روزنامه آمریکایی «وال استریت جورنال» روز سهشنبه، ۳۱ مه، در وبسایت خود مقالهای منتشر کرد با عنوان «دلایلی برای ایجاد منطقه عاری از نفت ایران».
نویسندگان این مقاله «رویـِل مارک گِرِشْت»، از مقامهای پیشین سازمان سیا و «مارک دوبوویتز»، مدیر اجرایی و رئیس بخش پروژه انرژی ایران در «بنیاد دفاع از دموکراسی»، هستند.
در بخش عنوان این مقاله آمده است: «ما میتوانیم از طریق ممنوع کردن واردات کالاهایی هم که در تهیه یا ساخت آنها از نفت ایران استفاده شده ملاها را تنبیه کنیم.»
نویسندگان این مقاله میافزایند:
آیا راهی وجود دارد که تحریمها بر نفت ایران را گسترش بدهیم و در عین حال کاری کنیم که اروپاییان با قیمتهایی ارزانتر به خریداری نفت رژیم ایران ادامه بدهند؟ آیا راهی وجود دارد که هند و چین که به طور کل توجهی به رفتار رژیم تهران ندارند، هر اندازه نفت که میخواهند از ایران خریداری کنند ولی در عین حال پول کمتری به جیب ملایان بریزند؟
پاسخ به این پرسشها «آری» است:
تنها کاری که برای این منظور باید انجام داد این است که واشینگتن در سراسر خاک ایالات متحده «منطقهای عاری از نفت ایران» ایجاد کند. معنی آن این است که هر شرکتی که محصولات و مشتقات نفتی نظیر بنزین، پلاستیک، فرآوردههای پتروشیمی، و الیاف مصنوعی به آمریکا صادر میکند باید از این پس نشان دهد که در روند ساخت این فرآوردهها به هیچ وجه از نفت ایران استفاده نکردهاست.
ایالات متحده در سال ۲۰۱۰، در حدود ۵ درصد از بنزین مصرفی روزانه خود را از اروپا وارد کرد و از آنجا که نفت ایران، هماینک آزادانه به اروپا صادر میشود میتوان با اطمینان گفت که در حال حاضر مقداری از نفت ایران به پمپ بنزینهای آمریکایی هم راه پیدا میکنند.
از سوی دیگر صادرات پتروشیمی ایران به چین در حدود ۲ میلیارد دلار است و تصور کنید با حجم گستردهای از محصولات پلاستیکی که هماینک از چین به آمریکا سرازیر میشود چه حجم زیادی از نفت ایران سرانجام به طور غیرمستقیم به بازار آمریکا راه پیدا میکند.
نویسندگان مقاله وال استریت جورنال در ادامه میافزایند: تبدیل کردن ایالات متحده به یک «منطقه عاری از نفت ایران» باعث خواهد شد تا استفاده از نفت جمهوری اسلامی تبدیل به یک امر دردسرساز شود و این مسئله به نوبه خود باعث میشود تا واردکنندگان نفت، از ایران تخفیفهای کلان طلب کنند.
به این وسیله ایران در تمامی بازارها با فشار زیادی برای کاهش قیمت نفت خود مواجه خواهد شد.
هیچیک از پالایشگاههای اروپا به نفت ایران وابسته نیستند و هر پالایشگاهی در این قاره که ترجیح بدهد از نفت ایران استفاده نکند، گزینههای مختلف دیگری را در دسترس دارد. ایالات متحده بزرگترین بازار صدور بنزین اروپا است و واشینگتن میتواند به پالایشگاههای اروپایی شش ماه فرصت بدهد تا منابع تأمین نفت خود را تغییر بدهند.
با اجرای قانون «منطقه عاری از نفت ایران»، حتی کشورهایی مانند ونزوئلا که سعی خود را در دور زدن این قانون خواهند کرد تشویق میشوند تا با استفاده از این تحریم آمریکا، از طرفهای ایرانی خود تخفیف بگیرند. برادری ایدئولوژیک، سر جای خود، اما پول و تجارت هم برای کشورها سر جای خود قرار دارد.
تخمین زدن در این مورد دشوار است اما منطقی به نظر میآید که در چنین حالتی تاجران ماهر نفتی تهران را مجبور به دست کم ۱۰ درصد تخفیف در بهای نفت خود بکنند.
در حال حاضر نیز بازرگانان بنزین که میخواهند تحریمهای آمریکا را دور بزنند، هنگام فروش نفت پالایششده به ایران، بهای این فرآوردهها را با ایرانیان در حدود ۳۰ درصد بالاتر از قیمت واقعی حساب میکنند.
نگاهی به اقتصاد ایران نشان میدهد که تولید نفت این کشور در حال کاهش است، سرمایهگذاریها در بخش تولید و توزیع گاز طبیعی به کندی پیش میرود، یارانههای دولتی همچنان بالا است و بیکاری و تورم مشکلاتی روزافزون هستند. نظر به این شرایط، هرگونه کاهش در درآمدهای نفتی میتواند ریزشهای زیادی را در پلکان اقتصاد ایران به دنبال داشته باشد.
نویسندگان این مقاله در ادامه میگویند که تطبیق یافتن کشورهای اتحادیه اروپا با یک منطقه جدید به نام «منطقه عاری از نفت ایران» در آمریکا کار دشواری نخواهد بود زیرا سازوکارهای مربوط به اجرای چنین قانونی هماینک موجود است.
این نویسندگان ادامه میدهند: بر اساس روشهای کنونی، برای تعیین تعرفههای گمرکی، تمامی نفتی که از خارج وارد اتحادیه اروپا میشود برچسبهایی دریافت میکند که منشاء آن نفت را مشخص میکنند.
ماهیت تجارت نفت حکم میکند که بازرگانان بدانند دقیقاً چه مقدار از نفت کدام کشور وارد سامانه پالایشی میشود و بنابر این تنها کاری که باید انجام بدهند این است که بشکههای نفت با برچسب ایران را از خط صادرات آمریکایی خود خارج کنند.
در هندوستان و چین که بازرسی منشاء نفت کمتر مرسوم است نظارت بر این روند به آسانی اروپا نیست اما فشارهای آمریکا میتواند این بازارها را نیز به قانونگذاری در این زمینه و برچسبگذاری سوق بدهد.
البته مقصود اصلی این نیست که تمرکزها همواره متوجه ایجاد سامانهای بیخلل در سطح جهان برای نظارت دقیق بر این امر بشود بلکه منظور اصلی ایجاد سازوکاری است که تاجران نفت را تشویق کند از تهران تخفیفهای کلانی طلب کنند.
در صورت اتخاذ چنین تصمیماتی، کنگره ایالات متحده میتواند به آسانی روزنههای قانونی که هماکنون باعث میشود نفت ایران و مشتقات آن از راههای غیرمستقیم پالایشی به بازار آمریکا برسند را مسدود کند.
پالایشگاههای اروپایی ممکن است در آغاز از زحمت اضافهای که باید برای جداسازی نفت وارداتی از ایران از دیگر نفتها بکشند اظهار ناراحتی بکنند اما با توجه به اهمیتی که بازار آمریکا برای آنها دارد چندی نخواهد گذشت که این ناراحتیها از یادشان خواهد رفت.
تحریمها در خیلی موارد از اثربخشیهای لازم برخوردار نیستند زیرا با انگیزههای مالی کشورهای تحریمکننده برخورد پیدا میکنند اما استقرار یک «منطقه عاری از نفت ایران» چنین مشکلی را نخواهد داشت.
ایجاد چنین منطقهای باعث میشود نفت ایران به بهایی ارزانتر به دست کسانی برسد که خواستار آنند و در عین حال رژیم ایران را به خاطر تخلفاتش با تنبیه بیشتری مواجه کند؛ به این ترتیب شرایطی ایجاد میشود که به سود همه خواهد بود.
نویسندگان این مقاله «رویـِل مارک گِرِشْت»، از مقامهای پیشین سازمان سیا و «مارک دوبوویتز»، مدیر اجرایی و رئیس بخش پروژه انرژی ایران در «بنیاد دفاع از دموکراسی»، هستند.
در بخش عنوان این مقاله آمده است: «ما میتوانیم از طریق ممنوع کردن واردات کالاهایی هم که در تهیه یا ساخت آنها از نفت ایران استفاده شده ملاها را تنبیه کنیم.»
نویسندگان این مقاله میافزایند:
آیا راهی وجود دارد که تحریمها بر نفت ایران را گسترش بدهیم و در عین حال کاری کنیم که اروپاییان با قیمتهایی ارزانتر به خریداری نفت رژیم ایران ادامه بدهند؟ آیا راهی وجود دارد که هند و چین که به طور کل توجهی به رفتار رژیم تهران ندارند، هر اندازه نفت که میخواهند از ایران خریداری کنند ولی در عین حال پول کمتری به جیب ملایان بریزند؟
پاسخ به این پرسشها «آری» است:
تنها کاری که برای این منظور باید انجام داد این است که واشینگتن در سراسر خاک ایالات متحده «منطقهای عاری از نفت ایران» ایجاد کند. معنی آن این است که هر شرکتی که محصولات و مشتقات نفتی نظیر بنزین، پلاستیک، فرآوردههای پتروشیمی، و الیاف مصنوعی به آمریکا صادر میکند باید از این پس نشان دهد که در روند ساخت این فرآوردهها به هیچ وجه از نفت ایران استفاده نکردهاست.
ایالات متحده در سال ۲۰۱۰، در حدود ۵ درصد از بنزین مصرفی روزانه خود را از اروپا وارد کرد و از آنجا که نفت ایران، هماینک آزادانه به اروپا صادر میشود میتوان با اطمینان گفت که در حال حاضر مقداری از نفت ایران به پمپ بنزینهای آمریکایی هم راه پیدا میکنند.
از سوی دیگر صادرات پتروشیمی ایران به چین در حدود ۲ میلیارد دلار است و تصور کنید با حجم گستردهای از محصولات پلاستیکی که هماینک از چین به آمریکا سرازیر میشود چه حجم زیادی از نفت ایران سرانجام به طور غیرمستقیم به بازار آمریکا راه پیدا میکند.
نویسندگان مقاله وال استریت جورنال در ادامه میافزایند: تبدیل کردن ایالات متحده به یک «منطقه عاری از نفت ایران» باعث خواهد شد تا استفاده از نفت جمهوری اسلامی تبدیل به یک امر دردسرساز شود و این مسئله به نوبه خود باعث میشود تا واردکنندگان نفت، از ایران تخفیفهای کلان طلب کنند.
به این وسیله ایران در تمامی بازارها با فشار زیادی برای کاهش قیمت نفت خود مواجه خواهد شد.
هیچیک از پالایشگاههای اروپا به نفت ایران وابسته نیستند و هر پالایشگاهی در این قاره که ترجیح بدهد از نفت ایران استفاده نکند، گزینههای مختلف دیگری را در دسترس دارد. ایالات متحده بزرگترین بازار صدور بنزین اروپا است و واشینگتن میتواند به پالایشگاههای اروپایی شش ماه فرصت بدهد تا منابع تأمین نفت خود را تغییر بدهند.
تصور کنید با حجم گستردهای از محصولات پلاستیکی که هماینک از چین به آمریکا سرازیر میشود چه حجم زیادی از نفت ایران سرانجام به طور غیرمستقیم به بازار آمریکا راه پیدا میکند.
با اجرای قانون «منطقه عاری از نفت ایران»، حتی کشورهایی مانند ونزوئلا که سعی خود را در دور زدن این قانون خواهند کرد تشویق میشوند تا با استفاده از این تحریم آمریکا، از طرفهای ایرانی خود تخفیف بگیرند. برادری ایدئولوژیک، سر جای خود، اما پول و تجارت هم برای کشورها سر جای خود قرار دارد.
تخمین زدن در این مورد دشوار است اما منطقی به نظر میآید که در چنین حالتی تاجران ماهر نفتی تهران را مجبور به دست کم ۱۰ درصد تخفیف در بهای نفت خود بکنند.
در حال حاضر نیز بازرگانان بنزین که میخواهند تحریمهای آمریکا را دور بزنند، هنگام فروش نفت پالایششده به ایران، بهای این فرآوردهها را با ایرانیان در حدود ۳۰ درصد بالاتر از قیمت واقعی حساب میکنند.
نگاهی به اقتصاد ایران نشان میدهد که تولید نفت این کشور در حال کاهش است، سرمایهگذاریها در بخش تولید و توزیع گاز طبیعی به کندی پیش میرود، یارانههای دولتی همچنان بالا است و بیکاری و تورم مشکلاتی روزافزون هستند. نظر به این شرایط، هرگونه کاهش در درآمدهای نفتی میتواند ریزشهای زیادی را در پلکان اقتصاد ایران به دنبال داشته باشد.
نویسندگان این مقاله در ادامه میگویند که تطبیق یافتن کشورهای اتحادیه اروپا با یک منطقه جدید به نام «منطقه عاری از نفت ایران» در آمریکا کار دشواری نخواهد بود زیرا سازوکارهای مربوط به اجرای چنین قانونی هماینک موجود است.
این نویسندگان ادامه میدهند: بر اساس روشهای کنونی، برای تعیین تعرفههای گمرکی، تمامی نفتی که از خارج وارد اتحادیه اروپا میشود برچسبهایی دریافت میکند که منشاء آن نفت را مشخص میکنند.
ماهیت تجارت نفت حکم میکند که بازرگانان بدانند دقیقاً چه مقدار از نفت کدام کشور وارد سامانه پالایشی میشود و بنابر این تنها کاری که باید انجام بدهند این است که بشکههای نفت با برچسب ایران را از خط صادرات آمریکایی خود خارج کنند.
در هندوستان و چین که بازرسی منشاء نفت کمتر مرسوم است نظارت بر این روند به آسانی اروپا نیست اما فشارهای آمریکا میتواند این بازارها را نیز به قانونگذاری در این زمینه و برچسبگذاری سوق بدهد.
البته مقصود اصلی این نیست که تمرکزها همواره متوجه ایجاد سامانهای بیخلل در سطح جهان برای نظارت دقیق بر این امر بشود بلکه منظور اصلی ایجاد سازوکاری است که تاجران نفت را تشویق کند از تهران تخفیفهای کلانی طلب کنند.
در صورت اتخاذ چنین تصمیماتی، کنگره ایالات متحده میتواند به آسانی روزنههای قانونی که هماکنون باعث میشود نفت ایران و مشتقات آن از راههای غیرمستقیم پالایشی به بازار آمریکا برسند را مسدود کند.
پالایشگاههای اروپایی ممکن است در آغاز از زحمت اضافهای که باید برای جداسازی نفت وارداتی از ایران از دیگر نفتها بکشند اظهار ناراحتی بکنند اما با توجه به اهمیتی که بازار آمریکا برای آنها دارد چندی نخواهد گذشت که این ناراحتیها از یادشان خواهد رفت.
تحریمها در خیلی موارد از اثربخشیهای لازم برخوردار نیستند زیرا با انگیزههای مالی کشورهای تحریمکننده برخورد پیدا میکنند اما استقرار یک «منطقه عاری از نفت ایران» چنین مشکلی را نخواهد داشت.
ایجاد چنین منطقهای باعث میشود نفت ایران به بهایی ارزانتر به دست کسانی برسد که خواستار آنند و در عین حال رژیم ایران را به خاطر تخلفاتش با تنبیه بیشتری مواجه کند؛ به این ترتیب شرایطی ایجاد میشود که به سود همه خواهد بود.