فرود بژان: (رادیو اروپای آزاد/ رادیو آزادی)
«نفیسه» مادر جوانی که به قصد تهیه شیر برای نوزاد بیمار خود به تنهایی به بازار رفته بود توسط ماموران منکرات رژیم طالبان در وسط خیابان چنان شلاق خورد که بیهوش شد. زمانی که یکی از همسایگان این صحنه را دید و به کمک وی شتافت بالاخره دو نفر از طالبان او را در حالی که بدنش خونریزی میکرد در گوشهای از بازار رها کردند.
تجربه نفیسه از دوران حکومت رژیم بنیادگرای اسلامی طالبان نمونهای از زندگی سیاه زنان افغان در آن دوران است. طالبان از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ بر افغانستان حکومت کردند و در اکتبر سال ۲۰۰۱ به دنبال عملیات نظامی آمریکا و همیاری گروههای مخالف طالبان رژیم آنها سرنگون شد.
از آن زمان زندگی برای زنان افغان تغییر کردهاست. نفیسه که اکنون ۳۸ سال دارد به عنوان پرستار در بیمارستانی در ولایت فاریاب در شمال غرب افغانستان کار میکند و هر دو دختر خردسال وی به مدرسه میروند. آموزش دختران شاید یکی از بزرگترین دستاوردهای دوران پس از سرنگونی طالبان باشد.
نفیسه میگوید: «با آموزش امید دختران به آینده بیشتر میشود. شاید دیگر شهروندان درجه دوم نباشند و بتوانند در بازسازی کشور مشارکت کنند.» اما او و دیگر زنان افغان میگویند هنوز راهی طولانی در پیش است و رنج زنان افغان ادامه دارد.
بر پایه آمارهای «یونیسف» دو میلیون و ۴۰۰ هزار دختر افغان اکنون در مدارس و دانشگاهها تحصیل میکنند ولی میزان سواد در میان زنان افغان ۱۶ درصد است در حالیکه این میزان برای مردان ۳۱ درصد است. برای پسران احتمال پایان تحصیلات ابتدایی دو برابر دختران است و در سه منطقه از میان ۱۰ منطقه آموزش و پرورش افغانستان هنوز هم مدارس دخترانه وجود ندارد.
«لَیلوما» که از دهه ۱۹۷۰ معلم بوده میگوید: «خطرناک بودن وضعیت کشور و تهدیدهای امنیتی آموزش و به خصوص آموزش دختران را تهدید میکند. تا وقتی که این اوضاع ادامه دارد مدرسه جدیدی ساخته نخواهد شد. بسیاری از کودکان افغان هنوز هم بدون مدرسه و هیچ سرپناهی و زیر تابش آفتاب و یا در هوای سرد باید درس بخوانند.»
به گفته وی هنوز هم در بسیاری از مناطق افغانستان مادران نگران سرنوشت و امنیت فرزندان خود هستند که به مدرسه میروند. به گفته «لیلوما» هنوز هم برای حفاظت از جان و امنیت معلمان زن و دانش آموزان دختر باید اقدامات جدیتر صورت بگیرد. زنان افغان هنوز هم از خشونت شدید، بیسوادی و تبعیضهای گسترده رنج میبرند.
انسان قلمداد نمیشوند
لیلوما با نگاهی به اقدامات انجام شده و فرصتهای از دست رفته طی ده سال که از سرنگونی طالبان میگذرد از اوضاع کشور ناامید است. سن متوسط برای زنان افغان ۴۴ سال است. هر ۳۰ دقیقه یک زن افغان به هنگام وضع حمل جان خود را از دست میدهد و بیش از ۶۰ درصد از زنان افغان میگویند که در خانه مورد آزار و خشونت قرار میگیرند.
لیلوما میگوید: «اگر به مطالب رسانهها دقت کنید میبینید که زنان افغان خواهان آزادی و برابری هستند. اما هر کس که چنین حرفی بزند دماغ و یا گوشش را میبرند، موهای وی را میتراشند و حتی در خفا به قتل میرسند.»
وی از دوران حکومت حزب خلق و پرچم و حضور ارتش شوروی در افغانستان به خوبی یاد میکند و یادآوری میکند که در آن سالها حکومت افغانستان اصلاحات فراوانی را در راستای بهبود شرایط و حقوق زنان انجام داد. او تاکید میکند که آزادی فقط زمانی ممکن است که به هر انسان واقعا به دیده انسان نگریسته شود.
ورای تبلیغات
خانم «شکرای برکزَی» یکی از اعضای برجسته پارلمان فعلی افغانستان نیز معترف است که زنان این کشور در آغاز یک کارزار طولانی برای باز پس گرفتن حقوق و آزادیهای از دست رفته خود هستند. ولی وی تاکید دارد که زنان بالاخره به موفقیت خواهند رسید.
وی میگوید: «من مطمئن هستم که این تغییرات از راه خواهند رسید. مسلما تغییرات گسترده و یکباره نخواهند بود ولی ما هنوز در آغاز راه هستیم اگر این راه هزار قدم باشد ما هنوز در قدمهای چهارم و پنجم هستیم.»
به گفته خانم برکزی مسئله زنان در افغانستان بسیار پیچیده است و برای پیشرفت به زمان زیادی نیاز هست. او تاکید میکند که نقش حمایت افکار عمومی از خواستهای زنان و توجه دولت به نیازهای آنان بسیار مهم است. او میافزاید که توجه دولت باید واقعی باشد و نه در حرفها و اقدامات نمایشی.
«نفیسه» که هنوز هم خاطرات تلخ شلاق خوردن از ماموران منکرات طالبان را با خود دارد به خوبی میداند که این خاطرات شاید برای همیشه در ذهن وی باقی بمانند. اما او همراه با دو دختر کوچک خود اکنون احساس امنیت بیشتری دارد و امیدوار است که آینده افغانستان برای نسلهای بعدی بهتر از آنچه باشد که بر وی گذشت.
«نفیسه» مادر جوانی که به قصد تهیه شیر برای نوزاد بیمار خود به تنهایی به بازار رفته بود توسط ماموران منکرات رژیم طالبان در وسط خیابان چنان شلاق خورد که بیهوش شد. زمانی که یکی از همسایگان این صحنه را دید و به کمک وی شتافت بالاخره دو نفر از طالبان او را در حالی که بدنش خونریزی میکرد در گوشهای از بازار رها کردند.
تجربه نفیسه از دوران حکومت رژیم بنیادگرای اسلامی طالبان نمونهای از زندگی سیاه زنان افغان در آن دوران است. طالبان از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ بر افغانستان حکومت کردند و در اکتبر سال ۲۰۰۱ به دنبال عملیات نظامی آمریکا و همیاری گروههای مخالف طالبان رژیم آنها سرنگون شد.
از آن زمان زندگی برای زنان افغان تغییر کردهاست. نفیسه که اکنون ۳۸ سال دارد به عنوان پرستار در بیمارستانی در ولایت فاریاب در شمال غرب افغانستان کار میکند و هر دو دختر خردسال وی به مدرسه میروند. آموزش دختران شاید یکی از بزرگترین دستاوردهای دوران پس از سرنگونی طالبان باشد.
نفیسه میگوید: «با آموزش امید دختران به آینده بیشتر میشود. شاید دیگر شهروندان درجه دوم نباشند و بتوانند در بازسازی کشور مشارکت کنند.» اما او و دیگر زنان افغان میگویند هنوز راهی طولانی در پیش است و رنج زنان افغان ادامه دارد.
بر پایه آمارهای «یونیسف» دو میلیون و ۴۰۰ هزار دختر افغان اکنون در مدارس و دانشگاهها تحصیل میکنند ولی میزان سواد در میان زنان افغان ۱۶ درصد است در حالیکه این میزان برای مردان ۳۱ درصد است. برای پسران احتمال پایان تحصیلات ابتدایی دو برابر دختران است و در سه منطقه از میان ۱۰ منطقه آموزش و پرورش افغانستان هنوز هم مدارس دخترانه وجود ندارد.
«لَیلوما» که از دهه ۱۹۷۰ معلم بوده میگوید: «خطرناک بودن وضعیت کشور و تهدیدهای امنیتی آموزش و به خصوص آموزش دختران را تهدید میکند. تا وقتی که این اوضاع ادامه دارد مدرسه جدیدی ساخته نخواهد شد. بسیاری از کودکان افغان هنوز هم بدون مدرسه و هیچ سرپناهی و زیر تابش آفتاب و یا در هوای سرد باید درس بخوانند.»
به گفته وی هنوز هم در بسیاری از مناطق افغانستان مادران نگران سرنوشت و امنیت فرزندان خود هستند که به مدرسه میروند. به گفته «لیلوما» هنوز هم برای حفاظت از جان و امنیت معلمان زن و دانش آموزان دختر باید اقدامات جدیتر صورت بگیرد. زنان افغان هنوز هم از خشونت شدید، بیسوادی و تبعیضهای گسترده رنج میبرند.
انسان قلمداد نمیشوند
لیلوما با نگاهی به اقدامات انجام شده و فرصتهای از دست رفته طی ده سال که از سرنگونی طالبان میگذرد از اوضاع کشور ناامید است. سن متوسط برای زنان افغان ۴۴ سال است. هر ۳۰ دقیقه یک زن افغان به هنگام وضع حمل جان خود را از دست میدهد و بیش از ۶۰ درصد از زنان افغان میگویند که در خانه مورد آزار و خشونت قرار میگیرند.
لیلوما میگوید: «اگر به مطالب رسانهها دقت کنید میبینید که زنان افغان خواهان آزادی و برابری هستند. اما هر کس که چنین حرفی بزند دماغ و یا گوشش را میبرند، موهای وی را میتراشند و حتی در خفا به قتل میرسند.»
وی از دوران حکومت حزب خلق و پرچم و حضور ارتش شوروی در افغانستان به خوبی یاد میکند و یادآوری میکند که در آن سالها حکومت افغانستان اصلاحات فراوانی را در راستای بهبود شرایط و حقوق زنان انجام داد. او تاکید میکند که آزادی فقط زمانی ممکن است که به هر انسان واقعا به دیده انسان نگریسته شود.
ورای تبلیغات
خانم «شکرای برکزَی» یکی از اعضای برجسته پارلمان فعلی افغانستان نیز معترف است که زنان این کشور در آغاز یک کارزار طولانی برای باز پس گرفتن حقوق و آزادیهای از دست رفته خود هستند. ولی وی تاکید دارد که زنان بالاخره به موفقیت خواهند رسید.
وی میگوید: «من مطمئن هستم که این تغییرات از راه خواهند رسید. مسلما تغییرات گسترده و یکباره نخواهند بود ولی ما هنوز در آغاز راه هستیم اگر این راه هزار قدم باشد ما هنوز در قدمهای چهارم و پنجم هستیم.»
به گفته خانم برکزی مسئله زنان در افغانستان بسیار پیچیده است و برای پیشرفت به زمان زیادی نیاز هست. او تاکید میکند که نقش حمایت افکار عمومی از خواستهای زنان و توجه دولت به نیازهای آنان بسیار مهم است. او میافزاید که توجه دولت باید واقعی باشد و نه در حرفها و اقدامات نمایشی.
«نفیسه» که هنوز هم خاطرات تلخ شلاق خوردن از ماموران منکرات طالبان را با خود دارد به خوبی میداند که این خاطرات شاید برای همیشه در ذهن وی باقی بمانند. اما او همراه با دو دختر کوچک خود اکنون احساس امنیت بیشتری دارد و امیدوار است که آینده افغانستان برای نسلهای بعدی بهتر از آنچه باشد که بر وی گذشت.