بیست سالگی یورو: از رویا تا واقعیت

یورو، پول واحد اروپا، اول ژانویه سال نوی میلادی بیستمین سالروز تولد خود را جشن گرفت.

۲۰ سال پیش، در نخستین روز از واپسین سال هزاره دوم میلادی (۱۹۹۹)، ۱۱ کشور اروپایی یورو را به عنوان پول مشترک در روابط میان بانک‌های خود پذیرفتند. سه سال بعد از این رویداد، اول ژانویه سال ۲۰۰۲، پول‌های قدیمی این کشورها از صحنه خارج شدند و جای خود را به یورو سپردند که، به صورت مسکوک و اسکناس مورد استفاده در داد و ستد، در اختیار شهروندان «منطقه پولی اروپا» قرار گرفت.

تحقق یک آرزوی قدیمی

زایش پول واحد اروپا یکی از سرنوشت‌سازترین گام‌هایی بود که مردم این قاره در راه دستیابی به وحدت برداشتند. از قرن‌ها پیش به این سو اروپا به یکی از شکوفاترین کانون‌های پیشرفت‌های مادی و معنوی در جهان بدل شد و نقش اول را در پیدایش تمدن کنونی در مقیاس سیاره زمین بر عهده گرفت. ولی در همان حال اروپا عرصه تنش‌های پایان‌ناپذیر بود که به ویژه در پی انقلاب کبیر فرانسه و جنگ‌های ناپلئونی در قرن نوزدهم رو به اوج‌گیری گذاشتند و در قرن بیستم، با جنگ‌های جهانی اول و دوم، مخوف‌ترین قصابی‌های تاریخ بشر را به راه انداختند. در این میان هیچیک از کشورگشایان بزرگ اروپایی، از شارلمانی در قرن هشتم میلادی گرفته تا ناپلئون در قرن نوزدهم و هیتلر در قرن بیستم، نتوانستند به وحدت اروپا در قالب یک امپراتوری بزرگ جامه عمل بپوشانند.

ولی وحدت اروپا در جمع اومانیست‌ها و هواداران صلح و پیشرفت نیز هواداران فراوان داشت، از جمله ویکتور هوگو نویسنده نام‌آور قرن نوزدهم فرانسه که فکر ساختن «ایالات متحده اروپا» را پیش کشید. در پی جنگ جهانی دوم و ویرانی‌های توصیف‌ناپذیر آن بود که شماری از برجسته‌ترین دولتمردان اروپایی همچون ژان مونه، روبر شومن، شارل دوگل، پل هانری اسپاک، آلسید دو گاسپری، کنراد آدنائر و غیره... در راه تبدیل رویا به واقعیت به پا خواستند و، با بنیان نهادن «بازار مشترک اروپا» بر پایه قرارداد ۱۹۵۷ رم، تلاش کردند از راه ایجاد همگرایی اقتصادی زمینه استقرار یک صلح پایدار را در قاره‌ای پاره پاره و خون‌آلود فراهم آورند.

رونمایی از طرح پیشنهادی برای سکه‌های یورو در ۱۹۹۷ در فرانسه

ولی پایه‌گذاران اروپای متحد از دهه ۱۹۷۰ به این نتیجه رسیدند که بدون مسلح شدن به یک پول واحد، تحقق وحدت اروپا غیرممکن خواهد بود. گام‌های اولیه در راه دستیابی به وحدت پولی سرانجام پس از فراز و نشیب‌های گوناگون، و تبدیل «بازار مشترک اروپا» به «اتحادیه اروپا»، به پیدایش یورو انجامید. این نخستین بار در تاریخ جامعه انسانی است که زایش یک پول به جای آنکه محصول اراده یک کشور واحد باشد، توسط شماری از کشورها انجام می‌گیرد. فراموش نکنیم که در طول تاریخ، «سکه زدن» نخستین ابتکار هر قدرت سیاسی در آغاز تسلطش بر یک سرزمین و یک ملت بوده است. به علاوه مردمی که طی دهه‌ها و قرن‌ها از یک واحد پولی استفاده می‌کنند، از میان رفتن آن را به آسانی تاب نمی‌آورند. به بیان دیگر پول، در ورای نقش اقتصادی خود، از ارزش معنوی و روانی و احساساتی نیز برخوردار است.

کسانی که اروپا و وزنه بسیار سنگین ناسیونالیسم را در تاریخ آن نشناسند، نمی‌توانند اهمیت و مفهوم و پیام «یورو» و پیدایش آنرا درک کنند. ۱۱ کشور به وجود آورنده «منطقه پولی اروپا» برای خلق یورو می‌بایست از پول‌های ملی خود، که در واقع بخش مهمی از هویت آنها به شمار می‌آمدند، صرف نظر کنند. هلندی‌ها می‌بایست پول بلندآوازه‌ای چون «فلورن» را به خاک بسپارند. فرانسوی‌ها مجبور بودند با «فرانک»، که قرن‌ها نماد تاریخ و تمدن آنها بود، وداع کنند. و آلمانی‌ها باید از «مارک» بسیار معتبر خود، که در پی یک فروریزی هولناک در ۱۹۴۵ به نماد رستاخیز آنها بدل شده بود، دل بکنند.

به بیان دیگر گذار به یورو مستلزم فداکاری‌های بزرگ بود و هیچ اطمینانی وجود نداشت که چنین تحول بزرگی با جوشش احساسات ناسیونالیستی روبه‌رو نشود. ولی «معجزه» اتفاق افتاد و ۱۱ کشور اروپایی به آزمونی روی آوردند که می‌توانست به رویای آنها در راه دستیابی به یک وحدت صلح‌آمیز جامه عمل بپوشاند، ولی در همان حال خالی از خطرهای گوناگون نیز نبود.

دستاوردهای یورو

بیشتر در این باره: قدرت نمایی دوباره یورو در برابر دلار

طی ۲۰ سالی که از زایش یورو می‌گذرد، پول واحد اروپا از فراز و نشیب‌های فراوان گذشت و از جمله در جریان بحران به وجود آمده بر سر بدهی‌های خارجی یونان همزمان با بحران عظیمی مالی بین‌المللی در ۲۰۰۸ و سال‌های بعد از آن، حتی تا مرز فروپاشی پیش رفت. ولی در حال حاضر با اطمینان می‌توان گفت که یورو از قدرت و اعتماد در بخش بسیار بزرگی از جهان برخوردار است و در روابط پولی بین‌المللی نیز، بعد از دلار آمریکا ولی با فاصله زیاد، در جایگاه دوم قرار دارد.

دستاوردهای مهم پول واحد اروپا را در ۲۰ سال گذشته می‌توان چنین خلاصه کرد:

یک) «منطقه پولی اروپا»، که یورو مظهر آن است، در سال ۱۹۹۹ با شرکت ۱۱ کشور به وجود آمد، ولی امروز ۱۹ کشور مرکب از ۳۴۰ میلیون نفر در آن عضویت دارند که در زندگی روزمره خود از این پول استفاده می‌کنند. به علاوه ارزهای متعلق به ۶۰ کشور و سرزمین به گونه‌های مختلف با یورو ارتباط دارند.

دو) به رغم تلاش‌های گسترده پوپولیست‌های راست و چپ افراطی در اروپا، یورو در مجموع از اعتماد و علاقه بخش بسیار بزرگی از شهروندان ۱۹ کشور عضو «منطقه پولی اروپا» برخوردار است. بر پایه یک نظرخواهی که به تازگی انجام گرفت، ۶۴ درصد شهروندان این ۱۹ کشور وجود یورو را مثبت ارزیابی می‌کنند. در میان جوانان، افراد صاحب مدارک دانشگاهی و شاغلان، وابستگی به یورو از همه بیشتر است. در ایرلند (۸۵ درصد)، لوکزامبورگ (۸۰ درصد) و اتریش (۷۶ درصد)، نگاه مثبت به یورو از دیگر کشورها بیشتر است. حتی در کشوری مثل ایتالیا، که پوپولیست‌های مخالف اتحادیه اروپا دست بالا را دارند، اکثریت مردم حاضر نیستند یورو را رها کرده و بار دیگر به لیر (پول پیشین) رو بیاورند.

سه) وجود پول واحد به از میان رفتن مرزها کمک کرده و شهروندان ۱۹ کشور بدون نیاز به تبدیل ارز از مرزها می‌گذرند.

چهار) وجود پول واحد هزینه مبادله میان کشورهای عضو «منطقه پولی اروپا» را به گونه‌ای چشمگیر پایین آورده و به کاغذ بازی و اتلاف وقت و مال برای نقل و انتقال‌های پولی پایان داده است.

پنج) پیش از استقرار «منطقه پولی اروپا» و زایش یورو، کشورهای عضو اتحادیه اروپا سعی می‌کردند از طریق کاهش نرخ مبادله پول‌های ملی‌شان، صادرات خود را بالا ببرند و وارداتشان را پایین بیاورند. تضعیف پول ملی در خدمت جنگ بازرگانی، یکی از تکنیک‌های شناخته‌شده در روابط اقتصادی میان کشورهاست و می‌دانیم که ژاپن و چین هم در مقیاسی کسترده از این تکنیک استفاده کرده‌اند. اروپای ماقبل یورو نیز از «جنگ پول‌ها» رنج می‌برد و بازرگانی میان اعضای آن خالی از دردسر نبود. پیدایش یورو به «جنگ پول‌ها» پایان داد و دیگر هیچ کشور عضو «منطقه پولی اروپا» نمی‌تواند با دستکاری در نرخ ارز خود به امتیازهای بازرگانی دست پیدا کند.

ضعف‌های یورو

به رغم همه این دستاوردها، یورو از شکنندگی‌های گوناگون رنج می‌برد و، به همین دلیل، هنوز نتوانسته است به یک پول واقعاً جهانی و مورد استفاده گسترده در روابط اقتصادی بین‌المللی بدل شود:

بیشتر در این باره: آیا اتحادیه اروپا می‌میرد؟

یک) همانطور که گفته شد، یورو پول واحد ۱۹ کشور اروپایی است. مشکل اینجاست که این ۱۹ کشور از لحاظ اقتصادی در موقعیتی یکسان نیستند و به دشواری می‌توانند خود را با یک پول واحد و الزامات آن منطبق کنند. ما در این جا تنها تردیدها و پرسش‌ها را مطرح می‌کنیم و به پاسخ‌های گوناگونی که برای آنها وجود دارد، نمی‌پردازیم. آیا دو اقتصاد بسیار متفاوت همچون آلمان و یونان می‌توانند پول واحد داشته باشند؟ آیا بانک مرکزی اروپا، که مدیریت یورو را در اختیار دارد، می‌تواند یک نرخ بهره واحد را برای هر دوی این اقتصادها تعیین کند و منتظمات یکسانی را در عرصه پولی بر هر دو کشور تحمیل کند؟ تصادفی نیست که کشورهای شمال «منطقه پولی اروپا» (آلمان، اتریش، هلند ...) با سختگیری‌های بانک مرکزی اروپا در عرصه پولی مشکلی ندارند، حال آنکه کشورهای جنوبی این منطقه (ایتالیا، پرتغال، اسپانیا...) به شدت با این سختگیری‌ها مخالفت می‌کنند.

دو) وجود یورو و سابقه ۲۰ ساله آن هنوز شکاف میان اقتصادهای «منطقه پولی اروپا» را به گونه‌ای چشمگیر کاهش نداده و تحرک فعالان اقتصادی میان ۱۹ کشور عضو آن چندان چشمگیر نیست. در ایالات متحده آمریکا بازار کار و سرمایه‌گذاری سراسری است، حال آنکه در منطقه یورو شاغلان و بنگاه‌های کوچک و متوسط همچنان میدان فعالیت خود را عمدتاً در سطوح ملی جستجو می‌کنند نه در مقیاس تمام منطقه.

سه) ساختارهای اقتصادی و پولی اروپا هنوز ناقص است و نمی‌تواند تکیه‌گاه استواری برای یورو باشد. «منطقه پولی اروپا» صاحب یک بانک مرکزی است که در فرانکفورت مستقر است. در عوض اروپا نه بودجه واحدی دارد و نه سیاست واحد و نه قدرت نظامی واحد. در طول تاریخ، پول‌های معتبر (به ویژه پوند بریتانیا و دلار آمریکا) با تکیه بر همه تکیه‌گاه‌های قدرت (از اقتصادی گرفته تا دیپلماسی و نظامی) به اقتدار در سطح جهانی دست یافتند. یورو از چنین تکیه‌گاه‌هایی برخوردار نیست و تلاش‌هایش برای تبدیل شدن به یک نیروی واقعاً مقتدر در سطح جهانی که نهادها و شخصیت‌های مشخص و شناخته شده داشته باشد، تاکنون بی‌نتیجه مانده است. این وضعیت طبعاً بر قدرت و نفوذ یورو تأثیر منفی دارد.

چهار) یورو پولی است مورد احترام و قابل اعتماد در افکار عمومی اروپا و جهان، ولی هنوز از ظرفیت لازم برای بدل شدن به یک ارز سراسری برخوردار نیست. در حال حاضر تنها ۲۰ تا ۲۲ درصد ذخایر ارزی بانک‌های مرکزی در جهان به یورو است، حال آنکه سهم دلار در ذخایر بانک‌های مرکزی در جهان بین ۶۰ تا ۶۲ درصد نوسان می‌کند. به علاوه برای بخش بزرگی از داد و ستد مواد اولیه در جهان به ویژه نفت عمدتاً از دلار استفاده می‌شود. شگفت‌آور است که کشورهای اروپایی هنوز بهای بخش مهمی از واردات نفتی خود را به دلار می‌پردازند. از سوی دیگر بانک‌های آمریکایی، با توجه به وزنه بسیار سنگین‌شان، بخش بسیار مهمی از سرمایه‌گذاری‌های خارجی در جهان و نیز بازرگانی بین‌المللی را تأمین مالی می‌کنند که طبعاً به تزریق گستره دلار در اقتصاد جهانی منجر می‌شود.

با توجه به همه این عوامل، یورو هنوز نتوانسته است در روابط اقتصادی بین‌المللی سهمی تعیین‌کننده داشته باشد. آرزوی بزرگ یورو، تضعیف دلار آمریکا و فرو کشیدن آن از جایگاه کنونی آن است (دلارزدایی). دستیابی به این آرزو نیازمند رفع شکنندگی‌هایی است که به آنها اشاره کردیم. اروپایی‌ها به پول واحد خود می‌بالند، ولی در همان حال به ضعف‌های آن نیز آگاهند و می‌دانند که باید بر این ضعف‌ها غلبه کنند، به ویژه در شرایطی که ایالات متحده آمریکا سیاست تازه‌ای را در پیش گرفته که با اصل قدیمی پشتیبانی از وحدت اروپا و اتحاد میان دو سوی اقیانوس اطلس نمی‌خواند.

در پی خروج ایالات متحده آمریکا از «برجام»، بخش بزرگی از تلاش‌های اتحادیه اروپا برای حفظ این موافقتنامه به شکست انجامید. کم نیستند صاحبنظران و نیز صاحب منصبان ارشد اروپایی که این شکست را با ضعف یورو در برابر دلار بی‌ارتباط نمی‌دانند.