ثبتنام داوطلبان حضور در شوراها به پایان رسید؛ افزون بر ۲۸۷ هزار نفر برای نشستن روی بیش از ۳۹ هزار کرسی پنجمین دوره شوراهای اسلامی شهر و روستا اعلام نامزدی کردهاند.
مستقل از آنچه به نامزدی هزاران شهروند عادی و آرزوی آنان مربوط است، فهرست طولانی اسامی فعالان سیاسی جناحهای اصلی فعال در جمهوری اسلامی خودنمایی میکند؛ فهرستی که شامل اسامی تکراری و شماری از بازیگران همیشگی در نظام مبتنی بر ولایت فقیه است.
از مهدی چمران و حبیب کاشانی گرفته تا مرتضی طلایی و حسین اللهکرم؛ از محسن مهرعلیزاده و مرتضی الویری گرفته تا محسن هاشمی و علی صوفی. و در کنار اینها، پرشمارند «مقام»های دولتهای پیشین و «استاد دانشگاه» و «روزنامهنگار»؛و نیز «فرزندان مقامهای حکومتی»؛ از فرزند فرمانده ارتش و سردار رادان گرفته تا فرزند وزیر و نماینده مجلس و فرمانده قرارگاه خاتم الانبیا.
ثبتنام این افراد ـ که با عناوین گوناگون رخ داد ـ و همچنین اعلام نامزدی شهروندان گمنامتر همراهشده با بازیگران تکراری سیاست و انتخابات در جمهوری اسلامی، بازتابدهنده تصویری از منازعهای جدیتر و بزرگتر در الیگارشی قدرت ایران است.
مقصود از الیگارشی چیست؟
واژه/ مفهوم الیگارشی تبیینگر نوعی از نظام سیاسی است که در آن گروهی کمشمار با تکیه بر ثروت و مبتنی بر روشی غیردموکراتیک، حکومت میکنند و به تأمین هرچه بیشتر منافع خود میاندیشند.
افلاطون در کتاب "جمهور" خود ضمن طبقهبندی دولتها، الیگارشی را منتج از انحراف فرمانروایان بهخاطر میل به ثروت میداند. آزمندی و طمع ثروت، جاهطلبان را به فساد بیشتر سوق میدهد و تکوین الیگارشی. آنجا که حکومت از آن پولداران و ثروتمندان همسو با قدرت مسلط میشود. و بدیهی است که فقرا را به چنین حکومتی راه نیست.
افلاطون اما در کتاب "سیاستمدار" خود، به تدقیق تبییناش از الیگارشی میپردازد و آنرا فرمانروایی غیرقانونمند اقلیتی انگشتشمار میخواند. به باور وی، الیگارشی ـ که در آن ثروت، منشأ قدرت و اعتبار سیاسی میشود ـ پس از تیرانی (ستمگری) بدترین نوع حکومت است.
افلاطون در مقام نقد الیگارشی و تبیین عیبهای آن، به موارد زیر اشاره میکند: مسدودشدن راه ورود به حکومت برای اقشار نابرخوردار؛ تشدید منازعه طبقاتی و تکوین تخاصم در جامعه میان تنگدستان و ثروتمندان؛ افزایش فاصله زمامدار از جامعه و هراس وی از شهروندان تهیدست و کمبضاعت؛ و سربرکشیدن دزد و جنایتکار از میان فقرا، متأثر از شکاف طبقاتی و فقر.
افلاطون چنین حکومتی را در معرض تهدیدهای جدی میداند و سقوط.
ارسطو نیز در کتاب "سیاست" خود ضمن دستهبندی دولتها، الیگارشی را بهمثابه حکومتی فاسد مورد بررسی قرار میدهد و آنرا آریستوکراسی (اشرافسالاری و نخبهسالاری) فاسدشده توصیف میکند.
به باور ارسطو، در الیگارشی بهجای تأمین منافع جامعه، تنها تحقق مصالح اقلیتی محدود و حکومت مورد توجه و در اولویت است. وی همچنین به عوارض و خطر تشدید سوءاستفاده از قدرت برای ثروت و افراطیتر شدن الیگارشی اشاره میکند و به نارضایتیهای گسترده مترتب بر آن و اعتراض و شورش میپردازد.
الیگارشی با بوی نفت در استبداد دینی
منازعه باندهای قدرت در جمهوری اسلامی و کشاکش میان جناحهای اصلی و رقابت میان اغلب فعالان سیاسی، زیر سایه سنگین ایدئولوژی حکومتی و اقتدارگرایی مسلط و نیز درآمیخته با بوی نفت است.
استبداد دینی مستقر و الیگارشی حاکم، تنها شهروندانی را نامزد صاحب صلاحیت برای حضور در شوراها میداند که واجد شرط «اعتقاد و التزام عملي به ولايت مطلقه فقيه» باشند. با چنین نقطه عزیمتی، «غیرخودی»ها بهدشواری امکان ورود به شوراها ـ بهویژه در شهرهای بزرگ ـ دارند.
الیگارشی حاکم مدعی مبارزه با فساد و بیکاری و رفع فقر و تبعیض است اما درعمل، خود مسبب بازتولید تمام این مقولهها و تکثیر فساد و سوءاستفاده مالی و ریختوپاش و گسترش قاچاق و رانتخواری است.
منازعه باندهای قدرت در جمهوری اسلامی و کشاکش میان جناحهای اصلی و رقابت میان اغلب فعالان سیاسی، زیر سایه سنگین ایدئولوژی حکومتی و اقتدارگرایی مسلط و نیز درآمیخته با بوی نفت است.
با کمال تأسف، طیفی از نامزدهای شوراها نیز نیک میدانند که حضور آنان در این نهاد واسط میان جامعه و حکومت، بهمعنای برخورداری از رانت اطلاعات است و دسترسی به بخشی از منابع ثروت، افزون بر منزلت مترتب بر این حضور و عنوان.
در روزگار اختلاسهای رنگارنگ و سوءاستفادههای مالی پرشمار و برخوردهای قضایی و نظارتی ضعیف، احتمال ترغیب آنها که دغدغه کامجویی شخصی از آشفتهبازار اقتصاد و مدیریت در ایران دارند، کم نیست.
هرچند انگیزه تمامی نامزدها یکی نیست، اما با اطمینان میتوان گفت که بازیگری و اصرار برخی چهرههای تکراری انتخابات در ایران و ولع آنان برای نشستن روی صندلی شوراها ـ بهویژه در شهرهای بزرگ کشور ـ و نیز خیز فرزندان برخی از همراهان دیروز و امروز حکومت، نشانی دیگر از تکوین فزاینده الیگارشی و ریاست اقلیتی فاسد در جمهوری اسلامی است.
آنگونه که جوانانی به اتکای درآمدهای رانتی و نجومی پدران وزیر و وکیل و سردار خود، یا به پشتوانه اتصال به مراکز اصلی قدرت و همسویی ظاهری با ایدئولوژی رسمی و پروژههای کانون مرکزی قدرت، ثروت افسانهای به جیب زدهاند و همچنان به کامگیری از وضع نابسامان و مناسبات فاسد مستقر مشغولند. جوانانی که تحریککننده همسالان خود در باندهای رقیب میشوند و به بازتولید منازعه ناسالم میپردازند.
بدیهی است که دست لایههای اجتماعی نابرخوردار و شهروندان به حاشیه رفته و بیارتباط با باندهای قدرت، از آستان امکانهای اینچنینی (همچون عضویت در شوراهای شهرهای بزرگ کشور) تا حد زیادی دور و کوتاه است.
در وضع آشفته و اسفبار پیشگفته، آنچه امیدبخش به نظر میرسد، تداوم حضور شهروندان «سالم»ی است که پا به این ساختار آلوده میگذارند و در مقام اصلاح و تغییر آن برمیآیند و در جهت آگاهیبخشی به جامعه از الیگارشی فاسد میکوشند.
افزون بر این نمیتوان از یک رخداد باارزش و مهم دیگر نیز چشم پوشید: تمرین «مشارکت اجتماعی» شهروندان دور از مرکز و به حاشیه رانده شده، در روستاها و شهرهای کوچک. خبرهایی از این دست: «تمامی ۱۰ داوطلب نامزدی انتخابات شورا در روستای افضلآباد دهستان پشتکوه، واقع در بخش مرکزی شهرستان خاش، زن هستند.»
خبری که فراتر از منازعه بزرگ در الیگارشی قدرت و یا رقابت باندهای قدرت در انتخابات شوراها، نشاندهنده میل معنادار جامعه به «مشارکت در اداره امور» است، و از جنبش اجتماعی زیر پوست جامعه، نشانههایی باارزش دارد.
---------------------------------------------------------------
یادداشتها و مقالات، آرای نویسندگان خود را بازتاب میدهند و بیانگر دیدگاهی از سوی رادیو فردا نیستند.