اسرائيل روز 14 ماه می شصت ساله می شود.
اين کشور در طول اين ۶۰ سال، فراز و فرود های گوناگونی را پشت سر گذاشته و امروز چه از نظر نظامی و چه اقتصادی در خاور ميانه به قدرتی کليدی بدل شده است، ولی از نظر امنيتی هنوز با چالش های قابل ملاحظه ای روبرو است.
يکی از اين چالش ها ، سياست دولت جمهوری اسلامی در قبال اسرائيل است.
مئير عزری، نخستين نماينده سياسی اسرائيل در ايران به اين مناسبت به سئوالات راديو فردا پاسخ گفت.
راديو فردا: روابط ايرانيان و يهوديان چگونه آغاز شد؟
مئیر عزری: اين تاريخ برمی گردد به دوران کوروش کبير. بخت النصر معبد دوم را خراب کرد و يهوديان و سران آنان را به اسارت بابل برد.
به دليل اينکه رافت و مرحمت کوروش بزرگ آنچنان بود که هم يهوديان را از بند بابل آزاد کرد و هم آنها را تشويق کرد که بروند خانه خود را بسازند، در اين مورد بود که يهوديان و در تورات مقدس از زبان انبياء گفته شده است که کوروش کبير «مسيح خداوند» است و در چند دوره نام او به وسيله بزرگان يهود گفته شده و در کتاب مقدس آمده است.
آيا در ايران يهود ستيزی سابقه داشته است؟
شوربختانه در زمانی که اسلام تمدن ايران را از بين برد، يا آمد و ايران را تسخير کرد و هرچه کتاب ها و تاريخ های ايرانی را سوزاند و از بين برد، اوليای امور در آن زمان يک نوع يهودی ستيزی را انجام می دادند.
بنابراين اين يهودی ستيزی وجود داشته و در زمان های گوناگون گاهی يهودی ستيزی فروکش کرده، گاهی هم به جاهای بالائی رسيده است.
خوشبختانه در تاريخی که ايرانی ها خواستند از يوغ اسلام خود را نجات دهند، ولی اسلامی ماندند به دليل اينکه عادت کرده بودند. اينها آمدند و روابطی را که با يهوديان داشتند بهبود بخشيدند.
البته در دوره مشروطيت اين بهبودی به جائی رسيد که يهوديان به عنوان اقليت شناخته شدند.
در دوران شاهان پهلوی يهودی ستيزی تقريبا از بين رفته بود مگر اينکه در گوشه و کنارهائی در اين باره گفت و گو می شد.
در دوران محمد رضا شاه، ايران و اسرائيل با هم رابطه داشتند. اين رابطه چگونه بود؟
در دوران محمد رضا شاه که روابط ايران و اسرائيل برقرار شد و من اولين سفير اسرائيل در ايران بودم، در آن دوران هرروز گام تازه ای برای گسترش روابط نيک بين اين دو کشور برداشته می شد.
چون شاهنشاه ايران می دانست که اين مسئله ممکن است که با کشورهای عربی که برادر ايران خوانده می شدند و هميشه کوشش می کردند که ايران را از بين ببرند، بايد با آنها همکاری کرد.
بنابراين بين دول اسلامی و دولت ايران با سرنوشت اسرائيل در آن دوران تا اندازه ای بازی می شد.
با اسرائيل هم کم و بيش گرچه در ايران راه هارا باز می کردند، به دليل اين که می دانستند که اسرائيل طمع ارضی و زمينی با ايران ندارد و هيچ وقت هم نمی خواهد به ايران ضرری برسد، از اطراف ديگر و روی اين مسئله پافشاری می کردند و ايران و دولت ايران هم اين را خوب می دانستند.
آقای عزری آيا ايران و اسرائيل در زمان محمد رضا شاه پهلوی در سطح منطقه هم همکاری می کردند؟
يک پکت [قرارداد بين ملت ها] تقريبا تدافعی بين حبشه، ترکيه، ايران و اسرائيل برقرار شد که در هر سال يک بار جلسه مشترک داشتند و اينها با هم همکاری می کردند.
اين همکاری از خاور نزديک شروع می شد و به خاوردور و سپس به افريقا می رسيد که حبشه در دوران هيلاسلاسی حاکم آن قسمت بود و ديگران هم تاسی می کردند و شاهنشاه ايران، محمد رضا شاه پهلوی هم کوشش می کرد که در اين مورد اين قرارداد که از نفوذ کمونيست ها در ايران و در ساير کشورها جلوگيری می کرد و هم اينکه دست نشانده آمريکا نشود و اين کشورها استقلال خود را به دست بيآورند، اين بود که اين پکت ادامه داشت تا اينکه متاسفانه سلطنت پهلوی که به وسيله انقلاب اسلامی از بين رفت و تا امروز هم که هنوزاين پکت پا نگرفته و اين همکاری که در هر رشته امور در رشته کشاورزی، بهداشت، فرهنگی ومرزداری ازبين رفته است.
بعد از انقلاب ۱۳۵۷ رابطه ايران و اسرائيل دگرگون شد. سياست جمهوری اسلامی به ويژه سياست دولت احمدی نژاد را در قبال اسرائيل چگونه توصيف می کنيد؟
متاسفانه سران ايران می گويند که اسرائيل بايد از صحنه گيتی از بين برود و نمی دانند که ملت اسرائيل و ملت ايران هردو برای همکاری ساخته شده اند و نه برای گستاخی و اميدوارم که اين روش سياسی از بين برود.
آنچه را که به وسيله آقای احمدی نژاد گفته می شود، آن چيزی است که دنياپسند هم نيست و به جز کسانی که برای جنگ خود را آماده می کنند، کسان ديگر از مردم جهان دنبال اين عقيده نيستند.
کسی هم نيست که از آقای احمدی نژاد بپرسد که چرا اين حرف را می زند؟ مگر ملت ايران موافق اين حرف است که يک ملتی از بين برود؟
آن ملتی که بعد از ۲۵۰۰ سال مجددا زندگی سياسی و زندگی نظامی خودرا بازيافته و برای آن مبارزه کرده .
اسرائيل دوست ملت ايران است و اين دوستی را هم می شود، بخاطر شاهان هخامنشی و غيره نگهداشت و اميدوارم که اين دوستی عملی تر شود تا ما بتوانيم آن کمک هايی که لازم است و می دانيم را به دولت ايران و نسبت به ايران انجام دهيم و ايران هم با ما همکاری کند.
ولی يادمان نرود که روزی خواهد رسيد که آقای احمدی نژاد اين دوستی ها را نتواند از بين ببرد و اين خواست ملت اسرائيل و يهوديان دنيا را برای کمک به ايران بخاطر شاهان پهلوی و به خاطر هخامنشيان نمی توانند اين را از صفحه تاريخ پاک کنند.
آينده روابط ايران و اسرائيل را چگونه می بينيد؟
اميدوارم که به زودی زود آزادی و آن چيزی را که کوروش کبير هميشه برای ايران می خواست به ايران برگردد و ملت ايران آزاد بشود که سرنوشت خودرا به دست خود بگيرد و با دنيای صلح طلب همکاری کند.