مانیا اکبری درباره اصطلاح «فیلم جشنواره‌ای»: نگرش سطحی به سینما

نمایی از فیلم یک خانواده محترم ساخته مسعود بخشی

فرج‌الله سلحشور، سینماگر نزدیک به حاکمیت جمهوری اسلامی، در تازه‌ترین موضع‌گیری نسبت به ساخت و نمایش فیلم «یک خانواده محترم» در ایران خواستار اعدام «چهار نفر از سینماگران» به گفته او «خائن» شد تا «دیگر فیلم‌هایی مانند یک خانواده محترم ساخته نشود».

درباره این اظهارت و همچنین افزایش انتقاد‌ها از حضورهای بین‌المللی سینمای ایران، رادیوفردا با مانیا اکبری، بازیگر فیلم «ده» ساخته عباس کیارستمی و سازنده فیلم‌های «ده به اضافه چهار» و «بیست انگشت»، که در چندین جشنواره خارجی نمایش داده شده‌اند، گفت‌و‌گو کرده و نخست از او درباره این موج انتقادات اخیر از فیلم یک خانواده محترم پرسیده است.

مانیا اکبری: باید در ابتدای کلام تاکید کنم که تمام حکومت‌ها در طول تاریخ از این طریق گاهی اوقات دچار اشتباهاتی شده‌اند، طبعا باید یک آگاهی وجود داشته باشد که از جامعه هنری، انسان‌هایی که اهل قلم‌اند یا به هر حال فیلمسازند یا هنرمندند و فعالیت فرهنگی دارند، به هیچ عنوان قهرمان‌های سیاسی نسازند. قهرمان‌سازی از شخصیت‌های فرهنگی یک اشتباه بسیار بزرگ است.

سیاست خودش یک علم است که دنیای خودش را دارد و هیچ ارتباطی با جهان هنرمند ندارد. جهان و ادبیات هنرمند یک ادبیات بسیار عمیق‌تر و یک ادبیات انسانی‌تر است.

وقتی حکومت‌ها دچار اشتباه می‌شوند و به هنرمند یا سازنده یک محصول فرهنگی و هنری حمله می‌کنند، از آن شخصی که انگیزه اصلی فعالیتش قهرمان سیاسی شدن نبوده است، یک قهرمان سیاسی می‌سازند که می‌تواند در این مقاطع، هنرمند و همین طور هم جامعه هنری و فرهنگی را دچار درد کند.

از دید من این یک حرکت اشتباهی است و یک سوء‌تفاهم جمعی برای خود بدنه حکومت است که تصور می‌کند با حرکت‌ها و برخوردهای سیاسی و ایجاد محدودیت‌ها و محرومیت‌ها و انعکاس بازتاب‌های سیاسی، بی‌دلیل یک هنرمندی را که دچار رنج انسانی است، تبدیل به یک قهرمان سیاسی می‌کند.

منتقدان حضورهای خارجی سینمای ایران می‌گویند فیلم‌هایی که به جشنواره‌های خارجی راه پیدا می‌کنند، واقعیت‌های جامعه ایران را منعکس نمی‌کنند و به خواست جشنواره‌ها و مدیرانش ساخته می‌شوند. شما بر اساس تجربیات‌تان چنین موضوعی را تایید می‌کنید؟

این یک نگرش بسیار سطحی به ماجرای هنر سینما و هنر این سرزمین است. هنرمند این سرزمین برخاسته از تضاد‌ها، فشار‌ها و محدودیت‌ها و آزادی‌های جامعه‌ای است که در آن زیست می‌کند.

اصل ماجرا بر این است که هنر این هنرمند بازتاب محتویات درونی و شخصیتی اوست و آن چه که از آن جامعه کسب کرده است و یا آن چه که از دیگری کسب کرده و یا رویا‌ها و خیال‌هایی است که در درونش وجود دارد. هنر سفارش شده اتفاقا می‌تواند درخور سینمای هالیوود باشد، نه مختص سینمایی که مستقل است و با فقر اقتصادی و عمق محرومیت روبه‌روست.

اصولا فیلم‌هایی که در این جشنواره‌ها شرکت می‌کنند فیلم‌های سینمای مولف و مستقل هستند. با محدودیت‌های اقتصادی ساخته شده‌اند و برگشت سرمایه محدودی هم خواهند داشت.

اصولا در طول ده سال اخیر فیلمسازهایی در ایران رشد کرده‌اند که مضامین هنری و انسانی در سینما برای‌شان مهم بوده است و من فکر می‌کنم مفاهیم هنر و هنرمند بودن و یا مفهوم سازندگی باید بیشتر از این در جامعه ایران جا بیفتد تا این جملات، دیگر به گوش نرسد. به هر حال مسیر شکل‌گیری محصول هنری و هنرمند را تاریخ تعیین می‌کند، نه آن مقطعی که در آن قرار داریم.

ما باید اجازه بدهیم که از این ده سال اخیر سینمای ایران زمان بگذرد، ده سالی که به طور بی‌شماری فیلمسازان جوان، نو، پویا و فعالی در این دوره ظاهر شدند و با دوربین‌های دیجیتالی که آزاد‌تر عمل می‌کند و احتیاجات مالی و اقتصادی به دولت را کاهش می‌دهد و خود این پدیده‌ها باعث می‌شود که هنرمند به طور آزادانه‌تری اندیشه‌های خودش را به تصویر بکشد.

با وجود این محدودیت‌ها و حساسیت‌ها، اما باز هم دیده می‌شود که به ویژه در میان فیلمسازان جوان، علاقه به نمایش آثارشان در خارج از ایران روز به روز در حال افزایش است. این دلیل افزایش علاقه را در چه می‌بینید؟

نمی‌شود دنیای شخصی را که دغدغه‌های تولید فرهنگی دارد محدود کرد و این توهم خیلی بزرگی است. چرا که نسل جدید آموخته است که به چه صورتی و به شکل‌های مختلفی خودش را بیان کند.

اگر ابزار تفریح را از آنها بگیرید، دست به قلم می‌زنند، اگر قلم را بگیرید، دست به خواندن می‌زنند، خواندن را بگیرید دست به نواختن می‌زنند و به هر حال انسان موجود سازنده‌ای است و بدون هنر و ساختن ممکن است دچار احساس پوچی و بیهودگی شود. این میزان پارادوکس و کنتراست در این سرزمین آن را تا این حد جذاب کرده است و محصول‌های هنری این سرزمین را هم جذاب کرده است.