کارهای بهتر و مشاغل کلیدی؛ «همه برای مردان»

پایگاه داده باز ایران،پروژه نوآوری است برای جمع‌آوری داده‌های مربوط به ایران در یک جا و ارائه آن‌ها در قالب‌هایی که به راحتی قابل دسترس باشند. رادیو فردا با همکاری این نهاد مجموع مقالاتی را منتشر می‌کند که نخستین آن با عنوان ایرانی‌ها از چه می‌میرند؟منتشر شد. سه مقاله دیگر درمورد علل مرگ و میر در تهران، سایر استان های ایران و شکاف جنسیتی در اشتغال دانشجویان بود. پنجمین مقاله به شرح زیر است:

برای بسیاری از ایرانی‌ها تجسم اینکه یک زن مدیر یک شرکت بزرگ یا یک دستگاه مهم باشد سخت است. این تصور عمومی که شغل‌های کلیدی باید در اختیار مردان باشد در فیلم‌ها و سریال‌های ایرانی‌ که تولید صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران است نیز بازتاب دارد و نمایش حضور یک زن در راس یک سازمان، ارائه یک تصویر متفاوت و غیرمتعارف با جریان رایج بازار کار محسوب می‌شود.

آمار رسمی نیز تا حد زیادی تاییدکننده این باور عمومی است.

اگر گزارش «نتایج آمارگیری نیروی کار» سال ۱۳۹۳ را که مرکز آمار تهیه و منتشر کرده، مبنا و ملاک قرار دهیم و براساس این گزارش، توزیع جمیعت شاغل بر حسب وضع شغلی مورد بررسی قرار گیرد نکات قابل‌توجهی در نابرابری زنان و مردان در بازار کار مشخص می‌شود.

همان‌طور که نمودار شماره ۱ نشان می‌دهد چهار درصد مردان شاغل در ایران کافرما هستند درحالی که در میان زنان شاغل، تنها یک درصد آنها در سطح کارفرمایی مشغول به کارند.

همچنین بیش از ۳۷ درصد مردان شاغل از نظر وضع شغلی «کارکن مستقل» هستند یعنی کسب‌وکارشان متعلق به خودشان است اما این نرخ برای زنان شاغل ۲۲ درصد است. برای نمونه یک مرد مغازه‌دار یا یک زن خیاط اگر حقوق‌بگیر فرد دیگری نباشد و برای خودش کار کند، یک کارکن مستقل محسوب می‌شود.

همان‌طور که نمودار ۱ نشان می‌دهد ۴۰ درصد مردان شاغل برای بخش خصوصی کار می‌کنند و نزدیک به ۲۹ درصد زنان شاغل نیز کارکن بخش خصوصی محسوب می‌شوند. به عبارت دیگر بالاترین سهم در وضعیت شغلی هم برای مردان و هم برای زنان کار برای بخش خصوصی است. با این تفاوت که زنان در ایران به‌طور معمول مشاغل دفتری و اداری دارند که سطح حقوق پایین‌تری دارد و مشاغل پردرآمد و مدیریتی برای مردان است. به بیان دیگر حضور زنان درردههایمیانی کم‌رنگ است و در بخش خصوصی عمده مشاغلی که به زنان اختصاص می‌یابد مشاغل دست‌پایین است.

همچنین نمودار شماره ۱ نشان می‌دهد که تعداد بالایی از زنان شاغل از کارکنان بخش عمومی محسوب می‌شوند و حقوق‌بگیران دولت و نهادهای حکومتی هستند. پرکارمندترین بخش عمومی در ایران وزارت آموزش و پرورش است و شمار بالای معلمان زن باعث شده که سهم کارکنان بخش عمومی در اشتغال زنان نسبت بالای ۲۷ درصد باشد. در میان کارمندان دولت و سایر ارگان‌های حکومتی معلمان دارای یکی از سطوح پایین‌ حقوق و دستمزد هستند و در نتیجه معلمان زن پرشمار در ایران جزو افراد با درآمد متوسط و پایین قرار می‌گیرند.

برای روشن شدن اهمیت تعداد معلمان زن می‌توان به گفته علی اصغر فانی، وزیر آموزش و پروش در هفتاد و نهمین جلسه علنی شورای اسلامی شهر تهران دوره چهارم اشاره کرد که عنوانکردهبود ۸۰ درصدمعلمانشهرتهرانرازنانتشکیلمیدهند.

اما عجیب‌ترین نکته که در نمودار ۱ نشان داده شده سهم بالای زنانی است که برای خویشاوندان خود به رایگان کار می‌کنند اما در آمار رسمی شاغل محسوب می‌شوند. حدود ۱۹.۵ درصد از کل زنان شاغل به اصطلاح آماری «کارکن فامیلی بدون مزد» هستند درحالی که این نسبت برای مردان ۲.۵ درصد است.

جای تعجب نیست اگر در مشاغل کلیدی مانند آنچه در آمار رسمی «قانون‌گذاری، مقام‌های عالی‌رتبه و مدیران» عنوان می‌شود و شامل مشاغل رده بالا در هر دو بخش خصوصی و عمومی است، سهم زنان کم باشد.

در نمودار ۲ می‌بینیم که در دسته «قانون‌گذاری، مقام عالی‌رتبه و مدیر» از میان ۶۱۵هزار شغل، سهم زنان ۱۸ درصد و سهم مردان حدود ۸۲ درصد است.

بنابراین بازار کار زنان شرایطی پیدا کرده که نزدیک به یک‌پنجم زنان شاغل مزد نمی‌گیرند و بیشتر از یک‌چهارم زنان شاغل کارمند بخش عمومی هستند که عمده آنها معلم و دارای سطح درآمدی مناسبی نیستند. در میان مشاغل کلیدی و عالی‌مرتبه هم سهم زنان ۱۸ درصد است. اگر به این وضع شمار بالای زنانی که مشاغل دفتری و اداری دارند و به طور معمول از درآمد پایینی برخوردارند را هم اضافه کنیم این پرسش مطرح می‌شود که زنان تحصیل‌کرده که شمار آنها بر اساس داده‌های مرکز آمار ایران از ۵میلیون نفر فراتر رفته است، کجای بازار کار قرار گرفته‌اند؟

از جمعیت ۵ میلیون نفری زنان دارای تحصیلات دانشگاهی تنها ۳ میلیون نفر زن شاغل داریم و این آمار که چنین نابرابری جنسیتی را نمایان می‌کنند، سیاست‌گذاری‌های بازار کار را زیر سوال می‌برد.