حکومت ایدئولوژیک روحانیون در ایران مشروعیت خود را از دست داده است. این به آن معنا نیست که این رژیم در حال سرنگونی است بلکه به معنای ویران شدن ستونهایی است که این نظام تئوکراتیک از ابتدای حیات خود برآنها استوار بوده است.
فرید زکریا، روزنامه نگار و سردبیر نسخه بینالمللی هفتهنامه نیوزویک، در مقدمه مطلب تحلیلی خود که در شماره اخیر مجله نیوزویک، به نظریه ولایت فقیه اشاره میکند. نظریهای که جوهره نظام سیاسی است که به رهبری و ابتکار آیت الله خمینی ۳۰ سال پیش درایران بنا شد.
فرید زکریا با مروری بر حوادث پس از انتخابات در ایران، نتیجه میگیرد که آیت الله خامنه ای با دادن تمام وعدهها و استفاده از تمام راهکارهای موجود در این نظام، نتوانست اعتماد و آرامش معترضان را جلب کند.
حکومت اسلامی ایران که همواره مشروعیت خود را از دین و موقعیت بلا منازع ولی فقیه کسب میکند این بار در برابر اراده مردم عاجز مانده است. چون امروز در ایران –حداقل برای اکثریت مردم– مشروعیت نه محصول دین، که نتیجه رای مردم است و این به زبانی دیگر پایان مشروعیت این نظام است.
نویسنده یادآوری می کند که روحانیون حاکم بر ایران، بارها در برابر اراده و خواست ملت قرار گرفتهاند ولی در تمام موارد قبلی آنها توانستهاند یکپارچگی خود را حفظ کرده و از دل بحران بیرون بیایند. اما این بار به نظر میرسد در میان نیرومندترین چهرههای این نظام شکاف جدی ایجاد شده است؛ از جمله این اختلافها ـبه نوشته زکریاـ تلاش هاشمی رفسنجانی برای جلب نظر مراجع در برکناری احمدی نژاد و حتی نوعی مخالفت با آیت الله خامنه ای رهبر ایران است.
فرید زکریا ادامه می دهد که این بار نیز ممکن است جناحی از این حکومت بتواند خود را از مهلکه نجات دهد، ولی مسلما مشروعیت خود را از دست خواهد داد. تشدید سرکوب ممکن است جنبش مردم را به عقب براند ولی میلیونها نفر از مردم ایران دیگر به ایدئولوژی این حکومت و نظام ایدئولوژیک آن باور ندارند. و نباید فراموش کرد که به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران حکومت فعلی ایران نخواهد توانست صرفا با تکیه برقدرت نظامی به حایت خود ادامه دهد.
نویسنده با اشاره به دوران اصلاحات و پیروزی غیرمترقبه محمد خاتمی در مقام ریاست جمهوری در سال ۱۳۷۶ می نویسد که بحران مشروعیت نظام اسلامی از پیش از آن آغاز شد.
جناح حاکم در تمام این مدت کوشیده است برگزاری انتخابات را به شیوه ای مدیریت کند که همین دریچه کوچک برای انعکاس اراده سیاسی مردم تنگتر شود. نتیجه آن این شد که در رایگیری اخیر چنان رای بالائی نصیب آقای احمدی نژاد شد که جای هیچ تردیدی برای «پیروزی» او نگذارد و حتی آیت الله خامنه ای گفت چطور یازده میلیون رای میتواند تقلبی باشد.
بخش بعدی مطلب تحلیلی فرید زکریا به چگونگی سیاست آمریکا در قبال ایران اختصاص دارد . نویسنده با تایید روش برخورد باراک اوباما با این بحران، توصیه میکند که رهبران آمریکا بدون حمله مستقیم به دولت یا تهدید به دخالت در امور داخلی ایران باید با حرکات و خواستهای مردم ایران همدلی نشان دهد. در ایران حتی تودههای مردم نسبت به نیات دولتهای خارجی سوءظن دارند و آمریکا نباید برای سرکوب معترضان بهانه به دست حکومت ایران بدهد.
در تحلیل موضع جریانهای گوناگون در سیاست آمریکا نویسنده موضع نومحافظه کاران را به نقد کشیده که خواهان دخالت مستقیمتر آمریکا در این مسئله هستند. به اعتقاد فرید زکریا در دوران بروز بحران در اتحاد شوروی سابق نیز نومحافظه کاران از جورج بوش – رئیس جمهور وقت آمریکا – میخواستند که سياست کمک به سرنگونی دولتهای وابسته به مسکو را در پیش بگیرد. پاسخ جورج بوش در آن زمان – مثل نظر باراک اوباما در حال حاضر – این بود که هرگونه حمایت خارجی ممکن است وضعیت را در آن کشورها متشنجتر کند.
فرید زکریا البته از یک بخش از اظهار نظرهای باراک اوباما انتقاد میکند که گفته بود که برای آمریکا پیروزی احمدی نژاد یا موسوی تفاوتی ندارد، چون هر دو از سیاستهای بحرانآفرین حکومت ایران در منطقه دفاع میکنند. نویسنده معتقد است که موسوی و اصلاح طلبان به دنبال عادی کردن مناسبات ایران با جامعه بینالمللی هستند. همچنین او هشدار میدهد که نومحافظهکاران و تندروهای اسرائیل تمایل دارند که احمدی نژاد در قدرت بماند، چون از نظر آنها این گزینه برای انزوای ایران و تشدید فشارها بر آن کشور مناسبتتر است.
نویسنده تاکید میکند که رهبران آمریکا باید به شیوهای در مورد حوادث ایران اظهار نظر کنند که ضمن تجلیل از حرکات مردمی رژیم نتواند از آن بهرهبرداری کند. آنها به جای تحریک ناسیونالیسم نیرومند ایرانیان بايد آن را به سمت مقابله با حکومت سوق دهند.
فرید زکریا در پایان تحلیل خود که در مجله نیوزویک چاپ شده اشاره میکند که مسئله اصلی در این میان نه اظهارنظرهای باراک اوباما، بلکه اتفاقاتی است که داخل ایران میافتد. تضعیف و فروپاشی نظام اسلامی بر تمام جهان اسلام تاثیر خواهد گذاشت. با وجودی که ایران یک کشور شیعه است ولی پیروزی آیت الله خمینی در بنای یک نظام اسلامی، سی سال پیش موجب تقویت اسلامگرایی تندرو در سراسر منقطه شد. اکنون با فروپاشی پایههای این نظام ممکن است این تعادل در منطقه به کلی دگرگون شود.
فرید زکریا، روزنامه نگار و سردبیر نسخه بینالمللی هفتهنامه نیوزویک، در مقدمه مطلب تحلیلی خود که در شماره اخیر مجله نیوزویک، به نظریه ولایت فقیه اشاره میکند. نظریهای که جوهره نظام سیاسی است که به رهبری و ابتکار آیت الله خمینی ۳۰ سال پیش درایران بنا شد.
فرید زکریا با مروری بر حوادث پس از انتخابات در ایران، نتیجه میگیرد که آیت الله خامنه ای با دادن تمام وعدهها و استفاده از تمام راهکارهای موجود در این نظام، نتوانست اعتماد و آرامش معترضان را جلب کند.
حکومت اسلامی ایران که همواره مشروعیت خود را از دین و موقعیت بلا منازع ولی فقیه کسب میکند این بار در برابر اراده مردم عاجز مانده است. چون امروز در ایران –حداقل برای اکثریت مردم– مشروعیت نه محصول دین، که نتیجه رای مردم است و این به زبانی دیگر پایان مشروعیت این نظام است.
زکریا: حکومت اسلامی ایران که همواره مشروعیت خود را از دین و موقعیت بلا منازع ولی فقیه کسب میکند این بار در برابر اراده مردم عاجز مانده است. چون امروز در ایران –حداقل برای اکثریت مردم– مشروعیت نه محصول دین، که نتیجه رای مردم است و این به زبانی دیگر پایان مشروعیت این نظام است.
فرید زکریا ادامه می دهد که این بار نیز ممکن است جناحی از این حکومت بتواند خود را از مهلکه نجات دهد، ولی مسلما مشروعیت خود را از دست خواهد داد. تشدید سرکوب ممکن است جنبش مردم را به عقب براند ولی میلیونها نفر از مردم ایران دیگر به ایدئولوژی این حکومت و نظام ایدئولوژیک آن باور ندارند. و نباید فراموش کرد که به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران حکومت فعلی ایران نخواهد توانست صرفا با تکیه برقدرت نظامی به حایت خود ادامه دهد.
نویسنده با اشاره به دوران اصلاحات و پیروزی غیرمترقبه محمد خاتمی در مقام ریاست جمهوری در سال ۱۳۷۶ می نویسد که بحران مشروعیت نظام اسلامی از پیش از آن آغاز شد.
جناح حاکم در تمام این مدت کوشیده است برگزاری انتخابات را به شیوه ای مدیریت کند که همین دریچه کوچک برای انعکاس اراده سیاسی مردم تنگتر شود. نتیجه آن این شد که در رایگیری اخیر چنان رای بالائی نصیب آقای احمدی نژاد شد که جای هیچ تردیدی برای «پیروزی» او نگذارد و حتی آیت الله خامنه ای گفت چطور یازده میلیون رای میتواند تقلبی باشد.
بخش بعدی مطلب تحلیلی فرید زکریا به چگونگی سیاست آمریکا در قبال ایران اختصاص دارد . نویسنده با تایید روش برخورد باراک اوباما با این بحران، توصیه میکند که رهبران آمریکا بدون حمله مستقیم به دولت یا تهدید به دخالت در امور داخلی ایران باید با حرکات و خواستهای مردم ایران همدلی نشان دهد. در ایران حتی تودههای مردم نسبت به نیات دولتهای خارجی سوءظن دارند و آمریکا نباید برای سرکوب معترضان بهانه به دست حکومت ایران بدهد.
زکریا: نومحافظهکاران و تندروهای اسرائیل تمایل دارند که احمدی نژاد در قدرت بماند، چون از نظر آنها این گزینه برای انزوای ایران و تشدید فشارها بر آن کشور مناسبتتر است.
فرید زکریا البته از یک بخش از اظهار نظرهای باراک اوباما انتقاد میکند که گفته بود که برای آمریکا پیروزی احمدی نژاد یا موسوی تفاوتی ندارد، چون هر دو از سیاستهای بحرانآفرین حکومت ایران در منطقه دفاع میکنند. نویسنده معتقد است که موسوی و اصلاح طلبان به دنبال عادی کردن مناسبات ایران با جامعه بینالمللی هستند. همچنین او هشدار میدهد که نومحافظهکاران و تندروهای اسرائیل تمایل دارند که احمدی نژاد در قدرت بماند، چون از نظر آنها این گزینه برای انزوای ایران و تشدید فشارها بر آن کشور مناسبتتر است.
نویسنده تاکید میکند که رهبران آمریکا باید به شیوهای در مورد حوادث ایران اظهار نظر کنند که ضمن تجلیل از حرکات مردمی رژیم نتواند از آن بهرهبرداری کند. آنها به جای تحریک ناسیونالیسم نیرومند ایرانیان بايد آن را به سمت مقابله با حکومت سوق دهند.
فرید زکریا در پایان تحلیل خود که در مجله نیوزویک چاپ شده اشاره میکند که مسئله اصلی در این میان نه اظهارنظرهای باراک اوباما، بلکه اتفاقاتی است که داخل ایران میافتد. تضعیف و فروپاشی نظام اسلامی بر تمام جهان اسلام تاثیر خواهد گذاشت. با وجودی که ایران یک کشور شیعه است ولی پیروزی آیت الله خمینی در بنای یک نظام اسلامی، سی سال پیش موجب تقویت اسلامگرایی تندرو در سراسر منقطه شد. اکنون با فروپاشی پایههای این نظام ممکن است این تعادل در منطقه به کلی دگرگون شود.