آیا جمهوری اسلامی ایران به سمت یک انقلاب جنسی پیش میرود؟ این عنوان مطلبی است به قلم ژانت آفاری، در وبسایت گاردین، که در آن نگاهی تحلیلی دارد به تغییر شگرف در رویکرد زنان ایرانی به عشق و روابط زناشویی.
ژانت آفاری پژوهشگر تاریخ ایران و استاد دانشگاه میشیگان، نویسنده کتابهایی مانند « زن و جنسیت از نگاه مشروطه» یا « انجمنهای نیمه سری زنان در نهضت مشروطه» است.
ژانت آفاری در آغاز مطلب خود مینویسد که در ماه گذشته میلادی شهر تهران شاهد برگزاری دو جشن بود، یکی مراسم دولتی بزرگداشت سیامین سالگرد انقلاب اسلامی و دیگری جشن والنتاین، که در ایران به روز عشاق معروف است.
نویسنده مشاهدات خود را از ایام منتهی به روز عشاق چنین بیان میکند: «با وجود هشدارهای پلیس زوجهای جوان را دست در دست در سطح شهر و در کافهها میتوان دید. بسیاری از مغازهها مملو بودند از اجناس ویژه روز عشاق مثل کارت تبریک ، شکلات ، گل و بادکنک و البته جواهرات. زن و شوهرها در این روز برای ابراز عشق به یکدیگر در روزنامههای رسمی آگهی درج کرده و وبلاگهای ایرانی پر بود از پیامهایی به مناسبت روز والنتاین. با نگاهی به این پیامها میشد دید که روز عشاق برای ایرانیان صرفا مناسبتی برای ابراز عشق شخصی نیست، بلکه موعد و بهانهای است برای ابراز احساسات و دیدگاههایی نظیر "بگذار عشق بورزیم و جنگ به پا نکنیم".»
ژانت آفاری در ادامه مطلب خود در گاردین مینویسد که از نگاه حکومت ایران روز سنت والنتاین یا روز عشاق، نمادی از تهاجم فرهنگی غرب است. حکومت ایران نیز برای مقابله با گسترش آن در میان نسل جوان، بدیلهایی نظیر جشن روز ازدواج امام اول شیعیان با دختر پیامبر اسلام را تبلیغ میکند.
حکومت ایران در سالهای اخیر با ترویج نمونه پر طرفدارتری میکوشد روز ۳۰ بهمن را که در تقویم قبل از اسلام روز «سپندار مزگان» نام داشت به عنوان روز «عشق و دوستی» ترویج کند. نویسنده تاکید میکند که حتی این مناسبتهای کمطرفدارتر (در مقایسه با روز والنتاین) نیز از سوی زوجهای جوان ایرانی با اشتیاق جشن گرفته میشود و باز هم نمادهایی که از آنها استفاده میشود شباهت آشکاری با سمبلهای روز سنت والنتاین دارند.»
نویسنده ضمن مروری بر سیاستهای مذهبی حکومت ایران در سالهای آغازین پس از انقلاب، مینویسد که پس از وقوع انقلاب اسلامی، حقوق اجتماعی و مدنی زنان ایران به طور نسبتا گستردهای محدود شد؛ از جمله در زمینه طلاق وراثت و حتی اشتغال. از سوی دیگر سیاستهای حکومت ایران مبتنی بر تشویق دختران جوان و زنان خانوارهای روستایی و اقشار سنتگرا به پیوستن به نهادهای برخاسته از نظام سیاسی جدید بود، که باعث شد گروه کثیری از زنان بخش سنتی و روستایی ایران که معمولا در چارچوب خانه و مناسبات سنتی گرفتار بودند راهی به سوی فعالیت و حضور اجتماعی پیدا کنند.
ژانت آفاری در مطلب خود در گاردین می نویسد: «دختران و زنان جوانی که از این طریق به عرصههای فعال اجتماعی و اقتصادی ایران اسلامی پیوستند، به مرور طالب حقوق اجتماعی و خانوادگی بیشتری شدند.
ارتقاء سطح آموزش ، کاهش میزان مرگ کودکان و آگاهی بیشتر از بیماریهای زنانه باعث بهبود موقعیت نسل جوان زنان ِ اقشار سنتی و روستایی شد. در عین حال جمهوری اسلامی ایران که در سالهای اول، زاد و ولد بیشتر را تشویق میکرد در پایان جنگ هشت ساله با عراق به سمت کنترل جمعیت روی آورد و به مرور نرخ رشد جمعیت را، در سال ۲۰۰۰ به حدود ۲ درصد رساند.»
ازدواجهای سختگیرانه و پدرسالانه گذشته به مرور جای خود را به پیوندهایی میدهند که در آن دختران در جستوجوی عشق و رابطهای صمیمانه در پیوند زناشویی خود هستند. و البته دسترسی بیشتر این نسل به فیلمهای ایرانی و محصولات رسانههای غربی که در آن مناسبات عاشقانه به عنوان پایه اصلی ازدواج تشویق میشود، در تغییر فرهنگ زناشویی بخش سنتی جامعه ایران موثر بوده است.
ژانت آفاری در پاین مطلب خود مینویسد: «در غرب نظام کنترل جمعيت باعث شد که پدیده ازدواج به جای معاهدهای برای تولید مثل به پیوندی عاشقانه و رابطهای صمیمانه بدل شود و در گامهای بعدی توجه بیشتر به عشق و تعادل رابطه جنسی بین افراد مزدوج باعث شد که جامعه به مرور روابط عشقی و جنسی قبل از ازدواج را نیز بپذیرد و حتی گامهایی هم در مسیر به رسمیت شناختن روابط همجنسگرایانه بردارد. این گامها هنوز در جامعه ایران برداشته نشده است. اما با در نظر داشت علاقه ای که جوانان ایرانی از طبقه متوسط شهر نشین به "روز عشاق" نشان میدهند، چنین تحولاتی در جامعه ایران چندان هم دور از دسترس نیست.»
ژانت آفاری پژوهشگر تاریخ ایران و استاد دانشگاه میشیگان، نویسنده کتابهایی مانند « زن و جنسیت از نگاه مشروطه» یا « انجمنهای نیمه سری زنان در نهضت مشروطه» است.
ژانت آفاری در آغاز مطلب خود مینویسد که در ماه گذشته میلادی شهر تهران شاهد برگزاری دو جشن بود، یکی مراسم دولتی بزرگداشت سیامین سالگرد انقلاب اسلامی و دیگری جشن والنتاین، که در ایران به روز عشاق معروف است.
نویسنده مشاهدات خود را از ایام منتهی به روز عشاق چنین بیان میکند: «با وجود هشدارهای پلیس زوجهای جوان را دست در دست در سطح شهر و در کافهها میتوان دید. بسیاری از مغازهها مملو بودند از اجناس ویژه روز عشاق مثل کارت تبریک ، شکلات ، گل و بادکنک و البته جواهرات. زن و شوهرها در این روز برای ابراز عشق به یکدیگر در روزنامههای رسمی آگهی درج کرده و وبلاگهای ایرانی پر بود از پیامهایی به مناسبت روز والنتاین. با نگاهی به این پیامها میشد دید که روز عشاق برای ایرانیان صرفا مناسبتی برای ابراز عشق شخصی نیست، بلکه موعد و بهانهای است برای ابراز احساسات و دیدگاههایی نظیر "بگذار عشق بورزیم و جنگ به پا نکنیم".»
ژانت آفاری در ادامه مطلب خود در گاردین مینویسد که از نگاه حکومت ایران روز سنت والنتاین یا روز عشاق، نمادی از تهاجم فرهنگی غرب است. حکومت ایران نیز برای مقابله با گسترش آن در میان نسل جوان، بدیلهایی نظیر جشن روز ازدواج امام اول شیعیان با دختر پیامبر اسلام را تبلیغ میکند.
حکومت ایران در سالهای اخیر با ترویج نمونه پر طرفدارتری میکوشد روز ۳۰ بهمن را که در تقویم قبل از اسلام روز «سپندار مزگان» نام داشت به عنوان روز «عشق و دوستی» ترویج کند. نویسنده تاکید میکند که حتی این مناسبتهای کمطرفدارتر (در مقایسه با روز والنتاین) نیز از سوی زوجهای جوان ایرانی با اشتیاق جشن گرفته میشود و باز هم نمادهایی که از آنها استفاده میشود شباهت آشکاری با سمبلهای روز سنت والنتاین دارند.»
ژانت آفاری: «محبوبیت وسیع روز سنت والنتاین ریشه در تغییرات بنیادی در مناسبات جنسیتی در جامعه ایران دارد. ایران شاهد پیشرفت یک نوع انقلاب جنسی است و جالب اینکه برخی از عوامل آن در سیاستهای جمهوری اسلامی در سه دهه گذشته ریشه دارند.»
ژانت آفاری میافزاید: «محبوبیت وسیع روز سنت والنتاین ریشه در تغییرات بنیادی در مناسبات جنسیتی در جامعه ایران دارد. ایران شاهد پیشرفت یک نوع انقلاب جنسی است و جالب اینکه برخی از عوامل این انقلاب، در سیاستهای جمهوری اسلامی در سه دهه گذشته ریشه دارد.»نویسنده ضمن مروری بر سیاستهای مذهبی حکومت ایران در سالهای آغازین پس از انقلاب، مینویسد که پس از وقوع انقلاب اسلامی، حقوق اجتماعی و مدنی زنان ایران به طور نسبتا گستردهای محدود شد؛ از جمله در زمینه طلاق وراثت و حتی اشتغال. از سوی دیگر سیاستهای حکومت ایران مبتنی بر تشویق دختران جوان و زنان خانوارهای روستایی و اقشار سنتگرا به پیوستن به نهادهای برخاسته از نظام سیاسی جدید بود، که باعث شد گروه کثیری از زنان بخش سنتی و روستایی ایران که معمولا در چارچوب خانه و مناسبات سنتی گرفتار بودند راهی به سوی فعالیت و حضور اجتماعی پیدا کنند.
ژانت آفاری در مطلب خود در گاردین می نویسد: «دختران و زنان جوانی که از این طریق به عرصههای فعال اجتماعی و اقتصادی ایران اسلامی پیوستند، به مرور طالب حقوق اجتماعی و خانوادگی بیشتری شدند.
ارتقاء سطح آموزش ، کاهش میزان مرگ کودکان و آگاهی بیشتر از بیماریهای زنانه باعث بهبود موقعیت نسل جوان زنان ِ اقشار سنتی و روستایی شد. در عین حال جمهوری اسلامی ایران که در سالهای اول، زاد و ولد بیشتر را تشویق میکرد در پایان جنگ هشت ساله با عراق به سمت کنترل جمعیت روی آورد و به مرور نرخ رشد جمعیت را، در سال ۲۰۰۰ به حدود ۲ درصد رساند.»
ژانت آفاری: «ازدواجهای سختگیرانه و پدرسالانه گذشته به مرور جای خود را به پیوندهایی میدهند که در آن دختران در جستوجوی عشق و رابطهای صمیمانه در پیوند زناشویی خود هستند.»
نویسنده با تکیه بر این تحولات نتیجه میگیرد که افزایش سن ازدواج دختران در خانوادههای روستایی و سنتی - که اکنون میانگین سنی آنها حدود ۲۴ سال است – و از سوی دیگر افزایش آگاهی اجتماعی، سبب شد تا مسئله ازدواج دچار تحولی جدی شود. ازدواجهای سختگیرانه و پدرسالانه گذشته به مرور جای خود را به پیوندهایی میدهند که در آن دختران در جستوجوی عشق و رابطهای صمیمانه در پیوند زناشویی خود هستند. و البته دسترسی بیشتر این نسل به فیلمهای ایرانی و محصولات رسانههای غربی که در آن مناسبات عاشقانه به عنوان پایه اصلی ازدواج تشویق میشود، در تغییر فرهنگ زناشویی بخش سنتی جامعه ایران موثر بوده است.
ژانت آفاری در پاین مطلب خود مینویسد: «در غرب نظام کنترل جمعيت باعث شد که پدیده ازدواج به جای معاهدهای برای تولید مثل به پیوندی عاشقانه و رابطهای صمیمانه بدل شود و در گامهای بعدی توجه بیشتر به عشق و تعادل رابطه جنسی بین افراد مزدوج باعث شد که جامعه به مرور روابط عشقی و جنسی قبل از ازدواج را نیز بپذیرد و حتی گامهایی هم در مسیر به رسمیت شناختن روابط همجنسگرایانه بردارد. این گامها هنوز در جامعه ایران برداشته نشده است. اما با در نظر داشت علاقه ای که جوانان ایرانی از طبقه متوسط شهر نشین به "روز عشاق" نشان میدهند، چنین تحولاتی در جامعه ایران چندان هم دور از دسترس نیست.»