نادر مشایخی: شورای ارکستر سمفونیک ایران باید منحل شود

نادر مشایخی

نادر مشایخی، فرزند جمشید مشایخی، هنرمند سرشناس تئاتر و سینما، در سال ۱۳۳۷ در تهران زاده شد. پس از تحصیلات ابتدایی در همین شهر به هنرستان عالی موسیقی راه یافت و پس از آن در دانشگاه موسیقی شهر وین در رشته آهنگ‌سازی، رهبری ارکستر و موسیقی الکترونیک با درجه ممتاز فارغ‌التحصیل شد.

برپایی ارکستر در وین و رهبری چندین گروه موسیقی در این شهر زیبا از جمله فعالیت‌های موسیقایی نادر مشایخی است . او رهبری ارکستر سمفونیک ایران را برای مدت یک سال و نیم به عهده داشت، ولی به دلیل رشته مسائلی ترجیح داد رهبری این ارکستر را کنار بگذارد و بار دیگر به شهر وین برگردد. نادر مشایخی در گفت‌وگوی ویژه این هفته رادیوفردا از فعالیت‌های موسیقایی خود و از دوران رهبری ارکستر سمفونیک تهران و مشکلات و دشواری‌های این راه می‌گوید.

آقای نادر مشایخی، از تازه‌ترین اثری که شما خلق کرده‌اید شروع کنیم. یعنی اثری که «ندا» نام گرفته است. چه طور شد که شما به آفرینش این اثر موسیقایی پرداختید؟

نادر مشایخی: این کاری بود که روی اشعار نظامی و با کاراکترهایی که نظامی خلق کرده از دو سال پیش شروع کردم. منتها با وقایع اخیری که اتفاق افتاد چون داستان این اپرا در مورد زنان و مشکلاتی بود که برای زنان در ایران وجود دارد، دیدم که نام «ندا» به چند دلیل مختلف برای این اپرا مناسب است. یکی این که ندا به عنوان سمبل آزادی‌خواهی انسان‌های بی‌گناه شناخته شد. و من اعتقاد دارم که چنین حوادثی هرگز نباید دوباره اتفاق بیافتد. این اتفاقات و حوادث با فرهنگ ما ایرانی‌ها هیچ گونه رابطه‌ای ندارد. وقتی این اتفاق افتاد شوک بزرگی به من و همه ایرانیان وارد شد. و این شوک باعث شد ما بیدار شویم و به یاد بیاوریم که دور و برمان چه اتفاقی در حال افتادن است. تمام این داستان اپرا هم در رابطه با صدای زنی است که زنان دیگر را برای نماز می‌طلبد و کسانی که مخالف این قضیه هستند او را به مرگ محکوم می‌کنند. البته هنوز ساخت این اپرا به اتمام نرسیده است. ساخت کامل آن به چیزی قریب به دو سال و نیم زمان نیازمند است.

آقای مشایخی، شما حدود دو سال رهبری ارکستر سمفونیک تهران را به عهده داشتید. درست است؟

بله حدود یک سال ونیم ...

... چه طور شد که دست از رهبری این ارکستر برداشتید؟


دلایل مختلفی داشت . کار کردن در ارکستر سمفونیک فقط نوازندگی نیست. کارهای سازمان‌دهی و مدیریتی هم دارد که باید به آن پرداخت. اشخاصی که در آنجا کار می‌کردند به اعتقاد من کسانی نبودند که صلاحیت این کار را داشته باشند. کسانی که در شورای ارکستر سمفونیک عضو بودند نه سابقه نوازندگی داشتند و نه ارکستری را رهبری کرده بودند. حتی یک نفر نوازنده از خود ارکستر سمفونیک هم عضو شورا نبود. دیدم که نمی‌شود در آن شرایط کار کرد. من اصرار داشتم که شورا از اعضای نوازنده ارکستر تشکیل شود. برای این که آنها بهتر از هر کسی مشکلات خودشان را می‌دانستند. این درست نیست که کسی که اصلا نمی‌داند ارکستر چیست بیاید در شورا نظر بدهد. آخرین حرفی که زدم این بود که یا باید این شورا منحل شود یا این که من نمی‌توانم دیگر اینجا کار کنم.

پیش از این که شما رهبری ارکستر سمفونیک تهران را به عهده بگیرید در مصاحبه‌های گوناگونی گفتید که آمده‌اید این ارکستر را حال و هوای دیگری ببخشید. فکر می‌کنید در طول مدت رهبری‌تان در ارکستر به خواسته‌تان رسیدید؟

سعی خودم را کردم. بالطبع می‌شود از نوازندگان این ارکستر پرسید که کدام رهبری در طول دوران کاری‌اش واقعا برای ارکستر کاری انجام داده است. خیلی دلم می‌خواهد در این مورد بپرسید.

من توی ایران سرچشمه‌ای از استعدادهای درخشان جوانان ایرانی را کشف کردم. همزمان با رهبری ارکستر در دانشگاه‌های ایران هم تدریس می‌کردم . دیدم که چه پتانسیلی در جوانان ایرانی وجود دارد. واقعا باید بگویم جوانان ایرانی بسیار بسیار بااستعدادند. نه این که چون ایرانی هستم این ادعا را دارم. واقعا جوانان ایرانی بااستعدادند. اما آنان خودشان را از دنیای اساتیدشان جدا کرده‌اند. برای این که اساتید چیزی برای آموزش به جوانان ایرانی ندارند که بچه‌ها بتوانند از آن استفاده کنند. در واقع این وقت جوانان است که تلف می‌شود. خیلی‌ها که نبض موسیقی را در دست دارند در این ۳۰ سال فقط وقت جوانان ایرانی را هدر داده‌اند. و نگذاشتند که آنها بالندگی داشته باشند. چهار ماه، من نت‌های «جان کیج» را به تعدادی از این بچه‌ها دادم. بعد از چهار ماه آنان چنان اجرایی کردند که فرانک شیفر که یک «کیج»شناس درجه یک است وقتی این‌ها را در ایران شنید در وین گفت اگر می‌خواهید یک «کیج» درجه یک بشوید، بروید تهران.

ارکستر سمفونیک تهران پیشینه دامنه‌داری دارد. این ارکستر پیش از انقلاب تحرک بیشتری از خودش نشان می‌داد. به خارج از کشور می‌رفت و یا از ارکسترهای خارجی برای اجرای برنامه در ایران دعوت می‌کرد. ولی در طول این سال‌ها، همه کارهایش مقطعی یا مناسبتی بوده است. چرا این ارکستر هنوز به استقلال لازم نرسیده است؟


بله. می‌دانم چه می‌گویید. آن موقع زمان فرهاد مشکات افراد دلسوزی وجود داشتند. الان باید بروید ببینید که انباردار این ارکستر و حتی مدیر این ارکستر کیست؟ آن وقت متوجه می‌شوید که با وجود ضعف تخصص و اطلاعات موجود امکان ندارد کسی بتواند کار خوب انجام دهد. در ژنرال رپتسیون (آخرین تمرین قبل از اجرا) کنسرتو پیانوی چایکوفسکی وقتی برای تمرین می‌رفتم دیدم که پیانو روی سن نیست. بلکه پیانو پشت سن قرار دارد. گفتم باید پیانو بین رهبر ارکستر و تماشاگران باشد. یکی از دوستان مسئول گفت آقای مشایخی، نمی‌شود این پیانو پشت سن باقی بماند؟

یا وقتی می‌خواستیم کنسرت اجرا کنیم می‌گفتند چرا این همه زن در کنسرت‌تان هست؟ گفتم این افراد را با امتحان انتخاب کرده‌ایم. گفتند که نمی‌شود خانم‌ها بروند پشت سر آقایان بنشینند؟ گفتم نه نمی‌شود. مثل این است که که توی ارتش یک سرجوخه جای یک سرهنگ بنشیند. به هر حال این فضایی بود که من با آن سروکار داشتم.

وضع معیشتی این نوازندگان چگونه است؟

حدود ۴۰ تا ۵۰ نامه برای بهبود وضعیت نوازندگان نوشتم که جوابی به این نامه‌ها داده نشد. باورتان نمی‌شود که چهار سال پیش نوازندگانی در ارکستر بودند که ماهانه ۷۰ هزار تومان حقوق می‌گرفتند. من تمام هم و غم خود را به کار گرفتم تا سطح حقوق آنان را بالاتر ببرم. بالاخره در نهایت این حقوق به ۱۵۰ هزار تومان رسید، اما هدف من این بود که هر نوازنده‌ای بتواند ماهانه ۸۰۰ تا ۹۰۰ هزار تومان حقوق بگیرد. ولی عملا از این کار جلوگیری شد.

واقعا چه باید کرد که این ارکستر بتواند به جایگاه واقعی خودش برسد؟

باید نوازندگان ارکستر سمفونیک فقط توی ارکستر بنوازند. از پولی که می‌گیرند راضی باشند. این شورایی که برای ارکستر درست کرده‌اند هر چه سریع‌تر باید منحل شود. کسانی که آنجا نشسته‌اند هیچ گونه صلاحیتی برای اداره ارکستر ندارند. قطعاتی که اجرا می‌شود نباید مناسبتی باشد. برای این که اصولا موسیقی حرفه‌ای مناسبتی نیست. باید کار مانا اجرا شود. فقط قطعات کلاسیک و مدرن اجرا کنند. از آهنگ‌سازان جوان ایرانی کار اجرا کنند و این بستر و امکان را به آنها بدهند که به رشد واقعی برسند.