقعیت امر بورس معامله کالایی است که ظرفیت و موفقیت آن در بیرونکشیدن ایران از زیر فشار تحریمها به شدت محدود است. شرکتهای بزرگی که از ایران خارج شدهاند و یا با آن معامله نمیکنند مسئلهشان صرفاً قطع ارتباطات بانکی ایران زیر فشار آمریکا نیست، بلکه معامله با ایران به معنای محرومیتشان از بازار بسیار بزرگتر آمریکاست.
بسیاری از شرکتهای کوچک هم بیش از آنها زیر فشار آمریکا و انسدادهای بانکی آن هستند که وارد ریسک معامله با ایران بشوند. سفارت آمریکا در آلمان حتی به شرکت ارسالکننده وسایل الکتریکی و باغبانی به سفارت و کنسولگریهای ایران در اروپا هم نامه نوشته که نکنید، وگرنه خود دانید. این که حتی از ترس تحریمهای آمریکا وزارتخانههای اقتصاد و دارایی سه کشور عضو اینستکس (آلمان، فرانسه و بریتانیا) حاضر نشدهاند مأموران خود را به شورای نظارت بر اینستکس بفرستند و مأمورانی از وزارتخانههای خارجه که سررشتهای در این مسئله ندارند این مأموریت را به عهده گرفتهاند هم، خود نکته گویایی از تأثیر محدودساز آمریکا بر کارکرد نهاد تازه است.
اروپاییها گفتهاند که با اینستکس میخواهند سطح تجارت با ایران را (ولو در عرصههای غذایی، دارویی و تجهیزات پزشکی) دستکم در سطح دوره قبلی تحریمها و قبل از امضای برجام نگه دارند و نگذارند که رویکرد تهاجمیتر دولت آمریکا در این دوره کل تجارت با ایران را فلج کند. منتهی مشکل از یک سو این است که فشارهای آمریکا شاید نهایتاً در ماههای آینده صدور نفت ایران را بیش از پیش کاهش دهد و اصولاً پول چندانی از بابت درآمدهای نفتی وارد اینستکس نشود که بتوان با آن مطالبات صادرکنندگان کالا به ایران را تصفیه کرد.
مسئله دیگر این است که اگر صادرات نفت ایران در همین سطح هم باقی بماند آیا همه کشورهای خریدار نفت ایران، از اسپانیا و یونان و ایتالیا گرفته تا واردکنندگان بزرگتری مانند چین و هند حاضرند با اینستکس همکاری کنند و دستکم بخشی از درآمدهای نفتی ایران را برای تصفیه مطالبات احتمالی شرکتهای اروپایی در اختیار آن قرار دهند. مثلاً حتی صادرات (محدودهشده) آلمان به ایران در دوره قبلی تحریمها ۱۰ برابر واردات از ایران بود و لذا تدوام همین میزان از صادرات هم اگر شرکتهای آلمانی به رغم فشارهای آمریکا حاضر به تداوم آن باشند، باید با پولی تصفیه شود که از فروش نفت ایران به جاهای دیگر به اینستکس وارد شود، امری که هم به سبب فشارهای آمریکا و هم منافع و مصالح خریداران عمده نفت ایران با ابهام و سؤال روبهرو است.
فراتر از «نمایشی از دلجویی»؟
مقامهای آمریکایی شاید به درستی گفتهاند که اینستکس تغییری اساسی در فشارها علیه ایران ایجاد نمیکند و نوع واکنش و فرمولبندی عباس عراقچی، معاون وزارت خارجه ایران نسبت به اینستکس هم از رضایتی محسوس حکایت نمیکند. او ابراز امیدواری کرده این سازوکار ناقص نباشد و به مبادله کالاهایی چون غذا و دارو محدود نشود.
در تهران راه مقابله با تحریمهای آمریکا را نه تغییر و بازنگری در رویکردهایی که به تنشی سی، چهل ساله در مناسبات جمهوری اسلامی با غرب منجر شده بلکه در مقاومت در برابر تحریمها میدانند تا (شاید) دوره ترامپ در ۲۰۲۰ تمام شود. این که حذف دولت ترامپ تحقق یابد با اما و اگر توأم است و جانشین او هم با توجه به کلیت ساختار قدرت در آمریکا حتی اگر انعطاف اوباما هم داشته باشد بعید است که بدون تغییر در رویکردهای منطقهای و بینالمللی ایران، بهویژه نوع نگاه به موجودیت اسرائیل، برای عادیسازی مناسبات با جمهوری اسلامی امکان مانوری چندانی داشته باشد، چنان که حتی خود دولت اوباما هم در شرایط عدم تمایل تهران به مذاکره برای حل سایر مسائل غیرهستهای هم کار زیادی از پیش نبرد و برجام در همان دوره هم شکننده ماند. گفتن ندارد که تغییر در این یا آن نگاه و رویکرد منطقهای به معنای تسلیم نیست، بلکه میتواند با توجه به نقش و وزن و اهمیت ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک ایران با مجموعهای پیچیده از بده و بستانها در مذاکرات همراه شود.
ولی حتی اگر استراتژی تهران، یعنی «مقاومت در برابر تحریمها تا حذف ترامپ» هم درست باشد، باز هم بعید است که اینستکس در مختصات کنونیاش اهرمی قوی در جهت چنین مقاومتی باشد. حق شاید با ستوننویس روزنامه اقتصادی معروف آلمان (هندلزبلات) باشد که در توئیت خود نوشت اینستکس نماد و نمایشی از دلجویی اروپا از تهران و قوتقلب دادن به خود در اقیانوسی از ضعف در برابر سیاستهای مالی و تهاجمی اقتصادی آمریکاست.