ونزوئلا راه حل بحران نفت ایران نیست

محمود احمدی نژاد (راست) و هوگو چاوز، رئیس جمهوری ونزوئلا

چند روز پس از ترک شرکت لوک اويل، غول نفتی روسيه از بازار انرژی ايران، خبرگزاری های نزديک به دولت از اعلام آمادگی يک گروه صنعتی متشکل از چند شرکت ونزوئلايی خبر دادند که قرار است در بخش های بالا دستی و پائين دستی صنعت نفت ايران در منطقه پارس جنوبی سرمايه گذاری کند. صنعت نفت و گاز ايران از جمله بخش های اقتصادی است که نقطه هدف تحريم ها قرار دارد و در سال های اخير و تشديد تحريم های بين المللی با محدوديت های بسياری روبرو شده است.

بر اساس اعلام مسئولان دولتی، اين صنعت برای حفظ وضعيت فعلی خود نيازمند جذب سرمايه ۲۰ تا ۳۰ ميليارد دلاری در سال است، که به دلايل مختلفی که مهم ترين آنها تحريم اعمال شده عليه ايران است، اين اتفاق روی نداده و صنعت نفت و گاز ايران در شرايط نامناسبی به سر می برد.



با توجه به سرمايه گذاری کشورهای دارای ميادين مشترک با ايران همچون قطر و عراق که به راحتی قادر به جذب سرمايه های خارجی و همکاری با شرکت های توانمند و بزرگ فعال در اين صنعت هستند، وضعيت بخش نفت و گاز ايران به شرايطی خطرناک نزديک می شود.

پيش از ترک لوک اويل روسيه از بازار ايران، شرکت های بزرگ غربی نيز مجبور به ترک اين بخش از اقتصاد ايران شده بودند. در سال ۲۰۰۸ با تصويب سومين قطعنامه تحريمی، شرکت بريتانيايی هلندی شل، ايمپکس ژاپن و استات اويل نروژ از ايران رفتند و يا افزايش سرمايه گذاری خود را متوقف کردند. شرکت فرانسوی توتال هم يک سال بعد اعلام کرد که سرمايه گذاری در ايران با ريسک سياسی همراه است.

از آن زمان تاکنون استراتژی دولت ايران جايگزين کردن اين شرکت ها با شرکت هايی از چين، روسيه، مالزی، ونزوئلا و حتی بلاروس بوده است، که به اعتقاد کارشناسان صنعت نفت و گاز، به دليل پايين بودن سطح دانش اين شرکت ها، سياست اتخاذ شده کمک شايانی به صنعت نفت و گاز ايران نکرده است.

هومن پيمانی، رئيس بخش امنيت انرژی و ژئوپوليتيک انستيتو مطالعات دانشگاه ملی سنگاپور در این باره در گفت و گویی با رادیو فردا شرکت کرده است.

آيا ورود شرکت هايی از ونزوئلا يا مالزی به بخش صنعت نفت و گاز ايران، می تواند به جبران عقب ماندگی های فنی و مالی صنعت نفت و گاز ايران کمک کند؟

هومن پيمانی: تا آنجا که مربوط به سرمايه گذاری باشد، بله. برای اينکه کشورهايی مثل ونزوئلا و مالزی به عنوان کشورهای صادر کننده نفت و گاز توانايی سرمايه گذاری دارند. البته توانايی سرمايه گذاری محدود در چارچوب امکانات مالی شان که در عمل قابل قياس با شرکت های بزرگ نفتی نيست.

ولی تا آنجا که مربوط به فن آوری می شود، به خصوص در مورد صنعت گاز و به ويژه در مورد ميدان های نفتی فلات قاره يعنی ميدان های دريايی کشوری مثل ونزوئلا و مالزی در اين زمينه ها بسيار عقب تر از کشورهای غربی هستند.

در نتيجه آن مقدار فن آوری که اينها دارند، جوابگوی نيازهای ايران نيست و به نظر من تا آنجا که مطرح است اين است که اين کشورها به عنوان سرمايه گذار بتوانند عمل کنند در کشوری مثل ايران، و ايران خودش از راه های ديگری فن آوری مورد نياز را به دست بياورد.

بخش صنعت نفت ايران گذشته از نيازهای مالی و سرمايه گذاری های خارجی نياز مبرم به فن آوری روز دنيا دارد، که البته برخی از اين فن آوری ها در اختيار شرکت های معدودی در دنيا است.

اما با توجه به اينکه شرکت های قدرتمند نفتی تمايل يا اجازه ورود به ايران ندارند، و کشورهای رقيب ايران در بهره برداری از ميادين مشترک پيشی گرفته اند، چه آينده ای را می توان برای بخش صنعت نفت و گاز ايران متصور بود؟

ايران به خصوص در سی سال گذشته در زمينه سرمايه گذاری در صنعت نفت و گاز بسيار بد عمل کرده است. يعنی حجم سرمايه گذاری در اين زمينه ها بسيار کم بوده که منجر به تخريب برخی از ميدان های نفتی در سطح کشور شده، به خاطر اينکه اين ميدان ها بايد به طور مرتب به آنها گاز تزريق شود و همينطور در ساير موارد نگهداری شوند که متاسفانه با کمبود سرمايه گذاری بخشی از اين ميدان ها اصولاً از عرصه عملياتی خارج شده است. از طرف ديگر حجم مورد نياز برای سرمايه گذاری در تمام صنعت نفت و گاز ايران بسيار بالا است و از عهده ايران بر نمی آيد. در نتيجه ایران نيازمند جذب سرمايه گذاری خارجی است.

این امر تا حدی نه زياد در حال جبران شدن است اما با توجه به حجم سرمايه مورد نياز در صنعت نفت و گاز ايران و عقب افتادگی صنعت نفت و گاز يعنی در زمينه فن آوری متاسفانه در آينده قابل پيش بينی در عرض ده يا پانزده سال آينده اين کشورها نمی توانند به ايران کمک زيادی کنند. مگر اينکه خود ايران بتواند فن آوری مورد نيازش را در داخل کشور به وجود بياورد. اين هم به نظر نمی آيد تا حد زيادی قابل عمل باشد.