روزنامهنگاری در بزرگترین زندان روزنامهنگاران جهان به تعبیر سازمان گزارشگران بدون مرز کار دشواری است.
روزنامهها و رسانههای توقیف شده، روزنامهنگاران بیکار یا زندانی، و محدودیتهای بسیار ایجادشده بر سر کار اطلاعرسانی تنها بخشی از این دشواریهاست.
رادیوفردا در گزارشی به بخشی از دشواریهای روزنامهنگاران ایرانی در حال حاضر پرداخته است:
«اقتدارگرایان به دنبال حذف کردن همه فضای ملی از منتقدین و معترضین بودند، فضایی شبیه کره شمالی با کمی بزک مردمسالاری»
این بخشی از گفتوگوی میرحسین موسوی، از سران منتقد دولت، با روزنامه اینترنتی «قلم سبز» است. شاید در روزهای آینده شما متن کامل این گفتوگو را از طریق کپی یا پرینت این روزنامه تکصفحهای که روی میز کارتان گذاشته شده یا بر پیشخوان مغازهای میبینید بخوانید.
روزنامههای مشابه دیگری هم هستند، کلمه سبز و اعتماد ملی. اولی نزدیک به میرحسین موسوی و دومی منتسب به مهدی کروبی، نامهای آشنایی که پس از توقیف روزنامههایی به همین نام در سال گذشته حال بار دیگر منتشر میشوند، اما این بار نه در ۳۲ صفحه یا ۱۶ صفحه، که در یک صفحه.
و همین طور است روزنامههایی اینترنتی مانند روزنامه انتقادی «خیابان» که پس از آغاز اعتراضات مردم در ایران به نتیجه انتخابات سال ۱۳۸۸ آغاز به کار کرد.
این روزنامههای تکبرگی شبکههای توزیع خاص خودشان را دارند. آنها توزیع میشوند، اما نه در دکههای روزنامهفروشی یا بر سر چهارراهها، این روزنامههای زیرزمینی به سرعت پرینت گرفته شده و دستبهدست میشوند. دوستی به دوست دیگر میدهد و در میهمانیهای خانوادگی نقل میشوند.
این روزنامهها در شبکههای اجتماعی، آن گونه که میرحسین موسوی نسبت به تشکیل آنها اصرار دارد، بازنشر میشوند.
محمد رهبر، روزنامهنگاری که در یک سال گذشته مجبور به ترک ایران شده است، انتشار این روزنامههای اینترنتی تکصفحهای را نتیجه فشار به روزنامهنگاران و توقیف روزنامهها میداند.
محمد رهبر: به خاطر سرکوبی که صورت گرفته و توقیف روزنامههای اصلاحطلب در دو سال اخیر و سرکوب و دستگیری روزنامهنگاران که الان تشدید شده من فکر میکنم دچار یک نوع تکنولوژی معکوس شدهایم.
به واسطه این سرکوب از دنیای دیجیتال و اینترنت داریم کمک میگیریم برای گسترش بیانیهها و روزنامههای چاپی .
در واقع آن چیزی که وجود دارد این است که الان دارد چاپخانه شخصی دایر میشود، نه به این معنی که چاپخانه باشد، به این معنی که آن وضعیتی که در زمان شاه بود و آن دستگاههای ابتدایی اعلامیههای آقای خمینی را تکثیر میکردند، به صورت دیگری دارد متداول میشود.
هر کس که یک پرینتر خانگی دارد در حقیقت آن پرینتر میشود چاپخانه شخصیاش. و چاپخانههای خانگی است که به کمک این جنبش آمده است.
وحید پوراستاد، روزنامهنگار دیگری که خود پس از انتخابات مدتی را بازداشت بوده و حال در خارج از ایران به سر میبرد، پدیده روزنامهنگاری زیرزمینی را این گونه ارزیابی میکند.
وحید پوراستاد: دلیل این که فعالان جنبش سبز به این نتیجه رسیدند که باید یک سری روزنامههای تکصفحهای را به روی صفحات وب منتشر کنند تا مردم را ترغیب کنند و به دوستان و همکاران خودشان هم نشان بدهند این بود که تمرکز رسانهای فقط در رسانههای مجازی بر روی یک سری افراد که با این رسانهها بیشتر سر و کار دارند، ممکن است تاثیر بگذارد.
اما فردی که کمتر یا اصلا به سراغ این رسانههای مجازی نمیرود باید به طریق دیگری این اخبار واقعی جنبش سبز را به آنها منتقل کرد. یکی از راههای انتقال پیام در کنار رسانههای مجازی، قطعا روزنامه است.
اما در زمانی که بیشتر روزنامههای نزدیک به جریان جنبش سبز را توقیف کردهاند و روزنامهنگاران را بازداشت کردهاند، گویا فعالان سبز به این نتیجه رسیدهاند که باید از هر روزنهای برای انتقال پیامشان استفاده کنند. و یکی از این روزنهها هم همین رسانههای زیرزمینی است.
بر اساس گزارش سازمانها و نهادهای بینالمللی، همچون سازمان گزارشگران بدون مرز و خانه آزادی، آزادی بیان در ایران شرایط نامناسبی دارد. و ایران در قعر جدول کشورهای جهان از نظر آزادی بیان است.
محمد رهبر، روزنامهنگار، بر این باور است که این روزنامهها بیشتر از هر چیز دیگر نشانگر زنده بودن جنبش اعتراضی ایران است.
محمد رهبر: این در حقیقت یک اعلامیه و یک اخباریه است. یک کاغذ اخبار است. به معنای اعتراض هم هست. نه به معنای کار روزنامهنگارانه. یعنی در واقع کسانی که دارند این کار را انجام میدهند بیش از آن که بخواهند نشان بدهند که این خبرها اتفاق افتاده، میخواهند بگویند که ما هستیم.
بگویند که این برگهها هنوز در دست شماست و نشاندهنده آن اعتراض و زنده بودن آن جنبش است.
روزنامههای زیرزمینی یا روزنامههای اینترنتی پدیدهای جدید در فضای مجازی ایران است که البته وحید پوراستاد آن را نشانه خطری بزرگ برای حاکمیت ارزیابی میکند.
وحید پوراستاد: همین رسانههای زیرزمینی زنگ خطررا برای حکومت دارد به صدا درمیآورد. چون که نشان میدهد که این اعتراضات و انتقادهایی که میتوانست در یک چهارچوب قانونی صورت بگیرد، دارد وارد یک فاز جدیدی میشود که حکومت کنترل زیادی نمیتواند بر آن داشته باشد.
همان کاری که مبارزین انقلابی قبل از سال ۱۳۵۷ انجام میدادند و نتیجهاش در بهمن انقلاب ۵۷ دیده شد. من نمیخواهم اسم این کار را شروع مبارزه زیرزمینی بگذارم. اما شیوع انتقاد زیرزمینی امروز با رسانههای زیرزمینی شروع شده است. حتما فردا هم احزابی که در دفاترشان را بستهاند جلسات زیرزمینی تشکیل میدهند، دانشجوها و کارگرها هم بحثهای زیرزمینی راه میاندازند، این یعنی فاجعه برای حکومت. این یعنی زنگ خطر برای حکومت.
وقتی هنوز چرخ بازداشت روزنامهنگاران از حرکت بازنایستاده، در روزنامهها دیگر جایی برای انتقاد نیست، زیرزمینی شدن روزنامهنگاری و انتشار شبنامهها شاید تنها چارهای است که بر سر راه گردش آزاد اطلاعات باقی مانده است.
روزنامهها و رسانههای توقیف شده، روزنامهنگاران بیکار یا زندانی، و محدودیتهای بسیار ایجادشده بر سر کار اطلاعرسانی تنها بخشی از این دشواریهاست.
رادیوفردا در گزارشی به بخشی از دشواریهای روزنامهنگاران ایرانی در حال حاضر پرداخته است:
«اقتدارگرایان به دنبال حذف کردن همه فضای ملی از منتقدین و معترضین بودند، فضایی شبیه کره شمالی با کمی بزک مردمسالاری»
این بخشی از گفتوگوی میرحسین موسوی، از سران منتقد دولت، با روزنامه اینترنتی «قلم سبز» است. شاید در روزهای آینده شما متن کامل این گفتوگو را از طریق کپی یا پرینت این روزنامه تکصفحهای که روی میز کارتان گذاشته شده یا بر پیشخوان مغازهای میبینید بخوانید.
روزنامههای مشابه دیگری هم هستند، کلمه سبز و اعتماد ملی. اولی نزدیک به میرحسین موسوی و دومی منتسب به مهدی کروبی، نامهای آشنایی که پس از توقیف روزنامههایی به همین نام در سال گذشته حال بار دیگر منتشر میشوند، اما این بار نه در ۳۲ صفحه یا ۱۶ صفحه، که در یک صفحه.
و همین طور است روزنامههایی اینترنتی مانند روزنامه انتقادی «خیابان» که پس از آغاز اعتراضات مردم در ایران به نتیجه انتخابات سال ۱۳۸۸ آغاز به کار کرد.
این روزنامههای تکبرگی شبکههای توزیع خاص خودشان را دارند. آنها توزیع میشوند، اما نه در دکههای روزنامهفروشی یا بر سر چهارراهها، این روزنامههای زیرزمینی به سرعت پرینت گرفته شده و دستبهدست میشوند. دوستی به دوست دیگر میدهد و در میهمانیهای خانوادگی نقل میشوند.
این روزنامهها در شبکههای اجتماعی، آن گونه که میرحسین موسوی نسبت به تشکیل آنها اصرار دارد، بازنشر میشوند.
محمد رهبر، روزنامهنگاری که در یک سال گذشته مجبور به ترک ایران شده است، انتشار این روزنامههای اینترنتی تکصفحهای را نتیجه فشار به روزنامهنگاران و توقیف روزنامهها میداند.
محمد رهبر: به خاطر سرکوبی که صورت گرفته و توقیف روزنامههای اصلاحطلب در دو سال اخیر و سرکوب و دستگیری روزنامهنگاران که الان تشدید شده من فکر میکنم دچار یک نوع تکنولوژی معکوس شدهایم.
به واسطه این سرکوب از دنیای دیجیتال و اینترنت داریم کمک میگیریم برای گسترش بیانیهها و روزنامههای چاپی .
در واقع آن چیزی که وجود دارد این است که الان دارد چاپخانه شخصی دایر میشود، نه به این معنی که چاپخانه باشد، به این معنی که آن وضعیتی که در زمان شاه بود و آن دستگاههای ابتدایی اعلامیههای آقای خمینی را تکثیر میکردند، به صورت دیگری دارد متداول میشود.
هر کس که یک پرینتر خانگی دارد در حقیقت آن پرینتر میشود چاپخانه شخصیاش. و چاپخانههای خانگی است که به کمک این جنبش آمده است.
وحید پوراستاد، روزنامهنگار دیگری که خود پس از انتخابات مدتی را بازداشت بوده و حال در خارج از ایران به سر میبرد، پدیده روزنامهنگاری زیرزمینی را این گونه ارزیابی میکند.
وحید پوراستاد: دلیل این که فعالان جنبش سبز به این نتیجه رسیدند که باید یک سری روزنامههای تکصفحهای را به روی صفحات وب منتشر کنند تا مردم را ترغیب کنند و به دوستان و همکاران خودشان هم نشان بدهند این بود که تمرکز رسانهای فقط در رسانههای مجازی بر روی یک سری افراد که با این رسانهها بیشتر سر و کار دارند، ممکن است تاثیر بگذارد.
اما فردی که کمتر یا اصلا به سراغ این رسانههای مجازی نمیرود باید به طریق دیگری این اخبار واقعی جنبش سبز را به آنها منتقل کرد. یکی از راههای انتقال پیام در کنار رسانههای مجازی، قطعا روزنامه است.
اما در زمانی که بیشتر روزنامههای نزدیک به جریان جنبش سبز را توقیف کردهاند و روزنامهنگاران را بازداشت کردهاند، گویا فعالان سبز به این نتیجه رسیدهاند که باید از هر روزنهای برای انتقال پیامشان استفاده کنند. و یکی از این روزنهها هم همین رسانههای زیرزمینی است.
بر اساس گزارش سازمانها و نهادهای بینالمللی، همچون سازمان گزارشگران بدون مرز و خانه آزادی، آزادی بیان در ایران شرایط نامناسبی دارد. و ایران در قعر جدول کشورهای جهان از نظر آزادی بیان است.
- اما آیا این روزنامههای زیرزمینی میتوانند کمکی به بهبود وضعیت اطلاعرسانی و گردش آزاد اطلاعات کنند؟
محمد رهبر، روزنامهنگار، بر این باور است که این روزنامهها بیشتر از هر چیز دیگر نشانگر زنده بودن جنبش اعتراضی ایران است.
محمد رهبر: این در حقیقت یک اعلامیه و یک اخباریه است. یک کاغذ اخبار است. به معنای اعتراض هم هست. نه به معنای کار روزنامهنگارانه. یعنی در واقع کسانی که دارند این کار را انجام میدهند بیش از آن که بخواهند نشان بدهند که این خبرها اتفاق افتاده، میخواهند بگویند که ما هستیم.
بگویند که این برگهها هنوز در دست شماست و نشاندهنده آن اعتراض و زنده بودن آن جنبش است.
روزنامههای زیرزمینی یا روزنامههای اینترنتی پدیدهای جدید در فضای مجازی ایران است که البته وحید پوراستاد آن را نشانه خطری بزرگ برای حاکمیت ارزیابی میکند.
وحید پوراستاد: همین رسانههای زیرزمینی زنگ خطررا برای حکومت دارد به صدا درمیآورد. چون که نشان میدهد که این اعتراضات و انتقادهایی که میتوانست در یک چهارچوب قانونی صورت بگیرد، دارد وارد یک فاز جدیدی میشود که حکومت کنترل زیادی نمیتواند بر آن داشته باشد.
همان کاری که مبارزین انقلابی قبل از سال ۱۳۵۷ انجام میدادند و نتیجهاش در بهمن انقلاب ۵۷ دیده شد. من نمیخواهم اسم این کار را شروع مبارزه زیرزمینی بگذارم. اما شیوع انتقاد زیرزمینی امروز با رسانههای زیرزمینی شروع شده است. حتما فردا هم احزابی که در دفاترشان را بستهاند جلسات زیرزمینی تشکیل میدهند، دانشجوها و کارگرها هم بحثهای زیرزمینی راه میاندازند، این یعنی فاجعه برای حکومت. این یعنی زنگ خطر برای حکومت.
وقتی هنوز چرخ بازداشت روزنامهنگاران از حرکت بازنایستاده، در روزنامهها دیگر جایی برای انتقاد نیست، زیرزمینی شدن روزنامهنگاری و انتشار شبنامهها شاید تنها چارهای است که بر سر راه گردش آزاد اطلاعات باقی مانده است.