اخیراً روزنامه گاردین چاپ لندن (۲۷ آوریل۲۰۱۴) مطلبی را در مورد علاقه آمریکا و کشورهای عربی خلیج فارس به طرح مشترک دفاع موشکی در قبال تهدید موشکی ایران منتشر کرد.
اگر چه در مذاکرات هستهای ایران و غرب قضیه موشکهای بالیستیک ایران مورد گفتوگوی رسمی قرار ندارد ولی علایم موجود احتمال فشار غرب در این مورد را منتفی نمیکند. ظاهراً مقامات آمریکایی چنین مطرح کردهاند که از نگرانی کشورهای عربی خلیج فارس مطلع هستند و مایلند موضوع ایجاد یک سامانه دفاع موشکی را در خلیج فارس مورد بررسی قرار دهند.
هنوز جزئیات طرح به طور رسمی مشخص نشدهاست ولی ظاهراً چنین سیستمی با هماهنگی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس عملیاتی خواهد شد. اصل مطلب تازگی ندارد و حدود دو سال پیش هم در مورد آن صحبتهایی شده بود ولی به نظر میرسد رهیافت جدیدتری در دسترس است. این مقاله ابعاد مختلف این طرح را در ارتباط با تواناییهای موشکی ایران و توجه به معمای امنیتی خلیج فارس بررسی میکند.
تهدیدات امنیتی در خلیج فارس به عنوان یک سیستم
با در نظر گرفتن این امر که ماهیت تهدید در جهان امروز گوناگون و متغیر است، به طور خلاصه میتوان سیستم منطقهای خلیج فارس را سیستمی دانست که:
۱- هدف تهدیدات امنیتی با منشا خارج از سیستم است،
۲ - میتواند خود منشا تهدیدهای امنیتی از درون سیستم باشد و به عبارت دیگر:
-اجزای این سیستم قادرند یکدیگر را مورد تهدید قراردهند.
-هر یک ازاعضاء میتوانند منفرداً و یا از طریق ائتلاف با منابع قدرت خارجی تهدیداتی را متوجه سایر اعضای سیستم کنند.
۳ - اجزای این سیسم میتوانند سایر اعضای جامعه بینالمللی را در خارج از سیستم تهدید کنند.
-این بُعد از تهدید در هر سه شکل عمده آن یعنی اقتصادی، نظامی و سیاسی قابل تصور است و علاوه برآن از طریق حمایت گروههای تروریستی نیز قابل اجرا میباشد.
اقتصاد نفتی- آیا همسایههای پولدار دشمن یکدیگرند؟
یکی از دلمشغولیهای اعضای این سیستم محدود که عمدتاٌ متشکل از کشورهای کوچک و آسیبپذیر است وجود همسایههای قدرتمند است. مثلاً عراق (در زمان صدام)، عربستان سعودی و ایران که پیوسته موجب نگرانیهای امنیتی برای اعضای کوچکتری مانند کویت، قطر، یا بحرین و امارات متحده بودهاند.
جدا از ضرر و زیانهای اقتصاد تکمحصولی، توان اقتصادی/سیاسی مبتنی بر نفت این کشورها همیشه موجبات نگرانی قدرتهای عمده جهانی بودهاست و به همین لحاظ طرفداران تئوری توطئه به این تفکر دامن میزنند که اصولاً کشورهای منطقه با یکدیگر خصومتی ندارند و چیزی به نام خصومت در منطقه ساخته و پرداخته قدرتهای بزرگ جهانی است. البته تاریخ خلاف این را ثابت میکند و درخلال چندین جنگ منطقهای اخیر شاهد صفآراییهای اعضای منطقه بر علیه یکدیگر بودهایم.
در مقابل این تفکر استدلال دیگری وجود دارد که بنیان اختلافات و تهدیدها را قومی - مذهبی (عمدتاً عرب و عجم و یا سنی و شیعی) میداند. این نگرش وجود و نفوذ فرقههای گوناگون و نحلههای اعتقادی مانند شافعی، حنبلی، علوی و غیره، و به ویژه در چند دهه اخیر، فعالیت گروههایی که به تروریستها و افراطیها نزدیک میشوند را موجب تشدید خصومتها میداند.
مذاهب سیاسی و یا سیاستهای مبتنی بر مذهب وهابیون، طالبان، و بعث، دولت به اصطلاح اسلامی عراق و شام و غیره را نیز باید در همین ردیف و جزیی از عوامل تشدید خصومتها و اختلافات منطقهای دانست.
احساس تهدید از هریک از این عوامل ناشی شده باشد نمود خارجی نظامی و جنگافزاری پیدا کرده و کشوری که احساس تهدید کند قطعا از ابزار نظامی در کنار سایر ابزارها استفاده میکند. همین قضیه به رقابت تسلیحاتی منطقهای میانجامد و بازار وسیعی برای فروشندگان اسلحه ایجاد میکند. مشتریان خلیجنشین این بازار در یکصد سال گذشته همیشه خواستهاند پول بیشتری برای خرید اسلحه خرج کنند.
ایران و عربستان در اغلب مسایل سیاسی منطقهای هم رقابت دارند. مثلاً در حال حاضر هر دو کشور کوشش دارند سیاستهای آتی را در عضو دیگر منطقه یعنی عراق تحت تاثیر قرار دهند و یا اینکه در مسایلی در خارج از سیستم خلیج فارس ولی در همسایگی آن مانند افغانستان یا سوریه با هم جنگ نیابتی داشته باشند. همه این عوامل دست به دست هم داده موجب بیثباتی منطقه و آسیبپذیری آن شده و کشورهای ضعیفتر را به سمت و سوی قدرتهای بزرگتر منطقهای و فرامنطقهای سوق میدهد.
مناسبات خارجی هر یک از اعضای سیستم با قدرتهای بزرگ بینالمللی (اعم از دوستی و خصومت) نیز تهدید تلقی میشود. برای مثال تهاجم آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ و یا پیمان امنیتی هریک از اعضای سیستم با قدرتهای بزرگتر از دیدگاههای گوناگون هم فرصت و هم تهدید تلقی میشود. به طریق اولی هرگونه نزدیکی ایران به آمریکا و یا شرایطی که موجب کاهش تنش بین دو کشور بشود میتواند از دیدگاه ایران امتیاز و از منظر کشورهای آسیب پذیرمنطقه یک تهدید امنیتی تلقی شود. به همین دلیل است که شاهد واکنشهایی از جانب عربستان و امارات و دیگر کشورهای خلیج فارس در قبال تفاهم ایران و آمریکا بر سر مسئله اتمی هستیم.
موازنه تسلیحاتی
افزایش قدرت اعضاء بخصوص از طریق خرید اسلحه، کسب حمایت نظامی یا تولید بومی جنگافزار، منشا دیگر احساس ناامنی و تهدید است. خرید تسلیحات جدید توسط اعضای سیستم از خارج و یا به طور مشخص تولید موشکهای بالیستیک توسط ایران با بردهای متعارف و غیر متعارف از منظر بسیاری از کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس تهدید مستقیمی برای امنیت آنان تلقی میشود. در مورد اخیر بسته به بُرد موشک تهدید میتواند متوجه کشورهای خارج از منطقه خلیج فارس نیز بشود و در نتیجه دامنه تهدید به فرامنطقه سرایت کند. طبیعتاً کشوری که تهدید متوجه آنست ممکن است به اقداماتی متوسل شود که غیر قابل پیشبینی باشد.
در شرایط فعلی رابطه اسرائیل با ایران در این طبقهبندی قرار میگیرد هرچند رهیافت اسرائیلیها در مورد تهدید ایران ماکسیمالیستی و اغراقآمیز است. مثلاً سازمانهای دفاعی اسرائیل تخمین میزنند که ایران تصمیم به تولید بیش از یکهزار موشک بالیستیک دوربُرد دارد که کلاهک متعارف آن میتواند تا حدود یک هزار کیلو مواد منفجره با خود حمل کند. چون اسرائیل در برد موشکی ایران قرار میگیرد با تحلیلی که از ادبیات رایج دولتمردان ایرانی انجام میگیرد به این نتیجه میرسند که انباشت این موشکها برای انهدام اسرائیل است. کاربرد این ادبیات در زمان ریاست جمهوری روحانی محدودتر شده ولی خاتمه نیافتهاست.
به غیراز اسرائیل، عربستان سعودی هم محاسبات مشابهی انجام میدهد. عربستان روزهای آغاز انقلاب ایران را بیاد میآورد که ایرانیها مشروعیت عربستان را به عنوان «خادم حرمین شریفین» مورد سوال قرار میدادند. اگرچه آن ادبیات امروزه بکار نمیرود اما کدورتها همچنان باقی است و علاوه بر رقابت سیاسی نگرانی از برتری نظامی و نفوذ منطقهای شیعیان ایران در داخل عربستان و دیگر نقاط منطقه دارند. همین نگرانی موجب تشدید احساس تهدید میشود.
موشکهای بالیستیک و ایران
ایران موشکهای متعددی را تولید میکند. بخش عمده این موشکها از نوع «بالیستیک» است. این اصطلاح به لحاظ فنی به نوع هدایت موشک از زمان پرتاب مربوط میشود. بالیستیک زمان نسبتاً کوتاهی درآغاز پروازهدایت میشود و پس از آن تابع قوانیک مکانیک کلاسیک است در حالیکه مثلا موشک کروز از طریق آیرودینامیکی درطول مسیرکنترل میشود. موشکهای بالیستیک میتوانند بیش از یک کلاهک داشته باشند و بسته به نوع تکنولوژی سازنده میتوانند کلاهک اتمی نیز حمل کنند. اگر موشک بالیستیک دارای بُرد زیاد باشد مدتی از زمان پرواز را در خارج از جَو زمین طی میکند و سپس مجدداً وارد جَو زمین شده و به مسیر خود ادامه میدهد. در حالیکه موشک بالیستیک با بُرد کوتاه در درون جَو طی مسیر میکند. مجموعه این عوامل و بخصوص عدم دقت در نشانهگیری (که اگر دارای کلاهک اتمی باشد دیگر تفاوتی نمیکند) موشک بالیستیک را از دیدگاه امنیت بینالمللی تبدیل به سلاحی قوی و در عین حال خطرناک میسازد.
در سالهای اخیر ایران حدود ده نوع موشک بالیستیک که بُردی بین ۴۵ تا ۲۵۰۰ کیلومتر دارند را آزمایش و در بسیاری موارد تولید انبوه نمودهاست. منابع داخلی تقریباً هیچوقت به صورت رسمی تعداد موشکهای تولید شده یا بُرد و نوع سوخت آنان را اعلام نمیکنند ولی در مرحله آزمون به اندازه کافی سر و صدا و تبلیغ میکنند. با شعارهایی که معمولا همراه چنین تبلیغاتی داده میشود نه فقط همسایگان بلکه هر کشوری را که در فاصله ۲۰۰۰ کیلومتری مرزهای ما قرار دارد به شدت نگران میکند. جالب اینجا است که این شعاع عملیاتی معمولا همسایگان غربی و جنوبی را بیشتر شامل میشود تا شمالی و شرقی. اخیراً با توسعه ُبرد موشکی ایران، بعضی کشورهای اروپایی هم به مجموع کشورهایی که از ایران احساس تهدید میکنند افزوده شدهاند.
در لیستهای غیر رسمی که از موشکهای بالیستیک ایران در دو سه سال اخیر منتشر شده به اسامی گوناگونی برمی خوریم. در حقیقت سیستم موشکی ایران به انواع موشکهای «شهاب» و با ُبردی بالاتر از ۲۰۰۰ کیلومتر شروع و به موشکهای زمین به زمین «سجیل» (با ُبرد ۲۰۰۰ کیلومتر و سوخت جامد و مایع) مجهز است. علاوه برآن در ایران موشکهای قدر، عاشورا، زلزال، فاتح، فجر، و عقاب نیز تولید میشوند. قبلاً موشک شهاب بیش از سایر موشکها موجب نگرانی میشد ولی پس از آزمایش موفقیتآمیز موشک عاشورا این باور به وجود آمدهاست که این نوع موشک تا حدود ۲۵۰۰ کیلومتر بُرد دارد و چون از سوخت جامد استفاده میکند میتواند از قبل آماده پرتاب باشد و ضرورت ندارد که مانند موشک شهاب زمان کوتاهی قبل از پرتاب سوختگیری کند. بنا براین میتواند همیشه آماده پرتاب و هدفگیری باشد. بحث منشا فناوری موشکی و اینکه احتمالاً از کره شمالی گرفته در این جا چندان ضرورتی ندارد هرچند موجب تشدید حساسیتها و برملاکننده روابط پنهان رژیمهای اقتدارگرا است.
بحث اصلی این است که اگر چنین موشکی به کلاهک اتمی مجهز شود با توجه به شعارها هدف و کاربرد چنان موشکی کاملا مشخص است. و اگر در همین شکل متعارف تولید انبوه شود علیرغم اینکه ایران میگوید جنبه دفاعی دارد از منظر کشورهای خلیج فارس تهدید و تهاجمی بالقوه و بالفعل است چرا که ایران فاقد مراودات دوستانه کامل با آنان است.
قدرت نظامی و تبلیغات
ایران در سیستم تبلیغات دفاعی خود از روش جنگ سرد استفاده میکند که ویژگی آن تبلیغ تواناییهایی است که اغلب قابل اثبات نیستند اما حساسیت فراوانی در میان همسایگان ایجاد میکنند. برای نمونه چند سال پیش که تصاویر رنگی آزمایش موشکی ایران در اینترنت منتشر شد دو عکس از یک صحنه در سطح وسیعی در فضای اینترنتی منتشر شده بود که یکی از آنان واقعی و یکی دیگر دستکاری شده بود چرا که در اصل یکی از موشکها عمل نکرده بود ولی عکس دستکاری شده همان موشک را نشان میداد که همزمان با بقیه آتش شده بود. اصرار در اثبات موفقیتهای نظامی و آزمایشهای موشکی، مانورها و تهدیدهای زبانی نه فقط از زبان پیشنمازان نماز جمعه بلکه از زبان سرداران نظامی هم شنیده میشود.
اغراق در تولید انبوه هواپیماهای بیسرنشین (پهپادها) از روی الگوی آمریکایی و همینطور ادعای ساخت سامانه موشکی مشابه اس - ۳۰۰ روسی که قادر است به طور همزمان۱۰۰ هدف را مورد شناسایی قرار دهد یکی از این شیوههای تبلیغاتی است که در نهایت علاوه بر اینکه صحت ندارد تبلیغ خوبی هم برای ایران به حساب نمیآید. در مقطع دیگری قبل از شروع دوره ریاست جمهوری حسن روحانی مقامات نظامی ایران رسما «منافع حیاتی آمریکا در سراسر دنیاً را درمحدوده بُرد موشکی ایران دانسته و» تل آویو" را تهدید کرده بودند. البته در همان مقطع اسرائیل هم از سیاست ماکسیمال و تهدید حملات یکجانبه خود کوتاه نمیآمد.
با گسترش فعالیت صنایع موشکی و به ویژه موشک بالیستیک ایران و همزمان با آن افزایش سطح غنی سازی اورانیوم ابهامات و نگرانیهای وسیعی در مورد اهداف دراز مدت ایران در سطح منطقه و جهان مطرح وهمین قضیه فعالیتهای اتمی ایران را با خط تولید موشکهای بالیستیک ساخت ایران پیوند داد.
از دیدگاه نظری نیز تولید انبوه همراه با اصلاح سیستم موشکهای بالیستیک به موازات اقداماتی که تا چند ماه پیش در خصوص بالا بردن ظرفیت تولید اورانیوم غنی شده توسط ایران به عمل میآمد نمیتوانست به چیزی غیر از تمایل به توسعه فناوری تا سطح تولید کلاهک اتمی تعبیر شود. همین محاسبه خود موجب احساس تهدید از جانب همسایگان ایران بود. این بد بینی هنوز درجای خود باقی است و به نظر میرسد انگیزه اصلی کشورهای خلیج فارس برای ایجاد یک سامانه دفاع موشکی منطقهای از چنین محاسباتی ناشی شده باشد.
در صورتی که این مذاکرات وارد مرحله عمل شود آنوقت در کنار سامانههای موشکی ایران و کمی دورتر ازآن سامانه موشکی روسها، سامانه دفاع موشکی جدیدی را شاهد خواهیم بود که به عنوان سپر دفاعی کشورهای عربی خلیج فارس عمل خواهد کرد. با توجه به توفیق نسبی که موشکهای ضد موشک پاتریوت اسرائیل در رهگیری و انهدام موشکهای دارای بُرد کوتاه داشتهاند و با توجه به تجربه آنان در جنگ خلیج فارس ۱۹۹۲ (دفاع در برابر موشکهای عراقی) بعید نیست که اسرائیلیها هم جزیی از سیستم دفاع موشکی خلیج فارس باشند.
این احتمال با توجه به عوامل زیر تشدید میشود:
۱- آن دسته از کشورهای خلیج فارس که متقاضی و خواهان ایجاد سیستم دفاع موشکی هستند، بر خلاف ایران، دارای حکومتهایی پراگماتیست هستند و حتی بعضاً روابط پیدا و پنهان خوبی با اسرائیل دارند.
۲-حتی اگر عامل پیشین را در نظر نگیریم احساس خطر و تهدید از جانب ایران انگیزه کافی برای همگرایی با اسرائیل را فراهم میکند.
۳- با توجه به سابقه تهدیدات متقابل ایران و اسرائیل و نگرانیهایی که دولت اسرائیل از جمهوری اسلامی ایران دارد بعید نیست که اسرائیل برای ایجاد ارتباطات استراتژیک در خلیج فارس دارد کوشش کند و در چنین برنامهای برای ایجاد سیستم دفاع موشکی منطقه خلیج فارس سهیم شود.
توافق اتمی ایران و موشکهای بالیستیک
تیم وزارت خارجه ایران - دست کم تا به امروز- کوشش کردهاست دو مساله موشکی و اتمی را از یکدیگر مجزا نموده وبا رد ارتباط دو قضیه معتقد است که فعالیتهای موشکی ایران دفاعی – نظامی بوده و ایران تحت هیچ شرایطی مجبور نیست جزئیات آنرا افشا یا مورد گفتگو قرار دهد. از طرف دیگر به طور ضمنی میتوان فهمید که در صورت رسیدن به توافق نهایی در زمینههای اتمی، خطر تولید کلاهک اتمی برای موشکهای بالیستیک خود بخود منتفی میگردد. در واقع اگر غرب به توافق نهایی دست بیابد خود به خود با یک تیر دو نشان زده و مانع اقدام ایران در جهت تولید کلاهک اتمی نیز شدهاست. بسیاری از دیپلماتهای غربی نیز معتقدند به همین اعتبار توان موشکی ایران تهدید عمدهای به حساب نمیآید و اینکه ترس همسایگان ایران تا چه حد واقعی و تا چه حد ساختگی است جای بحث و گفتوگو دارد.
پس از انتخاب حسن روحانی به ریاست جمهوری، دولت جدید ایران سعی کرد جلو مانورهای نظامی و آزمایشات غیر ضروری موشکی را بگیرد ولی این امر با مقاومت محافظهکاران و دست راستیهای نظامیگرا مواجه و حتی مورد انتقاد رسمی نمایندگان مجلس و محافل ذینفوذ قرار گرفت. با مقاله روزنامه گاردین سر زخمی باز میشود که اگر به خوبی مدیریت نشود میتواند انگیزه مناسبی برای فشار بیشتر بر مذاکرات اتمی به حساب آید.
در هر حال از حدود دوسال پیش بذر فکری ایجاد سپر دفاعی موشکی در منطقه خلیج فارس پاشیده شده و کشورهای منطقه اراده سیاسی و امکانات اقتصادی پرداخت هزینه این پروژه را دارند. قدرتهای بزرگ هم از آن استقبال و حمایت میکنند و سود میبرند. آنچه میتواند این پروژه را تا حد زیادی خنثی کند تغییر تفکر در راهکارها و استراتژی درازمدت دفاعی و سیاست خارجی ایران است که بخواهد دشمن را به دوست تبدیل کند یا دوست را به دشمن.
-------------------------------------------------------------------------
* جلیل روشندل، استاد علوم سیاسی و امنیت بینالملل در دانشگاه کارولینای شرقی در آمریکاست. وی در مراکز مطالعاتی مختلفی مانند دانشگاه استنفورد، دوک، یوسیالای و دانشگاه تهران سابقه تدریس و پژوهش داشتهاست. از وی تالیفات متعددی در زمینه امنیت بینالملل، خاورمیانه و خلیج فارس منتشر شدهاست.