رايان کراکر يکی از با تجربه ترين ديپلمات های آمريکايی در امور خاورميانه است. وی در کشورهای افغانستان، عراق، لبنان، سوريه ، کويت و پاکستان در مقام سفير آمريکا انجام وظيفه کرده است. در جريان اين دو ماموريت اخير آقای کراکر در مواردی با مقامات ايرانی در تماس بوده و مديريت همکاری هايی را که بين دو کشور صورت گرفته ، برعهده داشته است.
Your browser doesn’t support HTML5
هفته گذشته هيئت نمايندگی دولت ايران در سازمان ملل متحد، رايان کراکر را برای انجام ديداری دعوت کرد. او در اين ديدار با تعدادی از مقامات ارشد ايرانی گفتگو کرده است. چنين ملاقات هايی همزمان با گفتگوهای رسمی اخير بين مقامات دو کشور اهميت خاصی دارد.
« رايان کروکر » در حال حاضر مدير بخش مطالعات سياسی و حکومتگری در دانشگاه تگزاس واز اعضای هيئت امنای رسانه های برون مرزی آمريکاست. متن زير مصاحبه راديو اروپای آزاد/ راديو آزادی با آقای کراکر پس از ديدار وی از دفتر نمايندگی دولت ايران در سازمان ملل متحد است:
روزهای اخير را می توان هفته ايران در سازمان ملل متحد ناميد. سخنرانی های روسای جمهور ايران و آمريکا در مجمع عمومی سازمان ملل متحد جزو مهمترين رويدادهای اين اجلاس بود. در همان روزها وزرای خارجه دو کشور نيز در چهارچوب مذاکرات هسته ای ديدار کردند. به نظر شما بحران هسته ای ايران و مذاکرات مربوط به آن اکنون در چه وضعيتی است؟
رايان کراکر: به اعتقاد من از نظر نشان دادن يا برجسته کردن تغييرات احتمالی در رابطه با حکومت ايران هفته خوبی بود. اکنون بايد منتظر شد و ديد که آيا اين احتمال ها جنبه عملی پيدا می کنند يا نه. برخی از صاحبنظران عملکرد و سخنان رييس جمهور ايران را صرفا ژست هايی برای تعديل و تلطيف فضای مناسبات دو کشور ارزيابی کرده اند. ولی به اعتقاد من فراتر از اين حرف ها است. ولی در عين حال رييس جمهور ايران تعهد عملی خاصی را نيز مطرح نکرد. به اعتقاد من فضای موجود برای پيشرفت و موفقيت بهترين شرايطی است که تاکنون من شاهد آن بوده ام.
ولی آلان آمريکا به اقدامات عملی از سوی ايران نياز دارد و آقای روحانی بايد تعهد خود برای ارائه تضمين های لازم به جامعه بين المللی در مورد صلح آميز بودن برنامه های هسته ای ايران را عملی و اثبات کند.
اين اقدامات بايد کاملا مشخص باشند. با توجه به بدبينی و ترديدهايی که درگذشته به وجود آمده اين کار مستلزم مذاکرات جدی و دشواری است. من در نيويورک از مقامات ايرانی شنيدم که آنها پيشنهاداتی را در مذاکرات آتی مطرح خواهند کرد که به نگرانی های غرب در مورد برنامه های هسته ای ايران پاسخ خواهد داد. بايد ديد که آيا آنها واقعا چنين کاری خواهند کرد يا نه. در هر حال اين يک آغاز خوبی است ولی فراموش نکنيم که فقط يک آغاز است.
آقای روحانی در روزهای اخير گفت اميدوار است که طی « سه تا شش ماه آينده» در مورد برنامه های هسته ای ايران با قدرت های جهانی به توافق برسد. در عين گفته است که برای پيشبرد اين مذاکرات از سوی آيت الله خامنه ای رهبر ايران اختيارات کامل دارد. به نظر شما چه چيزی باعث شده که حکومت ايران به اين شکل مواضع خود را تغيير دهد؟
من در نيويورک از مقامات ايرانی شنيدم که آنها پيشنهاداتی را در مذاکرات آتی مطرح خواهند کرد که به نگرانی های غرب در مورد برنامه های هسته ای ايران پاسخ خواهد داد.رایان کراکر
اين اقدامات بايد کاملا مشخص باشند. با توجه به بدبينی و ترديدهايی که درگذشته به وجود آمده اين کار مستلزم مذاکرات جدی و دشواری است. من در نيويورک از مقامات ايرانی شنيدم که آنها پيشنهاداتی را در مذاکرات آتی مطرح خواهند کرد که به نگرانی های غرب در مورد برنامه های هسته ای ايران پاسخ خواهد داد. بايد ديد که آيا آنها واقعا چنين کاری خواهند کرد يا نه. در هر حال اين يک آغاز خوبی است ولی فراموش نکنيم که فقط يک آغاز است.
آقای روحانی در روزهای اخير گفت اميدوار است که طی « سه تا شش ماه آينده» در مورد برنامه های هسته ای ايران با قدرت های جهانی به توافق برسد. در عين گفته است که برای پيشبرد اين مذاکرات از سوی آيت الله خامنه ای رهبر ايران اختيارات کامل دارد. به نظر شما چه چيزی باعث شده که حکومت ايران به اين شکل مواضع خود را تغيير دهد؟
همانطور که آقای روحانی و آقای ظريف تاکنون چند بار به اين نکته اشاره کرده اند مسيری که هشت سال گذشته در اين مذاکرات طی شده نه برای جامعه بين المللی و نه برای ايران مفيد و مثبت بوده است. آقای روحانی در يکی از سخنان خود چيزی شبيه به اين گفت که « هيچکدام از ما نمی تواند بگويد که به نسبت هشت سال پيش در موضع و موقعيت بهتری قرار دارد. بنابراين زمان آن فرا رسيده که برخورد جديدی را شروع کنيم و از نتيجه صفر بر صفر فاصله گرفته و به سوی برد برای هر دو طرف حرکت کنيم.»
آنطور که من از سخنان طرف های ايرانی فهميده ام از نظر آنها چنين موقعيت جديدی به اين معنا است که جامعه بين المللی مطمئن شود ايران صاحب سلاح هسته ای نخواهد شد و در مقابل ايران بتواند برنامه های صلح آميز توليد انرژی هسته ای خود و غنی سازی اورانيوم در چهارچوب مقررات آژانس بين المللی انرژی اتمی را ادامه دهد.
شما اخيرا در مصاحبه ای با مجله «نيويورکر» مطالبی را بيان کرده ايد که نشان می دهد گويا پس از حملات تروريستی يازدهم سپتامبر و در مورد مسائلی که به حمله نظامی به عراق و افغانستان مربوط می شد يک نوع مذاکرات پنهانی بين مقامات ايرانی و آمريکايی جريان داشته است. فکر می کنيد که درماههای اخير برای تسهيل و تدارک ملاقات هايی که در سازمان ملل متحد صورت گرفت چقدر گفتگوهای پنهانی و غيرمستقيم بين دو طرف انجام شده است؟
اجازه بديد که ابتدا من يک موضوعی را کاملا مشخص کنم. گفتگوهای من با مقامات ايرانی در رابطه با افغانستان و سپس عراق در سالهايی که من سفير بودم به هيچ وجه پنهانی صورت نگرفته اند. همه آن موارد گفتگوهای رسمی و کاملا مورد تاييد و با اطلاع مقامات ارشد بوده اند، هر چند به قول معروف بی سرو صدا انجام شد. ولی اگر خوب دقت کنيد می بينيد که در مواردی حتی رسانه ها به وجود چنين گفتگوهايی اشاره می کردند.
اما رسانه ها هيچگاه روی اين مذاکرات تمرکز ويژه ای نکرده و برای آنها موضوع خبری بزرگ و مهمی نبود. من می خواهم اين موضوع برای همه کاملا صريح و روشن باشد که هيچيک از اين مذاکرات پنهانی و يا خارج از کانال ها و شيوه های رسمی صورت نگرفته اند.
اما رسانه ها هيچگاه روی اين مذاکرات تمرکز ويژه ای نکرده و برای آنها موضوع خبری بزرگ و مهمی نبود. من می خواهم اين موضوع برای همه کاملا صريح و روشن باشد که هيچيک از اين مذاکرات پنهانی و يا خارج از کانال ها و شيوه های رسمی صورت نگرفته اند.
به نظر من برای تدارک مذاکرات هسته ای اخير با شرکت وزرای خارجه ايران و آمريکا نيز حتما گفتگوهای بی سرو صدايی انجام شده است. فراموش نکنيم که اين اولين باری است که ديداری در سطح وزرای خارجه دو کشور صورت می گيرد و مسلما قبل از آن گفتگوهايی صورت گرفته است.
ولی جوهر مسئله تقريبا علنی بوده چون با ارسال نامه هايی بين روسای جمهور دو کشور شروع شد که جنبه علنی داشت. چنين روشی در عرف ديپلماتيک به معنای تماس مستقيم بين دو مقام است هر چند ضرورتا نمی توان آن را مذاکره ای مشخص تلقی کرد.
به نظر شما در حال حاضر در مورد بحران سوريه بين ايران و آمريکا چقدر « گفتگوهای بی سرو صدا» جريان دارد؟
من اطلاع مستقيمی از اين موضوع ندارم. در گفتگوهايی که من در نيويورک با مقامات ايرانی داشتم آنها به موضوع سوريه هم پرداختند و از ضرورت اقدام مشترک و همکاری جامعه بين المللی برای پايان دادن به اين جنگ حرف می زدند. در عين حال موضع ايرانی های در مورد به کارگيری سلاح های شيميايی کاملا صريح و مشخص بود. آنها در جنگ با عراق خود قربانی اين نوع تسليحات بوده و کاملا با آن مخالف هستند.
به اعتقاد من حکومت ايران به شکل مستقيم و غيرمستقيم در قطعنامه ای که شورای امنيت سازمان ملل متحد در مورد جمع آوری و خلع سلاح شيميايی سوريه تصويب کرده است دخالت داشته و اگر اين حدس من درست باشد چنين دخالتی از سوی ايران يک پيام و علامت مثبت است.رایان کراکر
به اعتقاد من حکومت ايران به شکل مستقيم و غيرمستقيم در قطعنامه ای که شورای امنيت سازمان ملل متحد در مورد جمع آوری و خلع سلاح شيميايی سوريه تصويب کرده است دخالت داشته و اگر اين حدس من درست باشد چنين دخالتی از سوی ايران يک پيام و علامت مثبت است.
به نظر شما يک حدی از تعديل و يا عادی سازی روابط ايران و آمريکا روی وضعيت منطقه به طور کلی و روی وضعيت عراق و افغانستان چه تاثيری خواهد داشت؟
به نظر من در عراق و افغانستان، کشورهايی که من به عنوان سفير انجام وظيفه کرده ام، به شدت از يک چنين تغييری استقبال خواهد شد. رهبران عراق همواره اين احساس را دارند که به نوعی بين منازعات ايران و آمريکا گرفتار شده اند. البته جای ترديد نيست که عراق هم تاريخچه مشکلات خاص خود را با ايران دارد و برای آنها ايران چه مثبت و چه منفی يک همسايه مهم و تاثير گذار است. من کاملا مطمئن هستم و اين را درگذشته بارها از زبان مقامات عراقی شنيده ام که حدی از بهبود در مناسبات ايران و آمريکا از دردسرهای آنان خواهد کاست.
در مورد افغانستان هم تقريبا همين حالت صادق است. مقامات حکومت افغانستان از گفتگوهايی که ما با مقامات ايرانی در مورد تحولات سياسی و ثبات در آن کشور انجام داديم خيلی استقبال کردند.
اما فکر می کنم که برخی ديگر از کشورهای منطقه از بهبود مناسبات ايران و آمريکا نگران خواهند شد. بنابراين اگر تحول مهمی در اين مناسبات اتفاق بيافتد آمريکا وظيفه دشواری خواهد داشت تا به همه اين کشورها نشان دهد که تفاهم بين تهران و واشنگتن به نفع ثبات کلی منطقه است و نه بخشی از يک ائتلاف جديد که اسرائيل، اعراب و يا ديگران به خاطر آن احساس نگرانی کنند.