انقلابها و خیزشهای گسترده مردمی در جهان عرب و کشته شدن اسامه بن لادن فرصت کمنظیری را در اختیار باراک اوباما قرار داده است تا فرضیهها و تصورات نادرست موجود مبنی بر دشمنی آمریکا با اسلام و مسلمانان را تغییر دهد.
سخنرانی روز پنجشنبه رئیس جمهور آمریکا که بخش عمده آن خطاب به یک و نیم میلیارد مسلمان جهان خواهد بود، فرصت خوبی است برای نشان دادن این امر که این نه آمریکا، بلکه خود مسلمانان هستند که سرنوشت تحولات را در خاورمیانه و جنوب آسیا تعیین میکنند.
جیمز گلاسن و خوان زاراته، دو تن از مقامات وزارت خارجه آمریکا در دوران جرج بوش، در تحلیلی که در ستون دیدگاههای روزنامه «وال استریت جورنال» منتشر شده است به سابقه پرتنش مناسبات آمریکا با جهان اسلام اشاره کرده و میگویند درسی که از آن دوران میتوان گرفت این است که با حرف نمیتوان ذهنیت منفی افکار عمومی در کشورهای اسلامی علیه آمریکا را تغییر داد.
با وجود کاهش نفوذ و فعالیت شبکه القاعده در سالهای اخیر و تغییر دولت آمریکا و لحن ملایمتر آن در سیاست خارجی، هنوز هم بسیاری از مسلمانان فکر میکنند که آمریکا و غرب به طور کلی در پی نابود کردن اسلام و تضعیف و انزوای مسلمانان هستند. وقتی که افراد چنین باوری داشته باشند تمام رویدادها و مسائل دیگر را بر آن مبنا تحلیل میکنند.
بهترین راه تغییر این ذهنیت غلط در بین مسلمانان ترویج دائمی دیدگاه درست و نشان دادن حقیقت موضعگیریهای آمریکاست. و حقیقت این است که چیزی به نام «جنگ بین دو تمدن» غرب و اسلام در کار نیست. تنش و بحرانهای موجود در جهان عرب و کشورهای اسلامی محصول «جدال موجود در بطن تمدن اسلامی» است.
دو مقام سابق وزارت خارجه آمریکا تاکید میکنند که با یک چنین دیدگاه و استدلالی آمریکا دیگر بازیگر اصلی صحنه تحولات در جهان اسلام نخواهد بود و این امکان فراهم میشود که مسلمانان تعیین سرنوشت و حل بحرانهای موجود را خود در دست بگیرند.
دو بحران بسیار جدی «جدال موجود در تمدن اسلامی» را به خوبی نشان میدهد و تحت تاثیر «بهار عربی» هر دو این بحرانها عمق و صراحت بیشتری پیدا کردهاند. جدال اول بین اکثریت جمعیت مسلمانان دینباور با اسلامگرایان خشونتطلب و بنیادگراست. عرصه جدال دوم مبارزه مردم کشورهای خاورمیانه، چه مسلمان و چه غیرمسلمان، با رژیمهای حاکم و خواست آنها برای آزادی سیاسی و اصلاحات اقتصادی است.
زمانی که در پایان این نیروهای طولانی گروههای تندرو و القاعده شکست خورده و زمانی که آزادی و دموکراسی بر دیکتاتوریهای موجود در منطقه غلبه پیدا کند مسلمانان بهحق به پیروزی و دستاورهای خود افتخار کرده و حس اعتماد به نفس و رضایت آنها احیا خواهد شد.
این دو تحلیلگر آمریکایی در ادامه مطلب خود در ستون دیدگاههای «وال استریت جورنال» میافزایند که هیچ یک از این جدالها مستقیما به آمریکا ربطی ندارد، ولی هر دو آنها بر آمریکا تاثیر گذاشتهاند. به خاطر امنیت ملی و به دلیل معیارهای اخلاقی خود، آمریکا باید از نیروهایی که با ایدئولوژهای سرکوبگر میجنگند حمایت کند. ولی در نهایت این بحرانها و جدالها را خود مسلمانان میتوانند و باید حل و فصل کنند.
فقط تمرکز اصلی در سخنرانی دو سال پیش باراک اوباما در شهر قاهره باید این میبود که آمریکا به دفاع از نیروهای تکثرگرا و میانهرو در جهان اسلام ادامه خواهد داد. ولی متاسفانه در آن سخنرانی رئیس جمهور آمریکا نیز به همان سناریوی غالب در ذهنیت جهان عرب لغزید و به خاطر سیاستها و رفتار گذشته دولت آمریکا عذرخواهی کرد.
اما، بدتر از این نتایج، سیاست دولت اوباما مبنی بر تماس و گفتوگو با رژیمهای خودکامهای مثل ایران و سوریه بوده است. همزمان بودجه کمکهای مالی و فنی به نهادهای مدنی در کشورهایی مثل مصر نیز کاهش یافته یا آمریکا نتوانسته است قبل از سرکوب جنبش اعتراضی و گسترده ایران به شکل مناسب و کافی از این حرکت و فعالان جنبش حمایت کند.
این دو مقام سابق دولت آمریکا در پایان تحلیل خود اشاره میکنند که حوادث ماههای اخیر نشان میدهد که سیاست دولت جرج بوش در تبلیغ و دفاع از دموکراسی در خاورمیانه و سراسر جهان روش درستی بوده است. نکته مثبت این است که دولت سابق آمریکا طرحهای روشنی برای دفاع از دموکراسی در این منطقه داشت و دولت باراک اوباما میتواند همانها را تعقیب کند. در عین حال انقلابها و اعتراضات گسترده جهان عرب نشان میدهد که این جوامع بیش از گذشته آماده حرکت به سوی دموکراسی هستند.
باراک اوباما در فرصت سخنرانی روز ۱۹ ماه مه خود باید یک چنین دیدگاه و استراتژی را ترسیم کند. موضوع اصلی این حوادث آمریکا نیست. موضوع و بازیگران اصلی مسلمانان جسوری هستند که در راه دموکراسی میجنگند و خود آنها در پایان این مبارزه به پیروزی خواهند رسید.
سخنرانی روز پنجشنبه رئیس جمهور آمریکا که بخش عمده آن خطاب به یک و نیم میلیارد مسلمان جهان خواهد بود، فرصت خوبی است برای نشان دادن این امر که این نه آمریکا، بلکه خود مسلمانان هستند که سرنوشت تحولات را در خاورمیانه و جنوب آسیا تعیین میکنند.
جیمز گلاسن و خوان زاراته، دو تن از مقامات وزارت خارجه آمریکا در دوران جرج بوش، در تحلیلی که در ستون دیدگاههای روزنامه «وال استریت جورنال» منتشر شده است به سابقه پرتنش مناسبات آمریکا با جهان اسلام اشاره کرده و میگویند درسی که از آن دوران میتوان گرفت این است که با حرف نمیتوان ذهنیت منفی افکار عمومی در کشورهای اسلامی علیه آمریکا را تغییر داد.
با وجود کاهش نفوذ و فعالیت شبکه القاعده در سالهای اخیر و تغییر دولت آمریکا و لحن ملایمتر آن در سیاست خارجی، هنوز هم بسیاری از مسلمانان فکر میکنند که آمریکا و غرب به طور کلی در پی نابود کردن اسلام و تضعیف و انزوای مسلمانان هستند. وقتی که افراد چنین باوری داشته باشند تمام رویدادها و مسائل دیگر را بر آن مبنا تحلیل میکنند.
بهترین راه تغییر این ذهنیت غلط در بین مسلمانان ترویج دائمی دیدگاه درست و نشان دادن حقیقت موضعگیریهای آمریکاست. و حقیقت این است که چیزی به نام «جنگ بین دو تمدن» غرب و اسلام در کار نیست. تنش و بحرانهای موجود در جهان عرب و کشورهای اسلامی محصول «جدال موجود در بطن تمدن اسلامی» است.
دو مقام سابق وزارت خارجه آمریکا تاکید میکنند که با یک چنین دیدگاه و استدلالی آمریکا دیگر بازیگر اصلی صحنه تحولات در جهان اسلام نخواهد بود و این امکان فراهم میشود که مسلمانان تعیین سرنوشت و حل بحرانهای موجود را خود در دست بگیرند.
دو بحران بسیار جدی «جدال موجود در تمدن اسلامی» را به خوبی نشان میدهد و تحت تاثیر «بهار عربی» هر دو این بحرانها عمق و صراحت بیشتری پیدا کردهاند. جدال اول بین اکثریت جمعیت مسلمانان دینباور با اسلامگرایان خشونتطلب و بنیادگراست. عرصه جدال دوم مبارزه مردم کشورهای خاورمیانه، چه مسلمان و چه غیرمسلمان، با رژیمهای حاکم و خواست آنها برای آزادی سیاسی و اصلاحات اقتصادی است.
زمانی که در پایان این نیروهای طولانی گروههای تندرو و القاعده شکست خورده و زمانی که آزادی و دموکراسی بر دیکتاتوریهای موجود در منطقه غلبه پیدا کند مسلمانان بهحق به پیروزی و دستاورهای خود افتخار کرده و حس اعتماد به نفس و رضایت آنها احیا خواهد شد.
این دو تحلیلگر آمریکایی در ادامه مطلب خود در ستون دیدگاههای «وال استریت جورنال» میافزایند که هیچ یک از این جدالها مستقیما به آمریکا ربطی ندارد، ولی هر دو آنها بر آمریکا تاثیر گذاشتهاند. به خاطر امنیت ملی و به دلیل معیارهای اخلاقی خود، آمریکا باید از نیروهایی که با ایدئولوژهای سرکوبگر میجنگند حمایت کند. ولی در نهایت این بحرانها و جدالها را خود مسلمانان میتوانند و باید حل و فصل کنند.
فقط تمرکز اصلی در سخنرانی دو سال پیش باراک اوباما در شهر قاهره باید این میبود که آمریکا به دفاع از نیروهای تکثرگرا و میانهرو در جهان اسلام ادامه خواهد داد. ولی متاسفانه در آن سخنرانی رئیس جمهور آمریکا نیز به همان سناریوی غالب در ذهنیت جهان عرب لغزید و به خاطر سیاستها و رفتار گذشته دولت آمریکا عذرخواهی کرد.
اما، بدتر از این نتایج، سیاست دولت اوباما مبنی بر تماس و گفتوگو با رژیمهای خودکامهای مثل ایران و سوریه بوده است. همزمان بودجه کمکهای مالی و فنی به نهادهای مدنی در کشورهایی مثل مصر نیز کاهش یافته یا آمریکا نتوانسته است قبل از سرکوب جنبش اعتراضی و گسترده ایران به شکل مناسب و کافی از این حرکت و فعالان جنبش حمایت کند.
این دو مقام سابق دولت آمریکا در پایان تحلیل خود اشاره میکنند که حوادث ماههای اخیر نشان میدهد که سیاست دولت جرج بوش در تبلیغ و دفاع از دموکراسی در خاورمیانه و سراسر جهان روش درستی بوده است. نکته مثبت این است که دولت سابق آمریکا طرحهای روشنی برای دفاع از دموکراسی در این منطقه داشت و دولت باراک اوباما میتواند همانها را تعقیب کند. در عین حال انقلابها و اعتراضات گسترده جهان عرب نشان میدهد که این جوامع بیش از گذشته آماده حرکت به سوی دموکراسی هستند.
باراک اوباما در فرصت سخنرانی روز ۱۹ ماه مه خود باید یک چنین دیدگاه و استراتژی را ترسیم کند. موضوع اصلی این حوادث آمریکا نیست. موضوع و بازیگران اصلی مسلمانان جسوری هستند که در راه دموکراسی میجنگند و خود آنها در پایان این مبارزه به پیروزی خواهند رسید.