اقتصاد سیاسی را علمی اندوهناک و به غایت ملال آور توصیف کرده اند. موضوع اصلی این علم، در تعریف عام آن، «مدیریت منابع کمیاب است». این به آن معنا است که نیازهای انسان حد و اندازه ندارد، حال آنکه منابع موجود برای ارضای این نیازها محدودند.
هدف اقتصاد دان یافتن راه حل هایی برای استفاده بهینه از منابع کمیاب به منظور ارضای هر چه بهتر و بیشتر نیازها است. بحثهای اقتصادی، با فرمولها و تئوریهای خسته کننده، پیرامون همین تضاد میان «منابع محدود» و «نیازهای نامحدود» جریان دارد.
حضور اقتصاد در پیکارهای انتخاباتی، به دلیل پیچیده و ملال آور بودن آن، کار آسانی نیست و همیشه این خطر وجود دارد که بحث پیرامون «مدیریت منابع» به سطح نازلی سقوط کند.
البته رفتار رای دهندگان در برابر وعده و وعیدهای نامزدها در همه کشورها یکسان نیست. مردمی که به دلایل تاریخی و فرهنگی پخته تر و آینده نگرتر باشند، از داوطلبان احراز کرسیهای قدرت حساب و کتاب می خواهند، با این پرسش ساده که با تکیه بر چه منابعی می خواهید هزینه دستیابی به وعدههای خود (افزایش قدرت خرید، بالا بردن نرخ رشد، کاهش بیکاری...) را تامین کنید؟
البته رفتار رای دهندگان در برابر وعده و وعیدهای نامزدها در همه کشورها یکسان نیست. مردمی که به دلایل تاریخی و فرهنگی پخته تر و آینده نگر تر باشند، از داوطلبان احراز کرسیهای قدرت حساب و کتاب می خواهند، با این پرسش ساده که با تکیه بر چه منابعی می خواهید هزینه دستیابی به وعدههای خود (افزایش قدرت خرید، بالا بردن نرخ رشد، کاهش بیکاری...) را تامین کنید؟
هستند کشور هایی که مناظرههای انتخاباتی را به یک دوره فشرده آموزشی برای بالا بردن سطح آگاهی شهروندان از جمله در عرصه اقتصادی بدل میکنند. در این کشورها «توزیع منابع» همزمان با «تامین منابع» مطرح میشوند و مردم رابطه میان این دو مقوله را بهتر درک میکنند. در عوض کشورهای دیگری هستند که انتخابات را تا سطح عرصهای مناسب برای تاخت و تاز «پوپولیست»ها تنزل میدهند.
دو گفتمان
سومین مناظره انتخابات ریاست جمهوری ایران، که جمعه برگزار شد، در اصل قرار بود به مباحث اقتصادی بپردازد، ولی گمان نمی رود به افزایش سطح آگاهی مردم ایران در این عرصه کمکی کرده باشد. البته در این مناظره از مقولات اقتصادی فراوان سخن رفت، از قاچاق کالا گرفته تا توسعه صادرات، نظام بانکی، اشتغال پایدار و هدفمندی یارانه ها. ولی فضای مناظره هم از لحاظ طرح مباحث و هم از جنبه پرداختن به آنها با آشفتگی فراوان همراه بود و شدت اتهام زنیها و حملات شخصی نیز به این آشفتگی دامن میزد.
به رغم این آشفتگی، می توان در مناظره روز جمعه دو گفتمان عمده را در عرصه اقتصادی تشخیص داد:
یک) گفتمان پوپولیستی متکی بر توزیع منابع، که ابراهیم رییسی و محمد باقر قالیباف نمایندگی آنرا بر عهده دارند. اینان به رغم تجربههای دردناک به دست آمده در ایران و جهان طی چهار دهه گذشته، بار دیگر ایرانیان را به دو دسته «مستضعفین» و «مستکبرین» تقسیم کردند و خود را زاده و سخنگوی گروه اول جا زدند. البته آنها، به جای این دو مفهوم، از اصطلاحات تازهای استفاده کردند که معروفترین آنها «۹۶ در صدی ها» و «چهار در صدی ها»ی تالیف شده از سوی اقای قالیباف بود.
برای کمک به «۹۶ در صدی ها»ها نیز هیچ راهی مناسب تر از پخش پول نیست. اینن «پول پاشی» یا «توزیع هلیکوپتری» (به تعبیر کارشناسان «مرکز پژوهشهای مجلس») از دوره محمود احمدی نژاد به اهرم عمده پوپولیستهای جمهوری اسلامی برای خرید رای مردم بدل شده و افتی است که به این زودیها دست از سر اقتصاد ایران بر نخواهد داشت.
البته در این مناظره از مقولات اقتصادی فراوان سخن رفت، از قاچاق کالا گرفته تا توسعه صادرات، نظام بانکی، اشتغال پایدار و هدفمندی یارانه ها. ولی فضای مناظره هم از لحاظ طرح مباحث و هم از جنبه پرداختن به آنها با آشفتگی فراوان همراه بود و شدت اتهام زنیها و حملات شخصی نیز به این آشفتگی دامن میزد.
دو) گفتمان متکی بر «مدیریت منابع»، که مورد استفاده حسن روحانی و اسحاق جانگیری است. در میان شش نامزد انتخابات ریاست جمهوری اسلامی، رییس دولت یازدهم تنها نامزدی است که برنامهای را در عرصه اقتصادی منتشر کرده است.
این متن، که به دلایلی آشکار بیانگر نظریات اسحاق جهانگیری نیز هست، جامعترین و منسجمترین برنامه اقتصادی است که در تاریخ انتخابات ریاست جمهوری ایران ارائه میشود و این ابتکار را باید به فال نیک گرفت. البته این برنامه خالی از اشکال نیست، ولی به عمدهترین چالشهای بزرگ اقتصادی ایران می پردازد و راه حل هایی را نیز برایی مقابله با آنها ارائه میدهد. برنامه روحانی، که به احتمال قریب به یقین از پشتیبانی بخش بسیار بزرگی از اقتصاد دانان ایرانی برخوردار است، مستلزم یک بررسی جدا گانه است که به زودی در همین سایت منتشر میشود، همراه با ایرادها و پرسش هایی که طبعا در مورد آن مطرح خواهد شد.
در اینجا تنها بر این نکته تاکید میکنیم که برنامه مورد نظر، به عنوان تکیه گاه اصلی مواضع حسن روحانی و اسحاق جهانگیری در مناظره روز جمعه، ضعفهای بنیادی نظام تولیدی ایران را مورد توجه قرار میدهد و این که چگونه می توان با استفاده بهینه از منابع کمیاب کشور، کشور را از واپس ماندگی کنونی بیرون کشید. با این حال خواهیم دید که همان برنامه گاه از طرح بعضی پرسشهای اساسی خود داری کرده یا از کنار آنها شتابزده میگذرد.
سقوط باز هم بیشتر «سرمایه اجتماعی»
سومین مناظره انتخاباتی نشان داد که در پی گذشت نزدیک به چهار دهه از انقلاب اسلامی، سطح فرهنگ اقتصادی در میان شمار زیادی از صاحب امتیازان نظام برخاسته از آن انقلاب تغییری نکرده است.
این که محمد باقر قالیباف بعد از حدود دوازده سال تکیه زدن بر کرسی شهرداری کلانشهری چون تهران وعده میدهد در طول چهار سال زمامداری خود در آمد ملی ایران را دو برابر و نیم خواهد کرد، بسیار نگرانی آور است. یک سیاستمدار، هر اندازه هم «پوپولیست» باشد، در طرح شعارهای خود جانب احتیاط نگهمیدارد. تحقق وعده آقای قالیباف، مستلزم دستیابی به میانگین نرخ رشد ۲۶ در صد در سال در طول دوره ریاست جمهوری است، ده برابر میانگین نرخ رشد سالانه ایران در دوره بعد از انقلاب تا به امروز، و دو برابر و نیم میانگین نرخ رشد سالانه چین در سی سال گذشته. آیا سطح فرهنگ سیاسی و اقتصادی در ایران آن قدر سقوط کرده که نامزدهای رییس جمهوری می توانند هر چه دوست دارند به مردم بگویند؟
در ورای این وعده ها، افشاگری نامزدها علیه یکدیگر نیز، آنگونه که در مناظره روز جمعه شاهد آن بودیم، بقایای اعتماد شهروندان ایرانی را به صاحب منصبان از میان می برد. یافتههای حاصل از پیمایش «سرمایه اجتماعی» در ایران نشان میدهد که اعتماد مردم به نهادها و شخصیتهای رسمی کشور در سطح بسیار نازلی است. در مناظره روز جمعه، پروندههای سیاهی که نامزدها علیه هم گشودند ضربه تازهای را بر این اعتماد و در نتیجه بر «سرمایه اجتماعی» وارد میآورد.
آیا می توان در کشوری که طی سی سال گذشته با خوشبینانهترین ارزیابیها به طور متوسط تنها چهار صد هزار شغل در سال ایجاد کرده، یکباره یک میلیون و دویست و پنجاه هزار شغل (قالیباف) یا یک میلیون و پانصد هزار شغل (رییسی) در سال به وجود آورد؟
در ورای این وعده ها، افشاگری نامزدها علیه یکدیگر نیز، آنگونه که در مناظره روز جمعه شاهد آن بودیم، بقایای اعتماد شهروندان ایرانی را به صاحب منصبان از میان می برد. یافتههای حاصل از پیمایش «سرمایه اجتماعی» در ایران نشان میدهد که اعتماد مردم به نهادها و شخصیتهای رسمی کشور در سطح بسیار نازلی است. در مناظره روز جمعه، پروندههای سیاهی که نامزدها علیه هم گشودند ضربه تازهای را بر این اعتماد و در نتیجه بر «سرمایه اجتماعی» وارد میآورد.
به بیان دیگر در کنار کمبود شدید «سرمایه فیزیکی» برای رونق بخشیدن به اقتصاد ایران، سقوط «سرمایه اجتماعی» نیز به وخامت محیط کسب و کار در کشور ضربه وارد می اورد. از این دیدگاه نیز می توان اقتصاد را قربانی بزرگ مناظره روز جمعه به شمار آورد.
------------------------------------------------------------------------
یادداشتها و مقالات، آرای نویسندگان خود را بازتاب میدهند و بیانگر دیدگاهی از سوی رادیو فردا نیستند.