بانک مرکزی جمهوری اسلامی گزارش تحولات ایران در سال ۱۳۸۷ را منتشر کرد. از عبدالحسین ساسان، استاد اقتصاد در دانشگاه اصفهان پرسیدیم براساس گزارش بانک مرکزی تولید ناخالص داخلی ایران به قیمت ثابت سال ۷۶ دو و هفت درصد رشد داشته است. تا چه اندازه این میزان رشد با میزان رشد پیش بینی شده در برنامه توسعه پنج ساله چهارم خوانایی دارد؟
عبدالحسین ساسان: میانگین نرخ رشد در طول برنامه پنجم یک نرخ بسیار بالایی را پیش بینی کرده بود. که گزینه اول در صورت مساعد بودن شرایط بیش از هشت درصد و نرخ حداقل ضروری ۶ و سه دهم درصد بود. به این ترتیب نرخ رشد عملکرد سال پیش کمتر از یک سوم نرخ رشد هدف گذاری شده بود. این نرخ رشد با افزایش جمعیت خنثی می شود و نتیجتاً می شود گفت در سال ۸۷ رشد ملموسی اتفاق نیافتاده است.
آقای ساسان با اشاره به کاهش رشد در بخش کشاورزی و منفی بودن نرخ رشد آن می گوید بخش کشاورزی از فرآیندهای گوناگونی رنج می برد و نتوانسته است پا به پای تکنولوژی های مدرن رشد کند و کارآیی و بهره وری آن هر روز کمتر شده است.
به باور آقای ساسان، ایران از امتیازات طبیعی بالایی برخوردار است اما با از دست دادن کارآیی و بالارفتن هزینه های تولید، ادامه این وضع فاقد توجیه اقتصادی است، بهانه هایی نظیر سرمازدگی یا خشکسالی واقعی نیستند.
آقای ساسان نرخ بیکاری ۲۴ درصد را با دوران های رکود کشورهای صنعتی مقایسه می کند و می گوید آمارهای بیکاری به دلیل نوع تعریف از «اشتغال» در ایران چندان معتبر نیست و برای قیاس آنها باید آنها را همجنس کرد. به گفته وی از نظر تمثیلی نمی شود تعداد ۵۰ عدد گردو را نمی شود با ۶۰ عدد پرتقال جمع زد و آمارهای اشتغال ارائه شده نیز از یک جنس نیست.
«آمارهای اشتغال در ایران شدیداً دچار کوچک نمایی هستند. اگر بیکاری پنهان را هم در تعریف وارد کنیم، حجم بیکاری بسیار بسیار گسترده تر است. از آن وخیم تر این است که اگر بهره وری نیروی کار را هم در تعریف وارد کنیم، وضع اشتغال بسیار بحرانی خواهد بود. این آمارها هیچکدام عمق واقعیت را نشان نمی دهد و مسئله بیکاری در ایران بسیار حاد است.»
اقتصاد، ایران، آمریکا؛ ۳۰ سال پس از اشغال سفارت
چهارشنبه چهارم نوامبر همزمان بود با سی امین سالروز گروگانگیری اعضای سفارت آمریکا در تهران؛ این رویداد، پیامدهای گوناگونی را در اقتصاد ایران پدیدار ساخت. دکتر فریدون خاوند، استاد اقتصاد در پاریس می گوید: «این رویداد سبب شد رابطه ایران با بزرگ ترین قدرت اقتصادی جهان قطع شود. مهم تر از همه این است که آمریکا دارای بزرگترین نرخ واردات جهان است و ایران با این اقدام، خود را از بزرگترین بازار وارداتی جهان محروم کرد.»
فریدون خاوند: وقتی ایران از یک بازار صادراتی مهم محروم می شود، امکان اینکه این بازار را جابجا کند و کالاهای صادراتی اش را به مناطق دیگر جهان منتقل کند، کار دشواری است. این رویداد سبب شد ایران از نظر صادرات نفتی اش هم مورد آسیب قرار بگیرد. تولید ایران در پیش از انقلاب چیزی حدود شش میلیون بشکه در روز بود که بخش بزرگی از آن به آمریکا سرازیر می شد که طبعاً بر زندگی روزمره و اقتصادی ایران تاثیر گذاشت. از دیگر تاثیرهای این مسئله این بود که قدرت پولی ایران تضعیف شد و ریال ایران تحت تاثیر این مسئله قرار گرفت. در عرصه هواپیمایی غیرنظامی، ایران به شدت از این وضعیت آسیب دید. ایران در پیامد این رویداد به دو شرکت بزرگ جهانی مانند بوئینگ و شرکت اروپایی ایرباس دسترسی ندارد. بوئینگ که شرکت آمریکایی است قابل درک است اما چون در تکنولوژی ایرباس هم مقدار زیادی از تکنولوژی آمریکایی دیده می شود، تحویل هواپیماهای ایرباس به شرکت های هوایی ایران هم غیرممکن شده است. محروم شدن ایران از یک بازار بزرگ صادراتی و تامین کننده بزرگ تکنولوژی و سرمایه در جهان هم بر بازار کار ایران به شدت تاثیر گذاشت و هم بر مقام و موقعیت ایران در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس تاثیر گذاشت و قدرت چانه زنی ایران را در سطح جهانی به شدت کاست.
ایران پیش از انقلاب مهم ترین کشور دریافت کننده سرمایه گذاری خارجی در منطقه بود. بین کشورهای جهان سوم هم در موقعیت بسیار ممتازی قرار داشت. یکی از تاثیرهای مستقیم این رویداد این بود که ایران از گردونه سرمایه گذاری خارجی بیرون شد و در حاشیه قرار گرفت و این مسئله سال به سال تشدید یافت. در حال حاضر هم اگر ایران را با کشورهای ترکیه و خلیج فارس مقایسه کنیم، ایران از نظر دریافت سرمایه گذاری خارجی در موقعیت بسیار حاشیه ای قرار گرفته است. در سی سال گذشته که اقتصاد به شدت جهانی شد و پیوند های تنگاتنگ بین اقتصادهای جهان افزایش یافت، ایران از دریافت تکنولوژی از بزرگترین تولید کننده و صادر کننده تکنولوژی مدرن جهان محروم شد. در عرصه های نفت و گاز هم ایران نتوانست به تکنولوژی ممتاز که شرکت های نفتی آمریکا در اختیار داشتند، دست پیدا کند. یکی از پیامدهای این رویداد آن است که ایران پس از سی سال دو میلیون بشکه در روز کمتر از میزان تولید خود در دوره پیش از انقلاب نفت تولید می کند. فرسایش و فرسودگی میدان های نفتی ایران همچنان ادامه دارد.
با بررسی کارنامه این سیاست در سی سال گذشته می بینیم که هرچند ایران توانست ارتباط خود را با کشورهای عضو اتحادیه اروپا حفظ کند، این کشورها بیشتر از بازار ایران استفاده کردند. قطع رابطه اقتصادی بین ایران و آمریکا قدرت چانه زنی ایران را در رابطه با دیگر قدرت های جهانی بشدت کاست. خیلی از کشورها از جمله قدرت های دست دوم تلاش کردند از انزوای ایران به سود منافع خود بهره برداری کنند و ایران را در تنگنا قرار دهند.
عبدالحسین ساسان: میانگین نرخ رشد در طول برنامه پنجم یک نرخ بسیار بالایی را پیش بینی کرده بود. که گزینه اول در صورت مساعد بودن شرایط بیش از هشت درصد و نرخ حداقل ضروری ۶ و سه دهم درصد بود. به این ترتیب نرخ رشد عملکرد سال پیش کمتر از یک سوم نرخ رشد هدف گذاری شده بود. این نرخ رشد با افزایش جمعیت خنثی می شود و نتیجتاً می شود گفت در سال ۸۷ رشد ملموسی اتفاق نیافتاده است.
آقای ساسان با اشاره به کاهش رشد در بخش کشاورزی و منفی بودن نرخ رشد آن می گوید بخش کشاورزی از فرآیندهای گوناگونی رنج می برد و نتوانسته است پا به پای تکنولوژی های مدرن رشد کند و کارآیی و بهره وری آن هر روز کمتر شده است.
به باور آقای ساسان، ایران از امتیازات طبیعی بالایی برخوردار است اما با از دست دادن کارآیی و بالارفتن هزینه های تولید، ادامه این وضع فاقد توجیه اقتصادی است، بهانه هایی نظیر سرمازدگی یا خشکسالی واقعی نیستند.
آقای ساسان نرخ بیکاری ۲۴ درصد را با دوران های رکود کشورهای صنعتی مقایسه می کند و می گوید آمارهای بیکاری به دلیل نوع تعریف از «اشتغال» در ایران چندان معتبر نیست و برای قیاس آنها باید آنها را همجنس کرد. به گفته وی از نظر تمثیلی نمی شود تعداد ۵۰ عدد گردو را نمی شود با ۶۰ عدد پرتقال جمع زد و آمارهای اشتغال ارائه شده نیز از یک جنس نیست.
«آمارهای اشتغال در ایران شدیداً دچار کوچک نمایی هستند. اگر بیکاری پنهان را هم در تعریف وارد کنیم، حجم بیکاری بسیار بسیار گسترده تر است. از آن وخیم تر این است که اگر بهره وری نیروی کار را هم در تعریف وارد کنیم، وضع اشتغال بسیار بحرانی خواهد بود. این آمارها هیچکدام عمق واقعیت را نشان نمی دهد و مسئله بیکاری در ایران بسیار حاد است.»
اقتصاد، ایران، آمریکا؛ ۳۰ سال پس از اشغال سفارت
چهارشنبه چهارم نوامبر همزمان بود با سی امین سالروز گروگانگیری اعضای سفارت آمریکا در تهران؛ این رویداد، پیامدهای گوناگونی را در اقتصاد ایران پدیدار ساخت. دکتر فریدون خاوند، استاد اقتصاد در پاریس می گوید: «این رویداد سبب شد رابطه ایران با بزرگ ترین قدرت اقتصادی جهان قطع شود. مهم تر از همه این است که آمریکا دارای بزرگترین نرخ واردات جهان است و ایران با این اقدام، خود را از بزرگترین بازار وارداتی جهان محروم کرد.»
- پیامدهای بلافاصله تیرگی روابط و قطع روابط اقتصادی ایران و آمریکا در معیشت روزمره مردم چیست؟
فریدون خاوند: وقتی ایران از یک بازار صادراتی مهم محروم می شود، امکان اینکه این بازار را جابجا کند و کالاهای صادراتی اش را به مناطق دیگر جهان منتقل کند، کار دشواری است. این رویداد سبب شد ایران از نظر صادرات نفتی اش هم مورد آسیب قرار بگیرد. تولید ایران در پیش از انقلاب چیزی حدود شش میلیون بشکه در روز بود که بخش بزرگی از آن به آمریکا سرازیر می شد که طبعاً بر زندگی روزمره و اقتصادی ایران تاثیر گذاشت. از دیگر تاثیرهای این مسئله این بود که قدرت پولی ایران تضعیف شد و ریال ایران تحت تاثیر این مسئله قرار گرفت. در عرصه هواپیمایی غیرنظامی، ایران به شدت از این وضعیت آسیب دید. ایران در پیامد این رویداد به دو شرکت بزرگ جهانی مانند بوئینگ و شرکت اروپایی ایرباس دسترسی ندارد. بوئینگ که شرکت آمریکایی است قابل درک است اما چون در تکنولوژی ایرباس هم مقدار زیادی از تکنولوژی آمریکایی دیده می شود، تحویل هواپیماهای ایرباس به شرکت های هوایی ایران هم غیرممکن شده است. محروم شدن ایران از یک بازار بزرگ صادراتی و تامین کننده بزرگ تکنولوژی و سرمایه در جهان هم بر بازار کار ایران به شدت تاثیر گذاشت و هم بر مقام و موقعیت ایران در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس تاثیر گذاشت و قدرت چانه زنی ایران را در سطح جهانی به شدت کاست.
- بسیاری از کارشناسان می گویند که تیرگی روابط دو کشور سبب محرومیت ایران از دریافت تکنولوژی و صنعت و فنآوری مدرن شد. تا چه اندازه این نظر درست است؟
ایران پیش از انقلاب مهم ترین کشور دریافت کننده سرمایه گذاری خارجی در منطقه بود. بین کشورهای جهان سوم هم در موقعیت بسیار ممتازی قرار داشت. یکی از تاثیرهای مستقیم این رویداد این بود که ایران از گردونه سرمایه گذاری خارجی بیرون شد و در حاشیه قرار گرفت و این مسئله سال به سال تشدید یافت. در حال حاضر هم اگر ایران را با کشورهای ترکیه و خلیج فارس مقایسه کنیم، ایران از نظر دریافت سرمایه گذاری خارجی در موقعیت بسیار حاشیه ای قرار گرفته است. در سی سال گذشته که اقتصاد به شدت جهانی شد و پیوند های تنگاتنگ بین اقتصادهای جهان افزایش یافت، ایران از دریافت تکنولوژی از بزرگترین تولید کننده و صادر کننده تکنولوژی مدرن جهان محروم شد. در عرصه های نفت و گاز هم ایران نتوانست به تکنولوژی ممتاز که شرکت های نفتی آمریکا در اختیار داشتند، دست پیدا کند. یکی از پیامدهای این رویداد آن است که ایران پس از سی سال دو میلیون بشکه در روز کمتر از میزان تولید خود در دوره پیش از انقلاب نفت تولید می کند. فرسایش و فرسودگی میدان های نفتی ایران همچنان ادامه دارد.
- بسیاری از مقام های جمهوری اسلامی استدلال می کنند که اشغال سفارت آمریکا به ایران کمک کرد و ایران نیازی به اقتصاد آمریکا نداشته و ایران می تواند از تضادهای آمریکا با دیگر کشورهای سرمایه داری مانند اروپا و ژاپن بهره برداری کند. این پیش فرض تا چه اندازه پذیرفتنی است.
با بررسی کارنامه این سیاست در سی سال گذشته می بینیم که هرچند ایران توانست ارتباط خود را با کشورهای عضو اتحادیه اروپا حفظ کند، این کشورها بیشتر از بازار ایران استفاده کردند. قطع رابطه اقتصادی بین ایران و آمریکا قدرت چانه زنی ایران را در رابطه با دیگر قدرت های جهانی بشدت کاست. خیلی از کشورها از جمله قدرت های دست دوم تلاش کردند از انزوای ایران به سود منافع خود بهره برداری کنند و ایران را در تنگنا قرار دهند.