آیت‌الله دیباجی: شکستن حرمت امام حسین و حرمت خون انسان

ادامه اعتراض‌ها، ادامه راه‌پیمایی‌ها و بازگشت خشونت، سرکوبی و کشتار معترضان به خیابان‌های ایران؛ روز عاشورا در شهرهای ایران نه تنها آرام سپری نشد بلکه چهره عریان خشونت در آن بیش از هفته‌های اخیر نمایان شد. اعتراض‌های ایران که در مناسبت‌های مختلف ادامه می‌یابد و با مناسبت‌های مختلف حتی شکل تازه‌ای به خود می‌گیرد، آیا این بار هم وارد مرحله تازه‌ای شده است؟

آیا رخدادهای روز عاشورا، روند مخالفت‌ها و رفتار معترضان و نیروهای امنیتی را تغییر خواهد داد؟

در خیابان‌ها شهرهای ایران چه گذشت و از این پس چه احتمالاتی فرا روی جنبش اعتراضی در ایران است؟

این پرسش‌ها و بیشتر از آن را با تحلیلگران و فعالان مدنی و سیاسی مختلف مطرح کرده‌ایم. پرسش‌ها و پاسخ‌ها را در اختیار کاربران رادیو فردا قرار می‌دهیم، ضمن آنکه از شما هم دعوت می‌کنیم تا با نوشتن نظرات خود بر هر مصاحبه و گزارشی در این بحث شرکت کنید.



رادیو فردا: به نظر شما به عنوان یک روحانی، در حال حاضر روحانیان را به چند دسته می‌شود تقسیم کرد؟ فکر می‌کنید اعتراض‌ها و خواست‌های مردم زمینه مذهبی دارد یا فراتر از اینها رفته است؟

آیت الله ابوالقاسم دیباجی، دبیر کل شورای جهانی فقه اسلامی در کویت: صد در صد. نکته‌ای که بسیار مهم است روحانیت دو دسته است. همیشه در همه جای دنیا، یک روحانیتی که به اصطلاح حقوق بگیر هستند و مرتزق هستند و کسی که از جایی حقوق می‌گیرد، بدون تردید نه جرات می‌کند و نه قدرت این را دارد که بخواهد حتی اگر تشخیص بدهد چیزی حق است، آن را مطرح کند.

بزگ‌ترین امتیاز روحانیت تشیع و تمام دوره تاریخ این بوده که این روحانیت همیشه مستقل بوده و در رابطه با مردم بودجه‌اش را خود مردم می‌دادند و تعیین می‌کردند و همین مردم بودند که انتظار داشتند روحانیت هم در شرایط حساس به وظیفه‌اش عمل کند و از رسالت اسلامی ‌دفاع کند و این گروه دوم روحانیت مستقل‌اند.

بنابراین یا باید از حاکمان (یک قانون است) همه چیز گرفت و هیچ چیز نگفت جز مدح و ثنا و یا باید هیچ چیزی را نخواست و از حاکمان چیزی نگرفت و آنچه که اشتباه می‌کنند و خطا می‌کنند یا ظلمی ‌انجام می‌گیرد، آنها را مطرح کنند. از نظر بعد فقهی به شما عرض می‌کنم روحانیت وظیفه اصلی و رسالت اصلی‌اش این است که مصلحت را فدای اسلام نکند. اسلام و فقه اسلام و مبانی اسلام بالاتر از مصلحت است.

فکر می‌کنید این طور آتش گشودن به طرف مردمی که در خیابان برای اعتراض مسالمت آمیز آمده‌اند، از لحاظ فقهی چه جنبه‌ای می‌تواند داشته باشد و شما به عنوان یک روحانی با آن چطور برخورد می‌کنید؟

از نظر فقهی بدون تردید کشتن مردم بی‌سلاح و بیگناه، یک گناه است. شکستن حرمت عاشورا ما را بسیار جریحه دار کرده است. برای اینکه حرمت مقدس امام حسین و عاشورا یک حرمتی بود که همیشه در تاریخ ایران برای ما بسیار مقدس و عظیم بوده و به همین دلیل از نظر فقهی شکستن حرمت امام حسین و حرمت خون یک انسان، گناه بسیار بزرگی است، آن که ما داریم و می‌توانیم به شما به طور یقین بگوییم، حرمت خون یک مسلمان از حرمت کعبه بالاتر است.

بنده به شما یک نکته‌ای را عرض کنم. امیدوارم این را همه مردم به خصوص نسل جوان امروز بشنود و توجه کند که فرق بین اسلام حقیقی و اسلامی ‌که وسیله دست افراد قرار گرفته و از آن به عنوان یک وسیله استفاده می‌کنند [چیست].

امیر المومنین، امام اول شیعیان، در زمان حکومتش وقتی که خلخال از پای دختر مسیحی کشیده می‌شود و یک قطره خون ریخته می‌شود، فریادش به آسمان بلند می‌شود که چطور در حکومت عدل علی و زمانی که من خلیفه مسلمین هستم یک قطره خون شنیدم از پای یک دختر مسیحی روی زمین ریخت.

ببینید در اسلام کرامت انسان مطرح است؛ «لقد کرمنا بنی آدم». این را باید به دنیا مخابره کرد. ما چیزی از قرآن بالاتر نداریم. و در قرآن آمده و کرامت داده به انسان. جانش را کسی می‌تواند بگیرد که او این جان را به او داده است. این مسئله جان یک انسان و خود آقایان فقها این را توجه دارند و ما از بعد فقهی به شما می‌گوییم که «دماء» یعنی خون و حرمت خون در ابواب فقهی از مهم‌ترین و بالاترین ابواب فقهی است.

بزرگ‌ترین فلسفه عاشورای امام حسین که به ما درس می‌دهد همین است. یعنی حفظ حرمت‌هاست. اصلا قیام امام حسین برای حفظ حرمت‌ها بود. کشتن مسلمان جایز نیست. حرمت خون مسلمان، حرمت خون امام حسین، حرمت عاشورا اینها مسائلی است که از دیدگاه فقهی به شما باید عرض کنم بسیار مقدس است و جایگاه آن بسیار بالاست.

به نظر شما چه شباهتی بین حرکت مردم در این هفت ماه اخیر و انقلاب ۵۷ وجود دارد؟

بدون هیچگونه مجامله و تعارف آنچه که برای ما مسلم است دفاع از انسان است و دفاع از انسانیت. دفاع از مظلوم و مظلومیت است. آنچه که باعث شد عاشورا در تاریخ ابدیت پیدا کند، این بود که حسین را مظلومانه کشتند. همیشه، این جزو فطرت بشری است. شما آن وقت که کودک بودید در دبستان درس می‌خواندید، اگر به خاطر داشته باشید، هنوز نه مذهب می‌دانستید چیست و نه تحصیلات داشتید و نه دیدی و نه عقیده ای، اما اگر در همان کلاس شما سه نفر یک بچه‌ای را مظلومانه گیر می‌آوردند، وسیله‌ای داشتند و اعمال زور می‌کردند، شما به طور طبیعی طرفدار مظلوم می‌شدید و نفرتی از ظالم در شما به وجود می‌آمد.

این فطرتی است که به طور طبیعی هر انسانی با امام حسین هماهنگ می‌شود که امام حسین، بزرگ‌ترین رمز تاریخ بشریت، مظلومیتش است. بنابراین بدون تردید هر کسی را در هر کجای دنیا وقتی مظلوم واقع می‌شود، بی‌سلاح است و به او ظلم می‌شود، تعدی می‌شود، به طور طبیعی هزاران هزار به او علاقمند می‌شوند و با ظلم در تاریخ همیشه مبارزه شده و مخالفت شده و بزرگترین درسی که امام حسین به ما داده این بوده است