با بیانیه سناتور باربارا میکولسکی در روز چهارشنبه ۱۱ شهریور در حمایت از توافق اتمی با ایران در حالی که اطمینان نسبی به عدم رد این توافق در رایگیری ۲۶ شهریور در کنگره بدست آمد، این امر به موفقیت باراک اوباما و شکست آشکار بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، تعبیر شد.
نتانیاهو از لحظه حصول این توافق در ۲۳ تیر تا حال، به موضعگیری سرسختانه در برابر آن اقدام کرده و برای رد توافق در رأیگیری کنگره تلاش گستردهای را سامان داده و سازمانهای یهودی و حامیان دیگر اسرائیل در آمریکا را بسیج کرده بود.
جمهوریخواهان که اکثریت سنا و مجلس نمایندگان را در اختیار دارند به شدت با توافق هستهای با ایران مخالفند و اعلام کردهاند این توافق را رد خواهند کرد. این در حالی است که باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا، هشدار داده که مخالفت کنگره با توافق را وتو خواهد کرد.
اما یک تحلیلگر آمریکایی در روزنامه اسرائیلی هاآرتص در مقالهای با عنوان «چگونه اوباما ایپک را در مسئله توافق اتمی با ایران شکست داد؟» تأکید کردهاست که حصول موفقیت اوباما نشان از اشتیاق عمیق دولت آمریکا به اجرایی شدن این توافق دارد.
پیتر بینارت در این مقاله در ۱۱ شهریور نوشتهاست، مهمترین و روشنترین دلیل موفقیت باراک اوباما در این است که زمانی که رئیس جمهوری خواهان پیشبرد یک هدف خاص در امور مرتبط با سیاست خارجی باشد، بازداشتن او، بسیار سخت است.
بهنوشته بینارت، از پس از جنگ جهانی دوم که ابرقدرتی آمریکا دوفاکتو شناخته و تثبیت شد، توازن قوا میان رئیس جمهوری و کنگره، به سود رئیس جمهوری تغییر کرد و تصمیمات رئیس قوه مجریه با تکیه بر اسرار مرتبط با امنیت ملی که تنها به آگاهی رئیس جمهوری میرسد گرفته میشود؛ برای مثال، اگر رئیس جمهوری لازم بداند که پهپادهای آمریکایی در آن سوی دنیا دست به حمله بزنند، هیچ نیازی حتی به سؤال کردن از کنگره ندارد.
به نوشته بینارت، نمایندگان کنگره هم، خودشان عادت کردهاند در امور مرتبط با سیاست خارجی کشورشان، زیاد به پر و پای رئیس جمهوری نپیچند در حالی که آنها در مسائل داخلی آمریکا این گذشت را به سادگی نشان نمیدهند.
بینارت یادآور شدهاست، حتی زمانی که سموم ناشی از انتقادهای تند و تیز از جنگ آمریکا در عراق در فضای سیاست داخلی آمریکا بهشدت پراکنده شده بود، کنگره هنوز بودجه حضور نظامیان آمریکایی در عراق را دستنخورده باقی گذاشت.
بینارت در تفوق رئیس جمهوری بر دیدگاههای اعضای کنگره در امور سیاست خارجی، به این امر نیز اشاره کردهاست که کنگره پای خود را وارد کفش باراک اوباما در ائتلافی که او سال گذشته برای مقابله با داعش در عراق و سوریه تشکیل داد، نکرد و این حیطه را در اختیار او باقی گذاشت.
اما این تحلیلگر آمریکایی مینویسد، در این روند آشنا، یعنی روند بالا بودن دست رئیس قوه مجریه بر قوه مقننه در امور سیاست خارجی آمریکا از جنگ جهانی دوم به بعد، توافق اتمی اخیر با ایران به یک استثناء مبدل شده و این حزب جمهوریخواه است که در این هفتهها به سختی تلاش کرد تا مانع از پیشبرد هدف مورد نظر باراک اوباما و دولت او شود.
بهنوشته بینارت، در واقع جمهوریخواهان تلاش کردند تا از طریق مخالفت با توافق با ایران، پایگاه قدرت خود را تقویت کنند؛ اما همین واقعیت، خود دلیل دیگری است برای شکست قطعی آنها در احتمال رد کردن توافق؛ زیرا هرچه که بیشتر جمهوریخواهان با این توافق مخالفت کردند به همان میزان دموکراتها بیشتر در پشت سر اوباما در حمایت از توافق گرد آمدند.
پیتر بینارت دوپارچه شدن آمریکاییان بر سر یک مسئله مرتبط با اسرائیل را که همواره در مورد آن به شیوه فراجناحی سخن گفته و تصمیمگیری میشد، یک مشکل عظیم برای ایپک، کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل، میداند.
ایپک که تا پیش از این از آن به عنوان لابی پرنفوذ اسرائیل و یهودیان در آمریکا یاد میشد، و در طول چند دهه توانسته بود دموکراتها و جمهوریخواهان را برای حمایت بی چون و چرا از اسرائیل گرد هم آورد، اکنون با یک مشکل واقعی روبهروست.
بینارت سال ۲۰۱۲ را یادآور شده که در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، نتانیاهو با درخواست از میت رامنی، نامزد جمهوریخواهان برای دور زدن اوباما و ترتیب امکان سخنرانی او را در کنگره آقای رامنی و حامیانش را در موقعیتی ناخوشایند گذاشت و ماه مارس امسال (اواخر اسفند ۱۳۹۳) نیز دست و پا زدنهای ران درمر، فعال یهودی پیشین جمهوریخواه آمریکایی که به تازگی سفیر مورد اعتماد نتانیاهو در واشینگتن نیز شده در ترتیب دادن سخنرانی برای نتانیاهو در کنگره آمریکا، در حالی که دولت واشینگتن از این سخنرانی ناخشنود بود، کار ایپک را در اکنون در صحنه سیاست آمریکا بسیار دشوار کردهاست.
بینارت با نگاهی به وضعیت اعضا و رهبری ایپک یادآور شده که خود این سازمان در شرایط کنونی آن با گذشتههایش تفاوت بسیاری دارد. در حالی که در دهه هشتاد میلادی تام داین دموکرات و رئیس دفتر سناتور تد کندی ریاست ایپک را در دست داشت، بیشترین بخش از ایپک را دموکراتها تشکیل میدادند.
اما از زمان ریاست جمهوری رونالد ریگان که او دست یهودیان افراطی را در حزب جمهوریخواه بازتر گذاشت، و دو دهه بعد در زمان ریاست جمهوری جرج دبلیو بوش، با تعمیق این سیاست به سود یهودیان افراطی در حزب جمهوریخواه، بخش بزرگتری از ایپک به سود جمهوریخواهان شکل میگرفت.
پیتر بینارت یادآور شده که با ریاست جمهوری باراک اوباما نیز گروه دیگری از یهودیان حزب دموکرات را ترک کردند (زیرا از جمله بر این باور بودند که باراک حسین اوباما، زاده شده از پدری مسلمان و اهل کنیا، قلباً مسلمان است). همزمان، یهودیان ارتودکس که قریب به اتفاقشان به سود جمهوریخواهان آمریکا رای میدهند، در ایپک میدان تحرک بیشتری در قیاس با دهه-های گذشته یافتهاند.
به نوشته بینارت، از اینرو از دهه هشتاد تا حال ایپک تغییرات عمدهای کرده؛ در حالی که این نهاد ظاهراً هنوز قدرت خود را حفظ کردهاست اما در این سالهای اخیر در درون خود دستخوش تغییرات عمیق آرایش داخلی قوا شده و حتی سال گذشته مشکلات سازمانی برای جلب دموکراتهای لیبرال به انتصاب فردی به دبیری برای بهبود وضع داخلی آن و تلاش برای عضوگیری بیشتر از دموکراتها انجامیدهاست.
بینارت نوشتهاست که قدرت ایپک در کادر آن در واشینگتن نیست؛ در توان به حرکت درآوردن افراد بانفوذ در هر ایالت و منطقه است؛ متنفذینی که نمایندگان منطقه خود را در کنگره به خوبی میشناسند و با او نشست و برخاست و مراوده نزدیک دارند. البته تعداد اندکی از فعالان ایپک در هر ایالت و شهری دموکرات هستند، اما دیدگاه آنها در مورد ایران وزن و جایگاه کماهمیتتری در قیاس با اعضای دموکرات در کنگره دارد.
بینارت در این ارتباط سخنان یکی از مقامات یهودی را نقل میکند که مدتی از وقت و فعالیتهای اخیر خود را صرف گفت و گو درباره مسایل ایران با نیروهای کنگره در واشینگتن کردهاست. این یهودی آمریکایی عضو ایپک گفتهاست، بر سر تغییر آرایش داخلی ایپک بحث و جدل هست؛ دولتیها و دموکراتها میگویند وقتی با اعضای ایپک ملاقات میکنند این حس را دارند که در یک فضای محافظهکارانه و جمهوریخواهانه قرار گرفتهاند و از اینرو با خود میگویند چرا باید به چنین تماسهایی تن در دهند در حالی که میزبان جمهوریخواه از پایه و اساس با شما در هر موضوعی سر ناسازگاری و مخالفت دارد؟
پیتر بینارت دلیل سومی را نیز برای پیروزی باراک اوباما در بحث کنگره بر سر توافق با ایران ذکر میکند؛ اوباما رد توافق با ایران را به منزله رای دادن به جنگ به تصویر کشیده و به طرز مؤثری از میراث شوم جنگ آمریکا در عراق استفاده میکند.
باراک اوباما روز سیام تیرماه مخالفان توافق جامع هستهای با ایران را با طرفداران جنگ عراق یکی دانست و خاطرنشان ساخت که این توافق مانع یک «جنگ غیرضروری» شده است.
بینارت مینویسد، پیش از آغاز جنگ آمریکا در عراق، رای دموکراتها در دخالت نظامی آمریکا برای رهایی کویت از اشغال عراق اهمیت داشت؛ صدام حسین که تازه از جنگ هشت ساله با ایران رهایی یافته بود، در سال ۱۹۹۱ با اشغال کویت و حوزههای نفتی این امیرنشین، آمریکا و جهان را غافلگیر کرد؛ در آن زمان دموکراتهای بلندپرواز، انتخاب گزینه قمار سیاسی را راهکاری مطمئن تر دانستند؛ ده نفر آنها از مداخله نظامی آمریکا حمایت کردند؛ با پیروزی آمریکا و قوای ائتلاف، دو نفر از این ده سناتوری که رای آری به مداخله نظامی داده بودند، از رای موافق خود متنفع شدند؛ آندو ال گور و جو لیبرمن بودند که نامزد انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۰ شدند.
اما رای مربوط به جنگ آمریکا در عراق وضع کاملاً متفاوتی در صحنه سیاست آمریکا ایجاد کرد؛ این بار این رای مخالف هاوارد دین علیه دخالت آمریکا در آن جنگ بود که او را از چهرهای نسبتاً گمنام به مراحل نهایی نامزدی حزب دموکرات در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۴ رساند؛ مخالفت سناتور اوبامای جوان با همان جنگ بود که او را بر هیلاری کلینتون در انتخابات داخلی حزب دموکرات برای ریاست جمهوری سال ۲۰۰۸ برتری داد و همین مخالفت بود که تشکل موسوم به MoveOn را به نهادی ذینفوذ در درون حزب دموکرات مبدل کرد؛ فعالیتهای همین نهاد است که بیشتر از هر تشکل دیگر دموکراتها را از عواقب نادیده گرفتن موضع آنها و دادن رای مخالف به توافق اتمی با ایران نگران کردهاست.
بینارت مینویسد اکثریت سناتورها در رؤیای رسیدن به موقعیت کسب نامزدی از سوی حزب خود برای احراز پست ریاست جمهوری هستند، و همانگونه که یک مقام یهودی یادآور شده «سناتورهای دموکرات به خوبی واقف هستند که در میان نامزدهای کنونی برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۶، حتی یک نفر که در کارنامه خود از جنگ آمریکا در عراق حمایت کرده باشد، دیگر وجود ندارد».
پیتر بینارت، تحلیلگر آمریکایی، در پایان این مقاله برای روزنامه چپگرای اسرائیلی هاآرتص که منتقد سرسخت بنیامین نتانیاهو و بسیاری از موضعگیریهای جمهوریخواهان آمریکاست، مینویسد، نامزدی باراک اوباما برای ریاست جمهوری بخشی با هدف تغییر سیاستهای مربوط به امنیت ملی بود؛ اوباما بود که به دموکراتها این اطمینان را داد که باور آنها درست بود؛ اوباما در کارزار انتخاباتیاش در اواخر سال ۲۰۰۷ در ایالت آیووا گفته بود «من نمیخواهم بیش از این ببینم که جان آمریکاییها در مخاطره است تنها به این خاطر که کسی حکمی در مخالفت یا شهامت ایستادگی در برابر یک جنگ نادرست را پیش از اعزام سربازان ما به جبههها نداشتهاست».