بهدنبال رویدادهای ناخوشایند سال گذشته در عرصه مناسبات سیاسی ایران با کشورهای قاره سیاه که به قطع و یا تیرگی روابط تهران با کشورهای سنگال، نیجریه، و گامبیا و در نتیجه شکست سیاست گسترش مناسبات با آفریقا منجر شد، سردی کنونی مناسبات جمهوری اسلامی با برزیل، روابط تهران با مجموعه کشورهای آمریکای لاتین را در معرض خطری مشابه قرار دادهاست.
از زمان به قدرت رسیدن محمود احمدینژاد در سال ۲۰۰۵، و بهدنبال تیره شدن تدریجی مناسبات ایران با کشورهای بزرگ اروپا، ایران ابتدا سیاست عقبنشینی از اروپا را زیر عنوان «نگاه به شرق» دنبال کرد، و همزمان، توسعه مناسبات با کشورهای آفریقا و آمریکای لاتین را نیز مورد توجه قرار داد.
در اجرای سیاست توسعه پیوندها با قاره آفریقا و کشورهای آمریکای لاتین دولت ایران متکی بر درآمدهای نجومی ناشی از صادرات نفت، در عمل قصد خریدن مناسبات دوستانه با کشورهای آفریقایی با قیمت اندک را داشت.
اهرم دیگر تهران، استفاده از احساسات ضد آمریکایی نزد پارهای از رؤسای دولتهای خارجی و تلاش برای ایجاد مناسبات شخصی با رهبران مخالف آمریکا بود.
مداخله گروههای نظامی-امنیتی جمهوری اسلامی، در سایه مناسبات کاملا پا نگرفته ایران با کشورهای آفریقایی، و مبادرت به ماجراجوییهایی نظیر ارسال محموله اسلحه به نیجریه، از یک سو و از سوی دیگر توان اندک ایران در زمینه ایجاد روابط اقتصادی-صنعتی ساختاری با کشورهای آفریقایی، این روابط را رفتهرفته سرد ساخت بهطوری که طی سال جاری حتی در نمودار سازمانی وزارت خارجه جمهوری اسلامی، معاونت آفریقا به سطح اداره کل تنزل یافت.
رئیس دولت ایران که همواره تبلیغ شخصی از رسانههای خارجی را بر پایهگذاری مناسبات راهبردی ترجیح میداده، طی شش سال گذشته اساس توسعه روابط برونمرزی ایران را بر پایه پیوندهای ظاهرا شخصی و دیدارهای مکرر، پرهزینه و بیبازده قرار داده و سایر وجوه مناسبات خارجی را در بازگشت از سفر به فراموشی سپردهاست.
نمونه چنین رفتاری که حاکی از برخورد رئیس دولت با دیدارهای خارجی، مشابه برخورد وی با سفرهای استانی در داخل کشور است، سال گذشته در بازدید بین راه او از کشورهای سودان و موریتانی، هنگام بازگشت از نشست مجمع عمومی سازمان ملل دیده شد که نتایج آن در حد یک سفر کوتاه و بیحاصل باقی ماند.
سردی مناسبات با برزیل
رئیس دولت ایران که پیشتر در وجود موگابه و چاوز استعداد کافی برای نمایش مناسبات شخصی با این دو را یافته بود، دو سال پیش چنین استعدادی را ظاهرا در وجود لولا دو سیلوا رئیس جمهور پیشین برزیل کشف کرد و گسترش روابط با کشور بزرگ برزیل و توسعه مناسبات با کشورهای آمریکای لاتین را براین پایه قرار داد.
گذشته از قابلیتهای اندک رئیس دولت برای ایجاد مناسبات دوستانه با رهبران خارجی که عدم آشنایی وی با زبانها خارجی از نمونههای قابل ذکر و طبیعتاً بازدارنده است، عدم اشتراک فرهنگی و همچنین محدودیتهای جامعه بسته ایران که مانعی در راه همنشینی خانوادگی با رهبران خارجی است، شکل گرفتن چنین پیوندهایی را عملا ناممکن ساختهاست.
گذشته از آن، تغییر رهبران کشورها، پس از انجام انتخابات، تاثیر مناسبات شخصی را بعد از تغییر رئیس دولت زایل میسازد.
این دقیقا اتفاقی است که پس از کنار رفتن لولا داسیلوا و انتخاب خانم دیلما روسف به جانشینی او در برزیل روی داد. خانم روسف که از هواداران جدی حقوق بشر است، ضمن ابراز نارضایتی از وضعیت حقوق بشر در ایران در طول فعالیتهای انتخاباتی، بعد از انتخاب شدن به مقام ریاستجمهوری نیز با صدور بیانیه تندی وضعیت حقوق بشر را در ایران مورد انتقاد شدید قرار داد.
مناسبات راهبردی
بیتوجهی به سایر عوامل لازم در ایجاد و تحکیم مناسبات راهبردی با کشورهای خارجی نشان داد که خانم شیرین عبادی، به تنهایی قادر به تاثیرگذاری مستقیم در روابط ایران و برزیل است که کمتر از ۱۸ ماه قبل تهران از آن به عنوان «روابط راهبردی دو کشور بزرگ» یاد میکرد.
طی شش سال گذشته، و بدون توجه به ضرورت وجود اقتصادهای مکمل، دوری راه، زبان و فرهنگهای متفاوت، ایران مبالغ هنگفتی از درآمدهای نفتی را بهمنظور توسعه مناسبات با کشورهای ونزوئلا، اکوادور، بولیوی و کوبا هزینه کرد.
ایران که پیشتر آرژانتین را عملا از دست داده، مکزیک را فراموش کرده و به کشور شیلی هرگز نزدیک نشده بوده، انتظار داشت برزیل نقش اسب تروا را در جهت فتح آسان آمریکای لاتین ایفا کند.
با تغییر رئیس دولت در برازیلیا، نه تنها رؤیای کمک برزیل به پیشبرد پیوستگیهای ایران با کشورهای آمریکای لاتین اینک از میان رفته، که رفتار دولت آن کشور در قبال جمهوری اسلامی حتی انتقادیتر از آرژانتین شدهاست.
محدودیتهای مالی ناشی از کاهش صادرات نفت خام، کاهش ارزش پول ملی، و ضرورت صرفهجویی در واردات، و در نتیجه کاهش جریان کمکهای خارجی، در مناسبات ایران با کشورهای کوچک آمریکای لاتین مزید بر علت شدهاند.
دو سال پیش ایران وعده میداد که روابط تجاری با برزیل را به ۴ میلیارد دلار در سال افزایش دهد. در همین میان، حجم مبادلات بازرگانی ایران با برزیل در سال جاری به کمتر از ۱ میلیارد دلار کاهش یافتهاست.
رئیس جمهور تازه برزیل صریحاً اظهار داشته که رعایت حقوق بشر در ایران را به گسترش بازرگانی با جمهوری اسلامی ترجیح میدهد. بیتردید روابط انتقادی برزیل با تهران، و همزمان با آن افزایش نفوذ و قدرت برزیل در کشورهای آمریکای لاتین، مناسبات جمهوری اسلامی با کشورهای کوچک و چپ آمریکای جنونی را تحت تاثیر منفی قرار خواهد داد. بهنظر میرسد که تجربه عقب رانده شدن جمهوری اسلامی از قاره آفریقا در سال گذشته، اینک با رهبری برزیل، حمایت آرژانتین، و استقبال آمریکا، در آمریکای لاتین در حال تکرار است.
از زمان به قدرت رسیدن محمود احمدینژاد در سال ۲۰۰۵، و بهدنبال تیره شدن تدریجی مناسبات ایران با کشورهای بزرگ اروپا، ایران ابتدا سیاست عقبنشینی از اروپا را زیر عنوان «نگاه به شرق» دنبال کرد، و همزمان، توسعه مناسبات با کشورهای آفریقا و آمریکای لاتین را نیز مورد توجه قرار داد.
در اجرای سیاست توسعه پیوندها با قاره آفریقا و کشورهای آمریکای لاتین دولت ایران متکی بر درآمدهای نجومی ناشی از صادرات نفت، در عمل قصد خریدن مناسبات دوستانه با کشورهای آفریقایی با قیمت اندک را داشت.
اهرم دیگر تهران، استفاده از احساسات ضد آمریکایی نزد پارهای از رؤسای دولتهای خارجی و تلاش برای ایجاد مناسبات شخصی با رهبران مخالف آمریکا بود.
مداخله گروههای نظامی-امنیتی جمهوری اسلامی، در سایه مناسبات کاملا پا نگرفته ایران با کشورهای آفریقایی، و مبادرت به ماجراجوییهایی نظیر ارسال محموله اسلحه به نیجریه، از یک سو و از سوی دیگر توان اندک ایران در زمینه ایجاد روابط اقتصادی-صنعتی ساختاری با کشورهای آفریقایی، این روابط را رفتهرفته سرد ساخت بهطوری که طی سال جاری حتی در نمودار سازمانی وزارت خارجه جمهوری اسلامی، معاونت آفریقا به سطح اداره کل تنزل یافت.
رئیس دولت ایران که همواره تبلیغ شخصی از رسانههای خارجی را بر پایهگذاری مناسبات راهبردی ترجیح میداده، طی شش سال گذشته اساس توسعه روابط برونمرزی ایران را بر پایه پیوندهای ظاهرا شخصی و دیدارهای مکرر، پرهزینه و بیبازده قرار داده و سایر وجوه مناسبات خارجی را در بازگشت از سفر به فراموشی سپردهاست.
نمونه چنین رفتاری که حاکی از برخورد رئیس دولت با دیدارهای خارجی، مشابه برخورد وی با سفرهای استانی در داخل کشور است، سال گذشته در بازدید بین راه او از کشورهای سودان و موریتانی، هنگام بازگشت از نشست مجمع عمومی سازمان ملل دیده شد که نتایج آن در حد یک سفر کوتاه و بیحاصل باقی ماند.
سردی مناسبات با برزیل
رئیس دولت ایران که پیشتر در وجود موگابه و چاوز استعداد کافی برای نمایش مناسبات شخصی با این دو را یافته بود، دو سال پیش چنین استعدادی را ظاهرا در وجود لولا دو سیلوا رئیس جمهور پیشین برزیل کشف کرد و گسترش روابط با کشور بزرگ برزیل و توسعه مناسبات با کشورهای آمریکای لاتین را براین پایه قرار داد.
گذشته از قابلیتهای اندک رئیس دولت برای ایجاد مناسبات دوستانه با رهبران خارجی که عدم آشنایی وی با زبانها خارجی از نمونههای قابل ذکر و طبیعتاً بازدارنده است، عدم اشتراک فرهنگی و همچنین محدودیتهای جامعه بسته ایران که مانعی در راه همنشینی خانوادگی با رهبران خارجی است، شکل گرفتن چنین پیوندهایی را عملا ناممکن ساختهاست.
گذشته از آن، تغییر رهبران کشورها، پس از انجام انتخابات، تاثیر مناسبات شخصی را بعد از تغییر رئیس دولت زایل میسازد.
این دقیقا اتفاقی است که پس از کنار رفتن لولا داسیلوا و انتخاب خانم دیلما روسف به جانشینی او در برزیل روی داد. خانم روسف که از هواداران جدی حقوق بشر است، ضمن ابراز نارضایتی از وضعیت حقوق بشر در ایران در طول فعالیتهای انتخاباتی، بعد از انتخاب شدن به مقام ریاستجمهوری نیز با صدور بیانیه تندی وضعیت حقوق بشر را در ایران مورد انتقاد شدید قرار داد.
مناسبات راهبردی
بیتوجهی به سایر عوامل لازم در ایجاد و تحکیم مناسبات راهبردی با کشورهای خارجی نشان داد که خانم شیرین عبادی، به تنهایی قادر به تاثیرگذاری مستقیم در روابط ایران و برزیل است که کمتر از ۱۸ ماه قبل تهران از آن به عنوان «روابط راهبردی دو کشور بزرگ» یاد میکرد.
طی شش سال گذشته، و بدون توجه به ضرورت وجود اقتصادهای مکمل، دوری راه، زبان و فرهنگهای متفاوت، ایران مبالغ هنگفتی از درآمدهای نفتی را بهمنظور توسعه مناسبات با کشورهای ونزوئلا، اکوادور، بولیوی و کوبا هزینه کرد.
ایران که پیشتر آرژانتین را عملا از دست داده، مکزیک را فراموش کرده و به کشور شیلی هرگز نزدیک نشده بوده، انتظار داشت برزیل نقش اسب تروا را در جهت فتح آسان آمریکای لاتین ایفا کند.
با تغییر رئیس دولت در برازیلیا، نه تنها رؤیای کمک برزیل به پیشبرد پیوستگیهای ایران با کشورهای آمریکای لاتین اینک از میان رفته، که رفتار دولت آن کشور در قبال جمهوری اسلامی حتی انتقادیتر از آرژانتین شدهاست.
محدودیتهای مالی ناشی از کاهش صادرات نفت خام، کاهش ارزش پول ملی، و ضرورت صرفهجویی در واردات، و در نتیجه کاهش جریان کمکهای خارجی، در مناسبات ایران با کشورهای کوچک آمریکای لاتین مزید بر علت شدهاند.
دو سال پیش ایران وعده میداد که روابط تجاری با برزیل را به ۴ میلیارد دلار در سال افزایش دهد. در همین میان، حجم مبادلات بازرگانی ایران با برزیل در سال جاری به کمتر از ۱ میلیارد دلار کاهش یافتهاست.
رئیس جمهور تازه برزیل صریحاً اظهار داشته که رعایت حقوق بشر در ایران را به گسترش بازرگانی با جمهوری اسلامی ترجیح میدهد. بیتردید روابط انتقادی برزیل با تهران، و همزمان با آن افزایش نفوذ و قدرت برزیل در کشورهای آمریکای لاتین، مناسبات جمهوری اسلامی با کشورهای کوچک و چپ آمریکای جنونی را تحت تاثیر منفی قرار خواهد داد. بهنظر میرسد که تجربه عقب رانده شدن جمهوری اسلامی از قاره آفریقا در سال گذشته، اینک با رهبری برزیل، حمایت آرژانتین، و استقبال آمریکا، در آمریکای لاتین در حال تکرار است.