مایکل سینگ: آمریکا برای برقراری رابطه تلاش خواهد کرد

حسن روحانی رييس جمهوری ايران و هيئت همراهش درحالی راهی نيويورک شدند که ناظران، حضور مقام‌های ايرانی در نشست مجمع عمومی سازمان ملل را با يک مناقشه طولانی مدت گره زده و آن را زير ذره بين قرار دادند.
برنامه هسته‌ای ايران که ده سال از آغاز مذاکره و گفت‌وگو درباره آن می‌گذرد، اولويت اصلی قدرت‌های جهانی در برخورد با ايران است. آيا چشم اندازی برای حل اين مناقشه آن طور که حسن روحانی می‌گويد وجود دارد؟
حل اين مناقشه تا چه حد به رابطه ديپلماتيک ايران و غرب ربط دارد؟ راديو فردا در اين مورد نظر برخی تحليلگران را جويا شده است. اين گفتگوها در «چيدن دوباره يک ميز، بازگشت به مذاکرات اتمی» منتشر می شود. مایکل سینگ، مدیر انسیتوی مطالعات واشنگتن، نظريه‌پرداز در دانشگاه هاروارد با راديو فردا به گفتگو نشسته است.
سوال اول من، و شاید سوال اصلی من درباره موضوع «مذاکره» است. می‌خواهم ببینم آیا شما اساسا اعتقادی به مذاکره به طور عام و مذاکره ایران با گروه پنج به علاوه یک دارید؟

مایکل سینگ*: به نظرم در این مقطع بدبینی زیادی نسبت به مذاکره وجود دارد. این مذاکرات ده سال ادامه پیدا کرده و نتیجه‌ای به دست نیاورده است. چه در زمان روحانی، یا لاریجانی و جلیلی. در نتیجه به نظرم حتی با روی کارآمدن روحانی به عنوان رییس جمهور هم بدبینی زیادی وجود دارد.

اما در عین حال رویکرد شش قدرت جهانی در حال حاضر این است که صبر کنیم و ببینیم. صبر کنیم تا ببینیم آیا روحانی قدرتی در پرونده هسته‌ای دارد، ‌و اگر اینگونه است، رویکرد او به این مسئله چیست. امیدهای وجود دارد که او رویکردهایی تازه و ساختاری‌ای برای مذاکرات خواهد داشت. صحبت‌های اولیه آقای روحانی حداقل نشان دهنده این مسئله بوده است. در نتیجه امید اندکی وجود دارد که کار کردن با روحانی و تیمش راحت‌تر خواهد بود اما تاکید می‌کنم که همچنان بدبینی زیادی نسبت به آنچه می‌تواند نتیجه این مذاکرات باشد، وجود دارد.

همان‌طور که گفتید این گفت‌وگوها ده سال طول کشیده و نتیجه نگرفته است. گفت‌وگو و مذاکره‌ای که چند طرف دارد و قاعدتا باید روندی باشد که امتیاز بدهیم و امتیاز بگیریم و موضوع را حل کنیم. به نظر شما چرا این مذاکرات تا امروز نتیجه‌ای در پی نداشته است؟


من دو دلیل برای این موضوع بر می‌شمارم؛

اول اینکه به نظرم یک اختلاف بنیادین در رویکرد‌ها وجود دارد که پل زدن میان آن‌ها بسیار سخت بوده است. جامعه بین‌المللی و شش قدرت بر این باور هستند که نباید به ایران فرای آنچه در «ان پی تی» آمده، معافیت قانونی اعطا کرد. چرا که به نظر شش قدرت و شورای امنیت سازمان ملل متحد ایران به دلیل ساخت پنهانی تاسیسات هسته‌ای، معاهده «ان پی تی» را نقض کرده است. موضع ایران از سال ۲۰۰۳ میلادی تا کنون این بوده، که این کشور باید حق غنی سازی اورانیوم و سایر فعالیت‌های مربوط به هسته‌ای را داشته باشد؛ فعالیت‌هایی که آنچنان در «ان پی تی» به آن پرداخته نشده است. این اختلاف موضع اولین دلیل نتیجه ندادن مذاکرات است.

مورد دوم به نظرم این است که گزینه‌ای بهتر از مذاکرات تا کنون وجود نداشته است. در آمریکا و سایر کشورهای مذاکره کننده، تمایلی به مواجهه نظامی با ایران وجود ندارد. در نتیجه مذاکره ادامه می‌یابد چون راه‌های بهتری نیست. به نظرم از سوی ایرانی‌ها حفظ چنین سطحی از بحران با غرب، به نفع رژیم از منظر داخلی است. چنین بحرانی همیشه این توجیه را به همراه دارد که ایران در حال مقابله در جبهه خارجی است و راه را برای برخی سیاست‌های داخلی باز می‌گذارد. در نتیجه کشور را همیشه در یک وضعیت بحرانی نگه می‌دارند، بدون آنکه آن را حل کنند.
درباره نکته اولی که گفتید، فعالیت‌هایی که ایران می‌خواهد خارج از چارچوب «ان پی تی» داشته باشد، بیشتر صحبت از احتمال وجود جنبه نظامی در برنامه هسته‌ای ایران مطرح می‌شود. اما هنوز هیچ منبع بین‌المللی‌ای به طور قطع نگفته که ایران در صدد تولید سلاح است و خود ایران هم بار‌ها گفته که حتی تولید سلاح اتمی «حرام» است. نظرتان دراین باره چیست؟

من فکر می‌کنم شک به این موضوع -نه فقط در غرب و آمریکا- بلکه در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی هم، ‌به این دلیل است که علیرغم ادعای ایران بر صلح آمیز بودن این برنامه، اما شفافیت کافی درباره فعالیت‌هایش ندارد. ایران دست به غنی سازی اورانیوم می‌زند و می‌گوید برای تولید انرژی هسته‌ای و یا تولید دارو است، ‌ اما این فقط برای این منظور نیست و می‌تواند برای تولید سلاح هم استفاده شود. مضاف بر این، ایران اجازه بازدید از پارچین را به آژانس نداده و گزارش‌هایی درباره پاکسازی آنجا پیش از بازدید بازرسان آژانس منتشر می‌شود. در نتیجه به نظرم برخی رفتار‌ها و فعالیت‌های ایران موجب شده که آژانس، سازمان ملل و غرب نتوانند در این مقطع به ادعا‌ها و قول‌های این کشور مبنی بر صلح آمیز بودن برنامه هسته ای‌اش اطمینان کنند. در نتیجه این ایران است که باید نشان دهد که هدف نظامی ندارد، نه فقط با کلمات بلکه با صدور مجوز دسترسی به بازرسان و توضیح آنچه که انجام داده‌اند – که بیشتر قابل استفاده در زمینه نظامی است.

اگر شما فرصت داشتید تا به گروه پنج به علاوه یک مشاوره دهید، چه پیشنهادی می‌کردید که آن‌ها در مذاکره موفق شوند؟

آنچه که به عنوان پیشنهاد به ایران بر روی میز است، نوعی پیشنهاد مقطعی است. پیشنهادی برای اعتمادسازی است. چراکه در گذشته ایران پیشنهادهایی همه جانبه دریافت کرده بود. مثلا از اتحادیه اروپا در سال ۲۰۰۵، و گروه ۵+۱ در سال ۲۰۰۶ و ۲۰۰۸. پیشنهادهایی که خواستار همکاری همه جانبه ایران، اعطای مجوز بازدید به طور کامل و شفاف‌سازی دقیق و کامل بود و همچنین از ایران می‌خواست که در ‌‌نهایت غنی‌سازی را به حالت تعلیق در آورد و در مقابل این اقدامات ایران سوخت برای نیروگاه‌های هسته ای‌اش دریافت خواهد کرد و بسیاری از تحریم‌ها برداشته می‌شود و همچنین پیشنهادهایی برای همکاری‌های اقتصادی و دیپلماتیک و فنی وجود داشت. چنین پیشنهادهای جامعی هر بار از سوی ایران رده شده است. در نتیجه رویکرد تازه، پیشنهاد مقطعی است. در چنین رویکردی تلاش بر اعتماد سازی با اقدامات کوچک‌تر است. این رویکرد هم موفق نبوده است. پیشنهاد اخیر در آلماتی هم با همین رویکرد، ‌از سوی سعید جلیلی رد شده است. پیشنهادی که خواستار تعلیق برخی از فعالیت‌های هسته‌ای در مقابل برداشته شدن برخی تحریم‌ها بود و سعید جلیلی گفت که ایران خواستار رفع همه تحریم‌ها و شناخته شدن حق ایران برای غنی سازی است؛ در مقابل بخش محدودی از فعالیت‌های هسته ای‌اش را متوقف خواهد کرد، ۵+۱ این پیشنهاد را نا‌متوازن خواند.

امروز با تغییر در تیم هسته‌ای ایران، به نظرم رویکرد ایران می‌تواند به سوی ساختاری و جدی بودن برود. اگر این چنین نشود، ما شاهد صحبت‌هایی بیشتر درباره احتمال شکست مذاکرات، ‌و (با نزدیک شدن ایران به دستیابی به فناوری تولید سلاح) روی آوردن به گزینه نظامی خواهیم بود.

ما بحث را در همین مذاکره نگه می‌داریم و فعلا به گزینه‌های دیگر فکر نمی‌کنیم! برخی از تحلیلگران می‌گویند که راه برون‌رفت از این وضعیت و یافتن راه حل، در مذاکره مستقیم ایران و آمریکاست. شما دراین باره چه فکر می‌کنید؟

به نظرم این موضوع مشکلی است. اگر خاطرتان باشد، ‌رییس جمهور اوباما هنگام به قدرت رسیدن، پیام‌های متعددی به آیت‌الله خامنه‌ای فرستاد – نمی‌دانم آیا رهبر ایران پاسخی به آن‌ها داد یا خیر- اما به هر حال به نتیجه نرسید. از سال ۱۹۷۹ تلاش‌های متعددی شد تا ارتباط مستقیمی بین ایران و آمریکا بر قرار شود که به نتیجه رسیده است. فاصله بین رژیم جمهوری اسلامی ایران و دولت آمریکا در واشینگتن ثابت کرده که پایاست. به نظرم یکی از دلایل آن این است که جمهوری اسلامی تا حدی بر ایدئولوژی ضدآمریکایی سوار است. رژیم ایران هیچ نشانه نفرستاده که می‌خواهد این ایدئولوژی را تغییر دهد یا اینکه آمریکا را مسئول هر اتفاقی که می‌افتد نداند.

به نظرم آمریکا علاقمند به داشتن رابطه با ایران است آن هم بر پایه روابطی ساختاری و منافع مشترک، اما تا کنون ایران علاقه‌ای به این موضوع نشان نداده است. به نظرم برای رسیدن به این نقطه، ‌فقط نباید از موضع هسته‌ای کوتاه آمد، بلکه باید بسیاری مسایل دیگر هم مدنظر قرار بگیرند. مثلا حمایت ایران از گروه‌های تروریستی نگرانی‌ای جدی برای آمریکاست. در ‌‌نهایت به نظرم گفت‌وگوی مستقیم ایران و آمریکا و ارتباطشان می‌تواند مثبت باشد اما سخت است.

اما آمریکا چه کاری برای اعتماد سازی باید انجام دهد؟

به نظرم آمریکا برای برقرارکردن ارتباط تلاش خواهد کرد و امید وجود خواهد داشت که دولت حسن روحانی در مقایسه با دولت‌های قبلی با موضوع برقراری ارتباط دو جانبه باز‌تر برخورد کند. تعجب خواهم کرد اگر تا کنون تلاش‌هایی در این زمینه انجام نشده باشد، و پیام‌هایی به حسن روحانی فرستاده نشده باشد. وزیر خارجه ایران، ‌محمد جواد ظریف، که پیش‌تر در موارد محدود با آمریکا ارتباط داشته، خصوصا در موضوع افغانستان، امیدوار کننده است.

به نظرم اما اگر موضوع هسته‌ای هم به نتیجه‌ای برسد، تقابل ایران و آمریکا تا زمانی‌که طرفین به یکدرک متقابلی فرای موضوع هسته‌ای برسند، ادامه‌ خواهد بود. و به نظرم شک و تردیدی جدی درباره اینکه ایران تمایل به این موضوع داشته باشد، در آمریکا وجود دارد.

موضوع دیگری که در این میان بسیار درباره آن بحث شده، موضوع تحریم هاییست که بر ایران اعمال شده است. به نظر شما این تحریم‌ها تا چه اندازه به هدفی که می‌خواسته نزدیک شده است؟

به نظرم امید در این زمینه در آمریکا این بوده که تحریم‌ها یک جایگزین جدی برای درگیری نظامی باشند. اینکه با این تحریم‌های بین المللی به حکومت ایران نشان دهیم که اجماعی بین المللی در مقابل برای هسته‌ای تهران وجود دارد و آن‌ها باید به خواست جامعه جهانی تن بدهند. این بخشی از هدف تحریمهاست که این جبهه دیپلماتیک را به ایران نشان دهند.
اما به نظرم امید دیگر این است این تحریم‌ها با هزینه‌ای که برای رژیم ایران ایجاد می‌کنند، موجب می‌شوند که ایران در تصمیم خود تجدیدنظر کند. چرا که در ‌‌نهایت این رویکردی که تا امروز ایران داشته، برای مردم ایران هزینه داشته است. و فکر می‌کنم این پیامیست که به طور جدی باید به ایران فرستاده شود. اینکه جامعه بین المللی و آمریکا آماده همکاری با ایران و رساندن نفع به ایران از منظر دیپلماتیک، اقتصادی، علمی و... است، ‌ اما این رژیم ایران است جلوی این موضوع را گرفته است.

اما اگر خود را جای یک مقام تصمیم گیرنده ایرانی بگذارید، به نظرتان چطور تصمیم می‌گرفتید؟ اینکه در جریان یک روند اعتماد سازی هر روز هم بر میزان تحریم‌ها علیه شما افزوده شود؟

به نظرم ایران یک تمدن کهن است و دیپلمات‌های پیچیده‌ای هم دارد. آن‌ها خوب متوجه می‌شوند که روند اعتماد سازی یک راه دو طرفه است. اینکه آمریکا و شورای امنیت سازمان ملل متحد به سادگی به ایران بدون آنکه از موضع خود کوتاه بیاید، امتیاز نخواهند داد. در نتیجه اعتماد زمانی برقرار می‌شود که از هر دو طرف کوتاه آمدن را شاهد باشیم. به نظرم پیشنهادی که آن‌ها روی میز گذاشته‌اند، دقیقا در همین راستاست که از تحریم‌ها کم کنند و نه آنکه به آن بیافزایند آن هم در قبال اینکه ایران به صورتی محدود دست از فعالیت‌های خود بردارد. به نظرم آنچه که جامعه بین‌المللی خواستار توقف آن شده، بخشی از فعالیت اتمی است که نفعی برای مردم ایران ندارد.

ــــــــــــــــــــــــ
* مایکل سینگ مدیر انستیتوی مطالعاتی واشنگتن است. او پیش‌تر مدیر ارشد بخش خاورمیانه در شورای امنیت ملی آمریکا بود. در دوران فعالیتش در کاخ سفید، مسئول بررسی و هماهنگی سیاست امنیت ملی آمریکا در امور برنامه هسته‌ای ایران، تنش بین اسراییل و فلسطین، و همچنین همکاری‌ها در زمینه انرژی و امنیت در خاورمیانه بوده است. او همچنین دستیار ویژه دو وزیر خارجه آمریکا، کاندولیزا رایس و کالین پاول در سفارت آمریکا در تل آویو بود.