جهان پس از یازدهم سپتامبر جهان دیگری است و آمریکای پس از یازدهم سپتامبر شباهتی به آمریکای قبل از آن ندارد. بیش از یک تریلیون دلار هزینه دو جنگ افغانستان و عراق بر بودجه ایالات متحده تحمیل شده و اضافه بودجه دهههای گذشته را تبدیل به کسر بودجهای کرده است.
در جستجوی موازنه بین امنیت و رفاه، و بین آرامش و جنگ، برای مدتی ایالات متحده تبدیل به کشوری درحال جنگ دایمی شد و تنها بعد از روی کار آمدن باراک اوباما بود که کوشش های مهمی در جهت تغییر مسیر صورت گرفت.
اما آنسوی دو اقیانوسی که به طور سنتی ایالات متحده را از تهدیدها محافظت میکند نیز جهان در تلاطم و دگر گونی و نبردی بیامان با تروریسم خانگی و منطقهای و بحرانهای اقتصادی و اجتماعی بوده است. در خاورمیانه این پدیده در دوشکل مولد تروریسم و مواجه با تروریسم دیده میشود.
از طرفی غرب به برخی از کشورهای خاورمیانه به عنوان حامی و مولد تروریسم نگاه میکند و در نتیجه ماشین جنگی غربی در آن مناطق علیه تروریسم میجنگد. از طرف دیگر تروریستها در برخی مناطق مخفیگاههای امنی پیدا کرده، مردم عادی و دولتها را به عنوان عوامل غرب هدف عملیات خونین و کشت و کشتاری بیرحمانه قرار میدهد.
چنین صحنههایی در افغانستان، عراق، سوریه، لیبی، و سایر نقاط خاورمیانه تبدیل به مناظری شده است که اگر یک روز اتفاق نیافتد استثناء است و اگر روزانه دهها نفر کشته و صدها نفر مجروح شوند عین قاعده است.
جنگ افغانستان و عراق، ایالات متحده را در وضعیتی قرار داد که ایجاد شبکه جدیدی از ائتلافهای بین المللی برای مبارزه علیه تروریسم ضرورت پیدا کند. همین ضرورت نقشه جغرافیای جهان را دگرگون کرد.
منابع تهدید بین المللی به شکلی در زندگی روزانه تاثیر گذارند که کاملاً متفاوت از دوران جنگ سرد عمل میکنند. گروههای کوچک و متفرقی که دیگر در بُعد جغرافیایی و مفهمومی کشور- ملت نمیگنجند در سطحی بین المللی فعال هستند. به همین ادلیل پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) به تنهایی برای مهار تهدیدات عصر پس از یازده سپتامبر کافی نیست و ایالات متحده ناچار است بجای نقاط محدودی از دنیا، تقریبا به همه جای دنیا به ویژه خاورمیانه و شمال آفریقا به عنوان خاستگاه و گهواره تهدیدهای تروریستی جهان امروز تمرکز لحظه به لحظه داشته باشد.
ماهیت تهدیدها نیز به طور کلی دگرگون شده و از جنگ با واحدهای سیاسی به گروههایی منعطف شده است که به صورت خود رو و خود جوش و همچون گیاه هرز زیر زمینی رشد میکنند بیآنکه به یکدیگر شباهتی داشته باشند.
پاکستان و افغانستان - در آسیای جنوب غربی و جایی که به طور سنتی جزو خاور میانه محسوب نمیشود، کشور پاکستان که تا قبل از ۱۱ سپتامبر تحت تحریمهای تسلیحاتی آمریکا قرار داشت ابتدا به نوعی متحد پس از یازده سپتامبر تبدیل شد ولی نتوانست اعتماد آمریکا را جلب کند به خصوص بعد از اینکه معلوم شد اوسامه بن لادن درست در نزدیکی آکادمی نظامی پاکستان پناه گرفته است، روابط پاکستان و آمریکا به سردی گرائید.
پاکستان همیشه از برنامه پهپادهای بدون سرنشین آمریکایی و هدفگیریهای گاه و بیگاه آنان و اینکه کل پروسه جنگ افغانستان ممکن است به نزدیکی هند و افغانستان و در نتیجه محاصره شدن پاکستان بیانجامد نگرانی هایی داشت و این عامل نیز به سردی روابط بین دو کشور کمک کرد.جلیل روشندل،استاد علوم سیاسی در آمریکا
پاکستان همیشه از برنامه پهپادهای بدون سرنشین آمریکایی و هدفگیریهای گاه و بیگاه آنان و اینکه کل پروسه جنگ افغانستان ممکن است به نزدیکی هند و افغانستان و در نتیجه محاصره شدن پاکستان بیانجامد نگرانی هایی داشت و این عامل نیز به سردی روابط بین دو کشور کمک کرد.
افغانستان هنوز در گیر خصومت های طالبان است که عمدتاً در خاک همسایه، پاکستان، یا در مناطق کوهستانی افغانستان مخفی هستند. روزی نیست که خصومت مذهبی طالبان در شکل آدم کشی بروز نکند و پاکستان انگیزهای به قطع حمایت خود از طالبان ندارد. از طرف دیگر دولت فعلی افغانستان هنوز آنقدر توانمند نشده است که بتواند درجاتی از ثبات را تجربه کند ولی امیدواری برای چنین وضعیتی در بالاترین شکل آن موجود است. در عین حال، تروریسم در هر کوی و برزن پنهان و منتظر بروز و امیدوار دردست گرفتن قدرت حکومتی است.
ترکیه - یکی از همسایگان عراق - کانون دوم جنگی خاورمیانه - ترکیه است. این متحد دوران جنگ سرد و عضو دیرینه ناتو واکنشهای دوگانهای در قبال مسایل یازدهم سپتامبر و حوادث پس از آن از خود نشان داد.
در آغاز همکاری قابل توجهی در مورد جنگ افغانستان داشت ولی از ۲۰۰۳ که اشغال عراق در برنامه جورج بوش قرار گرفت رفتارو سیاست خارجی ترکیه نسبت به آمریکا تغییر کرد. از طرف دیگر ترکیه از داخل دچار نوعی تناسخ و تحول شد. ترکیب تحولات داخلی و خارجی علیرغم اینکه برای ترکیه فرصتهای مناسبی را نیز فراهم کرد در نهایت با قدرت گرفتن حزب عدالت و توسعه در سه محور تغییر اساسی نشان داد.
هر یک از این محورها برکیفیت رابطه با آمریکا نیز موثر بود:
- روابط با اسرائیل که از زمان تشکیل دولت اسرائیل در ۱۹۴۸ هیچوقت خصمانه نبود تبدیل به تنش و دعوای لفظی و حتی تهدیدات ضمنی شد. به نظر میرسید ترکیه مخصوصاً در سالهای اخیر از تنش با اسرائیل به عنوان یک عامل سیاست داخلی و ابدی کردن قدرت حزب حاکم استفاده میکند.
- علیرغم اینکه ترکیه خود در مسایل داخلی با قضیه تروریسم کاملاً اشنا و از آن صدمه دیده و درآغاز جنگ بر علیه تروریسم هم جزو نیروهای ائتلاف در افغانستان بوده است، در خلال جنگ ۲۰۰۳ در عراق اجازه استفاده از پایگاههای ناتو را به آمریکا نداد.
- ترکیه از تحریمهای آمریکا بر علیه ایران - علیرغم تائید کلی سیاست و مخالفت با برنامه اتمی ایران در کلیات – حمایت نکرد و این امر به سردی پنهان در روابط دو کشور دامن زد.
- در زمینه داخلی پیشرفتهایی در مورد حل و فصل مشکلاتش با پ کا کا فراهم شد. رهبر پ کا کا تحت فشارهای اتحادیه اروپا و با امید به اینکه بتواند به عنوان اهرمی برای کنترل روابط با کردهای ترکیه استفاده شود از اعدام نجات یافت.
در ترکیه تروریسم داخلی تا حدودی مهار شد ولی کردها همچنان در زمینه مطالبه حقوق خود مُصر باقی ماندند. گمان میرفت پروسه جذب داخلی کردها به خوبی پیشرفت کند ولی ده سال یعد و به دنبال پیدایش پدیده موسوم به «حکومت اسلامی» (داعش) همه چیز دوباره دگر گون شد. امروز جنگ ترکیه با پ کا کا جای همزیستی مسالمت آمیز را گرفته و با شدت ادامه دارد ضمن اینکه بنیادگرایی اسلامی نیز دارد در زیر پوست ترکیه به آرامی در حال خزیدن است.جلیل روشندل، استاد علوم سیاسی در آمریکا
در ترکیه تروریسم داخلی تا حدودی مهار شد ولی کردها همچنان در زمینه مطالبه حقوق خود مُصر باقی ماندند. گمان میرفت پروسه جذب داخلی کردها به خوبی پیشرفت کند ولی ده سال یعد و به دنبال پیدایش پدیده موسوم به «حکومت اسلامی» (داعش) همه چیز دوباره دگر گون شد. امروز جنگ ترکیه با پ کا کا جای همزیستی مسالمت آمیز را گرفته و با شدت ادامه دارد ضمن اینکه بنیادگرایی اسلامی نیز دارد در زیر پوست ترکیه به آرامی در حال خزیدن است.
ایران - در فاصله اکتبر۲۰۰۱ (شروع جنگ بر علیه تروریسم در افغانستان) تا اشغال عراق (مارس ۲۰۰۳) در ایران نیزتحولاتی رخ داد که آثار آن هنوز بر سیاست بین المللی مشهود است. تسریع فعالیتهای اتمی در ایران و افشای عملیات زیر زمینی این کشور در سال ۲۰۰۳ موجب شد ایران تا به امروز در گیر حل و فصل ناشی از برنامههای اتمی خود باشد.
اما از طرف دیگر درگیری غرب و به ویژه ایالات متحده در افغانستان و عراق موجب شد علیرغم فشارها و تحریمهای اقتصادی، ایران بتواند به عنوان یک قدرت منطقهای ظهور و پس از فراخوان نیروهای آمریکایی از عراق در ساختار سیاسی عراق نفوذ کند.
به موازات آن ایران به تحکیم نفوذ خود در سوریه پرداخت. هرچند هدف رابطه سوریه با ایران با اهداف ایران در سوریه متفاوت است اما ظاهراً هریک از دو طرف به خوبی میدانند که چه میکنند و چه میخواهند. ایران از سوریه به عنوان پلی برای رسیدن به لبنان و ادامه حمایت از حزب الله استفاده میکند.
رابطه با حزب الله در فلسفه سیاسی-مذهبی ایران توجیه میشود ولی خود به خود به عنوان خصومت با اسرائیل نیز تعبیر میشود. سوریه که به نوعی از جهان عرب رانده شده در چارچوب دوستی با ایران و روسیه حامیان مالی و تسلیحاتی عمدهای را میبیند که توانند به بقای حکومت اسد کمک کنند.
قدرت منطقهای ایران خود تا حدودی محصول یازدهم سپتامبر است. اگر به دنبال یازدهم سپتامبر آمریکا و غرب در گیر دو جنگ افغانستان و عراق نبودند احتمالات متعدد دیگری مطرح میشد که توانست موازنه بین قدرتهای منطقه خلیج فارس را دگرگون کند. مهمتر از همه اینکه صدام حسین، دشمن دیرینه ایران، در شرایط آتش بس پس از جنگ با ایران باقی مانده بود و معلوم نبود چه تحرکاتی در منطقه انجام دهد.جلیل روشندل
قدرت منطقهای ایران خود تا حدودی محصول یازدهم سپتامبر است. اگر به دنبال یازدهم سپتامبر آمریکا و غرب در گیر دو جنگ افغانستان و عراق نبودند احتمالات متعدد دیگری مطرح میشد که توانست موازنه بین قدرتهای منطقه خلیج فارس را دگرگون کند. مهمتر از همه اینکه صدام حسین، دشمن دیرینه ایران، در شرایط آتش بس پس از جنگ با ایران باقی مانده بود و معلوم نبود چه تحرکاتی در منطقه انجام دهد.
حاکمان سیاسی نظام جمهوری اسلامی در دوران چهارده ساله پس از یازدهم سپتامبر در آغاز دولت اصلاح طلب محمد خاتمی را با دولت پوپولیستی محمود احمدینژاد عوض کردند. در دور دوم ریاست جمهوری احمدینژاد با چالش عظیمی از جانب میرحسین موسوی مواجه شد ولی قضایا با یک کودتای خفیف خاتمه و رهبران مخالفین سیاسی بدون اینکه هیچوقت مورد محاکمه قرار گیرند به حصر خانگی محکوم و تا این لحظه در زندان باقی ماندهاند. اگر انتخابات سال ۸۸ را چیزی مانند پدیده بهار عربی در سایر نقاط خاور میانه بدانیم، بهار ایران خونین بود و نتوانست رهبران خود را محافظت کند.
نوزده تن از تروریستهای یازدهم سپتامبر تابعیت سعودی داشتند ولی رهبران سعودی چنان سیاستی در پیش گرفتند که در مقابل غرب و آمریکا اعتبار سیاسی کشور را حفظ کردند. در حالیکه ایران که مردم و حتی رئیس جمهور وقت آن برای قربانیان یازده سپتامبر عزاداری کردند و تسلیت گفتند به دلیل رفتار فرصت سوزانه و استفاده از هر فرصت برای دشمن تراشی بیش از یک دهه تحت شدیدترین فشارهای اقتصادی قرار گرفتند.
در حالیکه قبل از یازده سپتامبر نفت خام بشکهای در حدود دوازده دلار به فروش میرفت به دلیل بحران ناشی از یازده سپتامبر قیمت نفت روز بروز سیر تصاعدی سیر کرد و همین پولهای نفت توانست تا حدودی به اقتصاد ایران کمک کند.
وقتی ایران دیگر نمیتوانست در مقابل تحریمها مقاومت کند و ساختار اقتصادیش در شرف فروپاشی بود شرایط کشورهای ۱+۵ را پذیرفت و طنز روزگار این است که در شب چهاردهمین سال یازدهم سپتامبر توافق با ایران برای برداشته شدن تحریمها در مقابل عقب نشینی از برنامههای اتمی در آمریکا از سد کنگره گذشت.جلیل روشندل
وقتی ایران دیگر نمیتوانست در مقابل تحریمها مقاومت کند و ساختار اقتصادیش در شرف فروپاشی بود شرایط کشورهای ۱+۵ را پذیرفت و طنز روزگار این است که در شب چهاردهمین سال یازدهم سپتامبر توافق با ایران برای برداشته شدن تحریمها در مقابل عقب نشینی از برنامههای اتمی در آمریکا از سد کنگره گذشت.
بهار عربی – از دیگر آثار یازدهم سپتامبر در منطقه خاور میانه، ظهور پدیده بهار عربی بود. در لیبی، الجزایر، مراکش، اردن و مصر بهارهای گوناگونی آغاز شدند که هر یک رنگ و شکوفههای خود را داشتند، اما شاید به استثنای الجزایر و یمن هیچ مورد موفق دیگری را نتوان مثال زد. در مصر بهارعربی با بر کنار کردن «مبارک» رئیس جمهور مادام العمر پیش خوش درخشید ولی دولت پاینده نداشت! اخوان المسلمین خیلی زود در مصاف با نظامیان شکست خورد و اگرچه اولین دولتی بود که پس از بهار عربی به آرای مردم انتخاب شده بود به سادگی از بین رفت و رهبران و طرفدارانش یا کشته شدند یا به زندانهای دراز مدت افتادند.
در اردن و مراکش و برخی کشورهای شمال آفریقا بهار عربی گل نداد و بدون اینکه تغییرات عمدهای رخ بدهد موج آن فرو خفت. اما در سوریه و یا بهتر است بگوئیم جایی بین سوریه و عراق گروهی که خود را «حکومت اسلامی» خواندند پدیدار شدند و در چهار سال اخیر هر چقدر توانستند کشتند و تخریب کردند.
در آستانه یازدهم سپتامبر ۲۰۱۵ بحران ناشی از حضور این گروه از یک طرف و عدم توانایی سوریه در کنار آمدن و یا امکان مشارکت دادن به مخالفین سیاسی خود که در آغاز چیزی جز سهمی در بازی سیاسی نمیخواستند تبدیل به جنگی چهار ساله شد و تا زمان نوشتن این مختصر دست کم دویست و پنجاه هزار نفر (۲۵۰۰۰۰) کشته بجا نهاد و نیمی از جمعیت سوریه را به پناهگاههای مهاجرین اطراف و اکناف دنیا فرستاد.
عراق – بیشک خسارات وارده بر عراق پس از یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ و یا دقیقتر بگوئیم پس از اشغال خاک عراق توسط قدرتهای عمده دنیا و آمریکا باور نکردنی است. تا سال ۲۰۱۱ قریب پنجاه کشور جهان در ائتلافی نظامی با همدیگر کار میکردند تا عراق را در اشغال نگهدارند. اما اشغال نظامی عراق به سرعت حامیان خود را از دست میداد و ضرورت بازنگری در استراتژی آمریکا در عراق مطرح بود.
برخی از اعضای ناتو نیز مخالف آن بودند. واشنگتن از حمایت سطحی برخی کشورهای عرب برخوردار بود ولی این حمایتها برای ماندن نیروها در عراق کفاف نمیداد و سرانجام این حمایت به حدی کاهش یافت که کار به فراخوان نیروهای آمریکایی کشید و ناگهان حفرهای از فقدان قدرت نظامی – امنیتی و بیقانونی بار دیگر عراق را به صحنه داخلی تصفیه حسابها و کشت و کشتار تبدیل کرد. از میان همین بیسر و سامانیها بود که «حکومت اسلامی» (داعش) پدیدار شد و همانطور که قبلاً اشاره شد تبدیل به یک دستگاه ماشین کشی با استفاده از تعبیر و تفسیر آیات قرآنی گردید.
تا به امروز نیروهای هوایی و زمینی محدودی که برای مبارزه با داعش آموزش دیدهاند قادر نبودهاند به کار داعش خاتمه دهند. ظهور داعش خود به ظهور و نفوذ گستردهتر ایران در منطقه منجر شد ولی هنوز نه نیروهای ایرانی اعزام شده به عراق و نه نیروهای غربی قادر نبودهاند به این پدیده که اتفاقاً سربازگیریهایش را از میان جوانان اروپایی و آمریکایی انجام میدهد خاتمه دهند.
امید میرفت که اقلیم کردستان زودتر از سایر نقاط عراق به نوعی از استقلال برسد که الگویی برای سایر مناطق خاور میانه باشد. حملات جنایتکارانه گروهی که خود را «حکومت اسلامی» میخوانند موجب شد در این گوشه از خاک عراق نیز آسایش مردمی سخت کوش صلب شود. با حملاتی که توس داعش به دو کانتون کرد نشین کوبانی انجام شد جنگ به اقلیم کردستان نیز کشیده شد. نتیجه اینکه دست کم در حال حاضر و علیرغم آرامش نسبی آینده اقلیم کردستان تحت فشار دشمن خارجی (داعش) و تفرقههای داخلی قابل پیش بینی نیست.
چهارده سال پس از یازدهم سپتامبر ۲۰۱۱ خاور میانه تبدیل به یک معمای بزرگ امنیتی برای سر تاسر جهان شده است. برخلاف آنچه که طرفداران تئوریهای توطئه باور دارند هنوز هیچ نظریهای نمیتواند اثبات کند که چرا و چگونه تروریسم به این نقطه از موجودیت رسیده است که پس از بمبارانهای شهرهایی اروپایی (لندن، مادرید،) هنوز در داخل سرزمینهایی که خود ازآن برخاسته است (عربستان سعودی، افغانستان، پاکستان، عراق، سوریه، لیبی، یمن و غیره) باقیمانده و به کشت و کشتار ادامه میدهد؟ مهمتر از آن کسی نمیداند چگونه این پدیده بپایان خواهد رسید و آیا به پایان خواهد رسید؟
توضیح: به علت وسعت جغرافیایی و عمق مسایل قابل بررسی در خلال ۱۴ سالی که از یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ میگذرد در این مقاله کوتاه به بسیاری از مسایل آنچنان که باید و شاید اشاره نشده است. باشد که در فرصتی دیگر بتوان با نگاهی عمیقتر به علتها و معلولها ی این تاریخ پانزده ساله تروریسم در قرن بیست و یکم پرداخت.
* استاد علوم سیاسی و روابط بین الملل در دانشگاه ایالتی شرق کارولینای شمالی
--------------------------------------------------------------------------------------
نظر نویسنده الزاما دیدگاه رادیو فردا را منعکس نمیکند.