آیا اسد روزی به مداخله نظامی ایران نیازمند خواهد شد؟

ادامه درگیری‌های خونین روز یک‌شنبه نیروهای امنیتی سوریه با مردم در شهر بانیاس نشان داد که سیاست «چماق و هویج» بشار اسد در جهت آرام ساختن التهابات سیاسی جامعه موثر واقع نشده و شهر‌های کوچک و بزرگ سوریه همچنان در معرض جوشش ناگهانی جنبش‌های اعتراضی قرار دارد.

در صورت توسعه نا‌آرامی‌های جاری، حاکمیت سوریه دیر یا زود نا‌گزیر از کنار نهادن سیاست کج‌دار و مریز کنونی و روی کردن به یکی از دو الگوی موجود در لیبی یا بحرین خواهد شد.

مطابق گزارش‌های مجامع دفاع از حقوق بشر، در جریان برخورد‌های نیروهای امنیتی سوری و مردم معترض، من‌جمله درگیری‌های روز یک‌شنبه اخیر در شهر بانیاس، تاکنون حدود ۱۳۰ نفر جان خود را از دست داده‌اند.

سیاست چماق و هویج

بشار اسد، رئیس جمهور موروثی-انتخابی سوریه که از اقلیت شیعیان علوی آن کشور است، در واکنش به تظاهرات بزرگ اعتراضی روز ۲۵ ماه مارس شهر مرزی درعا در جنوب، ضمن سازمان دادن تظاهرات حکومتی طرفداران خود در دمشق، دولت محمد ناجی عطری را که از سال ۲۰۰۳ تاکنون در سمت نخست وزیری قرار داشته منحل کرد و همزمان وعده داد که با فساد مقابله خواهد کرد.

بخش دیگری از وعده‌های بشار اسد اجرای اصلاحات سیاسی من‌جمله لغو «شرایط فوق‌العاده» امنیتی بود که از سال ۱۹۶۳ تاکنون بهانه اداره جامعه با شیوه‌های پلیسی و تعطیلی آزادی‌های سیاسی و اجتماعی در آن کشور بوده است.

بسیاری انتظار داشتند که اسد در سخنرانی روز ۳۰ ماه مارس خود در مجلس آن کشور، لغو شرایط فوق‌العاده را اعلام کند، ولی او تنها به دادن وعده لغو مقررات قناعت کرد. در مورد برکناری دولت ناجی عطری نیز اقدام اسد نیم‌بند بود، چرا که ناجی عطری پس از استعفای دستوری، به عنوان سرپرست هیئت دولت عملا در شغل خود ابقا شد.

ترس از سنی‌ها

یکی از آخرین امتیازات زبانی اخیر اسد به مردم سوریه، دادن حق شهروندی به کرد‌های ساکن این کشور بود. اسد این اقدام را با این هدف صورت داد که از پیوستن کرد‌ها به تظاهرات ضد دولتی اکثریت سنی پیشگیری کند.

در حالی که اسد از راه اعمال فشار علیه دولت لبنان، بیروت را به اعطای حق شهروندی به ۲۰۰ هزار نفر از سوری‌های مقیم لبنان وادار ساخت، خود تاکنون از قبول حق مساوی شهروندی برای اقلیت کرد سوریه خودداری ورزیده است.

برای مقابله با نا‌آرامی‌های جاری در سوریه که از زمان تغییرات سیاسی موسوم به «بهار عربی» در تونس و مصر آغاز شده، بشار اسد تاکنون عمدتا واحد‌های امنیتی مرکب از علوی‌ها را مورد استفاده قرار داده است.

در صورت گسترش نا‌آرامی‌های آزادی‌خواهانه مردم سوریه به شهرهای پرجمعیت و عمدتا سنی‌نشین مانند حلب، استفاده از نیرو‌های نظامی بیشتر برای مقابله با نا‌آرامی‌ها اجتناب‌نا‌پذیر خواهد شد. در عین حال فراخواندن نیروهای ارتش سوریه نیز (که عموما سنی‌مذهب‌اند)، برای مقابله با مردم غیرنظامی سنی، متضمن خطر بروز نافرمانی در صفوف و حتی سطوح فرماندهی آن‌هاست.

گزینه دیگر بشار اسد برای مقابله با نا‌آرامی‌های داخلی، دعوت از نیروهای متحد خارجی است. در این صورت، نیروهای فلسطینی حماس، نیرو‌های مسلح حزب‌الله لبنان و واحد‌های مخصوص سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران مستقر در قرار‌گاه ثارالله تهران یا یگان‌هایی از لشکر قدس می‌توانند مورد استفاده قرار گیرند.

پیمان امنیتی ایران و سوریه

سوریه و ایران از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون همکاری‌های امنیتی نزدیکی با یکدیگر داشته‌اند. عبدالحلیم خدام، معاون سابق رئیس جمهور سوریه، که در سال ۲۰۰۵ به فرانسه گریخت و اینک برجسته‌ترین چهره مخالف حکومت بشار اسد محسوب می‌شود در کتاب مفصلی پیرامون «همکاری‌های ایران و سوریه در منطقه» اطلاعات دست اولی از دلایل و طبیعت این همکاری‌های طی چند دهه گذشته ارائه کرده است.

از زمان انتخاب محمود احمدی‌نژاد به عنوان رئیس جمهور ایران در سال ۲۰۰۵، مناسبات تهران و دمشق، بدون توجه به علائق شخصی احمدی‌نژاد به موضوع مهدویت و تضاد آشکار مهدویت وی با عقاید علویان، بسیار گرم‌تر از پیش شده است.

جمهوری اسلامی ایران و سوریه در سال ۲۰۰۶ به امضای پیمان دفاع مشترک مبادرت ورزیدند. این پیمان در سفر ماه مه سال ۲۰۰۸ محمد نجار، وزیر دفاع وقت ایران، به سوریه ابعاد تازه‌ای یافت.

هم اکنون سپاه پاسداران در درون ارتش سوریه دارای یک دفتر ثابت نمایندگی، و نیروی دریایی جمهوری اسلامی در بندر لاذقیه دارای پایگاه مخصوص است.

ماه گذشته دو ناو نیروی دریایی ایران با عبور از کانال سوئز به سوریه عزیمت و بعد از چند روز اقامت در تاسیسات یاد شده به خلیج فارس بازگشتند.

اگرچه جزئیات پیمان دفاعی امنیتی ایران و سوریه منتشر نشده، می‌توان انتظار داشت که بخش‌هایی از مفاد این پیمان بتواند در صورت اتخاذ تصمیم به اعزام نیروهای جمهوری اسلامی به سوریه، مورد استفاده قرار گیرد.

نزدیکی مناسبات همکاری دو نظام کنونی حاکم در تهران و دمشق در حدی است که حتی پشتیبانی بحث‌انگیز سال ۲۰۰۸ بشار اسد از ادعای امارات نسبت به سه جزیره ایرانی ابوموسی و تنب‌ها نیز بر آن خدشه‌ای وارد نساخت.

شباهت مخالفان دولتی در دو کشور

اگرچه افکار عمومی سوریه پشتیبان ثبات نسبی داخلی است، در عین حال این پشتیبانی متوجه همکاری‌های امنیتی و مناسبات دوستی دولت سوریه با حزب‌الله لبنان و جمهوری اسلامی ایران نیست.

چنان که طی تظاهرات ۱۸ و ۲۵ ماه مارس در شهر درعا یکی از شعار‌های اصلی مردم سوریه «لا حزب‌الله، لا ایران» (نه حزب‌الله، نه ایران) بود که شباهت فراوانی با طبیعت شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» جنبش سبز داشت.

بخشی از واکنش‌های تند معترضین سوری، ناشی از وجود گزارش‌هایی است دایر بر حضور نیروهای حزب‌الله لبنان و نیروهای فلسطینی حماس در سوریه و مشارکت مستقیم آن‌ها در سرکوب نا‌آرامی‌های مردمی در شهر‌های نا‌آرام آن کشور.

آینده بشار اسد

بشار اسد اگرچه از تبار علوی‌هاست، در عین حال از حمایت نسبی سنی‌ها نیز تاکنون برخوردار بوده است. گروهی در داخل یا خارج او را در باطن اصلاح‌طلب نیز می‌دانند، همان گمانه‌ای که در مورد سیف‌الاسلام فرزند ارشد قذافی و نامزد جانشینی او پیش از ماجراهای اخیر زده می‌شد.

بشار اسد پیش از شروع بهار عربی در مصاحبه‌ای در ماه ژانویه گذشته با روزنامه وال استریت جورنال از ضرورت آغاز اصلاحات سیاسی در کشورش یاد کرد.

با این وجود، مبادرت به اصلاحات سیاسی برای بشار اسد و حلقه اطرافیان او تا زمانی قابل طرح یا اجراست که یکپارچگی حکومت او در خطر قرار نگیرد.

بشار اسد طی ۱۱ سال حکومت به بخشی تفکیک‌ناپذیر از ساختار درونی حاکمیت تبدیل شده و حتی در صورت داشتن تمایلات اصلاح‌طلبانه اولویت نخستین او دفاع از ساختار قدرت است تا تحقق بخشیدن به خواسته‌های مردم.

اگرچه حافظ اسد فرزند ارشد خود، باسل را برای جانشینی خود آماده می‌کرد، بشار اسد (دانشجوی چشم‌پزشکی در زمان مرگ پدر) نشان داد که دارای شم سیاسی و قدرت بازیگری در بالا‌ترین رده‌های قدرت است. اما تا زمان حادثه رانندگی منجر به مرگ باسل اسد در ۲۱ ژوئیه ۱۹۹۴، بشار اسد در سایه برادر بزرگ‌تر خود قرار داشت.

باسل از ابتدا وارد ارتش شده بود و مستقیما با نیروهای امنیتی سوریه و شیعیان لبنان سروکار داشت، مسئولیت‌هایی که اینک برادر کوچک‌تر بشار (ماهر اسد) بر عهده گرفته است.

تا پیش از نا‌آرامی‌های جاری، موقعیت اسد در داخل و خارج از سوریه تثبیت شده به نظر می‌رسید. ولی پس از آغاز موج اعتراضی موسوم به بهار عربی، هیچ یک از نظام‌های اقتدارگرای خاورمیانه از حاشیه امنیت کافی و شانس قطعی ماندگاری برخوردار نیستند.

حکومت بشار اسد نیز استثنائی بر این قاعده تازه شکل گرفته در خاورمیانه نیست. در عین حال اسد هنوز در شرایطی قرار نگرفته است انند شیخ عیسی آ خلیفه در بحرین برای ماندگاری، خود را به فراخواندنبرادر بزرگ‌تر، و یا دعوت از شرکای کوچک‌تر مجبور ببیند.