باربارا اسلیوین، کارشناس و تحليلگر سياست خارجی آمريکا و نويسنده کتابی درباره مناسبات ايران و آمريکا، در تحليلی که وبسايت فارن پالسی منتشر کرده است نگاهی دارد به کنارهگیری اکبر هاشمی رفسنجانی از رياست مجلس خبرگان و اثرات آن را بر اوضاع سياسی فعلی ايران بررسی میکند.
به اعتقاد خانم اسلیوین، کنار گذاشته شدن هاشمی رفسنجانی از رياست مجلس خبرگان که يکی از وظايف آن نظارت بر کار و انتخاب رهبری نظام جمهوری اسلامی است بخشی از اقدامات پيوسته علی خامنهای، رهبر ايران، است برای انحصاریتر کردن قدرت.
جالب اين است که آیتالله علی خامنهای پس از فوت آیتالله روحالله خمينی در سال ۱۹۸۹ به پيشنهاد هاشمی رفسنجانی به مقام رهبری برگزيده شد. به نظر میرسد که محدود کردن هاشمی رفسنجانی تلاشی است برای بیخاصيت کردن ساير نهادها در ساختار جمهوری اسلامی و در عين حال تضعيف جنبش اعتراضی و پيشگيری از سرايت موج قيامهای مردمی منطقه خاورميانه به داخل مرزهای ايران.
باربارا اسلیوین از قول مهدی خلجی، کارشناس مسائل ايران در مرکز پژوهشی «خاور نزديک» در شهر واشینگتن، مینويسد: «رفسنجانی آخرين مانع بر سر راه تثبيت اقتدار همهجانبه جناح تندرو بود. کنار گذاشتن او آخرين ميخ بر تابوت اصلاحات در درون نظام حکومتی خواهد بود.»
به گفته خانم اسلیوین، رفسنجانی به هيچ عنوان سياستمداری دموکرات يا اصلاحطلب نيست. او که به خاطر مانورهای زيرکانه سياسیاش به «کوسه» شهرت دارد از اولين اعضای مهم شورای انقلاب ايران، از مشاوران و نزديکان اصلی آيتالله خمينی و مسئول اصلی هدايت جنگ با عراق بوده و رياست مجلس و برای دو دوره از سال ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۴ رياست جمهوری اسلامی را برعهده داشته است. در تمام اين دورهها او يکی از تصميمگيران اصلی سياستهای سرکوبگرانه در داخل و سياستهای بحرانزا و تروريسم دولتی ايران در خارج از کشور بود.
به گفته تحلیلگر فارن پالسی اما اکبر هاشمی رفسنجانی سياستمدار عملگرا و باانعطافی است که در دوران پس از جنگ سعی کرد اقتصاد ایران را بازسازی کرده، فضای اجتماعی و فرهنگی را کمی بازتر کرده و مناسبات با غرب و آمريکا را بهبود بخشد.
هاشمی رفسنجانی در سال ۲۰۰۵ در برابر محمود احمدینژاد وارد رقابتهای انتخابات رياست جمهوری شد. در آن زمان مهدی هاشمی به من گفت که اگر پدرم به رياست جمهوری برسد، اختيارات رهبری را در حد يک مقام تشريفاتی مثل سلطنت در بریتانیا کاهش خواهد داد. پسر رفسنجانی هشدار میداد که اگر پدرش به رياست جمهوری نرسد، تمام امور کشور در دست یک گروه تمرکز خواهد يافت و دیگر انتخابات آزادی در کار نخواهد بود.
يک چنين گرايشی در هاشمی رفسنجانی و شايد تکيه اصلاحطلبان به موقعيت ويژه وی باعث شد که آيتالله خامنه ای به نوعی از پيروزی احمدینژاد حمايت کند. در انتخابات سال ۲۰۰۹ نيز هاشمی رفسنجانی از نامزدی ميرحسين موسوی حمايت کرد و اين باعث شد که عملا وی از يکی از مسئوليتهای ديگر خود يعنی امامت نماز جمعه تهران کنار گذاشته شود.
از زمان وقوع ناآرامیهای سال ۲۰۰۹ رفسنجانی سعی کرده است نقش متعادلکننده و ميانجی بين حکومت و اصلاحطلبان را ايفا کند، ولی در نهايت اين روش به نتيجهای نرسيد و ديديم که حکومت در هفتههای اخير ميرحسين موسوی و مهدی کروبی، چهرههای شناخته شده حرکت اصلاحطلبی، را با حبس عملا حذف کرده است.
دیگر حوزه نفوذ هاشمی رفسنجانی رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام است که از زمان بحران سال ۲۰۰۹ تا به امروز دامنه تاثيرگذاری آن به شدت محدود شده و سال آينده انتخابات دوره جديد آن برگزار خواهد شد.
باربارا اسلیوین، کارشناس سياست خارجی آمريکا، در ادامه تحليل خود در وبسايت فارن پالسی مینويسد که با وجود محدود شدن قدرت سياسی هاشمی رفسنجانی، خانواده وی ثروت فراوانی دارد که به احتمال زياد بخش اعظم آن در خارج محفوظ است. يکی از پسران وی به نام مهدی که در لندن زندگی میکند نقش فعالی در حمايت از جنبش سبز دارد. پسر ديگر وی به نام محسن هفته پيش در اعتراض به دخالتهای دولت از مقام مديريت متروی تهران استعفا کرد. دختر او به نام فائزه در تظاهرات و اجتماعات معترضان شرکت کرده و هفته پيش يک بار ديگر به طور موقت بازداشت شد.
در مجموع رفسنجانی و خانوادهاش در پی حوادث سياسی سال ۲۰۰۹ به شدت تحت فشار گروهها و ارگانهای وابسته به جناح حاکم بودهاند.
مهدی خلجی معتقد است که پس از کنار گذاشتن رفسنجانی حملات جناح احمدینژاد احتمالا متوجه لاريجانیها خواهد شد که يکی ديگر از خانوادههای بانفوذ در ميان روحانيت و سياستمداران ايران هستند.
به گفته مهدی خلجی، انتخاب مهدوی کنی به مقام رياست مجلس خبرگان با نقشه تندروها کاملا انطباق دارد، چون آنها میخواستند فردی مثل او يعنی يک روحانی کهنسال در راس اين نهاد باشد که عملا قادر به انجام هيچ کاری نباشد.
باربارا اسلیوین در ادامه تحليل خود يادآوری میکند که احتمال دارد در آينده آيتالله خامنهای از اين حرکت خود پشيمان شود. سابقه تحولات سياسی ايران نشان میدهد که جنبشهای اعتراضی حتی در شرايطی که بسيار ضعيف به نظر میرسند ممکن است يکباره شعله بکشند. آيتالله خامنهای ۷۱ سال دارد و شايعات زيادی وجود دارد که به بيماری سرطان مبتلاست. مرگ او مسلما بحرانی جدی برای انتخاب جانشينش ايجاد خواهد کرد.
از سوی ديگر دوره رياست جمهوری احمدینژاد نيز در اوايل تابستان ۲۰۱۳ به پايان خواهد رسيد. در ميان چهرههايی که ممکن است جانشين وی شوند يکی هم محمدباقر قاليباف، شهردار فعلی تهران، است که او نيز همچون احمدینژاد از درون نهادهای وابسته به سپاه رشد کرده است.
حکومت ايران توانايی و سابقه فراوانی در سرکوب داشته و در استفاده از اين ابزارها هيچ ابايی ندارد. ولی تشديد سرکوب و از سوی ديگر انحصاریتر کردن ساختار قدرت سياسی در ايران با موج اخير اصلاحطلبی و دموکراسیخواهی در سطح خاورميانه در تضادی جدی است. این در حالی است که در چند هفته اخير ايران بار ديگر شاهد حضور معترضان در خيابانها بوده و همزمان با فرا رسيدن ايام نوروز برنامههای ديگری برای تظاهرات اعلام شده است.
باربارا اسلیوین در پايان مطلب خود در وبسايت فارن پالسی از قول مهدی خلجی، کارشناس امور ايران، مینويسد که مردم ايران هنوز خشونتها و ويرانیهای دوران انقلاب و سالهای جنگ با عراق را فراموش نکردهاند.
به همین دلیل به گفته خلجی، «من کسی را سراغ ندارم که بخواهد جان خود را از دست بدهد. ولی در عين حال سياست ايران هنوز هم غيرقابل پيشبينی است. نظام فعلی ممکن است ۲۰ سال دوام بياورد يا همين فردا زیر و رو شود».
به اعتقاد خانم اسلیوین، کنار گذاشته شدن هاشمی رفسنجانی از رياست مجلس خبرگان که يکی از وظايف آن نظارت بر کار و انتخاب رهبری نظام جمهوری اسلامی است بخشی از اقدامات پيوسته علی خامنهای، رهبر ايران، است برای انحصاریتر کردن قدرت.
جالب اين است که آیتالله علی خامنهای پس از فوت آیتالله روحالله خمينی در سال ۱۹۸۹ به پيشنهاد هاشمی رفسنجانی به مقام رهبری برگزيده شد. به نظر میرسد که محدود کردن هاشمی رفسنجانی تلاشی است برای بیخاصيت کردن ساير نهادها در ساختار جمهوری اسلامی و در عين حال تضعيف جنبش اعتراضی و پيشگيری از سرايت موج قيامهای مردمی منطقه خاورميانه به داخل مرزهای ايران.
باربارا اسلیوین از قول مهدی خلجی، کارشناس مسائل ايران در مرکز پژوهشی «خاور نزديک» در شهر واشینگتن، مینويسد: «رفسنجانی آخرين مانع بر سر راه تثبيت اقتدار همهجانبه جناح تندرو بود. کنار گذاشتن او آخرين ميخ بر تابوت اصلاحات در درون نظام حکومتی خواهد بود.»
به گفته خانم اسلیوین، رفسنجانی به هيچ عنوان سياستمداری دموکرات يا اصلاحطلب نيست. او که به خاطر مانورهای زيرکانه سياسیاش به «کوسه» شهرت دارد از اولين اعضای مهم شورای انقلاب ايران، از مشاوران و نزديکان اصلی آيتالله خمينی و مسئول اصلی هدايت جنگ با عراق بوده و رياست مجلس و برای دو دوره از سال ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۴ رياست جمهوری اسلامی را برعهده داشته است. در تمام اين دورهها او يکی از تصميمگيران اصلی سياستهای سرکوبگرانه در داخل و سياستهای بحرانزا و تروريسم دولتی ايران در خارج از کشور بود.
به گفته تحلیلگر فارن پالسی اما اکبر هاشمی رفسنجانی سياستمدار عملگرا و باانعطافی است که در دوران پس از جنگ سعی کرد اقتصاد ایران را بازسازی کرده، فضای اجتماعی و فرهنگی را کمی بازتر کرده و مناسبات با غرب و آمريکا را بهبود بخشد.
هاشمی رفسنجانی در سال ۲۰۰۵ در برابر محمود احمدینژاد وارد رقابتهای انتخابات رياست جمهوری شد. در آن زمان مهدی هاشمی به من گفت که اگر پدرم به رياست جمهوری برسد، اختيارات رهبری را در حد يک مقام تشريفاتی مثل سلطنت در بریتانیا کاهش خواهد داد. پسر رفسنجانی هشدار میداد که اگر پدرش به رياست جمهوری نرسد، تمام امور کشور در دست یک گروه تمرکز خواهد يافت و دیگر انتخابات آزادی در کار نخواهد بود.
يک چنين گرايشی در هاشمی رفسنجانی و شايد تکيه اصلاحطلبان به موقعيت ويژه وی باعث شد که آيتالله خامنه ای به نوعی از پيروزی احمدینژاد حمايت کند. در انتخابات سال ۲۰۰۹ نيز هاشمی رفسنجانی از نامزدی ميرحسين موسوی حمايت کرد و اين باعث شد که عملا وی از يکی از مسئوليتهای ديگر خود يعنی امامت نماز جمعه تهران کنار گذاشته شود.
از زمان وقوع ناآرامیهای سال ۲۰۰۹ رفسنجانی سعی کرده است نقش متعادلکننده و ميانجی بين حکومت و اصلاحطلبان را ايفا کند، ولی در نهايت اين روش به نتيجهای نرسيد و ديديم که حکومت در هفتههای اخير ميرحسين موسوی و مهدی کروبی، چهرههای شناخته شده حرکت اصلاحطلبی، را با حبس عملا حذف کرده است.
دیگر حوزه نفوذ هاشمی رفسنجانی رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام است که از زمان بحران سال ۲۰۰۹ تا به امروز دامنه تاثيرگذاری آن به شدت محدود شده و سال آينده انتخابات دوره جديد آن برگزار خواهد شد.
باربارا اسلیوین، کارشناس سياست خارجی آمريکا، در ادامه تحليل خود در وبسايت فارن پالسی مینويسد که با وجود محدود شدن قدرت سياسی هاشمی رفسنجانی، خانواده وی ثروت فراوانی دارد که به احتمال زياد بخش اعظم آن در خارج محفوظ است. يکی از پسران وی به نام مهدی که در لندن زندگی میکند نقش فعالی در حمايت از جنبش سبز دارد. پسر ديگر وی به نام محسن هفته پيش در اعتراض به دخالتهای دولت از مقام مديريت متروی تهران استعفا کرد. دختر او به نام فائزه در تظاهرات و اجتماعات معترضان شرکت کرده و هفته پيش يک بار ديگر به طور موقت بازداشت شد.
در مجموع رفسنجانی و خانوادهاش در پی حوادث سياسی سال ۲۰۰۹ به شدت تحت فشار گروهها و ارگانهای وابسته به جناح حاکم بودهاند.
مهدی خلجی معتقد است که پس از کنار گذاشتن رفسنجانی حملات جناح احمدینژاد احتمالا متوجه لاريجانیها خواهد شد که يکی ديگر از خانوادههای بانفوذ در ميان روحانيت و سياستمداران ايران هستند.
به گفته مهدی خلجی، انتخاب مهدوی کنی به مقام رياست مجلس خبرگان با نقشه تندروها کاملا انطباق دارد، چون آنها میخواستند فردی مثل او يعنی يک روحانی کهنسال در راس اين نهاد باشد که عملا قادر به انجام هيچ کاری نباشد.
باربارا اسلیوین در ادامه تحليل خود يادآوری میکند که احتمال دارد در آينده آيتالله خامنهای از اين حرکت خود پشيمان شود. سابقه تحولات سياسی ايران نشان میدهد که جنبشهای اعتراضی حتی در شرايطی که بسيار ضعيف به نظر میرسند ممکن است يکباره شعله بکشند. آيتالله خامنهای ۷۱ سال دارد و شايعات زيادی وجود دارد که به بيماری سرطان مبتلاست. مرگ او مسلما بحرانی جدی برای انتخاب جانشينش ايجاد خواهد کرد.
از سوی ديگر دوره رياست جمهوری احمدینژاد نيز در اوايل تابستان ۲۰۱۳ به پايان خواهد رسيد. در ميان چهرههايی که ممکن است جانشين وی شوند يکی هم محمدباقر قاليباف، شهردار فعلی تهران، است که او نيز همچون احمدینژاد از درون نهادهای وابسته به سپاه رشد کرده است.
حکومت ايران توانايی و سابقه فراوانی در سرکوب داشته و در استفاده از اين ابزارها هيچ ابايی ندارد. ولی تشديد سرکوب و از سوی ديگر انحصاریتر کردن ساختار قدرت سياسی در ايران با موج اخير اصلاحطلبی و دموکراسیخواهی در سطح خاورميانه در تضادی جدی است. این در حالی است که در چند هفته اخير ايران بار ديگر شاهد حضور معترضان در خيابانها بوده و همزمان با فرا رسيدن ايام نوروز برنامههای ديگری برای تظاهرات اعلام شده است.
باربارا اسلیوین در پايان مطلب خود در وبسايت فارن پالسی از قول مهدی خلجی، کارشناس امور ايران، مینويسد که مردم ايران هنوز خشونتها و ويرانیهای دوران انقلاب و سالهای جنگ با عراق را فراموش نکردهاند.
به همین دلیل به گفته خلجی، «من کسی را سراغ ندارم که بخواهد جان خود را از دست بدهد. ولی در عين حال سياست ايران هنوز هم غيرقابل پيشبينی است. نظام فعلی ممکن است ۲۰ سال دوام بياورد يا همين فردا زیر و رو شود».