تازه جنگ دو کره شروع شده بود و دو ابرقدرت خارج از مرزهای خود در برابر هم صف کشیده بودند. دیگر همه میدانستند که سالهای پیش رو، سالهای رقابت کمونیسم روسی و دموکراسی آمریکایی است.
همین روزها بود که از رادیوی بزرگ و ترانزیستوری خانواده اشتپانک در پراگ، صدای گوینده تازه و ناشناسی در بالا و پایین رفتن امواج شنیده شد: اخبار را از اروپای آزاد میشنوید.
پدر خانواده که آن موقع هنوز مرد جوانی بود، برای پسرش تعریف میکند که چطور با دقت به رادیو گوش میداد تا بداند «اروپای آزاد» چه میگوید. این صدای جدید، اول از همه برای مردم چکسلواکی پخش شد. تنها چند ماه پیش از آنکه امواج «اروپای آزاد» به لهستان و مجارستان و یوگسلاوی و کشورهای ریز و درشت دیگری برسد که در آن سوی اروپای آزاد زندگی میکردند؛ پشت پرده آهنی.
پسر اشتپانک هم تا سالیان سال همین کار را انجام میداد. عصرها یواشکی موج را پیدا میکرد، صدا را کمی بلند میکرد و در حالی که گوشش را به رادیو میچسباند اخبار را میشنید؛ اخباری از جنس دیگر. صدا را نمیشد بلندتر کرد، چون گوش دادن به «اروپای آزاد» جرم بود و دردسر داشت. کافی بود تا همسایهای ناباب صدای رادیو را میشنید، آن موقع بود که شنونده به ضدیت با نظام متهم میشد.
چهارم ژوئیه سال ۱۹۵۰ رادیو اروپای آزاد برنامههایش را به طور کامل آغاز کرد. اما تاریخچه شصت ساله «اروپای آزاد» کمی به قبل از این زمان باز میگردد، اندکی پیش از آنکه اولین برنامه برای چکسلواکی پخش شود.
ایالات متحده تصمیم گرفته بود با کمک روزنامهنگاران ضد کمونیستی کشورهای اروپای شرقی رادیویی راه بیاندازد. پیش از آن در سال ۱۹۴۹ کمیتهای ۵۰ نفره برای حمایت از آزادیخواهان اروپای شرقی تشکیل شد. این کمیته هدفش را «حمایت از فعالان و روشنفکران کشورهای شرق و مرکز اروپا که در تبعید به سر میبرند و در فقدان آزادی در سرزمین خود، به آمریکا پناه آوردهاند» اعلام کرد. رادیویی برای سرزمینهای کمونیستی اروپا از جمله برنامههای این کمیته بود. در این کمیته ۵۰ نفره علاوه بر نمایندگاه هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات، کسانی مانند ژنرال آیزنهاور و آلن دلس، یکی از روسای سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا، سی آی ای، نیز حضور داشتند. حضور سی آی ای و ارتباط آن با رادیو هنوز هم یکی از داغترین موضوعات مربوط به «اروپای آزاد» است.
رادیو از همان آغاز فعالیتش کسری بودجه داشت. نخست قرار بر این شد که برای راهاندازی آن بودجهای کمکی جمع شود. ژنرال کلی مسئول این کار شد. اما پولی که جمع شد، کافی نبود. از سوی دیگر دولت آمریکا نمیخواست مستقیماً مسئولیت برنامههای «اروپای آزاد» را بر عهده بگیرد و در حالی که در کشورهایی که برنامه برای آنها پخش میشد سفارتخانه داشت، بودجه رادیو را نیز خودش تأمین کند.
در نتیجه بودجه رادیو تا سال ۱۹۷۱-۱۹۷۲ از بودجه عمومی کشور ولی از کانال سی آی ای تأمین و عملاً بخشی از بودجه سی آی ای محسوب میشد. از سال ۱۹۷۱-۱۹۷۲ به بعد کنگره آمریکا مستقیماً مسئول تأمین بودجه «اروپای آزاد» شد. ارتباط «اروپای آزاد» و سی آی ای نیز از آن پس قطع شد.
از آغاز فعالیت «اروپای آزاد»، و طی دو سه سال، رادیویی بینالمللی به راه افتاد که به قول یان نوواک یژورانسکی، اولین مدیر بخش لهستانی آن «شهروندان به شهروندان در باره مسائل و مشکلاتشان بگویند...». رادیویی که هدف آن پخش اخبار درست از کشورهای کمونیستی بود، اما نه به هر بهایی.
نوواک در مرامنامه خود در مورد رادیو میآورد «هرکسی آزاد است نظر خود را بگوید، اما درباره سه چیز همه، همپیمان و همعقیده میمانیم: استقلال، دموکراسی و تمامیت ارضی.»
مبارزه با تبلیغات حکومتی و واررونه جلوه دادن حقایق تاریخی و روزمره، از دیگر اهدافی بود که هم در این مرامنامه به آن اشاره شد و هم بخشهای دیگر «اروپای آزاد» تلاش میکردند از آن پیروی کنند.
۵۰۰ کیلومتر دورتر از خانه خانواده اشتپانک در پراگ، در دهی کوچک در خاک لهستان در نقطه مرزی با چکسلواکی، همه این مرامنامه را میشناختند. آقای میهنیاک در ده ویتوف در سن هفتاد و چند سالگی هنوز هم به خوبی یادش میآید که هدف «اروپای آزاد» چه بود.
با اینکه این رادیو عملاً پس از فروپاشی کمونیسم در سال ۱۹۸۹ برنامهای برای لهستان پخش نمیکند، اما کسی نیست که نام آن را نشنیده باشد؛ پیر و جوان.
یکی از نوههای آقای میهنیاک دو سه سالی است که در دانشگاه مشغول تحصیل روزنامهنگاری است. «اروپای آزاد» امروز بخشی از مواد تحصیلی او را در بر میگیرد. اما بیش از ۲۰ سال پیش، در زمانی که پدربزرگش جوانتر بود، مقامهای رسمی «اروپای آزاد» را رادیوی سی آی ای خطاب میکردند و اگر کسی با آن همکاری میکرد یا از طریق آن نظرخود را میگفت به همکاری با «سازمان جاسوسی آمریکای امپریالیست» متهم میشد.
اما در خود رادیو گوناگونی آرا بیش از آن چیزی بود که حکومتهای کمونیستی تصور میکردند. در زمان تأسیس رادیو، مدیران بخشهای مختلف تلاش کردند تا جایی که میتوانند صداهای مختلفی را کنار هم قرار دهند. این شد که از سوسیالیستهای مخالف تا ملیگرایان دور هم جمع شدند.
رادیو در آمریکا به راه افتاد، اما برنامههای خود را برای مدتی طولانی از مونیخ در آلمان غربی پخش میکرد. «اروپای آزاد» از ادغام دو رادیو رادیو اروپای آزاد و رادیو آزادی (اسووبودا) شکل گرفت.
در حالی رادیو در مونیخ و آن هم به فاصله پنج سال پس از پایان جنگ جهانی دوم کار خود را آغاز کرد، که بسیاری از کارکنان آن از لهستانیها تا چکها، اسلواکها و یوگوسلاوها و مجارها تا چند سال پیش در گروههای زیرزمینی علیه آلمان مبارزه میکردند. کمتر کسی آن روزها فکر میکرد، روزی روزگاری رادیویی با نام آزادی از کشوری که زادگاهشان را اشغال کرده است، برای زادگاهشان برنامه پخش کند.
رادیو به بیش از ۱۰ زبان مختلف حدود ۵۰۰ ساعت در هفته برنامه تولید میکرد. همه برنامهها بر روی امواج کوتاه پخش میشد و موضوعات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی هنری را در بر میگرفت.
از میان خاطرات نوشته شده کارکنان و رؤسای رادیو اروپای آزاد/رادیو آزادی همه جا چند نگرانی وجود دارد؛ امنیت جانی از ترس شوروی، امنیت شغلی از ترس پایان گرفتن بودجه رادیو و تعطیلی زودهنگام آن و البته ترس و نگرانی از امنیت کسانی که ممکن است به دلیل گفتوگو با رادیو مورد خشم و غضب کمونیستها قرار گیرند.
یان نوواک زمانی درهمان آغاز کار رادیو اروپای آزاد گفته بود: «هیچ برنامه بینظیر و فوقالعاده رادیویی، ارزش جان یک انسان را ندارد.» وی و همکارانش در بخشهای مختلف تلاش کردند بر سر قولهای خود بمانند. در نبود اینترنت و ماهواره، «اروپای آزاد» بخشی از مشهورترین رسواییهای سیاسی دولتهای کمونیستی را فاش کرد.
امروزه مشخص است که اکثریت شهروندان کشورهای بلوک شرق، شنوندگان پنهانی رادیو بودند. آقای اشتپانک به شوخی میگوید: حتی نمایندههای مجلس خلق هم برنامهها را گوش میدادند تا روز بعد حرفی برای گفتن داشته باشند.
البته بر رادیو انتقادهایی هم رفته است که یکی از مهمترین آنها به قیام مجارستان در سال ۱۹۵۶ باز میگردد. بخش مجارستانی «اروپای آزاد» متهم شد، با پخش اخبار نادقیق در مورد احتمال کمک ناتو یا آمریکا به معترضان، مردم را بیش از حد به خیابانها آورده و سرکوب خونین آنها را منجر شده است.
نوواک در یکی از کتاب خاطراتش «جنگ با واژگان» درباره دو کارکرد اصلی اروپای آزاد چنین مینویسد: باز ساختن احساس همبستگی اجتماعی و زنده نگه داشتن امید.
عمده کشورهای بلوک شرق تا زمان فروپاشی کمونیسم تحت پوشش برنامههای اروپای آزاد بودند، اما به فاصله چند سال پس از فروپاشی این برنامهها قطع شدند و سرویسهای اروپای شرقی و مرکزی جای خود را به کشورهای خاورمیانه و آسیای مرکزی دادند.
با این همه در برخی از کشورها مانند روسیه، هنوز برنامههای رادیو آزادی پخش میشود و در برخی از کشورها مانند کروواسی تا چند سال پیش، شهروندان میتوانستند مجلههای اروپای آزاد را از رادیوهای معمولی بشنوند.
خانم یوزفیچ در شهر ساحلی سنی در غرب کروواسی تا سه سال پیش هنوز مجلههای اروپای آزاد را گوش میداد. این بار اما به راحتی و بدون پارازیت. چون این مجلهها در لابهلای برنامههای کانالهای دیگر پخش میشد و نه کسی نگران نقادی آنها بود و نه بر روی آن پارازیت میانداخت.
اما خانم یوزفیچ هنوز یادش هست که پیدا کردن موج اروپای آزاد و شنیدن آن کار سخت و طاقتفرسایی بود.
شوروی از آغاز پخش برنامههای اروپای آزاد بر روی آن پارازیت میانداخت. تا سال ۱۹۸۸ این پارازیتها آنقدر قوی بودند که بلغارستان، چکوسلوواکی و لهستان را هم پوشش میدادند. در لهستان به کسی که برخی از دستگاههای پارازیتانداز را ساخته بود (شخصی با اسم مهندس شمیت) جایزه داده شد.
از دهه هفتاد کشورهایی غیر از شوروی نیز برای پارازیت انداختن روی برنامههای اروپای آزاد با یکدیگر همکاری میکردند. در همان دهه و در واقع پس از سرکوب بهار پراگ در سال ۶۸ بر روزنامهنگاران و روشنفکرانی که به اروپای آزاد پیوستند، افزوده شد. عملاً سانسور و سرکوب هم بر شنوندگان اروپای آزاد افزود، هم بر همکاران آن.
«اروپای آزاد» در تبلیغات رسمی یکی از دشمنان حکومتی محسوب میشد. لقبی که حاکمان به آن داده بودند «بوق امپریالیسم» بود. در برخی از پوسترهای طراحی شده حکومت کمونیستی لهستان علیه این رادیو، از جاسوسی و سرمایهداری تا ارتباط با لابیهای صیهونیستی به کارکنان رادیو نسبت داده شد.
با گذشت دههها از تشکیل این رادیو و سالها از فروپاشی کمونیسم، از آن پوسترها تقویمی درست شده است با عنوان: کمونیسم، پروپاگاندا، نوستالژی. از آن پوسترها، امروز تنها خاطراتی باقی مانده است که چه آقای اشتپانک میانسال در پراگ، پایتخت هزار رنگ چک، چه آقای میهنیاک سالخورده در ده کوهستانی ویتوف در لهستان و چه خانم یوزفیچ، مادر بزرگ پیر در شهر ساحلی سنی در کرواسی، به آن میخندند.
البته در زادگاه این سه تن و در ۱۰ کشوری که رادیو برای اولین بار برای آنها برنامه پخش کرد، کمتر کسی خبر دارد که «اروپای آزاد» هنوز زنده است.
همین روزها بود که از رادیوی بزرگ و ترانزیستوری خانواده اشتپانک در پراگ، صدای گوینده تازه و ناشناسی در بالا و پایین رفتن امواج شنیده شد: اخبار را از اروپای آزاد میشنوید.
پدر خانواده که آن موقع هنوز مرد جوانی بود، برای پسرش تعریف میکند که چطور با دقت به رادیو گوش میداد تا بداند «اروپای آزاد» چه میگوید. این صدای جدید، اول از همه برای مردم چکسلواکی پخش شد. تنها چند ماه پیش از آنکه امواج «اروپای آزاد» به لهستان و مجارستان و یوگسلاوی و کشورهای ریز و درشت دیگری برسد که در آن سوی اروپای آزاد زندگی میکردند؛ پشت پرده آهنی.
پسر اشتپانک هم تا سالیان سال همین کار را انجام میداد. عصرها یواشکی موج را پیدا میکرد، صدا را کمی بلند میکرد و در حالی که گوشش را به رادیو میچسباند اخبار را میشنید؛ اخباری از جنس دیگر. صدا را نمیشد بلندتر کرد، چون گوش دادن به «اروپای آزاد» جرم بود و دردسر داشت. کافی بود تا همسایهای ناباب صدای رادیو را میشنید، آن موقع بود که شنونده به ضدیت با نظام متهم میشد.
چهارم ژوئیه سال ۱۹۵۰ رادیو اروپای آزاد برنامههایش را به طور کامل آغاز کرد. اما تاریخچه شصت ساله «اروپای آزاد» کمی به قبل از این زمان باز میگردد، اندکی پیش از آنکه اولین برنامه برای چکسلواکی پخش شود.
ایالات متحده تصمیم گرفته بود با کمک روزنامهنگاران ضد کمونیستی کشورهای اروپای شرقی رادیویی راه بیاندازد. پیش از آن در سال ۱۹۴۹ کمیتهای ۵۰ نفره برای حمایت از آزادیخواهان اروپای شرقی تشکیل شد. این کمیته هدفش را «حمایت از فعالان و روشنفکران کشورهای شرق و مرکز اروپا که در تبعید به سر میبرند و در فقدان آزادی در سرزمین خود، به آمریکا پناه آوردهاند» اعلام کرد. رادیویی برای سرزمینهای کمونیستی اروپا از جمله برنامههای این کمیته بود. در این کمیته ۵۰ نفره علاوه بر نمایندگاه هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات، کسانی مانند ژنرال آیزنهاور و آلن دلس، یکی از روسای سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا، سی آی ای، نیز حضور داشتند. حضور سی آی ای و ارتباط آن با رادیو هنوز هم یکی از داغترین موضوعات مربوط به «اروپای آزاد» است.
رادیو از همان آغاز فعالیتش کسری بودجه داشت. نخست قرار بر این شد که برای راهاندازی آن بودجهای کمکی جمع شود. ژنرال کلی مسئول این کار شد. اما پولی که جمع شد، کافی نبود. از سوی دیگر دولت آمریکا نمیخواست مستقیماً مسئولیت برنامههای «اروپای آزاد» را بر عهده بگیرد و در حالی که در کشورهایی که برنامه برای آنها پخش میشد سفارتخانه داشت، بودجه رادیو را نیز خودش تأمین کند.
در نتیجه بودجه رادیو تا سال ۱۹۷۱-۱۹۷۲ از بودجه عمومی کشور ولی از کانال سی آی ای تأمین و عملاً بخشی از بودجه سی آی ای محسوب میشد. از سال ۱۹۷۱-۱۹۷۲ به بعد کنگره آمریکا مستقیماً مسئول تأمین بودجه «اروپای آزاد» شد. ارتباط «اروپای آزاد» و سی آی ای نیز از آن پس قطع شد.
از آغاز فعالیت «اروپای آزاد»، و طی دو سه سال، رادیویی بینالمللی به راه افتاد که به قول یان نوواک یژورانسکی، اولین مدیر بخش لهستانی آن «شهروندان به شهروندان در باره مسائل و مشکلاتشان بگویند...». رادیویی که هدف آن پخش اخبار درست از کشورهای کمونیستی بود، اما نه به هر بهایی.
نوواک در مرامنامه خود در مورد رادیو میآورد «هرکسی آزاد است نظر خود را بگوید، اما درباره سه چیز همه، همپیمان و همعقیده میمانیم: استقلال، دموکراسی و تمامیت ارضی.»
مبارزه با تبلیغات حکومتی و واررونه جلوه دادن حقایق تاریخی و روزمره، از دیگر اهدافی بود که هم در این مرامنامه به آن اشاره شد و هم بخشهای دیگر «اروپای آزاد» تلاش میکردند از آن پیروی کنند.
- یک آگهی تبلیغاتی قدیمی رادیو اروپای آزاد؛ «چگونه از پشت پرده آهنی، واقعیت را میبینی؟»
۵۰۰ کیلومتر دورتر از خانه خانواده اشتپانک در پراگ، در دهی کوچک در خاک لهستان در نقطه مرزی با چکسلواکی، همه این مرامنامه را میشناختند. آقای میهنیاک در ده ویتوف در سن هفتاد و چند سالگی هنوز هم به خوبی یادش میآید که هدف «اروپای آزاد» چه بود.
با اینکه این رادیو عملاً پس از فروپاشی کمونیسم در سال ۱۹۸۹ برنامهای برای لهستان پخش نمیکند، اما کسی نیست که نام آن را نشنیده باشد؛ پیر و جوان.
یکی از نوههای آقای میهنیاک دو سه سالی است که در دانشگاه مشغول تحصیل روزنامهنگاری است. «اروپای آزاد» امروز بخشی از مواد تحصیلی او را در بر میگیرد. اما بیش از ۲۰ سال پیش، در زمانی که پدربزرگش جوانتر بود، مقامهای رسمی «اروپای آزاد» را رادیوی سی آی ای خطاب میکردند و اگر کسی با آن همکاری میکرد یا از طریق آن نظرخود را میگفت به همکاری با «سازمان جاسوسی آمریکای امپریالیست» متهم میشد.
اما در خود رادیو گوناگونی آرا بیش از آن چیزی بود که حکومتهای کمونیستی تصور میکردند. در زمان تأسیس رادیو، مدیران بخشهای مختلف تلاش کردند تا جایی که میتوانند صداهای مختلفی را کنار هم قرار دهند. این شد که از سوسیالیستهای مخالف تا ملیگرایان دور هم جمع شدند.
رادیو در آمریکا به راه افتاد، اما برنامههای خود را برای مدتی طولانی از مونیخ در آلمان غربی پخش میکرد. «اروپای آزاد» از ادغام دو رادیو رادیو اروپای آزاد و رادیو آزادی (اسووبودا) شکل گرفت.
در حالی رادیو در مونیخ و آن هم به فاصله پنج سال پس از پایان جنگ جهانی دوم کار خود را آغاز کرد، که بسیاری از کارکنان آن از لهستانیها تا چکها، اسلواکها و یوگوسلاوها و مجارها تا چند سال پیش در گروههای زیرزمینی علیه آلمان مبارزه میکردند. کمتر کسی آن روزها فکر میکرد، روزی روزگاری رادیویی با نام آزادی از کشوری که زادگاهشان را اشغال کرده است، برای زادگاهشان برنامه پخش کند.
یان نوواک، اولین رئیس بخش لهستانی رادیو و یکی از چهرههای پرنفوذ اروپای آزاد:
هرکسی آزاد است نظر خود را بگوید، اما در باره سه چیز همه، همپیمان و همعقیده میمانیم: استقلال، دموکراسی و تمامیت ارضی.
از میان خاطرات نوشته شده کارکنان و رؤسای رادیو اروپای آزاد/رادیو آزادی همه جا چند نگرانی وجود دارد؛ امنیت جانی از ترس شوروی، امنیت شغلی از ترس پایان گرفتن بودجه رادیو و تعطیلی زودهنگام آن و البته ترس و نگرانی از امنیت کسانی که ممکن است به دلیل گفتوگو با رادیو مورد خشم و غضب کمونیستها قرار گیرند.
یان نوواک زمانی درهمان آغاز کار رادیو اروپای آزاد گفته بود: «هیچ برنامه بینظیر و فوقالعاده رادیویی، ارزش جان یک انسان را ندارد.» وی و همکارانش در بخشهای مختلف تلاش کردند بر سر قولهای خود بمانند. در نبود اینترنت و ماهواره، «اروپای آزاد» بخشی از مشهورترین رسواییهای سیاسی دولتهای کمونیستی را فاش کرد.
امروزه مشخص است که اکثریت شهروندان کشورهای بلوک شرق، شنوندگان پنهانی رادیو بودند. آقای اشتپانک به شوخی میگوید: حتی نمایندههای مجلس خلق هم برنامهها را گوش میدادند تا روز بعد حرفی برای گفتن داشته باشند.
البته بر رادیو انتقادهایی هم رفته است که یکی از مهمترین آنها به قیام مجارستان در سال ۱۹۵۶ باز میگردد. بخش مجارستانی «اروپای آزاد» متهم شد، با پخش اخبار نادقیق در مورد احتمال کمک ناتو یا آمریکا به معترضان، مردم را بیش از حد به خیابانها آورده و سرکوب خونین آنها را منجر شده است.
نوواک در یکی از کتاب خاطراتش «جنگ با واژگان» درباره دو کارکرد اصلی اروپای آزاد چنین مینویسد: باز ساختن احساس همبستگی اجتماعی و زنده نگه داشتن امید.
عمده کشورهای بلوک شرق تا زمان فروپاشی کمونیسم تحت پوشش برنامههای اروپای آزاد بودند، اما به فاصله چند سال پس از فروپاشی این برنامهها قطع شدند و سرویسهای اروپای شرقی و مرکزی جای خود را به کشورهای خاورمیانه و آسیای مرکزی دادند.
با این همه در برخی از کشورها مانند روسیه، هنوز برنامههای رادیو آزادی پخش میشود و در برخی از کشورها مانند کروواسی تا چند سال پیش، شهروندان میتوانستند مجلههای اروپای آزاد را از رادیوهای معمولی بشنوند.
خانم یوزفیچ در شهر ساحلی سنی در غرب کروواسی تا سه سال پیش هنوز مجلههای اروپای آزاد را گوش میداد. این بار اما به راحتی و بدون پارازیت. چون این مجلهها در لابهلای برنامههای کانالهای دیگر پخش میشد و نه کسی نگران نقادی آنها بود و نه بر روی آن پارازیت میانداخت.
اما خانم یوزفیچ هنوز یادش هست که پیدا کردن موج اروپای آزاد و شنیدن آن کار سخت و طاقتفرسایی بود.
شوروی از آغاز پخش برنامههای اروپای آزاد بر روی آن پارازیت میانداخت. تا سال ۱۹۸۸ این پارازیتها آنقدر قوی بودند که بلغارستان، چکوسلوواکی و لهستان را هم پوشش میدادند. در لهستان به کسی که برخی از دستگاههای پارازیتانداز را ساخته بود (شخصی با اسم مهندس شمیت) جایزه داده شد.
از دهه هفتاد کشورهایی غیر از شوروی نیز برای پارازیت انداختن روی برنامههای اروپای آزاد با یکدیگر همکاری میکردند. در همان دهه و در واقع پس از سرکوب بهار پراگ در سال ۶۸ بر روزنامهنگاران و روشنفکرانی که به اروپای آزاد پیوستند، افزوده شد. عملاً سانسور و سرکوب هم بر شنوندگان اروپای آزاد افزود، هم بر همکاران آن.
«اروپای آزاد» در تبلیغات رسمی یکی از دشمنان حکومتی محسوب میشد. لقبی که حاکمان به آن داده بودند «بوق امپریالیسم» بود. در برخی از پوسترهای طراحی شده حکومت کمونیستی لهستان علیه این رادیو، از جاسوسی و سرمایهداری تا ارتباط با لابیهای صیهونیستی به کارکنان رادیو نسبت داده شد.
با گذشت دههها از تشکیل این رادیو و سالها از فروپاشی کمونیسم، از آن پوسترها تقویمی درست شده است با عنوان: کمونیسم، پروپاگاندا، نوستالژی. از آن پوسترها، امروز تنها خاطراتی باقی مانده است که چه آقای اشتپانک میانسال در پراگ، پایتخت هزار رنگ چک، چه آقای میهنیاک سالخورده در ده کوهستانی ویتوف در لهستان و چه خانم یوزفیچ، مادر بزرگ پیر در شهر ساحلی سنی در کرواسی، به آن میخندند.
البته در زادگاه این سه تن و در ۱۰ کشوری که رادیو برای اولین بار برای آنها برنامه پخش کرد، کمتر کسی خبر دارد که «اروپای آزاد» هنوز زنده است.