هنر يا صنعت سينما؟
اسکار و هاليوود تکليف شان روشن است؛ جايزه اسکار در خدمت صنعت سينماست، اما جشنواره کن، به عنوان مهمترين جشنواره سينمايی جهان، از ابتدا قرار بوده بر هنر سينما متمرکز شود و در ستايش آن باشد، اما طی سال ها با بزرگ و بزرگ تر شدن و رقابت جدی کمپانی ها برای فرستادن فيلم هايشان به اين جشنواره- که گفته می شود پذيرش فيلم در بخش رسمی جشنواره معادل يک ميليون دلار آگهی در نشريات جهانی است- معادلات را بسيار پيچيده کرده و ارزش و اعتبار صرفاً هنری جشنواره را مورد ترديد قرار می دهد، تا آنجا که غالب فيلم های انتخاب شده جشنواره توسط کمپانی های بزرگ فرانسوی به مانند ام کا دو، وايلد بانچ و ممنتو تهيه يا پخش شده اند، در نتيجه در شروع هر فيلم به راحتی می توان منتظر آرم يکی از اين سه کمپانی بزرگ بود!
بازار فيلم
تلاش برای فروش فيلم های ايرانی هم در اين بزرگ ترين بازار فيلم جهان ادامه دارد. مراکز دولتی فيلم های رسمی سينمای ايران را حمايت و عرضه می کنند و دو سه پخش کننده مستقل، سعی دارند نماينده فروش فيلم های مستقل تر سينمای ايران باشند.
اين که تا چه حد موفق اند، مشخص نيست و هيچ گاه آمار رسمی ای از فروش فيلم ها در بازاری چون کن ارائه نمی شود، اما بنياد فارابی به مانند هر سال، سالن های بسيار کوچک داخل کاخ جشنواره را اجاره کرده تا دوازده فيلم سينمای ايران را برای فروش در معرض ديد قرار دهد؛ دوازده فيلمی که چند و چون و دليل انتخاب شان مشخص نيست.
دکانی به نام سينما
اما بازی به همين جا ختم نمی شود: برخی از فيلمسازان و تهيه کنندگان ايرانی علاقه زيادی دارند که از قافله عقب نمانند، در نتيجه با کرايه يک سالن سينمای نامربوط به جشنواره در شهر کن، فيلم خود را به نمايش درمی آورند و مطبوعات داخل ايران پر می شود از خبرهای جعلی درباره حضور اين فيلم ها در «جشنواره کن»؛ رويه ناپسندی که برای چند سال متوالی در حال تکرار شدن است.
باران بی امان
يکی از جذابيت های جشنواره کن که رسانه های مختلف جهانی را به پوشش آن ترغيب می کند، فرش های قرمزی است که هر روز حداقل چند ستاره مشهور را در برابر علاقه مندان قرار می دهد. اين بار اما باران بی امانی که گاه از صبح تا شب به طور بسيار شديدی ادامه دارد، فرش های قرمز کن را به شکل چشمگيری خيس کرده و رفت و آمد مهمانان جشنواره و استقبال تماشاگران را تحت تاثير فراوان قرار داده است.
جلسات مطبوعاتی
در جلسات مطبوعاتی جشنواره کن، همه نوع مطبوعاتی را می توان پيدا کرد؛ از خبرنگاران تازه کاری که اسم فيلمسازان مشهور را هم برای اولين بار در زندگی شان می شنوند تا منتقدهای شناخته شده. در نتيجه سوالاتی که پرسيده می شود، به مانند بازی لاتاری است: از سوالات کاملاً بی ربط - تا حتی يک بار اظهار عشق به يک ستاره زن مشهور!- تا سوالات جدی و گاه چالشی.
اما متاسفانه سال به سال درصد سوالات جدی پائين تر می آيد و جلسات مطبوعاتی به نمايشگاهی بدل می شود که برخی مطبوعاتی ها از پرسيدن سوال در آن قصدی جز نوعی خودنمايی در برابر دوربين های بين المللی ندارند.
حضور پررنگ سينمای ايران
سينمای ايران حضور پررنگی در جشنواره امسال دارد؛هر چند نه به طور رسمی. در واقع سال هاست که جشنواره کن بر خلاف يک دهه قبل که روی بسيار خوشی به فيلم های فرستاده شده از سوی بنياد سينمايی فارابی نشان می داد، توجهی به فيلم هايی که از مراجع رسمی سينمای ايران ارسال می شوند، نمی کند، بلکه ترجيح می دهد فيلم های فيلمسازان ايرانی در خارج از کشور يا فيلم های ساخته شده ای در ايران که به شکلی با مشکل نمايش مواجه اند را انتخاب کند.
از سويی حضور خبرنگاران و منتقدان ايرانی هم چشمگير است: بيست و دو نفر از داخل ايران و هجده نفر از خارج از ايران، مجموعه ايرانی های مطبوعاتی جشنواره را تشکيل می دهد. به گفته مسئولان جشنواره ميزان تقاضا برای شرکت از داخل ايران به عنوان خبرنگار، چندين برابر کسانی است که درخواست شان مورد قبول جشنواره قرار گرفته است.
اسکار و هاليوود تکليف شان روشن است؛ جايزه اسکار در خدمت صنعت سينماست، اما جشنواره کن، به عنوان مهمترين جشنواره سينمايی جهان، از ابتدا قرار بوده بر هنر سينما متمرکز شود و در ستايش آن باشد، اما طی سال ها با بزرگ و بزرگ تر شدن و رقابت جدی کمپانی ها برای فرستادن فيلم هايشان به اين جشنواره- که گفته می شود پذيرش فيلم در بخش رسمی جشنواره معادل يک ميليون دلار آگهی در نشريات جهانی است- معادلات را بسيار پيچيده کرده و ارزش و اعتبار صرفاً هنری جشنواره را مورد ترديد قرار می دهد، تا آنجا که غالب فيلم های انتخاب شده جشنواره توسط کمپانی های بزرگ فرانسوی به مانند ام کا دو، وايلد بانچ و ممنتو تهيه يا پخش شده اند، در نتيجه در شروع هر فيلم به راحتی می توان منتظر آرم يکی از اين سه کمپانی بزرگ بود!
بازار فيلم
تلاش برای فروش فيلم های ايرانی هم در اين بزرگ ترين بازار فيلم جهان ادامه دارد. مراکز دولتی فيلم های رسمی سينمای ايران را حمايت و عرضه می کنند و دو سه پخش کننده مستقل، سعی دارند نماينده فروش فيلم های مستقل تر سينمای ايران باشند.
اين که تا چه حد موفق اند، مشخص نيست و هيچ گاه آمار رسمی ای از فروش فيلم ها در بازاری چون کن ارائه نمی شود، اما بنياد فارابی به مانند هر سال، سالن های بسيار کوچک داخل کاخ جشنواره را اجاره کرده تا دوازده فيلم سينمای ايران را برای فروش در معرض ديد قرار دهد؛ دوازده فيلمی که چند و چون و دليل انتخاب شان مشخص نيست.
دکانی به نام سينما
اما بازی به همين جا ختم نمی شود: برخی از فيلمسازان و تهيه کنندگان ايرانی علاقه زيادی دارند که از قافله عقب نمانند، در نتيجه با کرايه يک سالن سينمای نامربوط به جشنواره در شهر کن، فيلم خود را به نمايش درمی آورند و مطبوعات داخل ايران پر می شود از خبرهای جعلی درباره حضور اين فيلم ها در «جشنواره کن»؛ رويه ناپسندی که برای چند سال متوالی در حال تکرار شدن است.
باران بی امان
يکی از جذابيت های جشنواره کن که رسانه های مختلف جهانی را به پوشش آن ترغيب می کند، فرش های قرمزی است که هر روز حداقل چند ستاره مشهور را در برابر علاقه مندان قرار می دهد. اين بار اما باران بی امانی که گاه از صبح تا شب به طور بسيار شديدی ادامه دارد، فرش های قرمز کن را به شکل چشمگيری خيس کرده و رفت و آمد مهمانان جشنواره و استقبال تماشاگران را تحت تاثير فراوان قرار داده است.
جلسات مطبوعاتی
در جلسات مطبوعاتی جشنواره کن، همه نوع مطبوعاتی را می توان پيدا کرد؛ از خبرنگاران تازه کاری که اسم فيلمسازان مشهور را هم برای اولين بار در زندگی شان می شنوند تا منتقدهای شناخته شده. در نتيجه سوالاتی که پرسيده می شود، به مانند بازی لاتاری است: از سوالات کاملاً بی ربط - تا حتی يک بار اظهار عشق به يک ستاره زن مشهور!- تا سوالات جدی و گاه چالشی.
اما متاسفانه سال به سال درصد سوالات جدی پائين تر می آيد و جلسات مطبوعاتی به نمايشگاهی بدل می شود که برخی مطبوعاتی ها از پرسيدن سوال در آن قصدی جز نوعی خودنمايی در برابر دوربين های بين المللی ندارند.
حضور پررنگ سينمای ايران
سينمای ايران حضور پررنگی در جشنواره امسال دارد؛هر چند نه به طور رسمی. در واقع سال هاست که جشنواره کن بر خلاف يک دهه قبل که روی بسيار خوشی به فيلم های فرستاده شده از سوی بنياد سينمايی فارابی نشان می داد، توجهی به فيلم هايی که از مراجع رسمی سينمای ايران ارسال می شوند، نمی کند، بلکه ترجيح می دهد فيلم های فيلمسازان ايرانی در خارج از کشور يا فيلم های ساخته شده ای در ايران که به شکلی با مشکل نمايش مواجه اند را انتخاب کند.
از سويی حضور خبرنگاران و منتقدان ايرانی هم چشمگير است: بيست و دو نفر از داخل ايران و هجده نفر از خارج از ايران، مجموعه ايرانی های مطبوعاتی جشنواره را تشکيل می دهد. به گفته مسئولان جشنواره ميزان تقاضا برای شرکت از داخل ايران به عنوان خبرنگار، چندين برابر کسانی است که درخواست شان مورد قبول جشنواره قرار گرفته است.