علی خامنهای، مسعود دهنمکی و حمید داودآبادی را از میان انبوه نمازگزاران خود (در میان آنها دهها تحصیلکرده و وزیر و وکیل سابق و روحانیون نیز به چشم میخورد) برای یک ساعت گپ و گفتوگو پس از نماز برمیگزیند و این عناصر عملیات خیابانی را که با میلیاردها تومان برای تولید ادبیات و فیلم تبلیغاتی همواره مورد نوازش قرار داده خطاب میکند که «شما دو نفر به اتاق من بروید کارتان دارم.» (دیدار خصوصی دهنمکی با رهبر انقلاب، تابناک، ۱ دی ۱۳۸۷) اینها چهرههای شناختهشدهای هستند که خامنهای بیش از همه به آنها اعتماد دارد.
کار آنها در دو دههٔ گذشته حمله و کتک زدن مردم و بالاخص روشنفکران و فعالان سیاسی، نثار کردن فحشهای رکیک به مخالفان خود، اجرای برنامههای موتورسواری و تظاهرات خیابانی برای ایجاد رعب و وحشت در عموم، آتش زدن کتابفروشیها و سینماها و گذاشتن بمب در روزنامهها و دیگر مراکز فرهنگی و سیاسی با هماهنگی بیت رهبری بوده است.
تنها گروهی در ایران که به رهبری دسترسی مستقیم دارد عناصر عملیاتی مشهور به انصار حزبالله هستند، اما نمایندگان مجلس، نخبگان سیاسی و خبرگان علمی و فرهنگی اگر نامهای به وی بنویسند مورد بازداشت و محاکمه و قتل (سعیدی سیرجانی) قرار میگیرند یا مشمول نظارت استصوابی شورای نگهبان میشوند. این رفتار رهبری جمهوری اسلامی و دیگر روحانیون در ارتباط نزدیک با دستههای اراذل و اوباش هم نشانگر ماهیت این نظام و هم نمایانگر یک بحران عمیق در رابطهٔ روحانیت و مردم و بحران جدی اقتدار و محبوبیت حکومت است.
«لاتهای خوب و مرد»
خامنهای در دیدار با دهنمکی از فیلم وی ابراز رضایت میکند و نکتهای که میافزاید دقیقا به موضوع لاتها مربوط میشود: «در جایی از این کتاب [دربارهٔ محلات قدیمی تهران] به جنگ تحمیلی اشاره شده و نوشته است که بله، همین لاتها بودند که جنگ را پیش بردند و به نهایت رساندند. یعنی خواسته بگوید که فقط لاتها بودند که از مملکت دفاع کردند و دیگران نقشی نداشتند، که این درست نیست. من خواستم بگویم که این نشود که بگویند بله ما این را میگفتیم. خب ما لاتهای چاقوکش و عرقخور داشتیم، لاتهای خوب و مرد هم داشتیم، امثال مرحوم طیب.» (شهاب نیوز، ۱ دی ۱۳۸۷) فیلمهای اخراجیها در واقع برای سینمایی کردن این سخن خامنهای ساخته شده است.
حدود سه دهه است که روحانیت حاکم به دنبال تاسیس و قوام دادن به همین گروههای «لات خوب و مرد» است که اوامر روحانیت را به موقع نیاز به سرکوب اطاعت کنند و مخالفان آنها مثل کسروی، و مختاری و پوینده را با گلوله یا طناب بکشند یا کشیش میکائیلیان، دیباج، سلیمان برجیس، یا فروهرها را تکه و پاره کنند.
لطف ویِژهٔ رهبری به عوامل خیابانی
حمید داودآبادی و دیگر «لاتهای خوب و مرد» در موسسهای با بودجهای میلیاردی به نام آوینی (که خود یکی از بسیجیهای مطیع خامنهای و مشغول به فحاشی به روشنفکران و مخالفان در دههٔ ۱۳۷۰ بود) گرد هم آمدهاند. اخیرا یکی از دانشگاههای اسکاتلند به نام سنت اندروز با دریافت کمک از دستگاه رهبری ایران مجموعهای با نام آوینی از این موسسه را در بخش انسانشناسیاش جای داده است. این مجموعه عمدتا حاوی تبلیغات سیاسی است تا انعکاس جنگ ایران و عراق، آن چنان که بود. (برای اطلاع بیشتر از رهیافت موسسهٔ آوینی و همکارانش به جنگ ایران و عراق نگاه کنید به سایت آوینی). این در حالی است که آثار نویسندگان مستقل در مورد جنگ اجازهٔ انتشار پیدا نمیکنند.
در دوران خامنهای صدها روزنامه و مجله (بیشتر آنها مستقیما به دستور وی) بسته شدهاند، اما تنها گروهی که بلافاصله پس از بسته شدن نشریهشان (شلمچه، در دورهٔ وزارت ارشاد مهاجرانی) میتوانند به «آقا» شکایت برند حزباللهیها هستند. (ده نمکی و داودآبادی در سال ۱۳۷۷ پس از توقیف نشریه شلمچه توسط دولت خاتمی به دیدار خامنهای رفته و از این مسئله گلایه کرده بودند، شهاب نیوز، ۶ دی ۱۳۸۷)
هنگامی که یکی از این عناصر مطیع در بیمارستان بستری میشود خامنهای رئیس دفترش را برای عیادت وی میفرستد. حاج بخشی که چند روزی در یکی از بیمارستانهای تهران بستری شده بود با ارسال نامهای به خامنهای از دلجویی و تفقد ایشان واعزام گلپایگانی از اعضای بیت به بیمارستان برای عیادت از وی قدردانی کرد (شهاب نیوز، ۱۰ دی ۱۳۸۷) کاری که وی فقط برای بلندپایهترین شخصیتهای مذهبی و سیاسی کشور انجام میداده است.
دلایل این گونه رابطهٔ نزدیک میان بسیاری از روحانیون شیعه و «لاتهای خوب» چیست؟ چرا روحانیت که خود را نمایندهٔ خدا و دین و اخلاق و برگزیدهترین قشر اجتماعی و دارای اصالت تبار معرفی میکند با این قشر از جامعه که در منظر عمومی بدنام هستند تا این حد احساس نزدیکی و رابطه میکند و چرا تا این حد برای این رابطه هزینه میپردازد؟ چرا روحانیت حاکم در سه دههٔ اخیر جامعه را به گونهای اداره کرده که همواره بتواند اقشاری را نخست به اجامر تبدیل کند و سپس آنها را با توجیهات شرعی در خدمت خود بگیرد؟ دلایل این امر بدین قرارند:
بیاعتمادی به قشر تحصیلکرده
دلیل اول فقدان پایگاه اجتماعی روحانیت در میان اقشار تحصیلکرده و نخبه در دوران جدید بوده است. روحانیت شیعه رابطهٔ تنگاتنگی با بازار و تجار داشته و دارد و هیچ گاه علیه منافع آنها وارد عمل نشده است، بلکه در امر تجارت، خود نیز دخیل و منتفع بوده است، اما در دیگر اقشار با بحران نفوذ و محبوبیت روبهرو بوده است، دستگاهی که خود را حق مطلق و نمایندهٔ خدا بر روی زمین میداند. روحانیت هرگز نمیتواند آن اعتمادی را که به بازاریانی دارد که هر روز پشت سر آنها نماز میخوانند به تحصیلکردگان در مراکزی که تحت نظارت و کنترل صد در صد آنها نبودهاند داشته باشد.
ماموریتهای ویژه و پاداشهای ویژه
دلیل دوم تمایل و اشتیاق بیش از حد روحانیت شیعه به سرکوب و حذف مخالفان خود بر اساس تمامیتگرایی و تمامیتخواهی است. بازاریان و طلاب جوانی که از مزایای حکومت دینی برخوردار میشوند اهل چنین ماموریتهایی نبودهاند. به همین دلیل برای کشتن مخالفان و از سر راه برداشتن آنها روحانیت باید به «لاتهای خوب» متوسل میشده است. در دوران قاجار روحانیون سرشناس در شهرستانها خود قشونی از اجامر برای ارعاب مخالفان در اختیار داشتند. در دوران پهلوی نیز همین مدل تجربه شد و هیئتهای موتلفه از میان هیئتهای مذهبی با ترکیبی از بازاریان و لاتهای محلات شکل گرفت.
شعبان جعفری در کنار آیتالله کاشانی
حتی در دوران حکومت دینی که روحانیت قوای قهریه و بالاخص سپاه پاسداران را در دست داشته امکان استفاده از این قوا در همه حال فراهم نبوده است و روحانیت به نیروهای عملیاتی بدون رسته و وظایف سازمانی در قالب بسیج یا نیروهای لباسشخصی برای سرکوب دگراندیشان و دگرباشان متوسل میشده است.
این که دهنمکی و حاجی بخشی و دیگر بسیجیهای مطیع از خاصان بیت خامنهای هستند ناشی از این نیاز بوده است. بر اساس همین نیاز است که امتیازات ویژهای مثل فیلمسازی و انتشار مجله و کتاب و راهاندازی سایت اینترنتی در اختیار آنها قرار میگیرد و به هنگام اکران یا توزیع نیز همهٔ دستگاههای دولتی و حکومتی (مثل دستگاهای نظامی) بسیج میشوند تا این گونه فیلمها و آثار بیشتر بفروشند.
اخراجیها ۳ بعد از چهل روز که اکران آن در ۳۰ سینما (بسیار بیشتر از سالنهای اختصاص یافته به فیلمهای دیگر) ادامه داشته و دانشآموزان و کارکنان دولت و اعضای نیروهای مسلح با سیاستهای تشویقی مثل بلیت نیمبها به دیدن آن تحریک شدهاند، در تهران دو میلیارد تومان و در کل کشور ۵ میلیارد تومان فروش داشته است. (الف، ۹ اردیبهشت ۱۳۹۰)
فیلم مورد نظر گارد جاویدان رهبری باید به گونهای اکران میشد و برای آن در تلویزیون به هر بهانهای تبلیغ میشد که پرفروشترین باشد، اما با توجه به متوسط قیمت سه هزار تومان برای بلیت سینما (چهار، سه و دو هزار تومان)، تنها ۱.۷ میلیون نفر آن را تماشا کردهاند.
معجزهٔ انسانسازی روحانیت
دلیل سوم برنهادهٔ روحانیت شیعه در مورد تحول انسانها و نجات است. بر اساس این برنهاده انسانها تنها بر اساس یک توبه و سپس دنبالهروی از روحانیت نجات مییابند و مهم نیست پیش از این چه کردهاند و بعد از این چه خواهند کرد (سیاست توابسازی از همین دیدگاه نشات میگرفت).
بهترین گروه برای عملی کردن این برنهاده و نشان دادن موفقیت اعجازآمیز جادوی ارتباط با روحانیت، اجامر و افراد دارای سوء پیشینه هستند که به سادگی میتوانند از گذشته خود احساس پشیمانی کنند و به دنبالهروی از روحانیت بپردازند و در برابر کلید باز کردن در بهشت را از دست مبارک نمایندگان خدا بر روی زمین دریافت کنند.
سه فیلم اخراجیها اصولا برای نمایش تحول لاتها و اجامر در اطاعت از روحانیت و حاکمان دینی ساخته شده است. حکومت روحانیت همهٔ شهروندان مخالف خود را افرادی دارای سوء پیشینه میخواند (برای آنان که سوء پیشینه نداشته باشند پروندهسازی میشود) و میخواهد تا روزی همهٔ آنها توبه کرده و در خدمت دستگاه روحانی و حکومت آن قرار گیرند.
لکهٔ گناه و اطاعتپذیری
دلیل چهارم نیاز روحانیت به تحقیر و از شان انسانی انداختن غیر روحانیونی است که در حلقهٔ اول ارتباطی آنها قرار دارند. افراد دارای سوء پیشینه که با توبه به دامن روحانیت بازگشتهاند اهل چون و چرا نیستند، دست آقایان را میبوسند و هرچه را که روحانیون بخواهند انجام میدهند چون همواره با لکهٔ گناه و سوء پیشینه زندگی میکنند. از همین جهت در همهٔ فیلمهای جنگی که توسط خاصان درگاه خامنهای ساخته شدهاند گروهی لات و لوت به جنگ میروند تا منقلب شده و توبه کنند و در حلقه و خدمت روحانیت قرار گیرند. اخراجیهای دهنمکی و آثار دیگر فیلمسازان مقرب درگاه خامنهای که از آنها حمایت خاص مالی و تدارکاتی میشود دقیقا چنین نگاهی را منعکس میکند.
بحرانسازی و زندگی در بحران
دلیل پنجم نحوهٔ ادارهٔ سیاست داخلی و سیاست خارجی در کشور است. نظام جمهوری اسلامی ایران چه در داخل کشور و چه در سطح بینالمللی یک نظام بحرانزا و بحرانزی است. این مشخصه از نظام رفتار سیاسی روحانیت در طی دوران مدرن در ایران ناشی شده است. روحانیت همواره به بحرانزایی برای پیشبرد اهداف و مقاصد سیاسیاش پرداخته است تا پس از این بحرانها با مذاکرات پشت پرده از موضع قدرت به اِعمال نفوذ یا قدرت بپردازد. بدون بحران این نظام سیاسی و کاست حکومتیاش با مرگ زودهنگام روبهرو میشود. از همین جهت هر روز باید به دفتری یا سفارتخانهای یا موسسهای حمله شود تا این حملات مبنای اِعمال فشار، ارعاب و سپس مذاکره از موضع قدرت قرار گیرد.
به گفتهٔ خاتمی، دولت وی هر ۹ روز با یک بحران مواجه بود. در دورهٔ ریاست جمهوری احمدینژاد نیز هفتهای نیست که عوامل لباسشخصی خامنهای و نزدیک به دولت احمدینژاد به بهانهٔ موضوع یا رخدادی تجمع نکنند، سنگی به جایی پرتاب نکنند، کسی را مورد ضرب و شتم قرار ندهند یا به تخریب محلی نپردازند. این بحرانها عموما توسط عناصری که از سوی بیت رهبری هدایت و پشتیبانی میشوند به راه افتاده و جهت داده میشوند. اجامر وفادار به رهبری چاقویی هستند که هر روز و نه برای حل مشکلات، بلکه برای ایجاد مشکلات تازه جهت به حاشیه رفتن مشکلات واقعی و جدی به کار گرفته میشوند.
انجام برنامههای خشن تبلیغاتی
و دلیل ششم ساختار و گفتمان نظام تبلیغاتی- رسانهای در نظام جمهوری اسلامی است. این ساختار و گفتمان بدون اجامر تماما فشل میشود. حکومت جمهوری اسلامی رسانهها را نه ابزارهای اطلاعرسانی، بلکه ابزارهای تبلیغاتی میداند. این ابزارها به خوراک تبلیغاتی نیاز دارند. عناصر عملیات خیابانی علیه مردم کوچه و بازار این خوراک را با حمله به افراد و موسسات فراهم میآورند تا رسانهها ناسزاها و عربدههای آنها را در تیراژ وسیعتری به گوش همگان برسانند. به عنوان نمونه افراد آبرودار و مسئول حاضر نیستند در برنامههای تبلیغاتی رژیم مثل پرتاب کفش به تصویر بوش که یکی از نازلترین سطوح رفتار اجتماعی روحانیت حاکم را منعکس میکند شرکت کنند. در این موارد افراد فوق برای این گونه کارها بسیج شده (پرتاب لنگه کفش به آدمک جرج بوش در تهران، سایت فارسی بیبیسی، ۲۴ دسامبر ۲۰۰۸) و با یکدیگر مسابقه میدهند. (فارس، ۴ دی ۱۳۸۷)
تنها «لاتهای خوب» که خود را «اخراجی» اقشار و نظامات دارای کارکرد و جاافتادهٔ جامعه میانگارند میتوانند در برنامههای تهی و تحقیرکنندهٔ دستگاههای تبلیغاتی رژیم شرکت داشته باشند: روزی برای اشغال سفارت انگلیس به در این سفارت فرستاده شوند و روز دیگر رسما از این امر بازداشته شوند؛ روزی برای تجمع جهت اعزام به غزه به فرودگاه فرستاده شوند و روز دیگر به آنها اعلام شود که چنین کاری ممکن نیست؛ روز دیگر به سفارت و کنسولگری عربستان حمله کنند و تعدادی از آنها برای نمایش استقلال این گروهها بازداشت و ساعتی بعد آزاد شوند: و روزی دیگر با لنج به سمت بحرین حرکت میکنند تا ساعتی بعد توسط نیروی انتظامی بازگردانده شوند. در طی دو دهه که از حکومت خامنهای میگذرد «لاتهای خوب» خامنهای مرتبا برای حمله به منتقدان و مخالفان از سوی بیت رهبری اعزام شدهاند، اما اعزامکنندگان هیچ گاه رسما از نیروهای عملیاتی دفاع نکردهاند و تنها در فرایندهای قضایی از آنها پشتیبانی کردهاند.
***
عناصر لباسشخصی و شبهنظامی که در یک مرحله نتیجه و قربانی نظامهای تبعیضآمیز و بالاخص نظام آموزشی جامعه و فقدان چترهای حمایتیاند در مرحلهٔ دیگر به قربانیان قدرتمندان و ادارهکنندگان نهادهای دینی تبدیل میشوند. در جمهوری اسلامی و بالاخص در دوران رهبری خامنهای، دستگاههای حکومتی خود یکی از مراکز سازماندهی این گونه افراد و مقوم چرخهٔ باطل تولید و به کارگیری و سپس قربانی کردن آنها در پای قدرت بودهاند.
--------------------------------------------------------
نظرات مطرح در این مقاله الزاما بازتاب دیدگاه رادیوفردا نیست.
کار آنها در دو دههٔ گذشته حمله و کتک زدن مردم و بالاخص روشنفکران و فعالان سیاسی، نثار کردن فحشهای رکیک به مخالفان خود، اجرای برنامههای موتورسواری و تظاهرات خیابانی برای ایجاد رعب و وحشت در عموم، آتش زدن کتابفروشیها و سینماها و گذاشتن بمب در روزنامهها و دیگر مراکز فرهنگی و سیاسی با هماهنگی بیت رهبری بوده است.
تنها گروهی در ایران که به رهبری دسترسی مستقیم دارد عناصر عملیاتی مشهور به انصار حزبالله هستند، اما نمایندگان مجلس، نخبگان سیاسی و خبرگان علمی و فرهنگی اگر نامهای به وی بنویسند مورد بازداشت و محاکمه و قتل (سعیدی سیرجانی) قرار میگیرند یا مشمول نظارت استصوابی شورای نگهبان میشوند. این رفتار رهبری جمهوری اسلامی و دیگر روحانیون در ارتباط نزدیک با دستههای اراذل و اوباش هم نشانگر ماهیت این نظام و هم نمایانگر یک بحران عمیق در رابطهٔ روحانیت و مردم و بحران جدی اقتدار و محبوبیت حکومت است.
«لاتهای خوب و مرد»
خامنهای در دیدار با دهنمکی از فیلم وی ابراز رضایت میکند و نکتهای که میافزاید دقیقا به موضوع لاتها مربوط میشود: «در جایی از این کتاب [دربارهٔ محلات قدیمی تهران] به جنگ تحمیلی اشاره شده و نوشته است که بله، همین لاتها بودند که جنگ را پیش بردند و به نهایت رساندند. یعنی خواسته بگوید که فقط لاتها بودند که از مملکت دفاع کردند و دیگران نقشی نداشتند، که این درست نیست. من خواستم بگویم که این نشود که بگویند بله ما این را میگفتیم. خب ما لاتهای چاقوکش و عرقخور داشتیم، لاتهای خوب و مرد هم داشتیم، امثال مرحوم طیب.» (شهاب نیوز، ۱ دی ۱۳۸۷) فیلمهای اخراجیها در واقع برای سینمایی کردن این سخن خامنهای ساخته شده است.
حدود سه دهه است که روحانیت حاکم به دنبال تاسیس و قوام دادن به همین گروههای «لات خوب و مرد» است که اوامر روحانیت را به موقع نیاز به سرکوب اطاعت کنند و مخالفان آنها مثل کسروی، و مختاری و پوینده را با گلوله یا طناب بکشند یا کشیش میکائیلیان، دیباج، سلیمان برجیس، یا فروهرها را تکه و پاره کنند.
لطف ویِژهٔ رهبری به عوامل خیابانی
حمید داودآبادی و دیگر «لاتهای خوب و مرد» در موسسهای با بودجهای میلیاردی به نام آوینی (که خود یکی از بسیجیهای مطیع خامنهای و مشغول به فحاشی به روشنفکران و مخالفان در دههٔ ۱۳۷۰ بود) گرد هم آمدهاند. اخیرا یکی از دانشگاههای اسکاتلند به نام سنت اندروز با دریافت کمک از دستگاه رهبری ایران مجموعهای با نام آوینی از این موسسه را در بخش انسانشناسیاش جای داده است. این مجموعه عمدتا حاوی تبلیغات سیاسی است تا انعکاس جنگ ایران و عراق، آن چنان که بود. (برای اطلاع بیشتر از رهیافت موسسهٔ آوینی و همکارانش به جنگ ایران و عراق نگاه کنید به سایت آوینی). این در حالی است که آثار نویسندگان مستقل در مورد جنگ اجازهٔ انتشار پیدا نمیکنند.
در دوران خامنهای صدها روزنامه و مجله (بیشتر آنها مستقیما به دستور وی) بسته شدهاند، اما تنها گروهی که بلافاصله پس از بسته شدن نشریهشان (شلمچه، در دورهٔ وزارت ارشاد مهاجرانی) میتوانند به «آقا» شکایت برند حزباللهیها هستند. (ده نمکی و داودآبادی در سال ۱۳۷۷ پس از توقیف نشریه شلمچه توسط دولت خاتمی به دیدار خامنهای رفته و از این مسئله گلایه کرده بودند، شهاب نیوز، ۶ دی ۱۳۸۷)
هنگامی که یکی از این عناصر مطیع در بیمارستان بستری میشود خامنهای رئیس دفترش را برای عیادت وی میفرستد. حاج بخشی که چند روزی در یکی از بیمارستانهای تهران بستری شده بود با ارسال نامهای به خامنهای از دلجویی و تفقد ایشان واعزام گلپایگانی از اعضای بیت به بیمارستان برای عیادت از وی قدردانی کرد (شهاب نیوز، ۱۰ دی ۱۳۸۷) کاری که وی فقط برای بلندپایهترین شخصیتهای مذهبی و سیاسی کشور انجام میداده است.
دلایل این گونه رابطهٔ نزدیک میان بسیاری از روحانیون شیعه و «لاتهای خوب» چیست؟ چرا روحانیت که خود را نمایندهٔ خدا و دین و اخلاق و برگزیدهترین قشر اجتماعی و دارای اصالت تبار معرفی میکند با این قشر از جامعه که در منظر عمومی بدنام هستند تا این حد احساس نزدیکی و رابطه میکند و چرا تا این حد برای این رابطه هزینه میپردازد؟ چرا روحانیت حاکم در سه دههٔ اخیر جامعه را به گونهای اداره کرده که همواره بتواند اقشاری را نخست به اجامر تبدیل کند و سپس آنها را با توجیهات شرعی در خدمت خود بگیرد؟ دلایل این امر بدین قرارند:
بیاعتمادی به قشر تحصیلکرده
دلیل اول فقدان پایگاه اجتماعی روحانیت در میان اقشار تحصیلکرده و نخبه در دوران جدید بوده است. روحانیت شیعه رابطهٔ تنگاتنگی با بازار و تجار داشته و دارد و هیچ گاه علیه منافع آنها وارد عمل نشده است، بلکه در امر تجارت، خود نیز دخیل و منتفع بوده است، اما در دیگر اقشار با بحران نفوذ و محبوبیت روبهرو بوده است، دستگاهی که خود را حق مطلق و نمایندهٔ خدا بر روی زمین میداند. روحانیت هرگز نمیتواند آن اعتمادی را که به بازاریانی دارد که هر روز پشت سر آنها نماز میخوانند به تحصیلکردگان در مراکزی که تحت نظارت و کنترل صد در صد آنها نبودهاند داشته باشد.
ماموریتهای ویژه و پاداشهای ویژه
دلیل دوم تمایل و اشتیاق بیش از حد روحانیت شیعه به سرکوب و حذف مخالفان خود بر اساس تمامیتگرایی و تمامیتخواهی است. بازاریان و طلاب جوانی که از مزایای حکومت دینی برخوردار میشوند اهل چنین ماموریتهایی نبودهاند. به همین دلیل برای کشتن مخالفان و از سر راه برداشتن آنها روحانیت باید به «لاتهای خوب» متوسل میشده است. در دوران قاجار روحانیون سرشناس در شهرستانها خود قشونی از اجامر برای ارعاب مخالفان در اختیار داشتند. در دوران پهلوی نیز همین مدل تجربه شد و هیئتهای موتلفه از میان هیئتهای مذهبی با ترکیبی از بازاریان و لاتهای محلات شکل گرفت.
شعبان جعفری در کنار آیتالله کاشانی
حتی در دوران حکومت دینی که روحانیت قوای قهریه و بالاخص سپاه پاسداران را در دست داشته امکان استفاده از این قوا در همه حال فراهم نبوده است و روحانیت به نیروهای عملیاتی بدون رسته و وظایف سازمانی در قالب بسیج یا نیروهای لباسشخصی برای سرکوب دگراندیشان و دگرباشان متوسل میشده است.
این که دهنمکی و حاجی بخشی و دیگر بسیجیهای مطیع از خاصان بیت خامنهای هستند ناشی از این نیاز بوده است. بر اساس همین نیاز است که امتیازات ویژهای مثل فیلمسازی و انتشار مجله و کتاب و راهاندازی سایت اینترنتی در اختیار آنها قرار میگیرد و به هنگام اکران یا توزیع نیز همهٔ دستگاههای دولتی و حکومتی (مثل دستگاهای نظامی) بسیج میشوند تا این گونه فیلمها و آثار بیشتر بفروشند.
اخراجیها ۳ بعد از چهل روز که اکران آن در ۳۰ سینما (بسیار بیشتر از سالنهای اختصاص یافته به فیلمهای دیگر) ادامه داشته و دانشآموزان و کارکنان دولت و اعضای نیروهای مسلح با سیاستهای تشویقی مثل بلیت نیمبها به دیدن آن تحریک شدهاند، در تهران دو میلیارد تومان و در کل کشور ۵ میلیارد تومان فروش داشته است. (الف، ۹ اردیبهشت ۱۳۹۰)
فیلم مورد نظر گارد جاویدان رهبری باید به گونهای اکران میشد و برای آن در تلویزیون به هر بهانهای تبلیغ میشد که پرفروشترین باشد، اما با توجه به متوسط قیمت سه هزار تومان برای بلیت سینما (چهار، سه و دو هزار تومان)، تنها ۱.۷ میلیون نفر آن را تماشا کردهاند.
معجزهٔ انسانسازی روحانیت
دلیل سوم برنهادهٔ روحانیت شیعه در مورد تحول انسانها و نجات است. بر اساس این برنهاده انسانها تنها بر اساس یک توبه و سپس دنبالهروی از روحانیت نجات مییابند و مهم نیست پیش از این چه کردهاند و بعد از این چه خواهند کرد (سیاست توابسازی از همین دیدگاه نشات میگرفت).
بهترین گروه برای عملی کردن این برنهاده و نشان دادن موفقیت اعجازآمیز جادوی ارتباط با روحانیت، اجامر و افراد دارای سوء پیشینه هستند که به سادگی میتوانند از گذشته خود احساس پشیمانی کنند و به دنبالهروی از روحانیت بپردازند و در برابر کلید باز کردن در بهشت را از دست مبارک نمایندگان خدا بر روی زمین دریافت کنند.
سه فیلم اخراجیها اصولا برای نمایش تحول لاتها و اجامر در اطاعت از روحانیت و حاکمان دینی ساخته شده است. حکومت روحانیت همهٔ شهروندان مخالف خود را افرادی دارای سوء پیشینه میخواند (برای آنان که سوء پیشینه نداشته باشند پروندهسازی میشود) و میخواهد تا روزی همهٔ آنها توبه کرده و در خدمت دستگاه روحانی و حکومت آن قرار گیرند.
لکهٔ گناه و اطاعتپذیری
دلیل چهارم نیاز روحانیت به تحقیر و از شان انسانی انداختن غیر روحانیونی است که در حلقهٔ اول ارتباطی آنها قرار دارند. افراد دارای سوء پیشینه که با توبه به دامن روحانیت بازگشتهاند اهل چون و چرا نیستند، دست آقایان را میبوسند و هرچه را که روحانیون بخواهند انجام میدهند چون همواره با لکهٔ گناه و سوء پیشینه زندگی میکنند. از همین جهت در همهٔ فیلمهای جنگی که توسط خاصان درگاه خامنهای ساخته شدهاند گروهی لات و لوت به جنگ میروند تا منقلب شده و توبه کنند و در حلقه و خدمت روحانیت قرار گیرند. اخراجیهای دهنمکی و آثار دیگر فیلمسازان مقرب درگاه خامنهای که از آنها حمایت خاص مالی و تدارکاتی میشود دقیقا چنین نگاهی را منعکس میکند.
بحرانسازی و زندگی در بحران
دلیل پنجم نحوهٔ ادارهٔ سیاست داخلی و سیاست خارجی در کشور است. نظام جمهوری اسلامی ایران چه در داخل کشور و چه در سطح بینالمللی یک نظام بحرانزا و بحرانزی است. این مشخصه از نظام رفتار سیاسی روحانیت در طی دوران مدرن در ایران ناشی شده است. روحانیت همواره به بحرانزایی برای پیشبرد اهداف و مقاصد سیاسیاش پرداخته است تا پس از این بحرانها با مذاکرات پشت پرده از موضع قدرت به اِعمال نفوذ یا قدرت بپردازد. بدون بحران این نظام سیاسی و کاست حکومتیاش با مرگ زودهنگام روبهرو میشود. از همین جهت هر روز باید به دفتری یا سفارتخانهای یا موسسهای حمله شود تا این حملات مبنای اِعمال فشار، ارعاب و سپس مذاکره از موضع قدرت قرار گیرد.
به گفتهٔ خاتمی، دولت وی هر ۹ روز با یک بحران مواجه بود. در دورهٔ ریاست جمهوری احمدینژاد نیز هفتهای نیست که عوامل لباسشخصی خامنهای و نزدیک به دولت احمدینژاد به بهانهٔ موضوع یا رخدادی تجمع نکنند، سنگی به جایی پرتاب نکنند، کسی را مورد ضرب و شتم قرار ندهند یا به تخریب محلی نپردازند. این بحرانها عموما توسط عناصری که از سوی بیت رهبری هدایت و پشتیبانی میشوند به راه افتاده و جهت داده میشوند. اجامر وفادار به رهبری چاقویی هستند که هر روز و نه برای حل مشکلات، بلکه برای ایجاد مشکلات تازه جهت به حاشیه رفتن مشکلات واقعی و جدی به کار گرفته میشوند.
انجام برنامههای خشن تبلیغاتی
و دلیل ششم ساختار و گفتمان نظام تبلیغاتی- رسانهای در نظام جمهوری اسلامی است. این ساختار و گفتمان بدون اجامر تماما فشل میشود. حکومت جمهوری اسلامی رسانهها را نه ابزارهای اطلاعرسانی، بلکه ابزارهای تبلیغاتی میداند. این ابزارها به خوراک تبلیغاتی نیاز دارند. عناصر عملیات خیابانی علیه مردم کوچه و بازار این خوراک را با حمله به افراد و موسسات فراهم میآورند تا رسانهها ناسزاها و عربدههای آنها را در تیراژ وسیعتری به گوش همگان برسانند. به عنوان نمونه افراد آبرودار و مسئول حاضر نیستند در برنامههای تبلیغاتی رژیم مثل پرتاب کفش به تصویر بوش که یکی از نازلترین سطوح رفتار اجتماعی روحانیت حاکم را منعکس میکند شرکت کنند. در این موارد افراد فوق برای این گونه کارها بسیج شده (پرتاب لنگه کفش به آدمک جرج بوش در تهران، سایت فارسی بیبیسی، ۲۴ دسامبر ۲۰۰۸) و با یکدیگر مسابقه میدهند. (فارس، ۴ دی ۱۳۸۷)
تنها «لاتهای خوب» که خود را «اخراجی» اقشار و نظامات دارای کارکرد و جاافتادهٔ جامعه میانگارند میتوانند در برنامههای تهی و تحقیرکنندهٔ دستگاههای تبلیغاتی رژیم شرکت داشته باشند: روزی برای اشغال سفارت انگلیس به در این سفارت فرستاده شوند و روز دیگر رسما از این امر بازداشته شوند؛ روزی برای تجمع جهت اعزام به غزه به فرودگاه فرستاده شوند و روز دیگر به آنها اعلام شود که چنین کاری ممکن نیست؛ روز دیگر به سفارت و کنسولگری عربستان حمله کنند و تعدادی از آنها برای نمایش استقلال این گروهها بازداشت و ساعتی بعد آزاد شوند: و روزی دیگر با لنج به سمت بحرین حرکت میکنند تا ساعتی بعد توسط نیروی انتظامی بازگردانده شوند. در طی دو دهه که از حکومت خامنهای میگذرد «لاتهای خوب» خامنهای مرتبا برای حمله به منتقدان و مخالفان از سوی بیت رهبری اعزام شدهاند، اما اعزامکنندگان هیچ گاه رسما از نیروهای عملیاتی دفاع نکردهاند و تنها در فرایندهای قضایی از آنها پشتیبانی کردهاند.
***
عناصر لباسشخصی و شبهنظامی که در یک مرحله نتیجه و قربانی نظامهای تبعیضآمیز و بالاخص نظام آموزشی جامعه و فقدان چترهای حمایتیاند در مرحلهٔ دیگر به قربانیان قدرتمندان و ادارهکنندگان نهادهای دینی تبدیل میشوند. در جمهوری اسلامی و بالاخص در دوران رهبری خامنهای، دستگاههای حکومتی خود یکی از مراکز سازماندهی این گونه افراد و مقوم چرخهٔ باطل تولید و به کارگیری و سپس قربانی کردن آنها در پای قدرت بودهاند.
--------------------------------------------------------
نظرات مطرح در این مقاله الزاما بازتاب دیدگاه رادیوفردا نیست.