ولی فقیه؛ «کشف» یا «نصب»؟ تحلیلی بر تازه‌ترین سخنان مجتبی ذوالنور

مجتبی ذوالنور

مجتبی ذوالنور، قائم مقام نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در سخنرانی‌ای در شهر قم گفته است که «در نظام اسلامی، ولایت ومشروعیت ولی فقیه ازسوی خداوند، پیامبر اسلام و معصومین است.»

مجتبی ذوالنور می‌افزاید: «اینگونه نیست که مردم به ولی فقیه مشروعیت بدهند تا هر زمان که بخواهند او را عزل کنند.»

او همچنین گفته است: « مردم زمینه اجرایی شدن ولایت فقیه را با انتخاب فقهای مجلس خبرگان فراهم می‌کنند واعضای مجلس خبرگان نیز ولی فقیه را نصب نمی‌کنند، بلکه او را کشف می‌کنند و اینگونه نیست که آنها هر زمان که بخواهند، می‌توانند ولی فقیه را عزل کنند.»

قائم مقام نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران همچنین این موضوع را که « ولی فقیه باید در چارچوب قانون مقید عمل کند»، اشتباه توصیف کرده است.

محمد جواد اکبرین، دین پژوه و تحلیلگر سیاسی در لبنان، درباره سخنان قائم مقام نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران به رادیو فردا می‌گوید:

سخنان آقای ذوالنور حرف جدیدی نیست. نظریه‌ای وجود دارد مبنی بر این که ولی فقیه را مجلس خبرگان رهبری کشف می‌کند نه نصب، اما این نظر قانون اساسی نیست و این حرف‌ها دقیقاً نقطه مقابل قانون اساسی است.

در قانون اساسی سخن از انتخاب ولی فقیه است و طبق قانون اساسی مجلس خبرگان ولی فقیه را نصب می‌کند و به همین دلیل می‌تواند او را عزل هم بکند چون در قانون عزل در برابر نصب قرار دارد.

«سخن آقای ذوالنور جایگاه قانونی ندارد و ظاهراً حاکمان متوجه شده‌اند که از طریق قانون نمی‌توانند آن طور که تمایل دارند خودکامگی خود را ارضا کنند و حکومت مطلق داشته باشند، لذا به نفی قانون روی آورده‌اند و حرف‌هایی می‌زنند که پایگاه قانونی ندارد.»

محمد جواد اکبرین
سخن آقای ذوالنور جایگاه قانونی ندارد و ظاهراً حاکمان متوجه شده‌اند که از طریق قانون نمی‌توانند آن طور که تمایل دارند خودکامگی خود را ارضا کنند و حکومت مطلق داشته باشند، لذا به نفی قانون روی آورده‌اند و حرف‌هایی می‌زنند که پایگاه قانونی ندارد.

اظهارات آقای ذوالنور تکرار سخنانی قدیمی‌ است برای شروع فصلی تازه که بتوانند با رفتاری فراقانونی به خواسته‌های خودشان برسند.

  • نکته دیگری که در سخنان آقای ذوالنور وجود دارد، این است که می‌گوید ولایت فقیه درچهارچوب قانون اساسی نمی‌گنجد. شما این مسئله را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، شاه از سوی مبارزان و منقدان به خودکامگی و استبداد متهم بود، اما قانون کشور ما در آن زمان قانون مشروطه بود و شاه برخلاف قانون مشروطه استبداد به خرج می‌داد و قانون مشروطه به شاه اجازه خودکامگی مطلق نمی‌داد.

در قانون اساسی ما هم اختیارات ولی فقیه فقط ۱۱ مورد است، یعنی بر اساس اصل ۵۷ ولایت مطلقه فقیه در این ۱۱ مورد است نه خارج از این موارد، به تعبیر دیگر ولایت مطلقه فقیه در چهارچوب قانون اساسی است.

اظهارات جدید آقای ذوالنور این هدف را دنبال می‌کند که باید خودشان را از قید قانون اساسی رها کنند. اگر بپذیرند که اختیارات ولی فقیه در چهارچوب قانون اساسی است، آن وقت نمی‌توانند به میل خود، خودکامگی به خرج دهند و هر تصمیمی‌ برای ملت بگیرند.

به همین دلیل به این گونه اظهارات روی می‌آورند که ولایت فقیه بالاتر از قانون اساسی است و این یعنی بی اهمیت شمردن رأی مردم.

بلاخره همین مردم به جمهوری اسلامی‌ شما و به قانون اساسی رأی دادند، چطور موقع دعوت مرم به رأی دادن «میزان رأی ملت است»، اما وقتی زمان پاسخگویی مسئولان فرا می‌رسد مسئولان فراتر از قانون هستند؟

اینها راه‌های فرار از قانون است، با این که قانون اساسی دست ولی فقیه را متاسفانه بسیار باز گذاشته و اگر بیش از ظرفیت یک انسان به او قدرت بدهی طبعاً فاسد می‌شود، اما باز هم به این مقدار قانع نیستند و می‌خواهند ولی فقیه را فراتر از قانون اساسی مطرح کنند.

مهندس موسوی و بسیاری از اصلاح طلبان به این نتیجه رسیده‌اند که راه تغییر شرایط کنونی کشور، تغییر قانون اساسی به نفع مردم و به ضرر قدرت مطلقه است.

  • فکر می‌کنید این گونه اظهارنظرها می‌تواند بر افکار عمومی‌ تاثیری داشته باشد و آنها را به قبول حیطه اختیارات ولی فقیه متقاعد کند؟

کسانی که سمپات‌های ولی فقیه محسوب می‌شوند و در استمرار قدرت مطلقه او و گستردگی اقتدار رهبری منفعت زیادی می‌برند، این حرف‌ها را پذیرفته و تکرار می‌کنند و در رسانه‌هایشان انتشار می‌دهند، اما توده اصلی مردم و متن جامعه ما مدت‌ها است که از پذیرش این حرف‌ها گذشته و در سایه این قدرت بی‌مهار آن قدر سختی و رنج کشیده است که هرگز این سخنان را تحمل نمی‌کند، به خصوص این که یک روحانی نظامی‌این حرف‌ها را بزند.