«مادر ستار بهشتی خواستار قصاص قاتل است»

ستار بهشتی کارگر وبلاگ نویسی که در جریان بازداشت توسط نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران کشته شد.

وکیل ستار بهشتی کارگر وبلاگ نویسی که در جریان بازداشت توسط نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران کشته شد در گفت و گویی با خبرگزاری های داخلی ایران از احتمال ارسال نشدن پرونده موکلش به دادگاه ابراز نگرانی کرده، رادیو فردا دراین باره با گیتی پورفاضل وکیل خانواده آقای بهشتی در تهران گفت و گو کرده است:

«من متاسفانه پرونده را هنوز مطالعه نکرده‌ام چون در مرحله تحقيق است ولی تا آنجايی که با بازپرسی در ارتباط بودم و حتی در حضور خانواده موکلم شادروان ستار بهشتی کسی را آوردند و گفتند در اثر همين شکنجه‌ها و ضربه‌هايی که ايشان زده اين اتفاق افتاده و می‌خواستند که مادر ستار ايشان را عفو کند.

ولی زير بار نرفتند خانم بهشتی مصر هستند که قاتل بايد قصاص شود. البته تا زمانی‌ که من پرونده را مطالعه نکرده‌ام هنوز برايم يک ابهاماتی وجود دارد. ولی آنچه که من و خانواده ستار بهشتی مصر هستيم اين است که پرونده پس از تحقيقات لازم که انجام شد حتما به دادگاه ارسال شود.»

اشاره شده بود که اينها هفت نفر را بازداشت کردند.

بله. ولی در واقع سه نفر بازجو بودند و از بين آنها يک نفر را معرفی کردند. گفتند که ايشان مقصر اصلی بوده. که تا زمانی که دادگاه تشکيل نشود و دادگاه احراز نکند جرم را، من نمی‌توانم راجع به آن چيزی بگويم.

چطور از ميان اين سه نفر اشاره شده به اين که يک نفر بوده که دست داشته در قتل ستار بهشتی؟

به هر حال بايد يا آن ضربه آخر يا آن حرکتی که باعث اين ايست قلبی شده از طرف يک نفر انجام شده باشد و بين اين سه نفر يک نفر را معرفی کردند. اين شخص را آوردند و ايشان هم عز و التماس می‌کرد که بتواند عفو بگيرد که موفق نشد. و الان بازپرس بيشتر روی اين رضايتی که روی پرونده هست دارد پافشاری می‌کند...

کدام رضايت؟

دو روز بعد از اين که ستار را دفن کردند خانواده ايشان را به زور بردند دفترخانه و رضايت از مادر گرفتند که با آن رضايت پليس فتا را مبرا کردند از اتفاقی که افتاده. چون من متن خود رضايت‌نامه را نديده‌ام. به اين صورت که شنيدم از بازپرس که ايشان هيچ ادعايی ندارد نسبت به اين پرونده. البته من هم ادعا کردم که چون هنوز قاتل مشخص نشده بوده و حتما رضايت بايد در مورد آن شخص مجرم يا شخص قاتل باشد که بتواند تخفيفی در جرمش داده شود، بنابراين اين يک رضايت کلی است که ارزش قانونی ندارد.

ولی اين رضايت‌نامه داخل پرونده موجود است، پرونده‌ای که شما هنور نخوانديد؟

می‌گويند که داخل پرونده هست. ولی من نمی‌دانم. من هنوز نخوانده‌ام.

هويت اين شخص يا اسامی اين افراد هم مشخص شده؟

البته آنجا يک اسمی را بردند که من الان يادم نيست. ولی قيافه آن شخص يادم هست که کی بود. آورده بودند آنجا که طلب عفو می‌کرد. اسم آن يکی‌ها را هم نمی‌دانم. تا زمانی که بروم پرونده را بخوانم و ببينم از چه کسانی بازجويی شده و مشخصاتشان چه بوده و چه سمتی در پرونده داشتند.

دقيقا چه حرف‌هايی را می‌زد شخص ضارب؟

می‌گفت من اشتباه کردم. من خودم زن و بچه دارم. که البته من به او گفتم اين اشتباه تا کجا بايد ادامه پيدا کند و تا کی خانواده‌ها بايد فرزندانشان را از دست بدهند به خاطر اشتباهات شما؟ شما خودت می‌دانی که در اصول قانون اساسی ما به صراحت عنوان شده که هر نوع شکنجه برای گرفتن اقرار ممنوع است.

تفتيش عقايد ممنوع است. حتی اگر که آن مقام بالاتر از شما هم به شما دستور شکنجه بدهد شما نبايد اعمال کنی. در حالی که شما بهتان می‌گويند برو کلاه بيار، می‌رويد سر می‌آوريد. بازپرس شعبه يک آقای شهرياری خيلی دارند روی اين پرونده کار می‌کنند. نمی‌شود منکر اين شد که تحقيقات ايشان، بازجويی‌های ايشان و زحماتی که روی اين پرونده کشيده‌اند ناديده گرفته شود.

ولی به نظر من قوه قضاييه بايد در اين مورد يک مقدار استقلال بيشتری نشان دهد و کاملا روند پرونده را مثل پرونده‌های ديگر جنايی پيش ببرد و بفرستند به دادگاه تا مشخص شود که واقعا ارگان‌های ما و قوای ما اينها هر کدام بالاستقلال کارهای خودشان را انجام می‌دهند بدون اينکه زير سيطره کسی قرار بگيرند.