رابرت فیسک، گزارشگر باسابقه امور خاورمیانه، در مطلبی در روزنامه «ایندیپندنت» چاپ لندن مینویسد که رئیس جمهور ایران از اعتراضات سیاسی گسترده دو سال پیش جان سالم به در برد، ولی اکنون جدالی که روی فساد مربوط به اطرافیان وی متمرکز شده ممکن است به سقوط او بینجامد.
رابرت فیسک در ادامه گزارش مفصل خود از تهران میافزاید موج اصلی حملات مخالفان احمدینژاد روی اسفندیار رحیم مشایی متمرکز است که جزء مشاوران اصلی و رئیس دفتر رئیس جمهوری است. وی متهم شده است به برکنار کردن دو وزیر اطلاعات در کابینه احمدینژاد و رفتار و حضور وی در دولت بارها خشم آیتالله خامنهای، رهبر ایران، را برانگیخته است. انتظار میرود که به زودی محمود احمدینژاد از قدرت برکنار شود و در آن صورت این مهمترین مورد از حذف مقامات ارشد در تاریخ جمهوری اسلامی خواهد شد.
طی هفته گذشته سه تن از نزدیکان رحیم مشایی بازداشت شدهاند و محمود احمدینژاد تاکنون در این مورد کاملا سکوت کرده است. محمد شریف ملکزاده که مدت کوتاهی به عنوان معاون وزارت خارجه معرفی شد، علیاصغر پرهیزکار، مدیر منطقه آزاد تجاری اروند، و علیرضا مقیمی، مدیر منطقه آزاد تجاری ارس، توسط نهادهای امنیتی و به دستور قوه قضاییه ایران بازداشت شدهاند و از نوع اتهامات آنها میتوان حدس زد که برخورد حاکمیت با آنها بسیار شدید خواهد بود.
رابرت فیسک میافزاید این فشارها و دستگیریها به زودی ممکن است اسفندیار رحیم مشایی را نیز شامل شود و پس از آن دیگر حلقهای به دور محمود احمدینژاد باقی نخواهد ماند. آن چه در این سالها در راس هرم قدرت در ایران اتفاق افتاده است را میتوان با افسانههای کهن مقایسه کرد. چگونه یک سیاستمدار و اطرافیان وی به خاطر حمایت رهبر از آنها به قدرت رسیده و سالها محبوب دربار بودند، ولی اکنون دقیقا به خاطر مخالفت رهبر که در نظام سیاسی ایران قدرت مطلقه دارد از سر راه برداشته میشوند.
به اعتقاد کسانی که حرکت احمدینژاد و اطرافیان وی به سمت تصاحب قدرت را تعقیب کردهاند، اصولگرایان که روحانیون سنتی در حکومت و فرماندهای اصلی نیروهای نظامی و امنیتی را شامل میشوند، از ابتدا به قدرتگیری احمدینژاد تمایل چندانی نداشتند. اما احمدینژاد با تقویت ارتباط خود با روستاییان و لایههای فقیر شهری توانست جدای از قدرت دوردست ولی فقیه، برای خود حامیان فراوانی دست و پا کند.
از نگاه هواداران احمدینژاد وی نماد طرفداری از لایههای فقیر و قهرمان مبارزه با صاحبامتیازان در خود ساختار جمهوری اسلامی است. برای هواداران احمدینژاد وی فردی است که با بزرگان و ثروتاندوزان همین نظام یا میانهروها و سازشکارانی که سنگ طبقات مرفه را به سینه میزنند درافتاده است.
در اواخر دور اول ریاست جمهوری احمدینژاد، به مرور اسفندیار رحیم مشایی که در آن زمان رئیس سازمان میراث فرهنگی بود، نقش بیشتری در دفتر ریاست جمهوری پیدا کرد. وی در دوران جنگ در سپاه بوده و برخی میگویند مدتی هم در وزارت اطلاعات کار کرده است.
رابرت فیسک در ادامه گزارش خود در روزنامه «ایندیپندنت» از قول یکی از هواداران سابق احمدینژاد مینویسد که اسفندیار رحیم مشایی شروع کرد به زدن حرفهایی که به مذاق اصولگرایان خوش نمیآمد، از جمله این که مردم کشورهای ایران و اسرائیل با هم دشمنی ندارند. وی در دوران ریاست بر میراث فرهنگی ولخرجیهای فراوانی کرد و ادعاهایی هم در مورد فساد مالی و اختلاس در این دوره مطرح شده است.
به نظر میرسد که گسترش نفوذ رحیم مشایی حتی در دوره اول رئیس جمهوری احمدینژاد مشکلآفرین شده بود و برخی معتقدند که دلیل برکناری وزیر اطلاعات درست چند هفته قبل از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۹ اختلافات وی با رحیم مشایی بوده است. بنابراین میتوان دید که با وجود حمایت آیتالله خامنهای از احمدینژاد در برابر ادعاهای مربوط به تقلب در انتخابات ریاست جمهوری، وی حاضر نشد رحیم مشایی را کنار بگذارد.
احمدینژاد پس از انتخابات رحیم مشایی را به عنوان معاول اول خود معرفی کرد که برای اولین بار موجب دخالت مستقیم آیتالله خامنهای شد. احمدینژاد عقبنشینی کرد، ولی وی را در مقام ریاست دفتر خود نگاه داشت که شاید در سیستم حکومتی ایران پس از رهبر و رئیس جمهور سومین مقام مقتدر حکومتی تلقی شود.
به نوشته رابرت فیسک، هر چند آیت الله خامنهای در سخنان علنی خود به حمایت از رئیس جمهور ادامه داد، ولی گفته میشود که در پشت پرده به شدت از رفتار احمدینژاد خشمگین بود.
ماجرای برکناری حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات، که گفته میشود به دلیل مخالفت رحیم مشایی با وی صورت گرفته، نارضایتی مخالفان احمدینژاد و خشم آیتالله خامنهای را دوچندان کرد. از آن زمان به بعد تمام شخصیتهای روحانی و حکومتی پیرامون آیتالله خامنهای حملات خود را به احمدینژاد و اطرافیان وی تشدید کرده و به صراحت از ضرورت حذف جناح وی سخن میگویند.
در تهران این طور به نظر میرسد که توافقی پنهان صورت گرفته و در قبال حذف تمامی افراد وابسته به رحیم مشایی و خود او، احتمال دارد که اصولگرایان به تداوم ریاست جمهوری احمدینژاد تا پایان دوره قانونی رضایت دهند. در عین حال چنین به نظر میرسد که احمدینژاد نیز برای نجات خود حاضر شده است رحیم مشایی و باند وی را فدا کند.
رابرت فیسک در پایان مطلب خود اشاره میکند که یک مقام ارشد حکومتی در گفتوگوی خصوصی با وی گفته است که پایان کار احمدینژاد به زودی فرا خواهد رسید. شاید به این ترتیب محمود احمدینژاد حتی با سکوت و فدا کردن مشاور ارشد خود نتواند مقام ریاست جمهوری خود را حفظ کند.
از هم اکنون شایعاتی مطرح شده است که احتمالا علیاکبر صالحی، وزیر خارجه، که چند سال نیز ریاست سازمان انرژی اتمی ایران را برعهده داشت، به جای احمدینژاد به مقام ریاست جمهوری برگزیده خواهد شد.
رابرت فیسک در ادامه گزارش مفصل خود از تهران میافزاید موج اصلی حملات مخالفان احمدینژاد روی اسفندیار رحیم مشایی متمرکز است که جزء مشاوران اصلی و رئیس دفتر رئیس جمهوری است. وی متهم شده است به برکنار کردن دو وزیر اطلاعات در کابینه احمدینژاد و رفتار و حضور وی در دولت بارها خشم آیتالله خامنهای، رهبر ایران، را برانگیخته است. انتظار میرود که به زودی محمود احمدینژاد از قدرت برکنار شود و در آن صورت این مهمترین مورد از حذف مقامات ارشد در تاریخ جمهوری اسلامی خواهد شد.
از هم اکنون شایعاتی مطرح شده است که احتمالا علیاکبر صالحی، وزیر خارجه، که چند سال نیز ریاست سازمان انرژی اتمی ایران را برعهده داشت، به جای احمدینژاد به مقام ریاست جمهوری برگزیده خواهد شد.
طی هفته گذشته سه تن از نزدیکان رحیم مشایی بازداشت شدهاند و محمود احمدینژاد تاکنون در این مورد کاملا سکوت کرده است. محمد شریف ملکزاده که مدت کوتاهی به عنوان معاون وزارت خارجه معرفی شد، علیاصغر پرهیزکار، مدیر منطقه آزاد تجاری اروند، و علیرضا مقیمی، مدیر منطقه آزاد تجاری ارس، توسط نهادهای امنیتی و به دستور قوه قضاییه ایران بازداشت شدهاند و از نوع اتهامات آنها میتوان حدس زد که برخورد حاکمیت با آنها بسیار شدید خواهد بود.
رابرت فیسک میافزاید این فشارها و دستگیریها به زودی ممکن است اسفندیار رحیم مشایی را نیز شامل شود و پس از آن دیگر حلقهای به دور محمود احمدینژاد باقی نخواهد ماند. آن چه در این سالها در راس هرم قدرت در ایران اتفاق افتاده است را میتوان با افسانههای کهن مقایسه کرد. چگونه یک سیاستمدار و اطرافیان وی به خاطر حمایت رهبر از آنها به قدرت رسیده و سالها محبوب دربار بودند، ولی اکنون دقیقا به خاطر مخالفت رهبر که در نظام سیاسی ایران قدرت مطلقه دارد از سر راه برداشته میشوند.
به اعتقاد کسانی که حرکت احمدینژاد و اطرافیان وی به سمت تصاحب قدرت را تعقیب کردهاند، اصولگرایان که روحانیون سنتی در حکومت و فرماندهای اصلی نیروهای نظامی و امنیتی را شامل میشوند، از ابتدا به قدرتگیری احمدینژاد تمایل چندانی نداشتند. اما احمدینژاد با تقویت ارتباط خود با روستاییان و لایههای فقیر شهری توانست جدای از قدرت دوردست ولی فقیه، برای خود حامیان فراوانی دست و پا کند.
از نگاه هواداران احمدینژاد وی نماد طرفداری از لایههای فقیر و قهرمان مبارزه با صاحبامتیازان در خود ساختار جمهوری اسلامی است. برای هواداران احمدینژاد وی فردی است که با بزرگان و ثروتاندوزان همین نظام یا میانهروها و سازشکارانی که سنگ طبقات مرفه را به سینه میزنند درافتاده است.
در اواخر دور اول ریاست جمهوری احمدینژاد، به مرور اسفندیار رحیم مشایی که در آن زمان رئیس سازمان میراث فرهنگی بود، نقش بیشتری در دفتر ریاست جمهوری پیدا کرد. وی در دوران جنگ در سپاه بوده و برخی میگویند مدتی هم در وزارت اطلاعات کار کرده است.
رابرت فیسک در ادامه گزارش خود در روزنامه «ایندیپندنت» از قول یکی از هواداران سابق احمدینژاد مینویسد که اسفندیار رحیم مشایی شروع کرد به زدن حرفهایی که به مذاق اصولگرایان خوش نمیآمد، از جمله این که مردم کشورهای ایران و اسرائیل با هم دشمنی ندارند. وی در دوران ریاست بر میراث فرهنگی ولخرجیهای فراوانی کرد و ادعاهایی هم در مورد فساد مالی و اختلاس در این دوره مطرح شده است.
برای هواداران احمدینژاد وی فردی است که با بزرگان و ثروتاندوزان همین نظام یا میانهروها و سازشکارانی که سنگ طبقات مرفه را به سینه میزنند درافتاده است.
به نظر میرسد که گسترش نفوذ رحیم مشایی حتی در دوره اول رئیس جمهوری احمدینژاد مشکلآفرین شده بود و برخی معتقدند که دلیل برکناری وزیر اطلاعات درست چند هفته قبل از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۹ اختلافات وی با رحیم مشایی بوده است. بنابراین میتوان دید که با وجود حمایت آیتالله خامنهای از احمدینژاد در برابر ادعاهای مربوط به تقلب در انتخابات ریاست جمهوری، وی حاضر نشد رحیم مشایی را کنار بگذارد.
احمدینژاد پس از انتخابات رحیم مشایی را به عنوان معاول اول خود معرفی کرد که برای اولین بار موجب دخالت مستقیم آیتالله خامنهای شد. احمدینژاد عقبنشینی کرد، ولی وی را در مقام ریاست دفتر خود نگاه داشت که شاید در سیستم حکومتی ایران پس از رهبر و رئیس جمهور سومین مقام مقتدر حکومتی تلقی شود.
به نوشته رابرت فیسک، هر چند آیت الله خامنهای در سخنان علنی خود به حمایت از رئیس جمهور ادامه داد، ولی گفته میشود که در پشت پرده به شدت از رفتار احمدینژاد خشمگین بود.
ماجرای برکناری حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات، که گفته میشود به دلیل مخالفت رحیم مشایی با وی صورت گرفته، نارضایتی مخالفان احمدینژاد و خشم آیتالله خامنهای را دوچندان کرد. از آن زمان به بعد تمام شخصیتهای روحانی و حکومتی پیرامون آیتالله خامنهای حملات خود را به احمدینژاد و اطرافیان وی تشدید کرده و به صراحت از ضرورت حذف جناح وی سخن میگویند.
در تهران این طور به نظر میرسد که توافقی پنهان صورت گرفته و در قبال حذف تمامی افراد وابسته به رحیم مشایی و خود او، احتمال دارد که اصولگرایان به تداوم ریاست جمهوری احمدینژاد تا پایان دوره قانونی رضایت دهند. در عین حال چنین به نظر میرسد که احمدینژاد نیز برای نجات خود حاضر شده است رحیم مشایی و باند وی را فدا کند.
رابرت فیسک در پایان مطلب خود اشاره میکند که یک مقام ارشد حکومتی در گفتوگوی خصوصی با وی گفته است که پایان کار احمدینژاد به زودی فرا خواهد رسید. شاید به این ترتیب محمود احمدینژاد حتی با سکوت و فدا کردن مشاور ارشد خود نتواند مقام ریاست جمهوری خود را حفظ کند.
از هم اکنون شایعاتی مطرح شده است که احتمالا علیاکبر صالحی، وزیر خارجه، که چند سال نیز ریاست سازمان انرژی اتمی ایران را برعهده داشت، به جای احمدینژاد به مقام ریاست جمهوری برگزیده خواهد شد.