صادرات نفت «اعتياد» نيست!

اظهارات شگفت انگيز رهبر جمهوری اسلامی در انتقاد از آنچه «اعتياد به صادرات نفت» ناميده، پيش آگهی تشديد رياضت های اقتصادی بمنظور مقابله با عوارض شکست ديپلماسی اتمی و ناکامی در عرصه مناسبت خارجی است.

ادامه وضع موجود تنها ميتواند به تحليل بيشتر توانايی های ايران منجر شود. جمهوری اسلامی درس های جنگ سرد و تاريخ ظهور و سقوط اتحاد شوروی را فراموش کرده است.

دليل عمده فروپاشی اتحاد شوروی سابق، که بيش از چهار دهه يکی از دو محور جهان دو قطبی بشمار ميرفت، پيشی گرفتن نيازهای امپراطوری از توانايی های آن بود. دلايل ديگر را ميتوان در طرحهای راهبردی غرب برای تحليل بردن تدريجی شوروی طی دوران جنگ سرد جستجو کرد.

در ابتدای دهه هفتاد ريچارد نيکسون، سی و هفتمين رييس جمهوری آمريکا و يکی از طراحان اصلی سياست های راهبردی غرب در دوران جنگ سرد که در سال ۱۹۶۹ جانشين ليندون جانسون شد، اظهار داشت: «جنگ جهانی سوم بلا فاصله بعد از پايان جنگ دوم جهانی آغاز شده و اتحاد شوروی در تمام جبهه ها در حال پيشرفت است!»

در انتهای دهه هشتاد رونالد ريگان چهلمين رييس جمهور آمريکا که پيشتر سقوط کمونيسم را پيشبينی کرده بود، پايان جنگ سرد و شکست اتحاد شوری را جشن گرفت. سقوط اتحاد شوروی که رويداد شگفت انگيز قرن نام گرفت به هيچ وجه تصادفی نبود.

طی چهار دهه دوران جنگ سرد، جهان غرب گسترش دامنه نفوذ اتحاد شوروی در شرق اروپا، جنوب آمريکا و قاره آفريقا را به ظاهر مورد انتقاد قرار ميداد و در باطن از روند افزايش تعهدات آن کشور راضی بود. در انتهای دهه هشتاد اتحاد شوروی نه در نتيجه جنگ گرم و شکست خارجی، که به دليل گسترش تعهدات و ناتوانی تحميلی از درون پاشيد.

تعهدات و منابع

جمهوری اسلامی ايران در اندازه هايی کوچکتر و منابع و امکانات محدودتر از اتحاد شوروی سابق، در چالش با غرب مسير تجربه های ناموفق امپراطوری ساقط شده را در پيش گرفته است.

ايجاد حلقه های سست ارتباط در آفريقا و آمريکای لاتين با استفاده از درآمدهای ناشی از صادرات نفت، بدون در نظر گرفتن پيش شرطهای اساسی، منجمله داشتن طبيعت اقتصاد مکمل، نزديکی راه، قرابت های فرهنگی و زبانی با کشور های طرف مراوده، از جمله اشتباهاتی است که بجای افزايش نفوذ واقعی به افزايش تعهدات و در نتيجه تحليل بنيه و تضعيف جمهوری اسلامی منجر شده است.

بی تکليفی جمهوری اسلامی در رابطه با رويداد های يک ماه گذشته در دو کشور تاجيکستان و ميانمار نشان داد که تهران حتی از تعقيب تحولات روز و اتخاذ سياستهای هماهنگ و متناسب در مناطق نزديک بخود نيز بازمانده است چه رسد به اداره حلقه های نفوذ در مناطق دور.

قرارگرفتن بدون قيد و شرط تهران در کنار رژيم حاکم بر سوريه نمونه ديگری است از حرکت چشم بسته و انعطاف ناپذير جمهوری اسلامی در مسير هايی که تنها به افزايش تعهدات و کاهش بنيه و امکانات آن منجر خواهد شد.

خودداری از قبول خواسته های پايه جامعه جهانی طی مذاکرات اتمی شش ماه گذشته که عليرغم ۵ دور ديدارهای متوالی در استانبول، بغداد و مسکو سرانجام به بن بست رسيد، نشانه ديگری است از اصرار تهران به ادامه سياستهای چالشی، بدون ارزيابی درست از توان باقی مانده خود.

حرکت به سمت و سوی اقتصاد بدون صادرات نفت، ضلع سوم مثلث فرسايشی چالش در مناسبات خارجی و پيگيری پرهزينه و کم بار برنامه های اتمی جمهوری اسلامی است.

اقتصاد بدون صادرات نفت

مناسبت خارجی ايران طی هفت سال گذشته يک گام به جلو و چند گام به عقب بر داشته. در نتيجه، جمهوری اسلامی امکان حفظ و توسعه مناسبات عادی با اروپا را از دست داده است.

مناسبات سنتی جمهوری اسلامی با روسيه اينک به روابط انتقادی دو طرف و حتی طرح دعوا در محاکم حقوقی بر سر غرامت جنگ و تاوان لغو تعهد فروش سامانه موشکی تبديل شده است.

حمايت جمهوری اسلامی از اسد مناسبات حياتی ايران با کشور ترکيه، و مخالفت جمهوری اسلامی با دولت بحرين مناسبات با عربستان را تحتالشعاع کامل قرار داده است.

پيگيری برنامه های توسعه اتمی جمهوری اسلامی که جامعه جهانی آنرا مشکوک می خواند، پيش از رسيدن به هريک از هدفهای اعلام شده و يا اعلام نشده، هزينه هايی را به کشور تحميل کرده که نه توجيه عقلی و نه توان تحمل آنها متصور است.

تحمل کاهش ۴۰ ميليارد دلار درآمد سالانه ناشی از صادرات نفت، که تاوان مستقيم برنامه های اتمی جمهوری اسلامی است، از توان اقتصاد های بزرگ جهان نيز خارج است.

طرحهای توسعه اتمی ايران که جمهوری اسلامی مدعی است بمنظور توليد سوخت هسته ای، صرفه جويی در مصرف سوخت فسيلی و توسعه صادرات نفت پيگيری ميشود تاکنون از عهده توليد سوخت کافی برای تامين مصرف يک روستا ی کوچک نيز بر نيامده است.

در حالی که با سرمايه گذاری ۴۰ ميليارد دلار دارايی از دست رفته ناشی از کاهش صادرات نفت، علاوه بر ايجاد دهها هزار فرصت شغلی، امکان ساختن ۴۰ کارخانه برق گازی با ظرفيت هر واحد ۱۰۰۰ مگاوات و نزديک به دو برابر ساختن ظرفيت کنونی توليد برق ايران فراهم ميشد!

توصيه «ترک اعتياد صادرات نفت» از اين واقعيت غافل است که بيش از ۳۳ در صد از منابع نفت و ۴۰ در صد از ذخاير گاز طبيعی ايران در منابع مشترک با همسايگان قرار گرفته اند.

مفهوم بستن چاههای نفت و خودداری از صادرات نفت خام که رييس جمهور و رهبر جمهوری اسلامی طی روزهای اخير توصيه کرده اند، محروم ساختن مردم ايران از ثروت ملی متعلق بخود، و ريختن اين ثروت به دامان کشور های همسايه است!

مفهوم ديگر مسدود ساختن ( اجباری و يا اختياری) چاههای نفت، کمک مستقيم به اجرای سياست اعلام شده دولت آمريکا است که از سال ۱۹۹۵ تا کنون با هدف محروم ساختن جمهوری اسلامی از درآمدهای نفت تعقيب شده است.

نتيجه قطع صادرات نفت فقير تر شدن اجتناب ناپذير مردم و تحليل رفتن توان حاکميت است.

جمهوری اسلامی اينک در همان مسيری قرار گرفته که اتحاد جماهير شوروی سابق در نيمه دهه هشتاد قرار داشت. در آن دوران اقتصاد اتحاد شوروی از رکود توليد و بحران ناشی از تحمل هزينه ها رنج ميبرد.

اتحاد شوروی در حالی از درون پاشيد که همچنان بزرگترين زرادخانه اتمی و موشکی جهان را در اختيار داشت. اتحاد شوروی پس از سقوط، به ۱۵ جمهوری مستقل تقسيم شد. اتحاد شوری پيش از سقوط و طی دوران جنگ سرد تحليل رفته بود.