میگویند «مردم با پاهای خود رای میدهند». وقتی در کشوری نظام سیاسی حاکم جمعیت زیر سلطه خود را در فلاکت فرو می برد و همه دریچهها را بر آینده می بندد، گذار از مرزها برای پناه بردن به سر زمینهای دیگر در بعضی موارد برای بخشی از مردمان به تنها راه نجات بدل میشود.
شمار زیادی از ونزوئلاییها در حال حاضر تنها به فرار از کشور خود می اندیشند، کشوری که در نیمه دوم قرن بیستم از بالاترین سطوح رفاه در آمریکای جنوبی برخوردار بود و امروز، در پی هیجده سال حکومت ویرانگر هوگو چاوز و جانشین او نیکلا مادورو، به جهنم بدل شده است.
انتقام اقتصاد
کجا برویم؟ این رایجترین پرسشی است که امروز بین مردم ونزوئلا رد و بدل میشود. به اسپانیا؟ به شیلی؟ به اکواتر؟ سخن بر سر یک کشور سی و دو میلیون نفری است که بر مهمترین منابع نفتی جهان تکیه دارد و حدود هفتاد سال پیش خود رو تولید میکرد. امروز همان کشور، به لطف «انقلاب بولیواری» هوگو چاوز و «سوسیالیسم قرن بیست و یکمی» او و جانشینش نیکلا مادورو، در چنان هرج و مرجی فرو رفته که ترس از پیدایش یک بحران بزرگ منطقهای را در کشورهای پیرامون آن به وجود آورده است.
حدود یک میلیون ونزوئلایی به کلمبیای هم مرز پناه آورده اند و این کشور، که به تازگی از یک جنگ داخلی دراز مدت بیرون آمده، از آن بیم دارد که نتواند از پس این چالش بر آید. دیگر کشورهای منطقه، از برزیل و آرژانتین گرفته تا مکزیک، نگران منطقهای شدن بحران ونزوئلا هستند.
در ورای آندسته از مردم که با «پای خود» به نظام چاوز - مادورو نه میگویند و فرار را بر قرار ترجیح میدهند، بخش مهم دیگری از مردم این کشور به مبارزه با نظام حاکم روی آورده اند و در این راه هزینه سنگینی پرداخته اند. طی چهار ماه گذشته، حدود یکصد نفر به دست نظامیان مادورو کشته شده اند. در واقع نظام کاراکاس همه اهرمهای قدرت را در دست دارد، به جز پارلمان که در دست اوپوزیسیون است.
برای خروج از بن بست، مادورو قصد دارد سیام جولای آینده انتخابات مجلس موسسان را به منظور نگارش یک قانون اساسی تازه برای ونزوئلا برگزار کند. اوپوزیسیون نظام به شدت با این ابتکار مخالفت می ورزد، زیرا از آن بیم دارد که مادورو با قانون اساسی تازهاش بقایای دموکراسی را در این کشور از میان ببرد، به اختیارات پارلمان پایان دهد و یک نظام سیاسی مشابه کوبا را در ونزوئلا مستقر کند. در یک نظر خواهی نمادی (سمبولیک) که یکشنبه شانزدهم جولای برگزار شد، هفت میلیون و ششصد هزار نفر از مردم ونزوئلا علیه برگزاری انتخابات مجلس موسسان رای دادند.
بحران اوجگیرنده سیاسی در بطن وخیمترین بحران اقتصادی در تاریخ ونزوئلا جریان دارد. این کشور آمریکای لاتین نمونه آشکار شکست فاحش یک نظام پوپولیستی است که برای تحکیم قدرت خود به ابتداییترین اصول اقتصادی پشت کرده است. ولی با اقتصاد شوخی نمی توان کرد. تمام تجربه فرآیند توسعه، از جنگ جهانی دوم به این سو نشان میدهد که اقتصاد، اگر قوانین آن زیر پا گذاشته بشود، به سختی انتقام میگیرد.
بحران اوجگیرنده سیاسی در بطن وخیمترین بحران اقتصادی در تاریخ ونزوئلا جریان دارد. این کشور آمریکای لاتین نمونه آشکار شکست فاحش یک نظام پوپولیستی است که برای تحکیم قدرت خود به ابتداییترین اصول اقتصادی پشت کرده است. ولی با اقتصاد شوخی نمی توان کرد. تمام تجربه فرآیند توسعه، از جنگ جهانی دوم به این سو نشان میدهد که اقتصاد، اگر قوانین آن زیر پا گذاشته بشود، به سختی انتقام میگیرد.
هوگو چاوز در سال ۱۹۹۹ به قدرت رسید و سیاست خود را بر پایه توزیع در آمد نفتی، که طی یک دوره کم و بیش دراز مدت از اوجگیری باز نمی ایستاد، استوار کرد. اقتصاد ونزوئلا، تمام و کمال، به یک اقتصاد رانتی متکی بر نفت بدل شد.
استخدام انبوه کارمند، خانه سازی گسترده از سوی دولت، تزریق دست و دلبازانه یارانه به همه بخشهای اقتصادی، توزیع غذای مجانی در مدارس و واحدهای تولیدی، پخش بنزین و برق به بهایی بسیار نازل، دست انداختن دولت بر بخشهای گستردهای از اقتصاد، همراه با سخنان آتشین رهبر «انقلاب بولیواری» در ستایش «توده ها» و تقبیح امپریالیسم، بخش بسیار بزرگی از افکار عمومی ونزوئلا را در خواب فرو برد و بخش بزرگ تری از چپ های«جهان سومی» را در بسیاری از مناطق دنیا به ویژه اروپا به وجد آورد. چپیها که «مکه»های قدیمی خود به وپژه «اردوگاه سوسیالیزم» و مائوییسم را از دست داده و کوبا و کره شمالی نیز باعث سربلندی آنها نبود، با اشتیاق تمام به «سوسیالیزم کاراکاسی» چسبیدند. غافل از آنکه در پشت توزیع سخاوتمندانه رانت نفتی، قانقاریای فساد سراسر پیکر نظام انقلابی را در بر گرفته بود و اقتصاد این کشور نیز چهار اسبه در جاده سقوط پیش می تاخت.
میانجیگری کوبا؟
عاشقان سینه چاک هوگو چاوز از خود نمی پرسیدند که اگر نفت بالای بشکهای صد دلار سقوط کند، رهبر «انقلاب بلیواری» چگونه خواهد توانست به پخش پول ادامه بدهد؟ و این سقوط در نیمه سال ۲۰۱۴ آغاز شد. هوگو چاوز زنده نماند تا مصیبت بزرگی را که برای هموطنانش به وجود آورده نظاره کند.
عاشقان سینه چاک هوگو چاوز از خود نمی پرسیدند که اگر نفت بالای بشکهای صد دلار سقوط کند، رهبر «انقلاب بلیواری» چگونه خواهد توانست به پخش پول ادامه بدهد؟ و این سقوط در نیمه سال ۲۰۱۴ آغاز شد. هوگو چاوز زنده نماند تا مصیبت بزرگی را که برای هموطنانش به وجود آورده نظاره کند.
جانشین او، نیکلا مادور، انتقام اقتصاد را به چشم دید. کشوری که نود در صد نیازهای خود را با دلارهای نفتی از خارج تامین میکند، با نفت بشکهای زیر پنجاه دلار در رکودی بیسابقه فرو رفت، به ویژه از آنرو که بدهیهای خارجیاش نیز زیاد است و بخش مهمی از در آمد نفتی باید صرف باز پرداخت اصل و فرع آن بشود. حاصل آنکه سوپرمارکتهای کشور طی مدت چند ماه از کالا خالی شدند، نرخ تورم به نزدیک هزار در صد رسید، جنایت اوج گرفت و گروههای مسلح خواب را از چشم مردم ربودند. به نوشته «اکونومیست»، طی این بحران اقتصادی، به دلیل کم شدن تورم عنان گسیخته و دستیابی روز به روز دشوار تر به مواد غذایی، سه چهارم مردم ونزوئلا وزن کم کرده اند، هر یک به طور متوسط نه کیلو.
چه باید کرد؟ آیا قرار است کشور مهمی چون ونزوئلا برای یک دوره طولانی در کام هرج و مرج فرو برود و حتی به یک جنگ داخلی دراز مدت دچار بشود؟ برای دور کردن این شبح مخوف، کشورهای منطقه به جنب و جوش افتاده اند. رهبران این کشورها چاره بحران ونزوئلا را در کوبا جستجو میکنند و باور دارند که تنها هاوانا می تواند نظام کاراکاس را از فرو رفتن باز هم بیشتر در رادیکالیسم باز دارد. خوان مانوئل سانتوس، رییس جمهوری کلمبیا به تازگی برای دیدار با رائول کاسترو همتای کوبایی خود به هاوانا رفت و طبعا درباره بحران ونزوئلا نیز با او گفتگو کرد.
چرا رهبران آمریکای جنوبی برای حل بحران ونزوئلا دست به دامن کوباییها شده اند؟ عامل اصلی نفوذی است که هاوانا، طی هیجده سال اخیر، در کاراکاس به دست آورده است. مشاوران کوبایی را می توان در همه سطوح حکومتی ونزوئلا مشاهده کرد. روزنامه فرانسوی «لوموند» می نویسد که اطرافیان نزدیک رییس جمهوری و نظامیان ارشد کاراکاس زیر نظارت سرویسهای کوبایی هستند.
هزاران مشاور کوبایی مقیم ونزوئلا حقوقهای کلان دریافت میدارند که البته نود در صد آنها به صندوق رژیم هاوانا ریخته میشود. از آن مهم تر محمولههای نفت است که کاراکاس با قیمت بسیار ترجیحی در اختیار کوبا قرار میدهد.
در این شرایط سقوط ونزوئلا در هرج و مرج و جنگ داخلی، نظام کمونیستی کوبا را نیز در موقعیتی بسیار دشوار قرار خواهد داد. در واقع حکومت هاوانا که سالها پیش پشتیبانی مالی شوروی سابق را از دست داد، به دشواری خواهد توانست حذف کمکهای سخاوتمندانه «براداران» ونزوئلایی خود را تحمل کند.
با توجه به همه این محاسبات، این امید وجود دارد که دولت کوبا به میانجیگری در بحران ونزوئلا روی بیآورد و دولت مادورو را در راستای یافتن راه حل مشترک با مخالفانش، تشویق کند. با این حال نفرت اپوزیسیون ونزوئلا از کوباییها به جایی رسیده که بعید به نظر میرسد میانجیگری هاوانا را بپذیرد. مگر آنکه فشار سنگینی از سوی کشورهای آمریکای جنوبی بر آن اعمال شود.
—————————————————————
یادداشتها، آرا و نظرات نویسندگان خود را بیان میکنند و بازتاب دیدگاهی از سوی رادیو فردا نیستند.