زبان مادری: حقی که از آن من است «حقی که از آن همه است»

  • توماج طاهباز

کودکان هندی، در سرزمینی زندگی می‌کنند با ده‌ها زبان که بیش از ۲۰ تای آن‌ها زبان رسمی‌ست

(آنچه می‌خوانید بازنشر نوشته‌ای‌ست که در سال ۱۳۸۸ در وب‌سایت رادیو فردا منتشر شده بود)

زبان
لینگوئا
لغة
زیمان
....
و نزدیک به شش هزار نام دیگر برای تنها یک مفهوم؛ من و تو می‌توانیم هم‌دیگر را بشنویم، بفهمیم، با هم رابطه برقرار کنیم. بنویسیم، خیال، ذهنیت و حتی تصویر را به دیگری انتقال دهیم.

برای ارج نهادن به هویت انسانی که «زبان» آن را ترسیم می‌کند و برای فراموش نکردن این دستگاه تو در توی انتقال اندیشه که به سادگی انسان را از خیل موجودات دیگر متمایز می‌کند، سازمان ملل متحد روز بیست و یکم فوریه را روز جهانی زبان مادری نام نهاده است. روزی «برای به یاد آوردن حق مسلمی که از آن همه است»: گفتن به زبان مادری

یا شاید هم به قول بودو وارتکه، پیانیست و کمدین آلمانی «حق ِ گفتن به تمام زبان‌های دنیا که: تو را دوست می‌دارم»

اما آیا ارج نهادن به چنین حق مسلمی، به راحتی گوش دادن به آواز گوش‌نواز و چندزبانه کمدین آلمانی است؟ اگر چنین بود، احتمالا آتش بسیاری از جنگ‌ها، خانمان انسان‌ها را دود نمی‌کرد.

سازمان ملل متحد نیز برای دوری گزیدن از چنین آتش همه‌گیری است که روزی را به نام روز جهانی زبان مادری نام نهاده است.

یونسکو، سازمان علمی و فرهنگی ملل متحد، در مقدمه‌ای بر سخنرانی‌های گردهمایی زبان مادری در آغاز قرن بیست و یکم آورده است: «چندزبانه بودن ریشه آن چیزی است که ما را به درک و همفکری دوطرفه می‌رساند. در نتیجه ترجمه و آموختن زبان، پایه همبستگی و اتحاد ابناء بشر است.»

ببینید: اطلس یونسکو از زبان‌هایی که با خطر نابودی روبه‌رو هستند (رادیو فردا مسئول محتوای وب‌سایت‌های دیگر نیست)

حرفی آشنا به خطی آشنا، حتی برای مردمی از اقوام و ملیت‌های مختلف.

زبان؛ حق مسلم

در اطلس یونسکو از زبان‌هایی که با خطر نابودی روبه‌رو هستند، در ایران‌زمین می‌توان ۲۵ زبان را یافت؛ از جمله آنها می‌توان به تاتی، آشتیانی، گزی یا نطنزی اشاره کرد. [ببینید: اطلس زبان‌های روبه انقراض در ایران]

اما به جز این‌ زبان‌های کوچک که عملا نجات آنها به ساز و کارهای تحقیقاتی و دانش‌پژوهی هر کشوری وابسته است، ایران از جمله کشورهای جهان است که گروه‌های تباری و قومی مختلف بزرگی در آن زندگی می‌کنند و به زبان‌هایی سخن می‌گویند که برخی حتی در خانواده زبان‌های هندواروپایی (که زبان فارسی به آن تعلق دارد) نیستند.

اقوام ایرانی، ترک و کرد و بلوچ و ترکمن و... با وجود آنکه در قانون اساسی جمهوری اسلامی حق دارند به زبان مادری «بیاموزند» (اصل پانزدهم قانون اساسی)، اما حکومت ایران هنوز این حق ضمانت شده را به آنها نداده است.

در میان کسانی که پس از انقلاب ۵۷ حکومت را در دست گرفتند نیز کمتر کسی از این «حق» قانونی سخن گفت. یکی از روحانیونی که در این مورد ابراز عقیده کرد، آیت‌الله منتظری بود. او در آخرین ماه‌های زندگی خود و در پاسخ به یکی از مقلدانش، حق زبان قومی را حقی «شرعی» دانسته بود. میرحسین موسوی نیز از سیاستمدارانی بود که از این موضوع سخن گفته بود. او پیش از انتخابات جنجال‌بر‌انگیز ریاست‌جمهوری سال ۸۸، در شهر تبریز با اشاره به اصل پانزدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی گفته بود: «من معتقدم تدريس به زبان مادری برای كل كشور نه تنها تهديد نيست، بلكه فرصت است.»

به هر حال نتیجه اعلام شده انتخابات دهم، آن «فرصت» احتمالی را هم گرفت.

هم‌بستگی، دودستگی

زبان می‌تواند -آن‌طور که سازمان ملل متحد می‌خواهد- اساس اتحاد و همبستگی شهروندان باشد، اما می‌تواند به اختلافات و دودستگی نیز دامن زند. با همه نگرانی‌هایی که از سازمان ملل گرفته تا شهروندان هر سرزمینی دارند، گاهی به نظر می‌رسد این «زبان» نیست که لزوما اختلاف و دودستگی را در میان اقوام سبب می‌شود.

نقش اقوام ایرانی بر تمبرهای قدیمی

سال‌ها پیش از فروپاشی مسالمت آمیز چکوسلواکی، آموختن، آموزاندن و آموختن به زبان مادری هم برای چک‌ها و هم اسلوواک‌ها، محترم شمرده می‌شد. پس از بهار پراگ در سال ۱۹۶۹، چکوسلوواکی به شکل فدرال اداره می‌شد و در هر دو بخش چک و اسلوواکی، زبان مادری هر دو قوم، زبان رسمی و حقوقی بود. تلویزیون دولتی به هر دو زبان خبر پخش می‌کرد و هر دو گروه قومی هر دو زبان را در مدارس می‌‌آموختند. اما اختلافات سیاستمداران چک و اسلوواک، که پس از فروپاشی کمونیسم و آغاز دموکراسی در چکوسلوواکی از یکدیگر فاصله گرفتند، چنان بالا گرفت که نهایتا به فروپاشی چکوسلوواکی انجامید.

در مرزهای ایران نیز می‌توان به شبه قاره هند سری زد، جایی که اندکی پس از رهایی از استعمار دستخوش تحولات بزرگی شد؛

در سال ۱۹۴۷ پاکستان از هند جدا شد. پنج سال بعد، در ۲۱ فوریه سال ۱۹۵۲ در پاکستان شرقی، پلیس به روی بنگال‌های معترضی که خواهان آموختن به زبان مادری بودند آتش گشود، که چهار نفر بر اثر آن کشته شدند و این حادثه به اعتراضات وسیعی منجر شد. بنگلادش، خود به کشوری مستقل تبدیل شد، اما این روز به یاد کشته‌شدگان آن حادثه روز جهانی زبان مادری نام گرفت. امروزه تنها در هند -بر اساس آمار رسمی دولت- ۱۱۴ زبان وجود دارد و در قانون اساسی هند علاوه بر زبان هندی، بیش از ۲۰ زبان ديگر نيز به رسميت شناخته شده‌اند. اردو و بنگالی از جمله آنها هستند.

نقش‌های آشنا برای یکی، خطی ناآشنا برای دیگری‌ست. بسیاری از مردم حرف‌هایشان را نمی‌نویسند، بلکه «نقاشی می‌کنند». معبدی در توکیو



تهدید؟

هرساله در روز جهانی زبان مادری برخی رسانه‌های ایرانی به این موضوع و از طریق آن به اقوام ایرانی و معضلات و مشکلات آنها می‌پردازند و نقطه‌نظرهای گوناگونی را مطرح می‌کنند. علاوه بر این نیز انواع وبلاگ‌ها و کنش‌های اجتماعی و سیاسی مختلف را می‌توان در اینترنت پیدا کرد که «مخالف‌»اند، «موافق‌»اند، «امضا» جمع می‌کنند یا برای راه‌پیمایی در یکی از کشورهای اروپایی همفکران را خود «دعوت» می‌کنند. به همه اینها نیز می‌توان انواع گروه‌های مختلف در شبکه‌های اجتماعی را اضافه کرد.

با همه این رخدادهای مجازی، زبان مادری، موضوعی نیست که بتوان به سادگی و به شکل عمومی از آن سخن گفت. در ایران حتی به سختی می‌توان همایش و گردهمایی را یافت که در آن از زبان مادری و اقوام ایرانی سخن به میان آید.

هجدهم مهر ماه امسال، مرکز تحقیقات استراتژیک (وابسته به مجمع تشخیص مصلحت نظام) در ایران همایش کم‌تر دیده شده‌ای برگزار کرد با عنوان «آینده‌شناسی هویت‌های جمعی در ایران»، که در آن «زبان مادری»، عدم دسترسی به چنین حقی و تاثیر احتمالی آن بر کنش‌های جدایی‌خواهانه، مطرح شد.

به هر حال تصورِ یافتن پاسخ آماده‌ و فوری برای چنین پرسشی، با یک یا دو همایش اتفاقی، بعید به نظر می‌رسد؛ به خصوص که هنوز دیده نمی‌شود دولت ایران برنامه‌ ویژه‌ای برای بررسی آن داشته باشد. اساسا برخی از کسانی که در زمینه دستیابی به حقوق قومی در ایران فعالیت می‌کنند معتقدند سخن گفتن از مسائلی مانند حق آموختن به زبان مادری، هموراه «تهدیدی امنیتی» به شمار می‌رود؛ طاهر شير محمدی، روزنامه نگار ترکمن در آلمان، به راديو فردا می‌گويد «حاکميت جمهوری اسلامی از بدو پيدايش به مسئله زبانی اقوام ساکن ايران به شکل تهديد نگريسته است. يعنی اين مسئله را به عنوان يک گنجينه معنوی و يک امتياز فرهنگی در کشور ايران ارزيابی نکرده است. اگر اين گونه بود، تاکنون اصل ۱۵ قانون اساسی اجرا شده بود.»

از سوی دیگر، به نظر می‌رسد 'اهمیت' آموختن و آموزاندن به زبان مادری هم برای همه افراد یکسان نیست. الهام عدنانی پور، جامعه شناس ايرانی مقیم سوئد، به راديو فردا می‌گويد «اهميت زبان مادری برای انسان‌ها وقتی مشخص می‌شود که يا در کشور خودشان در اقليت زندگی می‌کنند و يا اينکه به عنوان مهاجر در کشوری ديگر زندگی می‌کنند.»

اما در شرایطی که در برخی از مناطق ایران می‌توان نشریاتی به زبان محلی یافت، برنامه‌هایی نیز از رادیو تلویزون دولتی ایران نه تنها به زبان‌هایی که در ایران استفاده می‌شود که به چندین زبان زنده دیگر برای کشورهای مختلف جهان پخش می‌شود، کم نیستند کسانی که می‌پرسند چرا اقوام ایرانی هنوز به حق آموختن و آموزاندن ادبیات زبان مادری خود دست نیافته‌اند.