انصراف عربستان از پذیرش کرسی موقت شورای امنیت سازمان ملل و انتقادهای تند و تیز مقامهای سعودی از عملکرد این شورا و دولت آمریکا، تنش بین دو کشور را به میزان بیسابقهای افزایش داده است.
وزارت خارجه عربستان علت این انصراف را «رفتارهای دوگانه» شورای امنیت و ناتوانی آن در حل و فصل جنگها و درگیریها اعلام کرده و سوریه را مصداقی از این ناتوانی دانسته است. شاهزاده بندر بن سلطان عبدالعزیز، رئیس سرویس اطلاعات و امنیت عربستان، این اقدام ریاض را «پیامی به آمریکا» قلمداد کرده و از «تغییر سیاست عربستان در قبال آمریکا» سخن به میان آورده است.
بن بندر که بیش از دو دهه سفیر عربستان در آمریکا بود و بیشک چهرهای کاملا شناخته شده در محافل سیاسی واشینگتن است، همچنین گفت: «عربستان مایل نیست بیش از این خود را در شرایط وابستگی [به آمریکا] قرار دهد.»
ناخشنودی عربستان، شکاف سیاسی
گو این که اختلاف نظر بین آمریکا و عربستان و انتقاد ریاض از سیاست واشینگتن در خاورمیانه تازگی ندارد، ولی نشانهها حکایت از آن دارد که شکاف عمیقی بین دو کشور ظاهر شده است، شکافی که به رویکرد باراک اوباما در قبال مسئله هستهای ایران، بحران سوریه، کاهش کمکهای نظامی آمریکا به مصر، و مسئله اسرائیل و فلسطین ارتباط دارد.
به نوشته روزنامه وال استریت جورنال، زمانی که آمریکا خود را برای حمله هوایی به سوریه آماده میکرد تا پاسخی به استفاده نیروهای بشاراسد از سلاحهای شیمیایی داده باشد، عربستان از آمریکا خواست تا با گماردن شماری از ناوهای خود در ساحل "استان شرقی" در خلیج فارس، از چاهها و تاسیسات عظیم نفتی این استان حفاظت کند، ولی با جواب منفی آمریکا روبهرو شد. آمریکا به عربستان اطلاع داد که حفاظت کامل تاسیسات نفتی این استان به وسیله یگانهای شناور امکانپذیر نیست.
همین روزنامه مینویسد، در بحبوحه آمادگی آمریکا برای حمله به سوریه، ریاض از واشینگتن خواست تا بمباران شماری از هدفهای مورد نظر در سوریه را به نیروهای سعودی محول کند که در این مورد هم جواب واشینگتن منفی بود.
جدا از این درخواستها، عربستان انتظار داشت که آمریکا با حمله به سوریه رژیم اسد را ساقط کند و به بخشی از طرح استراتژیک ریاض که بر پایه پس زدن و بر جای خود نشاندن شیعیان در منطقه استوار است جامه عمل بپوشاند. عربستان خواهان آن است که رژیم علوی بشار اسد ساقط شود و یک حکومت سنی متمایل به ریاض جانشین آن گردد. به باور بسیاری از کارشناسان آمریکایی، ریاض میخواهد با منزوی کردن حزبالله وایران، آمریکا را به سوی حمله نظامی به جمهوری اسلامی سوق دهد و فعلاً حزبالله را به امان خود رها کند تا اسرائیل در فرصت مناسب آن را از پای درآورد.
به گزارش رسانههای غربی، چشمپوشی آمریکا از حمله به سوریه و موافقت این کشور با روسیه بر سر از بین بردن سلاحهای شیمیایی سوریه از طریق «سازمان منع سلاحهای شیمیایی» ریاض را به شدت خشمگین کرده است. در این رابطه، ترکی الفیصل، سفیر پیشین عربستان در آمریکا، موافقت دو کشور یاد شده را «تسلیم» توصیف کرده و گفته است که اشتباه جامعه جهانی در مورد سلاحهای شیمیایی سوریه «میتوانست مایه خنده باشد اگر اقدامی خیانتآمیز نبود و راه را برای عقبنشینی اوباما هموار نمیکرد و به اسد کمک نمیکرد تا به کشتار مردم سوریه ادامه دهد».
طرح عربستان
طرح استراتژیک عربستان بر پایه برداشتهای نادرست بنا نهاده شده و انتظارات این کشور از آمریکا و همچنین هشدارها و تهدیدهای ضمنی آن مبنی بر تغییر سیاست ریاض در قبال واشینگتن حاکی از اعتماد به نفس کاذب حاکمان عربستان است.
مقامهای عربستان سعودی طبق عادت معهود میخواهند با صرف پول و با استفاده از دیگر کشورها یا گروهها به اهداف خود نائل شوند. طرح عربستان در ظاهر طرح جالبی به نظر میرسد، ولی اراده جمهوری اسلامی و روسیه و حزبالله را از نظر دور داشته است. جمهوری اسلامی کماکان سلاح و تجهیزات لازم را به سوریه ارسال میکند و اعضای سپاه پاسداران و نیروی قدس نیروهای اسد را یاری میدهند و روسیه در جریان بحران سوریه ناوهای قدرتمندی را در سواحل سوریه، بهرغم تهدید بندر بن سلطان، مستقر کرده و حزبالله هم با اعزام چند هزار نفر از پیکارجویان خود به سوریه، بهویژه در نبرد قصیر، کمک قابل ملاحظهای به اسد ارزانی داشته است.
به گزارش برخی از رسانههای غربی، بندر بن سلطان دو ماه پیش در جریان سفرش به مسکو به ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه، گفت: شبه نظامیان تحت کنترل عربستان در قفقاز تنها در صورتی در بازیهای المپیک زمستانی ۲۰۱۴ در سوچی اختلال ایجاد نخواهند کرد که روسیه حمایت خود را از سوریه کنار بگذارد. گفته میشود پوتین این پیشنهاد را رد کرده است.
تغییر سیاست در قبال آمریکا
به باور برخی از کارشناسان غربی، تغییر سیاست عربستان در قبال آمریکا میتواند تاثیر گستردهای بر قراردادهای نفتی و تسلیحاتی دو کشور بگذارد. عربستان بعد از خرید ۳۳٫۴ میلیارد دلار سلاح و تجهیزات از آمریکا در سال ۲۰۱۱، اکنون به آمریکا اطلاع داده است که راههای دیگری را برای تهیه سلاحهای مورد نیاز خود پیدا خواهد کرد.
اما چه راهها و منابعی برای عربستان وجود دارد؟ چین میتواند یکی از منابع تهیه سلاح باشد، ولی این کشور نه تنها با اسلامگرایی در غرب چین، بهویژه در منطقه ترکنشین «سین کیانگ» روبهروست، که ناوهای ذخیره از جمله ناوهای هواپیمابر برای حمایت از عربستان در اختیار ندارد. روسیه هم مانند چین یگانهای لازم را ندارد و پس از سالها درگیری و جنگ در چچن و مقابله با عملیات تروریستی در روسیه و همچنین اختلاف نظر شدید با عربستان بر سر سوریه، بعید است که منبع و کشور مناسبی برای عربستان باشد. کشورهای اروپایی هم وضع بهتری ندارند و حتی برای اعمال «منطقه پرواز ممنوع» بر فراز لیبی در جریان مقابله با رژیم قذافی دست به دامن آمریکا شدند.
در این رابطه، به نظر میرسد که آلترناتیو مطمئنی برای عربستان وجود ندارد و نیاز این کشور به آمریکا بیش از نیاز آمریکا به عربستان باشد.
این نیاز در مورد نفت و قراردادهای نفتی نیز صادق است. ریاض به عنوان یک دولت «رانتیر» با وابستگی شدید به درآمد نفت نیاز دارد که نفت حود را صادر کند و کشورهای مصرفکننده نیر نیاز به این ماده حیاتی دارند و در واقع یک وابستگی متقابل در این زمینه وجود دارد. جدا از این، آمریکا به زودی از نظر انرژی به خودکفایی خواهد رسید و سیر صعودی تولید نفت و گاز در این کشور معادلات موجود انرژی را در منطقه بر هم خواهد زد، گو این که هر گونه ناامنی در جریان آزاد نفت به سوی همپیمانان آمریکا، تاثیرات منفی بر منافع ملی این کشور خواهد داشت.
دوگانگی و ریاکاری
نارضایتی عربستان از دولت اوباما و سیاست آن در قبال سوریه و ایران ناشی از نگرانیهای انساندوستانه ریاض نیست و ریشه در سیاست ضد شیعه ریاض دارد. ریاض مذهب شیعه را بدعتکاری و ارتداد میداند و رفتار این کشور با شیعیان سعودی که از سوی سازمانهای بینالمللی تقبیح شده، گویای این واقعیت است. نمونه دیگر آن حمایت بیچونوچرای عربستان از حکومت بحرین و اعزام قوا به این کشور در سال ۲۰۱۱ برای سرکوبی اعتراضات شیعیان این کشور است که اکثریت جمعیت بحرین را تشکیل میدهند.
عربستان نگران تندگرایی شیعیان است، در حالی که خود پرچمدار تندگرایی در جای جای دنیا از فیلیپین تا اروپاست. در چهار دهه گذشته این کشور بخش قابل توجهی از درآمد نفتی خود را برای بسط وهابیگری و تعصبات مذهبی هزینه کرده است. همین کشور در جای جای دنیا مراکز و نهادهای اسلامی دایر کرده است، گو این که در بیشتر موارد پایهگذاری و حمایت از این مراکز را از ناحیه اشخاص متمول سعودی میداند که ربطی به دولت این کشور ندارند.
عربستان سعودی یکی از سه کشوری بود که تا زمان وقوع حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۱ به برجهای دوقلوی مرکز تجارت آمریکا، به حاکمیت طالبان در افغانستان مهر تائید زد. همین کشور کماکان در پاکستان نفوذ فوقالعادهای دارد که یکی از مراکز تروریستی جهان است و ایدئولوژی طالبان و حتی لشگر طیبه ریشه در وهابیگری دارد. ریاض از تندگرایان سنی در عراق و سوریه نیز حمایت میکند.
فقدان آلترناتیو
عربستان سعودی رفتار شورای امنیت را دوگانه میداند، در حالی که رفتار دوگانه این شورا نه تازگی دارد و نه راه سریع و مناسبی برای رفع این کمبود شورا وجود دارد. بهرغم این، دوگانگی در رفتار سیاسی عربستان موج میزند. عربستان استفاده از سلاحهای شیمیایی در سوریه را مانند بسیاری از کشورها بهشدت محکوم کرده و انتظار دارد که آمریکا به نیابت از او به سوریه حمله کند، ولی در جریان جنگ هشت ساله ایران و عراق از صدام حمایت کرد که با استفاده از سلاحهای شیمیایی چند صد هزار نفر از جوانان ایران را به کام مرگ فرستاد یا مصدوم کرد.
کشورهای عرب جنوب خلیج فارس، بهویژه عربستان، به پایبندی و اراده آمریکا برای تامین امنیت خلیج فارس به دیده شک و تردید مینگرند و برآورده نشدن انتظارات آنها در رابطه با سوریه و ایران هم مزید بر علت شده است. عربستان بر این باور است که مردم آمریکا بعد از یک دهه جنگ در منطقه مایل نیستند که کشورشان وارد درگیری تازهای در خاورمیانه شود. خودکفایی آمریکا در آینده نزدیک از نظر انرژی و تاثیرات آن بر روابط این کشور با عربستان، ریاض را نگران کرده است. سعودیها نگرانند که کاهش حضور نظامی آمریکا در منطقه «جاهطلبیهای سیاسی و نظامی» ایران در منطقه را افزایش دهد.
اما واقعیت این است که این نگرانیها در نهایت محلی از اعراب ندارد و رویکرد آمریکا در قبال مسئله هستهای ایران و احتمال حل این مسئله از راههای دیپلماتیک و نابودی سلاحهای شیمیایی سوریه و احتراز آمریکا از حمله نظامی به این کشور در تضاد با منافع کشورهای عرب خلیج فارس از جمله عربستان نیست. گرچه آمریکا قصد دارد نیروهای خود را از افغانستان خارج کند و حضور نظامیاش را در منطقه کاهش دهد، هیچ نشانهای مبنی بر خروج آمریکا از خلیج فارس وجود ندارد. آمریکا بر آن نیست که کشورهای عرب منطقه را به امان خود رها کند. بالعکس، برپایه «راهنمای استراتژیک» سال ۲۰۱۲ وزارت دفاع آمریکا، این کشور تصمیم گرفته است که حضور نظامیاش در خاورمیانه را ادامه دهد و از کشورهای دوست و همپیمان در منطقه پشتیبانی کند.
بهرغم ناخشنودی عربستان از سیاست آمریکا در رابطه با ایران و سوریه، به نظر نمیرسد که ریاض سیاست خود در قبال آمریکا را تغییر دهد. ریاض آلترناتیو و تکیهگاه مناسبی پیش روی ندارد و سفر جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا به ریاض، در روز ۱۲ آبانماه و دیدار او با ملک عبدالله هم برای کاهش تنش اخیر بین دو کشور و تاکید به پایبندی آمریکا در حمایت از عربستان و تداوم حضور نظامیاش در خلیج فارس است. او قبل از ورود به ریاض، در قاهره گفت که آمریکا اجازه نخواهد داد عربستان سعودی، مصر و اردن «از خارج» مورد حمله قرار گیرند.
وزارت خارجه عربستان علت این انصراف را «رفتارهای دوگانه» شورای امنیت و ناتوانی آن در حل و فصل جنگها و درگیریها اعلام کرده و سوریه را مصداقی از این ناتوانی دانسته است. شاهزاده بندر بن سلطان عبدالعزیز، رئیس سرویس اطلاعات و امنیت عربستان، این اقدام ریاض را «پیامی به آمریکا» قلمداد کرده و از «تغییر سیاست عربستان در قبال آمریکا» سخن به میان آورده است.
بن بندر که بیش از دو دهه سفیر عربستان در آمریکا بود و بیشک چهرهای کاملا شناخته شده در محافل سیاسی واشینگتن است، همچنین گفت: «عربستان مایل نیست بیش از این خود را در شرایط وابستگی [به آمریکا] قرار دهد.»
ناخشنودی عربستان، شکاف سیاسی
گو این که اختلاف نظر بین آمریکا و عربستان و انتقاد ریاض از سیاست واشینگتن در خاورمیانه تازگی ندارد، ولی نشانهها حکایت از آن دارد که شکاف عمیقی بین دو کشور ظاهر شده است، شکافی که به رویکرد باراک اوباما در قبال مسئله هستهای ایران، بحران سوریه، کاهش کمکهای نظامی آمریکا به مصر، و مسئله اسرائیل و فلسطین ارتباط دارد.
به نوشته روزنامه وال استریت جورنال، زمانی که آمریکا خود را برای حمله هوایی به سوریه آماده میکرد تا پاسخی به استفاده نیروهای بشاراسد از سلاحهای شیمیایی داده باشد، عربستان از آمریکا خواست تا با گماردن شماری از ناوهای خود در ساحل "استان شرقی" در خلیج فارس، از چاهها و تاسیسات عظیم نفتی این استان حفاظت کند، ولی با جواب منفی آمریکا روبهرو شد. آمریکا به عربستان اطلاع داد که حفاظت کامل تاسیسات نفتی این استان به وسیله یگانهای شناور امکانپذیر نیست.
همین روزنامه مینویسد، در بحبوحه آمادگی آمریکا برای حمله به سوریه، ریاض از واشینگتن خواست تا بمباران شماری از هدفهای مورد نظر در سوریه را به نیروهای سعودی محول کند که در این مورد هم جواب واشینگتن منفی بود.
جدا از این درخواستها، عربستان انتظار داشت که آمریکا با حمله به سوریه رژیم اسد را ساقط کند و به بخشی از طرح استراتژیک ریاض که بر پایه پس زدن و بر جای خود نشاندن شیعیان در منطقه استوار است جامه عمل بپوشاند. عربستان خواهان آن است که رژیم علوی بشار اسد ساقط شود و یک حکومت سنی متمایل به ریاض جانشین آن گردد. به باور بسیاری از کارشناسان آمریکایی، ریاض میخواهد با منزوی کردن حزبالله وایران، آمریکا را به سوی حمله نظامی به جمهوری اسلامی سوق دهد و فعلاً حزبالله را به امان خود رها کند تا اسرائیل در فرصت مناسب آن را از پای درآورد.
به گزارش رسانههای غربی، چشمپوشی آمریکا از حمله به سوریه و موافقت این کشور با روسیه بر سر از بین بردن سلاحهای شیمیایی سوریه از طریق «سازمان منع سلاحهای شیمیایی» ریاض را به شدت خشمگین کرده است. در این رابطه، ترکی الفیصل، سفیر پیشین عربستان در آمریکا، موافقت دو کشور یاد شده را «تسلیم» توصیف کرده و گفته است که اشتباه جامعه جهانی در مورد سلاحهای شیمیایی سوریه «میتوانست مایه خنده باشد اگر اقدامی خیانتآمیز نبود و راه را برای عقبنشینی اوباما هموار نمیکرد و به اسد کمک نمیکرد تا به کشتار مردم سوریه ادامه دهد».
طرح عربستان
طرح استراتژیک عربستان بر پایه برداشتهای نادرست بنا نهاده شده و انتظارات این کشور از آمریکا و همچنین هشدارها و تهدیدهای ضمنی آن مبنی بر تغییر سیاست ریاض در قبال واشینگتن حاکی از اعتماد به نفس کاذب حاکمان عربستان است.
مقامهای عربستان سعودی طبق عادت معهود میخواهند با صرف پول و با استفاده از دیگر کشورها یا گروهها به اهداف خود نائل شوند. طرح عربستان در ظاهر طرح جالبی به نظر میرسد، ولی اراده جمهوری اسلامی و روسیه و حزبالله را از نظر دور داشته است. جمهوری اسلامی کماکان سلاح و تجهیزات لازم را به سوریه ارسال میکند و اعضای سپاه پاسداران و نیروی قدس نیروهای اسد را یاری میدهند و روسیه در جریان بحران سوریه ناوهای قدرتمندی را در سواحل سوریه، بهرغم تهدید بندر بن سلطان، مستقر کرده و حزبالله هم با اعزام چند هزار نفر از پیکارجویان خود به سوریه، بهویژه در نبرد قصیر، کمک قابل ملاحظهای به اسد ارزانی داشته است.
به گزارش برخی از رسانههای غربی، بندر بن سلطان دو ماه پیش در جریان سفرش به مسکو به ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه، گفت: شبه نظامیان تحت کنترل عربستان در قفقاز تنها در صورتی در بازیهای المپیک زمستانی ۲۰۱۴ در سوچی اختلال ایجاد نخواهند کرد که روسیه حمایت خود را از سوریه کنار بگذارد. گفته میشود پوتین این پیشنهاد را رد کرده است.
تغییر سیاست در قبال آمریکا
به باور برخی از کارشناسان غربی، تغییر سیاست عربستان در قبال آمریکا میتواند تاثیر گستردهای بر قراردادهای نفتی و تسلیحاتی دو کشور بگذارد. عربستان بعد از خرید ۳۳٫۴ میلیارد دلار سلاح و تجهیزات از آمریکا در سال ۲۰۱۱، اکنون به آمریکا اطلاع داده است که راههای دیگری را برای تهیه سلاحهای مورد نیاز خود پیدا خواهد کرد.
اما چه راهها و منابعی برای عربستان وجود دارد؟ چین میتواند یکی از منابع تهیه سلاح باشد، ولی این کشور نه تنها با اسلامگرایی در غرب چین، بهویژه در منطقه ترکنشین «سین کیانگ» روبهروست، که ناوهای ذخیره از جمله ناوهای هواپیمابر برای حمایت از عربستان در اختیار ندارد. روسیه هم مانند چین یگانهای لازم را ندارد و پس از سالها درگیری و جنگ در چچن و مقابله با عملیات تروریستی در روسیه و همچنین اختلاف نظر شدید با عربستان بر سر سوریه، بعید است که منبع و کشور مناسبی برای عربستان باشد. کشورهای اروپایی هم وضع بهتری ندارند و حتی برای اعمال «منطقه پرواز ممنوع» بر فراز لیبی در جریان مقابله با رژیم قذافی دست به دامن آمریکا شدند.
در این رابطه، به نظر میرسد که آلترناتیو مطمئنی برای عربستان وجود ندارد و نیاز این کشور به آمریکا بیش از نیاز آمریکا به عربستان باشد.
این نیاز در مورد نفت و قراردادهای نفتی نیز صادق است. ریاض به عنوان یک دولت «رانتیر» با وابستگی شدید به درآمد نفت نیاز دارد که نفت حود را صادر کند و کشورهای مصرفکننده نیر نیاز به این ماده حیاتی دارند و در واقع یک وابستگی متقابل در این زمینه وجود دارد. جدا از این، آمریکا به زودی از نظر انرژی به خودکفایی خواهد رسید و سیر صعودی تولید نفت و گاز در این کشور معادلات موجود انرژی را در منطقه بر هم خواهد زد، گو این که هر گونه ناامنی در جریان آزاد نفت به سوی همپیمانان آمریکا، تاثیرات منفی بر منافع ملی این کشور خواهد داشت.
دوگانگی و ریاکاری
نارضایتی عربستان از دولت اوباما و سیاست آن در قبال سوریه و ایران ناشی از نگرانیهای انساندوستانه ریاض نیست و ریشه در سیاست ضد شیعه ریاض دارد. ریاض مذهب شیعه را بدعتکاری و ارتداد میداند و رفتار این کشور با شیعیان سعودی که از سوی سازمانهای بینالمللی تقبیح شده، گویای این واقعیت است. نمونه دیگر آن حمایت بیچونوچرای عربستان از حکومت بحرین و اعزام قوا به این کشور در سال ۲۰۱۱ برای سرکوبی اعتراضات شیعیان این کشور است که اکثریت جمعیت بحرین را تشکیل میدهند.
عربستان نگران تندگرایی شیعیان است، در حالی که خود پرچمدار تندگرایی در جای جای دنیا از فیلیپین تا اروپاست. در چهار دهه گذشته این کشور بخش قابل توجهی از درآمد نفتی خود را برای بسط وهابیگری و تعصبات مذهبی هزینه کرده است. همین کشور در جای جای دنیا مراکز و نهادهای اسلامی دایر کرده است، گو این که در بیشتر موارد پایهگذاری و حمایت از این مراکز را از ناحیه اشخاص متمول سعودی میداند که ربطی به دولت این کشور ندارند.
عربستان سعودی یکی از سه کشوری بود که تا زمان وقوع حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۱ به برجهای دوقلوی مرکز تجارت آمریکا، به حاکمیت طالبان در افغانستان مهر تائید زد. همین کشور کماکان در پاکستان نفوذ فوقالعادهای دارد که یکی از مراکز تروریستی جهان است و ایدئولوژی طالبان و حتی لشگر طیبه ریشه در وهابیگری دارد. ریاض از تندگرایان سنی در عراق و سوریه نیز حمایت میکند.
فقدان آلترناتیو
عربستان سعودی رفتار شورای امنیت را دوگانه میداند، در حالی که رفتار دوگانه این شورا نه تازگی دارد و نه راه سریع و مناسبی برای رفع این کمبود شورا وجود دارد. بهرغم این، دوگانگی در رفتار سیاسی عربستان موج میزند. عربستان استفاده از سلاحهای شیمیایی در سوریه را مانند بسیاری از کشورها بهشدت محکوم کرده و انتظار دارد که آمریکا به نیابت از او به سوریه حمله کند، ولی در جریان جنگ هشت ساله ایران و عراق از صدام حمایت کرد که با استفاده از سلاحهای شیمیایی چند صد هزار نفر از جوانان ایران را به کام مرگ فرستاد یا مصدوم کرد.
کشورهای عرب جنوب خلیج فارس، بهویژه عربستان، به پایبندی و اراده آمریکا برای تامین امنیت خلیج فارس به دیده شک و تردید مینگرند و برآورده نشدن انتظارات آنها در رابطه با سوریه و ایران هم مزید بر علت شده است. عربستان بر این باور است که مردم آمریکا بعد از یک دهه جنگ در منطقه مایل نیستند که کشورشان وارد درگیری تازهای در خاورمیانه شود. خودکفایی آمریکا در آینده نزدیک از نظر انرژی و تاثیرات آن بر روابط این کشور با عربستان، ریاض را نگران کرده است. سعودیها نگرانند که کاهش حضور نظامی آمریکا در منطقه «جاهطلبیهای سیاسی و نظامی» ایران در منطقه را افزایش دهد.
اما واقعیت این است که این نگرانیها در نهایت محلی از اعراب ندارد و رویکرد آمریکا در قبال مسئله هستهای ایران و احتمال حل این مسئله از راههای دیپلماتیک و نابودی سلاحهای شیمیایی سوریه و احتراز آمریکا از حمله نظامی به این کشور در تضاد با منافع کشورهای عرب خلیج فارس از جمله عربستان نیست. گرچه آمریکا قصد دارد نیروهای خود را از افغانستان خارج کند و حضور نظامیاش را در منطقه کاهش دهد، هیچ نشانهای مبنی بر خروج آمریکا از خلیج فارس وجود ندارد. آمریکا بر آن نیست که کشورهای عرب منطقه را به امان خود رها کند. بالعکس، برپایه «راهنمای استراتژیک» سال ۲۰۱۲ وزارت دفاع آمریکا، این کشور تصمیم گرفته است که حضور نظامیاش در خاورمیانه را ادامه دهد و از کشورهای دوست و همپیمان در منطقه پشتیبانی کند.
بهرغم ناخشنودی عربستان از سیاست آمریکا در رابطه با ایران و سوریه، به نظر نمیرسد که ریاض سیاست خود در قبال آمریکا را تغییر دهد. ریاض آلترناتیو و تکیهگاه مناسبی پیش روی ندارد و سفر جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا به ریاض، در روز ۱۲ آبانماه و دیدار او با ملک عبدالله هم برای کاهش تنش اخیر بین دو کشور و تاکید به پایبندی آمریکا در حمایت از عربستان و تداوم حضور نظامیاش در خلیج فارس است. او قبل از ورود به ریاض، در قاهره گفت که آمریکا اجازه نخواهد داد عربستان سعودی، مصر و اردن «از خارج» مورد حمله قرار گیرند.