یادداشتی از سام خسرویفرد: چشمهای بسیاری به اجلاس تغییرات اقلیمی در گلاسگو دوخته شده است. عدهای با خوشبینی و عدهای دیگر با بدبینی اخبار را دنبال میکنند. کارشناسان با شک و تردید از موفقیت آن یاد کردهاند و عدهای نیز پیروزی آن را پیشاپیش جشن گرفتهاند.
معیار و ملاک موفقیت برای یک نشست بینالمللی محیط زیست چیست؟ چرا کنفرانس اقلیمی کپنهاگ در سال ۲۰۰۹ ناموفق بود و نشست پاریس در سال ۲۰۱۵ موفق شناخته شد؟ اگر اجلاس با پیروزی به پایان برسد، چه ضمانتی برای موفقیت در عمل و اجرا وجود دارد؟
مقدمهای برای برگزاری
اجلاس گلاسگو معروف به کاپ ۲۶ بیستوششمین نشست سران کشورهای عضو سازمان ملل و امضاکنندهٔ کنوانسیون تغییرات اقلیمی است. نخستین بار در ۱۹۹۵ سران کشورها در برلین گرد هم آمدند با هدف دستیابی به برنامهای مشترک برای کاهش روند مخرب تغییرات اقلیمی. از آن تاریخ تا امروز هر سال کنفرانسی با حضور مقامهای ارشد کشورها برگزار شده و فقط سال گذشته، بهدلیل کرونا، این اجلاس برگزار نشد.
پیش از این که اهل سیاست و تصمیمگیران ارشد کشورها در اجلاس تغییرات اقلیمی حاضر شوند، کارشناسان بسیاری ضمن تحقیق، مطالعه و چانهزنیهای فنی مقدمات را آماده میکنند. دو گروه فنی و دائمی (یکی در ارتباط با مسائل علمی و تکنیکی و دیگری در ارتباط با اجرایی بودن روشهای علمی) همهٔ جوانب را میسنجند؛ سالی دو بار جلسه دارند که یکی از آنها همزمان با نشست سران برگزار میشود.
وظیفهٔ این دو گروه مشاوره دادن به مقامهای بالادستی است و از همکاری و مشارکت علمی و فنی نمایندگان کشورهای عضو پیمان تغییرات اقلیمی نیز استقبال میکنند. آنچه رهبران جهان در اجلاسی نظیر گلاسگو بر سر آن چانه میزنند، ماحصل روزها بررسی و بحث و گفتوگوست.
بیشتر در این باره: دبیرکل سازمان ملل در کنفرانس تغییرات اقلیمی: ما در حال کندن گور خود هستیمآمادهسازی و برگزاری کنفرانسی که در متن و حاشیهٔ آن سی هزار نفر مشارکت داشته باشند، کاری است دشوار و البته غیرمحیطزیستی. گردهم آمدن این تعداد در کنار هم یعنی افزایش ردپای اکولوژیک و سوزاندن سوختهای فسیلی برای سفری که برای بسیاری از شرکتکنندگان طولانی و بین قارهای است. اما به نظر میرسد چارهٔ دیگری نیز وجود ندارد. همهگیری جهانی کرونا نشان داد نشستهای آنلاین و مجازی نمیتواند مثل ملاقاتهای حضوری و گفتوگوهای رو در رو مؤثر باشد.
یأس و شگفتی از اجلاسی بیثمر
سه سال پس از آنکه رهبران ۱۵۴ کشور جهان در خلال اجلاس زمین (برگزارشده در ریودوژانیرو، پایتخت سابق برزیل) در ۱۹۹۲ معاهدهٔ تغییرات اقلیمی را امضا کردند، در آلمان گرد هم آمدند تا راهحلی برای گرمایش جهانی پیدا کنند.
تقریباً همهٔ آن سیاستمداران دیگر تصمیمگیران امروز نیستند، اما رویه و سنتی که به جا گذاشتهاند همچنان تکرار میشود: قول همکاری؛ وعدههایی برای کاهش گازهای گلخانهای؛ و خریدن زمان و تاخیر در اجرای تعهدات تا اینکه دورهشان به سر آید و از گردونهٔ مناسبات سیاسی بیرون روند.
شاید همین رویه است که دلمشغولان محیط زیست را ناامید میکند. حرفهایی که امروز در گلاسگو میشنوند، گرچه در جزئیات یا نحوهٔ اجرای تعهدات اندکی تفاوت دارد، در کلیات همانی است که طی ۲۷ سال گذشته پیوسته تکرار شده است.
اگر در نشست کیوتو در ۱۹۹۷ صحبتها پیرامون کاهش پنج درصدی گازهای گلخانهای بود، امروز به دلیل وخیمتر شدن حال زمین باید دنبال راهی بود که تولید این گازها تا ۲۰۵۰ (۲۹ سال دیگر) به صفر برسد. چنین هدفی با در نظر گرفتن شرایط کنونی جهان نظیر تجارت آزاد، وجود شرکتهای بزرگ و چندملیتی، حضور موقت اهل سیاست بر مصدر قدرت، جمعیت رو به افزایش زمین و محدود بودن منابع، بلندپروازانه و دستنایافتنی است.
نشستهایی نظر گلاسکو که رهبران کشورهای آلایندهای نظیر چین، روسیه، عربستان و حتی ایران در آن شرکت نمیکنند، گرچه تکراری است، همچنان شگفتی میآفریند و امیدها را به یأس بدل میکند. ناامیدی عظیم مدتی پس از این گونه نشستها ظهور میکند. نمونهاش اجلاس پاریس که در ظاهر پایان خوشی داشت، اما در نهایت درختی که کاشته شد بیبرگ و بیثمر بود.
موفقیت چیست؟
تعریف موفقیت کلید ارزیابی نشستهای بینالمللی است. این تعریف برای اجلاسی نظیر گلاسگو بر روی کاغذ ساده است: اگر «اهداف» از پیش تعیینشده محقق شود، آن نشست «موفق» است.
پیش از برگزاری، چهار هدف برای نشست گلاسگو اعلام شد:
۱- رسیدن به کربن صفر تا نیمهٔ قرن حاضر و نگه داشتن افزایش دمای زمین تا ۱.۵ درجه سانتی گراد
سران کشورها باید بر سر مسائلی نظیر مصرف نکردن زغال سنگ، محدود کردن جنگلزدایی، استفاده از خودروهای برقی و تشویق و سرمایهگذاری در انرژیهای پاک به توافق برسند.
بیشتر در این باره: جو بایدن از غیبت رهبران چین و روسیه در کنفرانس تغییرات اقلیمی انتقاد کردگرچه تا امروز بیش از ۱۱۰ کشور در گلاسگو موافقت کردهاند که تا سال ۲۰۳۰ جنگلزدایی را متوقف کنند، هشتاد کشور جهان قرار است تا سال ۲۰۳۰ دستکم شس درصد تولید گازهای گلخانهای را کاهش دهند و ۱۸ کشور جهان (از جمله کانادا و آمریکا) قرار است تا پایان سال آیندهٔ میلادی سرمایهگذاری در پروژههای سوختهای فسیلی را پایان دهند، اما با توجه به روند مذاکرات، شرکت نکردن کشورهای آلاینده در نشست اخیر و همچنین افزایش بهرهبرداری چین از معادن زغال سنگ همزمان با برگزاری همایش تغییرات اقلیمی گلاسکو، نمیتوان امید چندانی داشت که تا نیمهٔ قرن حاضر تولید کربن به صفر برسد.
۲- حفاظت جوامع و زیستگاههای طبیعی
حفاظت و بهسازی اکوسیستمها، ایجاد سیستمهای دفاعی و هشدار و نیز انعطافپذیری کشاورزی و تأسیسات زیربنایی برای جلوگیری از از دست رفتن معیشت و زندگی مردم از جمله اهدافی است که قرار است کشورها برای دستیابی به آنها با هم توافق کنند.
۳- بسیج منابع مالی
از سخنرانیهای مقامهای کشورهای ثروتمند و نیز صاحبان چند شرکت بزرگ جهان میتوان استنباط کرد که جمعآوری منابع مالی حتی بیش از یکصد تریلیون دلار نیز شدنی است، اما اینکه چگونه این مبلغ تخصیص داده یا هزینه شود، همچنان مناقشهانگیز است.
۴- همکاری مستمر
نهایی کردن مقرراتی که توافق پاریس را عملیاتی خواهد کرد و نیز شتاب بخشیدن به اقدمهایی در قالب همکاری بین دولتها، بخش خصوصی و جامعهٔ مدنی برای مهار بحران اقلیمی آخرین هدف کنفرانس گلاسگوست؛ هدفی گسترده و مملو از جزئیات که شاید دستیابی به توافقی بر سر آن چندان ساده نباشد.
بیشتر در این باره: بیش از یکصد تن از رهبران جهان متعهد شدند که تا سال ۲۰۳۰ به جنگلزدایی پایان دهنداگر این چهار هدف یا بخش عمدهای از آنها در خلال اجلاس گلاسگو محقق شود، این نشست موفقیتآمیز و گامی به سوی مهار هیولای تغییر اقلیمی توصیف خواهد شد، درست نظیر آنچه در پاریس (کاپ ۲۱) روی داد و در کپنهاگ (کاپ ۱۵) محقق نشد.
با این حال عدهای از فعالان محیط زیست از جمله شناختهشدهترین پرچمدار آن، گرتا تونبری (که به تونبرگ شناخته میشود)، یک هفته پیش از پایان نشست آن را شکستخورده توصیف کردند. رسیدن به یک توافق فراگیر البته که موفقیت یک نشست بینالمللی است اما پیروزی در اجرا و عملیاتی شدن آن است که میتواند زمین را از بحران کنونی نجات دهد.
الزامآور نبودن توافق احتمالی، فقدان نظارت بر عملکرد کشورها، پیچیده بودن راهحلها، محدودیتهای اقتصادی کشورها و مقاومت شرکتهای بزرگ و نابودگر منابع، دستیابی به موفقیت را در عمل دشوار میکند.
برای رسیدن به کربن صفر، متوقف کردن نابودی طبیعت و بهسازی و بازسازی آن فرصت چندانی باقی نمانده است. آیا با وقتکشیهای مستمر اهل سیاست و مانعتراشیهای شرکتهای بزرگ (بهویژه فعال در حوزهٔ انرژیهای فسیلی) میتوان بحران تغییر اقلیمی را به سلامت از سر گذراند؟ حتی خوشبینترین افراد نیز نمیتوانند پاسخ مثبت و قطعی به این سؤال بدهند.