صدر اعظم آهنین

سردیس هلموت کهل در برلین

بعد از درگذشت هلموت کُهل، صدر اعظم سابق آلمان، در تمام روزنامه‌های آلمانی و اروپایی از زندگی او قدردانی شده است. در کانون توجه، نقش او به عنوان صدر اعظم وحدت آلمان و خدمات او در خصوص اتحاد اروپا قرار گرفته است.

روزنامه آلمانی فرانکفورتر آلگماینه سایتونگ می‌نویسد که سیاست او متعادل و معقول، هماهنگ‌کننده، قابل اعتماد و سنجیده بود. ولفگانگ شویبله، وزیر دارایی آلمان، در ستایش هلموت کهل در همان روزنامه می‌نویسد که اعتمادی که کشورهای دیگر به شخص او و به آلمان داشتند وحدت آلمان را در سال ۱۹۸۹ امکان‌پذیر نمود.

او می‌نویسد که کهل رابطه پراعتمادی با هر دو رئیس جمهور آمریکا، با رونالد ریگان و با جورج ایچ دابلیو بوش داشت. کهل وارث سیاست ناتوی صدر اعظم پیشین آلمان، هلموت اشمیت بود. پارلمان آلمان در نوامبر سال ۱۹۸۳ با استقرار موشک‌های اتمی در اروپای غربی موافت نموده و در عین حال خواهان مذاکره قدرت‌های بزرگ در خصوص محدود نمودن موشک‌های بالیستیک در غرب و شرق شده بود.

شویبله می‌نویسد که هلموت کهل این سیاست ناتو را که باعث فروپاشی شوروی شد، ادامه داد. او تأکید می‌کند که این سیاست به انحطاط شوروی شتاب بخشید. وزیر دارایی آلمان می‌نویسد که با وجودی‌که فرانسوا میتران، رئیس جمهور سوسیالیست فرانسه و مارگارت تاچر، اولین نخست وزیر زن انگلیس، در حقیقت مخالف وحدت دوباره آلمان بودند ولی به علت اعتمادشان به هلموت کهل با این روند موافقت نمودند.

جورج ایچ دابلیو بوش نیز با برنامه وحدت آلمان موافقت می‌کند، در زمانی‌که کاخ سفید اذعان می‌نماید که هنوز جزئیات آن برنامه را نمی‌شناسد. شویبله از قول بوش می‌نویسد: «به آنها بگویید که ما به شما اعتماد داریم.»

در دهه هشتاد قرن بیستم، در زمانی‌که کهل صدر اعظم بود، آلمان سیاست بی‌ثبات نمودن آلمان شرقی را ادامه می‌دهد تا اینکه دیوار برلین متزلزل شده و سرانجام فروپاشید. شویبله می‌نویسد که کهل یک سیاست‌مدار اروپایی بود و اگر اروپا تبلور وحدت پدیده‌های گوناگون و پرتنوع است این وحدت بدون سیاست هلموت کهل هیچوقت حاصل نمی‌شد.

مجله اشپیگل آن‌لاین می‌نویسد که هلموت کهل یک سیاست‌مدار استثنایی بود: نه تنها قد و قامت او بزرگ بود بلکه در کسوت یک سیاست‌مدار نیز عظیم‌الجثه بود. زباستیان دولین می‌نویسد که او در سیاست خارجی خود تصمیمات درستی در زمان‌های درست می‌گرفت، لیکن از لحاظ اقتصادی بایستی به سیاست او یک نمره بد داد.

برپایه گزارش تاگِس اشپیگل، خانم آنگلا مرکل، صدر اعظم کنونی آلمان و رئیس حزب مسیحی دموکرات، گفته است: هلموت کهل بخت بزرگی برای همهٔ آلمانی‌ها بود. مرکل گفته است که سیاست وحدت او بزرگترین هنر سیاست در خدمت انسان‌ها بود. من شخصاً از وجود چنین شخصی قدردانی می‌کنم. او به عنوان یک اروپایی و صدر اعظم وحدت آلمان در خاطره من زنده خواهد بود.

طبق گزارش تاگس شپیگل، رئیس جمهور دولت فدرال آلمان، فرانک والتر اشتاین‌مایر، غریزهٔ سیاسی، تجربیات بزرگ و استعداد فوق‌العاده و شگفت‌آور هلموت کهل را تقدیر نموده است. به نظر او کهل توانسته بود اعتماد و توکل همسایگان و شریکان آلمان را به دست آورد و این خصوصیات او را قادر ساخت که فرصت‌های تاریخی را تشخیص داده و قاطعانه آنها را دنبال کند. به نظر او هلموت کهل با شهامت، دوراندیشی و قدرت رهبری در سال ۱۹۸۹، که سال وحدت آلمان بود، حکومت می‌نمود.

بنا به گزارش تاگس شپیگل، جورج ایچ دابلیو بوش نیز از کاربرد سیاست‌های کهل در خدمت آزادی قدردانی نمود. به نظر او کهل یکی از بزرگترین دولتمداران اروپا بود. در این گزارش آمده است که بیل کلینتون نیز که از ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۱ رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا بود، گفته است: هیچوقت فراموش نخواهم کرد که چگونه در سال ۱۹۹۴ همراه او به یک گردهمایی بزرگ در مقابل دروازه براندنبورگ رفته بودم، هنگامی که امیدواری حقیقی را در چشمان هزاران جوان می‌دیدم. در آن هنگام می‌دانستم که هلموت کهل فردی است که می‌تواند به آنها کمک کند و به رویاهای آنها تحقق بخشد.

بنیامین نتانیاهو، رئیس دولت اسرائیل نیز از هلموت کهل به عنوان یکی از دوستان اسرائیل قدردانی نموده است.

میخایل گورباچف نیز، طبق گزارش تاگس شپیگل گفته است: کهل اثراتی در تاریخ جهانی گذاشته است. آلمانی‌ها کهل را صدر اعظم وحدت آلمان نامیدند. این امر درست و عادلانه است. او در تارنمای خود از وظیفه‌شناسی کهل قدردانی نموده است.

هنری کیسینجر، وزیر خارجه پیشین ایالات متحده آمریکا همچنین گفته است که کهل یک مرد تاریخی بود.

گرهارد شرودر که بعد از کهل در سال ۱۹۹۸ صدر اعظم آلمان شد، گفته است که کهل یک میهن‌پرست بزرگ و یک اروپایی بود. شرودر افزوده است که یک‌پارچگی قارهٔ اروپا و وحدت آلمان با نام کهل گره خورده است.

ژان‌کلود یونکر نیز برپایه گزارش تاگس اشپیگل گفته است: من به علت مرگ هلموت کهل در اندوه بزرگی بسر می‌برم. او یک دوست نزدیک من بود.
طبق گزارش تاگس شپیگل ولادیمیر پوتین، رئیس کرملین، در یک تلگرام به خانم مرکل نوشته است: من این بخت را داشتم که شخصاً با او آشنا شوم و با او صحبت نمایم. من پختگی و خردمندی او را همیشه تحسین می‌کردم.

قابل توجه است که مخالفان سیاسی هلموت کهل نیز اثر زندگی سیاسی او را ستوده‌اند. مارتین شولتس رئیس حزب سوسیال دموکراسی آلمان به خانم کهل نوشت که هلموت کهل راهگشای تاریخی آلمان و اروپا بود. زیگمار گابریل، وزیر خارجه آلمان نیز که عضو حزب سوسیال دموکراسی است گفته است که حقیقتاً یک آلمانی و اروپایی بزرگ درگذشته است.

سیاست‌مدار حزب چپ‌ها، گرگور گیزی نیز سیاست وحدت کهل را تحسین نموده و گفته است: من هم کمی غمگین هستم. او خوب معامله می‌کرد.
رئیس حزب سبزها، جم اوزدمیر، نیز گفته است که نام او برای همیشه با یکی از پروژه‌های بی‌نظیر پس از جنگ که وحدت آلمان باشد، پیوند خورده است.

روزنامه گاردین (انگلستان) می‌نویسد: کهل شاید همانقدر با بیسمارک فرق داشت که شهر بن با برلین فرق دارد؛ ولی او همچنین یک صدر اعظم آهنین بود، آهنین به علت پشتکارش و اعتماد به نفس تزلزل‌ناپذیرش.

روزنامه لا رپوبلیکا (ایتالیا) می‌نویسد: شاید هلموت کهل خوشبخت‌ترین صدراعظم آلمان بود. فردی که موجب التیام پردردترین زخمی شد که بعد از جنگ، میلیون‌ها خانواده را از هم جدا و نابود نمود و نصف برلین را در یک جزیره، زندانی آلمان شرقی نمود.

نویه تسوریشر تسایتونگ (سوئیس): البته می‌شود از همه سیاست‌مداران بزرگ خرده گرفت؛ ولی بزرگی سیاست‌مداران وقتی آشکار می‌شود که آنها در زمان درست و دقیق کار صحیح را انجام دهند. وقتیکه دیوار برلین فرو پاشید کهل می‌دانست که زمان او رسیده است.

تاگس آنسایگر (سوئیس): بی تردید این یک اتفاق تاریخی نیز بود که کهل پدر وحدت آلمان شد. اگر دیوار آلمان فرونمی‌پاشید، شاید او هیچوقت نمی‌توانست به این مقام برسد. البته او کارهای درستی انجام می‌داد.

استاندارد (بلژیک): هلموت کهل مرد وحدت آلمان و شخصی که وحدت آلمان در اروپا را با یورو به هم پیوند زد، مردی که وحدت اروپا را بازگشت‌ناپذیر نمود، متوجه کمبود سیاست‌مداران آرمان‌گرای امروزی اروپایی نیز بود. یکی از آخرین جملات هلموت کهل این بود که خیلی چیزها در خطر هستند. صحبت بر سر اروپای ما می‌باشد و آینده ما اروپا نام دارد.