سرتیپ یدالله جوانی، رئیس دفتر سیاسی سپاه پاسداران با انتشار مقالهای جنبش سبز ایران و رهبران آن را متهم کرده است که از سوی بیگانگان حمایت میشود و رفتار معترضان در راهپیماییهای ۱۳ آبان و روز قدس را متفاوت با «تودههای میلیونی» مردم خوانده است.
- شما چه فکر میکنید؟
یدالله جوانی، در مطلبی در خبرگزاری دولتی ایران، « ایرنا»، نوشت: «مديريت گروهی که با رنگ سبز، هر از چندی، مانند روزهای قدس و سيزده آبان، فقط در برخی از خيابانها ظاهر شده و متفاوت از تودههای ميليونی، رفتارهايی را به نمايش میگذارد، نه در دستان موسوی و نه در دستان همفکران او، بلکه در دست دشمنان خارجی قرار دارد.»
محمد علی عمویی، فعال سیاسی در تهران، درباره سخنان این مقام سپاه پاسداران به بهروز کارونی میگوید:
البته این فرمایش سردار چیز تازهای نیست. واقعیت این است که منتسب کردن جنبش سبز مردم ایران به بیگانگان، کمال بیانصافی است. اینکه اعتقاد ایشان چنین چیزی است متعلق به خودشان است و هر کسی میتواند هر نظری داشته باشد. ولی وقتی اظهار نظر کسی جنبه خبری دارد بایستی این اظهار نظر مستند باشد.
ایشان جنبش سبز را به بیگانگان نسبت میدهد. باید پرسید مدرکش کجاست؟ مشابه این حرف را دیگران هم زدهاند. اما هرگز نتوانستند چنین چیزی را به اثبات برسانند. میتوانند مخالف باشند و مخالفت خود را هم ابراز کنند اما اینکه نسبتهای نادرست به این جریان بدهند یا از سر جهل و نادانی و یا از سر عمد و غرض است. هیچ تاثیر دیگری ندارد.
- در ماههای گذشته آقایان میر حسین موسوی و مهدی کروبی را به براندازی نرم نظام متهم کردند. آقای خاتمیرا هم به این فهرست افزودند. فکر میکنید این اتهامات چه هدفی را دنبال میکند؟
یک وجهش موضع گیری مخالفت و چنین نسبتدادنهایی به مخالفان است. اما وجه دیگرش ایجاد پرونده اتهامیاست. یعنی میشود آنقدر در مورد کسانی گفت و گفت و تکرار کرد تا سرانجام به دادگاه کشیده شوند. آنهم به اتهامی پوچ که هیچ مدرک و دلیلی هم دال بر آن ارائه نشده باشد. این امکانپذیر است. ما این روزها شاهد برگزاری دادگاههایی هستیم که پس از انتخابات و موج اعتراضات برخاسته از سوی مردم، پارهای از فعالان سیاسی متعلق به جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و اعضا متعلق به نهضت آزادی و نمایندگان مطبوعات و رسانهها و خبرنگاران را، بدون اینکه اتهام معینی داشته باشند یا اصلا جرمی مرتکب شده باشند، صرفا به این دلیل که نظری مخالف نظر حکومت دارند را متهم کرده است.
من تصور نمیکنم داشتن نظری غیر از نظر حکومت اساسا جرم باشد. این گونه اظهار نظرهای مغرضانه اگر علتش جهل نباشد میتواند زمینهسازی برای ایراد اتهام باشد که بتوانند با این اتهامات، پارهای از فعالان سیاسی را به محاکمه بکشانند.
- فکر نمیکنید که این گونه اتهامات و محاکمات میتواند بر حرکت معترضین اثرگذار باشد؟
هر اقدامیاز این قبیل نه تنها موجب خاموش شدن موجی که برخاسته شده است نخواهد شد، بلکه از آن جایی که این حرکت ِ خودجوش ریشه در فهم و اندیشه و انگیزه تودههای مردم دارد به عکس تصور من بر این است که اقداماتی از این قبیل موجب حادتر شدن این اعتراضات خواهد شد. و چه بهتر که چنین اقداماتی انجام نشود چرا که رادیکالیزه کردن شعارهای مردم میتواند عوارض و عواقب نامساعدی ایجاد کند.
- فکر میکنید در شرایط کنونی حرکت معترضان در چه مرحلهای قرار دارد؟ یعنی اگر بخواهیم این پنج ماه را ارزیابی کنیم، میتوانیم بگوییم که این جنبش تحول کیفی یا کمی داشته است؟
من فکر میکنم که حتی اگر نخواهیم اسم تحول به آن بدهیم باید بگوییم گسترهاش وسیعتر و در برگیرنده لایههای وسیعتری از مردم جامعه شده است. همچنین آگاهی بیشتری را نصیب معترضان کرده است که بتوانند خودشان را متناسب با واکنشهای حاکمیت تطبیق دهند و همچنان به فعالیت اعتراضی خود ادامه دهند. اما برای اینکه تحول کیفی ایجاد شود همه این پیشزمینهها ضروری است. پس از آن رفته رفته دیگر لایههای پایین دست و فرودست جامعه هم به صور مختلفی اعتراض خود را نمایان میکنند مثل کارگرانی که ماههاست دستمزد دریافت نکردهاند. و در طول ماههای گذشته همزمان با اوج گرفتن جنبش سبز شاهد [اعتراض] کارگرانی بودهایم که یک حرکت صنفی مقتدری را تعقیب میکنند. چه بسا که به این جریانات هم به پیوندند. در آن صورت است که به گمان من تحول کیفی هم ایجاد خواهد شد.