در سال ۲۰۱۵، مردم در سراسر دنیا حدود ۴۲.۵ میلیارد ساعت نتفلیکس [شبکه پخش آنلاین فیلم] تماشا کردند و تحلیلگران و کارشناسان رسانه و تلویزیون تخمین میزنند که این آمار در سال ۲۰۱۶ که به پایانش نزدیک میشویم بیشتر هم شده باشد.
و این تنها مشتی نمونه خروار است از این که کتاب این روزها باید با رقبای فراوانی همچون نتفلیکس و یوتیوب دست و پنجه نرم کند تا بتواند نظر مردم را جلب کرده و بخشی از اوقات فراغت آنها را به خود اختصاص دهد.
پس پربیراه نیست ادعای کسانی که معتقدند دوره کتاب گذشته و اکنون عصر اینترنت است و تماشای آنلاین.
با این همه شاید برای قوت قلب یافتن بد نباشد که به آمار «خواندن» کتابهای صوتی در یکی دو سال گذشته نگاه کنیم.
آن طور که در نظرسنجیها و آمارگیریهای مختلف از جمله «پیو» آمده است، فروش کتابهای صوتی در سال ۲۰۱۵ به چیزی نزدیک به دو میلیارد دلار رسید، و این بیانگر افزایشی بالای ۲۰ درصد نسبت به سال ۲۰۱۴ است.
در همین حال معروفترین کمپانی تولید و پخش کتابهای صوتی یعنی «اودیبل» اعلام کرده است که در سال ۲۰۱۵ مردم دو میلیارد ساعت از وقت خود را صرف گوش کردن به کتابهای صوتی اودیبل کردهاند، چیزی حدود دو برابر وقتی که در سال ۲۰۱۴ صرف کرده بودند.
شاید بتوان نتیجه گرفت که وضع کتاب و کتابخوانی در دنیا آن قدرها هم بد نیست و کتاب همچنان خوانده میشود، فقط شکل خواندنش در مقایسه با زمانی که تکنولوژی این قدر پیشرفت نکرده بود فرق کرده است.
یک نشانهاش این که کتابفروشیهایی که گفته میشد با آمدن کیندل و آمازون و اینترنت بهزودی درشان تخته خواهد شد هنوز، بهویژه در آمریکا و غرب اروپا، سر پایند و کتاب میفروشند، در ژانرها و شکلهای مختلف، از داستان عشقی و نوجوانان و جنایی گرفته تا تاریخ و خاطرات و زندگینامه که در ایران هنوز جایی درخور در میان کتابخوانها پیدا نکردهاند.
جوایز ادبی
اما یک عامل سر پا ماندن کتاب و کتابفروشیها جوایز ادبی است، بهویژه جوایز بینالمللی که مهمترینشان قادرند تیراژ کتاب را یکشبه به صدهزار و یک میلیون برسانند.
صرف نظر از جایزه ادبی نوبل که در سال ۲۰۱۶ به یک غیرنویسنده یعنی باب دیلن، ترانهسرا و آهنگساز و خواننده شهیر آمریکایی، رسید، دیگر جوایز ادبی مهم امسال به نویسندگانی پرتوان رسید که بیشک در سالهای آینده بسیار از آنها خواهیم شنید: یک سیاهپوست، یک خارجیزاده در آمریکا و یک زن خارجیزاده در فرانسه.
پل بیتی سیاهپوست با رمان «خائن» در ماه اکتبر گذشته شد اولین نویسنده آمریکایی که جایزه معتبر «من بوکر» را در بریتانیا از آن خود کرد. منتقدان رمان او را «هجویهای گزنده بر سیاست نژادی در آمریکا» توصیف کرده و خود او را با دو غول ادبیات طنز یعنی مارک تواین و جاناتان سوییفت مقایسه کردند.
اما در خود آمریکا وییت تان نگوین، نویسنده ویتنامیـ آمریکایی، با اولین رمان خود یعنی «سمپات» جایزه بزرگ پولیتزر رمان را از آن خود کرد، رمانی بسیار خواندنی درباره شخصیتی که میان عقاید سیاسی و باورها و علایق شخصیاش سرگردان است.
و مهمترین جایزه ادبی دنیای فرانسهزبان یعنی گنکور را لیلا سلیمانی از آن خود کرد، رماننویس جوان و روزنامهنگار سابق مراکشیـ فرانسوی که این جایزه را برای رمان جنایی پرفروش خود با عنوان «ترانه خوش» گرفت.
غیر از اینها باید به چند کتاب مهم سال ۲۰۱۶ نیز اشاره کرد که گرچه جایزهای نگرفتند، هر یک به نوبه خود همچون اتفاقی در دنیای کتاب و کتابخوانی قلمداد شدند: «یک چیز عجیب در ذهن من» اثر اورهان پاموک که بار دیگر کتابی عظیم نوشته است درباره شهر محبوبش، استانبول، «ما همه را میخواهیم» اثر نانی بالسترینی درباره زندگی کارگران ایتالیایی در دهه ۱۹۶۰، مجموعه شعر «نگاه کن» اثر سولماز شریف، نویسنده ایرانیـ آمریکایی، که در مجله نیویورکر بسیار ستوده شده است، «پاییز» اثر الی اسمیت که «اولین رمان برگزیتی» بریتانیا نام گرفت.
اما در سالی که نویسندگانی چون هارپر لی و اومبرتو اکو از میان ما رفتند، شاید بزرگترین اتفاق برای بسیاری از کتابخوانها کشف النا فرانته، رماننویس ایتالیایی، با چهارگانه «ناپلی»اش باشد که نشان داد هنوز هم داستانی ساده و سرراست از زندگی آدمهای معمولی و روابطشان بیخواننده نمیماند.