«مثل سیل بهاری است، یک دفعه سرازیر می‌شود»

  • مهرداد قاسمفر
مهدی کروبی یکی از نامزدهای معترض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری از محمود احمدی‌نژاد با عنوان «مصیبتی برای ملت ایران» یاد کرده و ضمن تاکید بر اهمیت ادامه مبارزه با وی اعلام کرده است، معترضان به نتایج انتخابات در نخستین سالگرد انتخابات دست به تظاهرات خواهند زد.

اما از آنجا که پس از وقایع بیست و دوم بهمن ماه تا کنون به نظر می رسد که شعله اعتراضات خیابانی در ایران فرو کش کرده است، آیا برگزاری تظاهرات تازه خیابانی در ایران امکان پذیر است؟

این پرسشی است که با دکتر رسول نفیسی جامعه شناس و تحلیلگر مسایل ایران در میان گذاشته ایم؛



دکتر نفیسی: در شرایطی که احزاب سیاسی وجود ندارد، تداوم بخشیدن به جریانات خیابانی و اعتراضات جمعی مشکل خواهد شد. تنها بروزاتی که دیده می شود مثل جریان تابستان گذشته است که یک دفعه میلیون ها نفر معترض به خیابان می ریزند و در واقع این جریان مثل سیل های بهاری است که یک دفعه سرازیر می شود و در نبودِ سازمان های سیاسی، طبیعتاً جریان باز به همان شکل خواهد بود. بنابراین در شرایط فعلی به نظرم نمی رسد که باز یک جریان آنچنانی ظهور کند. هرچند که دوباره باید اضافه کنم که در کشورهایی که استبداد سیاسی وجود دارد و احزاب وجود ندارد، جریان ها غیرقابل پیش بینی است و در این جریان های غیرقابل پیش بینی چه بسا باز ما ببینیم که یک حرکت عظیم اجتماعی، مثل تابستان گذشته صورت بگیرد.

در جوامعی که حرکت های مداوم اعتراضی اتفاق می افتد، تجربه نشان داده که الزاماً جوامع دارای احزاب سیاسی نیستند. مثلاً بسیاری از کشورهایی که در اروپای شرقی بودند و جریان ها برایشان اتفاق افتاده و به نتیجه هم رسیده، آنها هم دارای احزاب و دموکراسی مستقری نبودند. تفاوت جامعه ایران با این جوامع چیست؟

جامعه ایران را باید یک جامعه استثنایی تعریف کرد، به لحاظ اینکه حکومت استثنایی دارد. این را احتمالاً مردم ایران بعد از (به خصوص) جریان تابستان فهمیده اند که این جریان، این حکومتی که در ایران وجود دارد، جریان عظیم اجتماعی را که میلیون ها نفر در آن، مخالفت خود را با سیاست های دولت نشان دادند، اینها را فقط فتنه نامگذاری می کند و البته در سنت اسلامی، فتنه بیشتر آن چیزی است که امروز به آن توطئه می گوییم. اینها وقتی که جریان عظیم اجتماعی را فتنه می گویند، باید توجه کنیم که از چه موضعی این صحبت را می کنند. این موضع این است که اینها یک نوعی از طرف خداوند هدایت می شوند و مردم هم همانطور که احمدی نژاد گفت جز خس و خاشاک چیزی نیستند. ما، به خصوص بعد از تابستان گذشته می بینیم که حرکت به طرف قسمت استبدادی قانون اساسی ایران سرعت گرفته است.

بعضی از نظریه پردازان اجتماعی علوم سیاسی درباره وضعیت ایران از شکاف رو به گسترش بین افکار عمومی و ایدئولوژی رسمی صحبت می کنند. شکافی که به گفته کارشناسان، حاصل سکولاریزه شده رو به تزاید ارزش ها و نگرش های اجتماعی است. شما هم به چنین بحرانی در ایران معتقد هستید؟

این، بوده. از روز اول جامعه ایران یک جامعه عرفی بوده و در درون این جامعه عرفی یک حکومت اقلیتی دینی تشکیل شده است. این حکومت اقلیت دینی خود را متکی بر ۹۴ درصد جمعیت ایران می داند که شیعه هستند. در صورتی که شیعیان ایران چنین تفکراتی مثل دولت ایران ندارند. آنها به امور عبادی خوشان می رسند ولی چنین حکومتی را در شرایط عادی انتخاب نمی کردند. بنابراین وقتی شما به این حکومت نگاه کنید، می بینید که از روز اول در حالت دفاعی قرار دارد در مقابل مردم. فقط یک فنی یاد گرفته و آن فن این است که با سر شاخ شدن با قدرت های خارجی خودش را همیشه در این حالت قرار داده که "بله هر جریان در ایران اتفاق می افتد، توطئه خارجی است" و از آن طرف تناقض گویی می کند. به این معنا که می گوید "آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند، اروپا هیچ غلطی نمی تواند بکند، هیچکس هیچ غلطی نمی تواند بکند،" ولی در عین حال اگر پشه در ایران بجنبد، این را می گویند دست خارجی است.

بعد از انتخابات خرداد در ایران وقایعی که رخ داده، شدت پیدا کردن اختلاف های داخلی و قطبی شدن طیف های نظام حاکم بوده است. این مسئله به اضافه اثرات پس راندن نیروهای معترض در جامعه ایران به شدت از طرف نظام حاکم، هنوز پیامدهای روانی اش در جامعه ایران وجود دارد. تصور می کنید وضعیت جنبش اجتماعی که در اعتراض به انتخابات رخ داد، در سال آینده با چه وضعیتی رو در رو خواهیم بود؟

من تصور نمی کنم کسی بتواند شرایط را در ایران پیش بینی کند. دولت ایران هم نمی تواند، اپوزیسیون هم نمی تواند. محققان هم نمی توانند. آن چیزی که اهمیت دارد در ایران، ما باید توجه کنیم به روندها. آن روندی که الان در ایران وجود دارد، این است که دولت جمهوری اسلامی دارد تبدیل می شود به یک حکومت اسلامی و این به طرف یک نوع کره شمالی شدن با رنگ و لعاب شیعی اسلامی می رود. و این جریان کره شمالی شدن، البته در ایران بسیار مشکل است. زیرا مردم ایران مردم با فرهنگ و با سوادی هستند و از آن گذشته، ایران در درون اقتصاد جهانی کاملاً حل شده و جزو اقتصاد جهانی است و نمی تواند بدون اقتصاد جهانی زندگی کند. بنابراین، این مسئله ای که دولت جمهوری اسلامی به رهبری آقای خامنه ای دارد دنبال می کند، که کنار زدن تمام افرادی است که مشاوره می دادند مثل آقای خاتمی، مثل آقای رفسنجانی و دیگران، تک صدایی شدن و به طرف کره شمالی شدن رفتن است، در عمل قابل پیاده شدن نیست.