از روز نخست اعتراضات پس از انتخابات رياست جمهوری، مدعای رسانههای دولتی آن بود که تنها چند صد نفر برای اعتراضات به خيابانها آمدند.
اين ارقام در رسانه های رسمی به تدريج به هزاران و دهها هزار و سيصد هزار و سه ميليون ارتقا يافتند. مقامات حکومت از همان ابتدا حضور خبرنگاران مستقل خارجی در اعتراضات را ممنوع کردند و خبرنگاران مستقل داخلی را به بند کشيدند يا تهديد کردند تا دروغها و صحنه سازیهای رسمی به آزمون گذاشته نشوند.
اما فعالان جنبش و نيز خبرنگاران و عکاسان مستقل به وظيفهی حرفهای خود عمل کرده و حجم و گسترهی اعتراضات را منعکس کردند. در اين ميان فيلم و عکس موثر ترين مواد رسانهای جهت نمايش رخدادها بودهاند. آنچه در سطح خيابانها گذشت تا حد زيادی توسط دوربينهای معترضان ثبت و در رسانههای مستقل و غير دولتی عرضه شدهاند.
فيلمهای خبری گوشیهای تلفن همراه
صدها فيلم مستند از وقايع و رخدادهای اعتراضات پس از انتخابات با گوشیهای تلفن همراه گرفته شد که با توجه به موقعيت و مخاطرات مربوطه و حس و هيجان دخيل در آنها هر کدام يک اثر ماندگار به شمار می آيند. اين آثار بخش مهمی از تاريخ کشور و تاريخ جنبشهای اجتماعی ايران را ثبت کردهاند. اين فيلمها فضای شبکههای مجازی و خبری اينترنتی را پس از هر تظاهرات اشغال کرده و از اين مجرا به شبکههای تلويزيونی راه يافتند. با توجه به ممنوعيت حضور خبرنگاران خارجی در ايران در دورهی اعتراضات خيابانی، تنها پنجرهی مردم دنيا به وقايع ايران همين فيلمهای گرفته شده با گوشیهای تلفن همراه بودند.
فيلمهای گرفته شده، پديدهی شهروند- خبرنگار را در عرصهی سياسی و رسانهای ايران به نمايش گذاشتند. اين فيلمها تقريبا عموم زوايای مورد توجه از يک رخداد را در کنار هم بيان می کردند.
به عنوان مثال، می توان راهپيمايی مهندسی شدهی ۲۲ بهمن ۱۳۸۸ را با قرار دادن تعدادی از اين فيلمها حتی بدون دسترسی به تصوير ماهوارهای از گوگل باز سازی کرد: فيلمهای تغيير سطلهای زباله از پلاستيکی به فلزی و نصب بلندگوها در سراسر مسير راهپيمايی در شبهای پيش از مراسم، فيلم کاروان مينی بوسها و اتوبوسها در جادههای منتهی به تهران در روز مراسم، حمله با گاز اشک آور به کروبی و همراهان در صادقيه، فيلمی از محوطهی دور ميدان آزادی که تقريبا خالی است، فيلمی از آوردن خوراکی و نوشيدنی توسط وسائط نقليه به حاشيهی مراسم، فيلم توزيع خوراکیها و نوشيدنیها در چادرهای صلواتی، فيلمهای گرد هم آمدن مردم در خيابان های حول و حوش مسير راهپيمايی و پاسخ دادن به شعارهای رسمی با شعارهای متفاوت، فيلم حملهی پليس به سبزها برای پراکندن آنها، و فيلمهای متفاوت از رژهی نيروهای نظامی و انتظامی در مسيرهای راهپيمايی و خيابان های اطراف.
اين فيلمها در کنار هم فضای امنيتی تهران و انتخابات مهندسی شده و تظاهرات برنامه ريزی شده توسط دولت را به همهی ناظران نمايش می دهند. بدين ترتيب، عناصر جنبش سبز بدون هماهنگی و تنها به عنوان شهروندانی مسئول نحوهی برنامه ريزی و ادارهی مراسم را با فيلمهای خود به خوبی منعکس کردند.
عکس
همچنين هزاران عکس لحظات حساس حرکت مردم را به قاب تصوير در آوردند که مجموعههايی از آنها به صورت اسلايد همراه با ترانهها و سرودهای مربوط به جنبش در يوتيوب به نمايش در آمدهاند. بسياری از آنها نيز به سايتهای خبری و روزنامهها فرستاده شده و صفحات آنها را پر کردند.
گرچه عکاسان خطريذير همانند فعالان سياسی و روزنامه نگاران هزينهی زيادی برای اين کار خود پرداختهاند و ماه ها در زندان به سر بردهاند اما آثار آنها در مهم ترين روزنامهها و نشريات خبری دنيا مشاهده شدهاند. عکاسان تيز بين خبرگزاریهای داخلی که به دادگاههای نمايشی راه يافتند با ثبت حرکات و حالات زندانيان بسياری از ادعاهای رژيم در برخورد با زندانيان را به قضاوت عمومی گذاشتند. برخی از عکسهای عکاسان داخلی و خارجی از تحولات جنبش سبز در مسابقات جهانی عکس به موفقيتهايی دست يافتند.
پويانمايی
فيلمهای پويا نمايی با مضامين مربوط به جنبش سبز نيز توليد شده و به سايتهای خبری راه يافتهاند، مثل پويا نمايی حضور احمدی نژاد در مناظرهی انتخاباتی تک نفره (اثر افشين سبوکی). اين فيلم به نمايش آمادگی مجری برای خود کشی و عرق ريزی وی و خاموش شدن هالهنور در پايان پس از دروغ های احمدی نژاد می پردازد. پويا نمايی ديگر"مردم سبز ايران" اثر «عليرضا گرين» (احتمالا اسم مستعار) است. اين اثر الهام گرفته شده از جمله معروف گاندی، رهبر جنبش استقلال هند است که می گويد "ابتدا شما را ناديده می گيرند بعد به شما می خندند بعد با شما مبارزه می کنند بعد پيروز می شويد."
انيميشن "مردم سبز ايران"
پويانمايی ديگر "نقاشیهای جنبش سبز" اثر سهيل توکلی است. اين اثر مجموعهای از نقاشیهای کامپيوتری را که بيانگر مراحل و رويدادهای جنبش و نيز دژخيمیهای رژيم هستند پشت سر هم گذاشته و روايتی تصويری از جنبش ارائه می کند. توکلی سه قسمت از اين پويانمايی ها را که نوعی نقالی جنبش سبز است عرضه کرده است. قسمت سوم، ايرانِ پس از پيروزی جنبش سبز را به تصوير می کشد، يعنی زمانی که ولايت فقيه به موزه می پيوندند و کودکان دختر و پسر در مدارس در کنار يکديگر به تحصيل مشغول هستند.
يار دبستانی من که به مهم ترين سرود جنبش سبز تبديل شد دست مايهی ساختن يک پويا نمايی با موسيقی فريد شفيعی نوری و گروه تهرانسرس به کارگردانی سايمون امپل واقع شد. استفاده از پس زمينههای قرمز و سياه در قابهای متوالی تصوير به خوبی فضای خشونت بار جامعه را القا می کند. نقطهی درخشان اين اثر نمايش پی بردن يار دبستانی بودن خشونت گر و معترض در سرکوبهای خيابانی است.
مستند
غير از فيلمها و عکسهای خبری و علی رغم ممنوعيت استفاده از دوربينهای حرفه ای، چندين مستند از اعتراضات ساخته شده است. يک نمونه "روزهای سبز" حنا مخملباف است که در جشنواره ونيز به نمايش در آمد. مستند ديگر "خون سبز" اثر محمد آزاد فکر است که با استفاده از فيلمهای خبری مربوط به انتخابات مشکلات و امور عير عادی در اين انتخابات را به نمايش می گذارد.
فيلمهای مستند رضا علامه زاده که پس از اخبار تجاوز جنسی در بازداشتگاهها عرضه شدند نيز در اين ميان جايگاه ويژه ای دارند. اين فيلمها به بيان خاطرات افرادی می پردازند که در جمهوری اسلامی در دههی شصت و نيز پس از بروز جنبش سبز به آنها تجاوز جنسی صورت گرفته است.
مستند رخشان بنی اعتماد در مورد نقش زنان در انتخابات رياست جمهوری دهم با "عنوان ما نيمی از جمعيت ايران هستيم" مطالبات جنبش زنان را که بخش قابل توجهی از جنبش سبز هستند عرضه می کند.
***
در قلمروهای بحث شده در هنر و ادبيات جنبش سبز، تنها شعر و طنز سياسی به جوامع فارسی زبان محدود ماندهاند اما عکس و فيلم، کاريکاتور، نقاشی و موسيقی اين جنبش پا را از محدودهی فارسی زبانان فراتر گذاشته و به راحتی با مخاطبان جهانی ارتباط بر قرار می کنند. با چند برابر شدن مخاطب سايتهای فارسی زبان پس از شروع اعتراضات، بالاخص آنها که در خارج از کشور مستقر بودند، آثار هنری جنبش سبز به سرعت به ميان مردم راه يافتند و در ايجاد شور و هيجان يا دادن آرامش و تسکين يا انتقال گفتمان و آرمانهای آن موثر واقع شدند. اين آثار توسط طيف گستردهای از هنرمندان مذهبی و غير مذهبی، اسلامگرا و عرفيگرا، چپ و راست، انقلابی و اصلاح طلب، و متمرکز بر دمکراسی، عدالت، صلح، حقوق بشر و آزادی توليد شدهاند.
اين ارقام در رسانه های رسمی به تدريج به هزاران و دهها هزار و سيصد هزار و سه ميليون ارتقا يافتند. مقامات حکومت از همان ابتدا حضور خبرنگاران مستقل خارجی در اعتراضات را ممنوع کردند و خبرنگاران مستقل داخلی را به بند کشيدند يا تهديد کردند تا دروغها و صحنه سازیهای رسمی به آزمون گذاشته نشوند.
اما فعالان جنبش و نيز خبرنگاران و عکاسان مستقل به وظيفهی حرفهای خود عمل کرده و حجم و گسترهی اعتراضات را منعکس کردند. در اين ميان فيلم و عکس موثر ترين مواد رسانهای جهت نمايش رخدادها بودهاند. آنچه در سطح خيابانها گذشت تا حد زيادی توسط دوربينهای معترضان ثبت و در رسانههای مستقل و غير دولتی عرضه شدهاند.
فيلمهای خبری گوشیهای تلفن همراه
صدها فيلم مستند از وقايع و رخدادهای اعتراضات پس از انتخابات با گوشیهای تلفن همراه گرفته شد که با توجه به موقعيت و مخاطرات مربوطه و حس و هيجان دخيل در آنها هر کدام يک اثر ماندگار به شمار می آيند. اين آثار بخش مهمی از تاريخ کشور و تاريخ جنبشهای اجتماعی ايران را ثبت کردهاند. اين فيلمها فضای شبکههای مجازی و خبری اينترنتی را پس از هر تظاهرات اشغال کرده و از اين مجرا به شبکههای تلويزيونی راه يافتند. با توجه به ممنوعيت حضور خبرنگاران خارجی در ايران در دورهی اعتراضات خيابانی، تنها پنجرهی مردم دنيا به وقايع ايران همين فيلمهای گرفته شده با گوشیهای تلفن همراه بودند.
فيلمهای گرفته شده، پديدهی شهروند- خبرنگار را در عرصهی سياسی و رسانهای ايران به نمايش گذاشتند. اين فيلمها تقريبا عموم زوايای مورد توجه از يک رخداد را در کنار هم بيان می کردند.
به عنوان مثال، می توان راهپيمايی مهندسی شدهی ۲۲ بهمن ۱۳۸۸ را با قرار دادن تعدادی از اين فيلمها حتی بدون دسترسی به تصوير ماهوارهای از گوگل باز سازی کرد: فيلمهای تغيير سطلهای زباله از پلاستيکی به فلزی و نصب بلندگوها در سراسر مسير راهپيمايی در شبهای پيش از مراسم، فيلم کاروان مينی بوسها و اتوبوسها در جادههای منتهی به تهران در روز مراسم، حمله با گاز اشک آور به کروبی و همراهان در صادقيه، فيلمی از محوطهی دور ميدان آزادی که تقريبا خالی است، فيلمی از آوردن خوراکی و نوشيدنی توسط وسائط نقليه به حاشيهی مراسم، فيلم توزيع خوراکیها و نوشيدنیها در چادرهای صلواتی، فيلمهای گرد هم آمدن مردم در خيابان های حول و حوش مسير راهپيمايی و پاسخ دادن به شعارهای رسمی با شعارهای متفاوت، فيلم حملهی پليس به سبزها برای پراکندن آنها، و فيلمهای متفاوت از رژهی نيروهای نظامی و انتظامی در مسيرهای راهپيمايی و خيابان های اطراف.
اين فيلمها در کنار هم فضای امنيتی تهران و انتخابات مهندسی شده و تظاهرات برنامه ريزی شده توسط دولت را به همهی ناظران نمايش می دهند. بدين ترتيب، عناصر جنبش سبز بدون هماهنگی و تنها به عنوان شهروندانی مسئول نحوهی برنامه ريزی و ادارهی مراسم را با فيلمهای خود به خوبی منعکس کردند.
عکس
همچنين هزاران عکس لحظات حساس حرکت مردم را به قاب تصوير در آوردند که مجموعههايی از آنها به صورت اسلايد همراه با ترانهها و سرودهای مربوط به جنبش در يوتيوب به نمايش در آمدهاند. بسياری از آنها نيز به سايتهای خبری و روزنامهها فرستاده شده و صفحات آنها را پر کردند.
گرچه عکاسان خطريذير همانند فعالان سياسی و روزنامه نگاران هزينهی زيادی برای اين کار خود پرداختهاند و ماه ها در زندان به سر بردهاند اما آثار آنها در مهم ترين روزنامهها و نشريات خبری دنيا مشاهده شدهاند. عکاسان تيز بين خبرگزاریهای داخلی که به دادگاههای نمايشی راه يافتند با ثبت حرکات و حالات زندانيان بسياری از ادعاهای رژيم در برخورد با زندانيان را به قضاوت عمومی گذاشتند. برخی از عکسهای عکاسان داخلی و خارجی از تحولات جنبش سبز در مسابقات جهانی عکس به موفقيتهايی دست يافتند.
پويانمايی
فيلمهای پويا نمايی با مضامين مربوط به جنبش سبز نيز توليد شده و به سايتهای خبری راه يافتهاند، مثل پويا نمايی حضور احمدی نژاد در مناظرهی انتخاباتی تک نفره (اثر افشين سبوکی). اين فيلم به نمايش آمادگی مجری برای خود کشی و عرق ريزی وی و خاموش شدن هالهنور در پايان پس از دروغ های احمدی نژاد می پردازد. پويا نمايی ديگر"مردم سبز ايران" اثر «عليرضا گرين» (احتمالا اسم مستعار) است. اين اثر الهام گرفته شده از جمله معروف گاندی، رهبر جنبش استقلال هند است که می گويد "ابتدا شما را ناديده می گيرند بعد به شما می خندند بعد با شما مبارزه می کنند بعد پيروز می شويد."
انيميشن "مردم سبز ايران"
پويانمايی ديگر "نقاشیهای جنبش سبز" اثر سهيل توکلی است. اين اثر مجموعهای از نقاشیهای کامپيوتری را که بيانگر مراحل و رويدادهای جنبش و نيز دژخيمیهای رژيم هستند پشت سر هم گذاشته و روايتی تصويری از جنبش ارائه می کند. توکلی سه قسمت از اين پويانمايی ها را که نوعی نقالی جنبش سبز است عرضه کرده است. قسمت سوم، ايرانِ پس از پيروزی جنبش سبز را به تصوير می کشد، يعنی زمانی که ولايت فقيه به موزه می پيوندند و کودکان دختر و پسر در مدارس در کنار يکديگر به تحصيل مشغول هستند.
يار دبستانی من که به مهم ترين سرود جنبش سبز تبديل شد دست مايهی ساختن يک پويا نمايی با موسيقی فريد شفيعی نوری و گروه تهرانسرس به کارگردانی سايمون امپل واقع شد. استفاده از پس زمينههای قرمز و سياه در قابهای متوالی تصوير به خوبی فضای خشونت بار جامعه را القا می کند. نقطهی درخشان اين اثر نمايش پی بردن يار دبستانی بودن خشونت گر و معترض در سرکوبهای خيابانی است.
مستند
غير از فيلمها و عکسهای خبری و علی رغم ممنوعيت استفاده از دوربينهای حرفه ای، چندين مستند از اعتراضات ساخته شده است. يک نمونه "روزهای سبز" حنا مخملباف است که در جشنواره ونيز به نمايش در آمد. مستند ديگر "خون سبز" اثر محمد آزاد فکر است که با استفاده از فيلمهای خبری مربوط به انتخابات مشکلات و امور عير عادی در اين انتخابات را به نمايش می گذارد.
فيلمهای مستند رضا علامه زاده که پس از اخبار تجاوز جنسی در بازداشتگاهها عرضه شدند نيز در اين ميان جايگاه ويژه ای دارند. اين فيلمها به بيان خاطرات افرادی می پردازند که در جمهوری اسلامی در دههی شصت و نيز پس از بروز جنبش سبز به آنها تجاوز جنسی صورت گرفته است.
مستند رخشان بنی اعتماد در مورد نقش زنان در انتخابات رياست جمهوری دهم با "عنوان ما نيمی از جمعيت ايران هستيم" مطالبات جنبش زنان را که بخش قابل توجهی از جنبش سبز هستند عرضه می کند.
***
در قلمروهای بحث شده در هنر و ادبيات جنبش سبز، تنها شعر و طنز سياسی به جوامع فارسی زبان محدود ماندهاند اما عکس و فيلم، کاريکاتور، نقاشی و موسيقی اين جنبش پا را از محدودهی فارسی زبانان فراتر گذاشته و به راحتی با مخاطبان جهانی ارتباط بر قرار می کنند. با چند برابر شدن مخاطب سايتهای فارسی زبان پس از شروع اعتراضات، بالاخص آنها که در خارج از کشور مستقر بودند، آثار هنری جنبش سبز به سرعت به ميان مردم راه يافتند و در ايجاد شور و هيجان يا دادن آرامش و تسکين يا انتقال گفتمان و آرمانهای آن موثر واقع شدند. اين آثار توسط طيف گستردهای از هنرمندان مذهبی و غير مذهبی، اسلامگرا و عرفيگرا، چپ و راست، انقلابی و اصلاح طلب، و متمرکز بر دمکراسی، عدالت، صلح، حقوق بشر و آزادی توليد شدهاند.