مهرنوش سلوکی: بازداشت زندگی مرا دگرگون کرد

  • توماج طاهباز

سلوکی:در ديدگاه مسئولين جمهوری اسلامی، من نيت تبليغ عليه نظام را داشتم.

مهرنوش سلوکی، مستندساز فرانسوی ايرانی تبار، که پس از گذشت حدود يک سال، اجازه يافته که ايران را ترک کند، جمعه گذشته وارد پاريس شد.


خانم سلوکی قرار بود در ايران از قبرستان های اقليت های مذهبی فيلمی بسازد. فيلمی که با بازداشت خانم سلوکی هرگز ساخته نشد. دليل بازداشت وی فيلمبرداری و تحقيق در مورد گورستان خاوران و اعدام های دست جمعی مخالفان جمهوری اسلامی در سال ۱۳۶۷ بود.


خانم سلوکی در گفت و گویی با رادیو فردا در مورد دستگیریش و تجربه زندان رفتنش می گوید:


رادیو فردا: در اين يک سال، در جاهای مختلف بوديد و بخشی از اين مدت را نيز در سلول انفرادی به سر برديد. چرا زندانی شديد و در آنجا چه می کرديد؟


مهرنوش سلوکی: هنگامی که داشتم از دفتر مونتاژ همکارم بيرون می آمدم، پنج نفر با لباس شخصی که اسلحه نيز داشتند، جلوی مرا گرفتند و از آن زمان زندگی من دگرگون شد. بعدا هم متوجه شدم که به بند ۲۰۹ زندان اوين منتقل شده ام.


خانم سلوکی! برای ساختن فيلم به ايران رفته بوديد. موضوع فيلم چه بود؟


قرار بود در مورد قبرستان های اقليت های مذهبی فيلم بسازم و تمام مجوزهای فيلم مربوط به منطقه خاوران می شد.


داشتيد در يکی از اين قبرستان های اقليت های مذهبی قدم می زديد که ناگهان با يک گور دسته جمعی مواجه شديد؟


بله، منطقه ای که طبق گفته گورکن های قبرستان های ارامنه، نامش «لعنت آباد» بود.


چرا اسم آن منطقه «لعنت آباد» بود؟ آيا در آنجا با چيز متفاوتی روبه رو شديد که بعدا تمام داستان فيلم و البته بخشی از زندگی شما را تغيير داد؟


بله، من ديده بودم که در ايران برای مرده ها بيش از زنده ها احترام قائلند، پس اين سوال برايم مطرح شد که چرا به اين منطقه «لعنت آباد» می گويند.


دوربين را خاموش نکرديد و از صحنه هايی فيلم گرفتيد که مسير زندگی شما را تغيير داد؟


بله، اين موضوع به ظاهر، بخشی از تاريخ ايران بود. اما پس از گفت وگو با دکتر آغاجری، استاد دانشگاه تربيت مدرس، متوجه شدم اين موضوع وارد تاريخ ايران نشده است.


ايشان حتی گوشزد کردند که اگر کسی بخواهد در مورد اين بخش از گذشته ايران، تحقيقی انجام دهد، مورد تعقيب قرار می گيرد.


زيرا با توجه به مشکلات ايران به خصوص پرونده اتمی، امکان دارد که مطرح شدن موضوعی مانند «پرونده خاوران» ايران و مسئولين اين حوادث را که اکنون در پست های حکومتی قرار دارند، به دادگاه های بين المللی بکشاند.


خاوران، اسمی که با اعدام های دسته جمعی هزاران نفر از مخالفان نظام جمهوری اسلامی در سال ۶۷ گره خورده است. برای اين که بفهميد داستان خاوران چيست، چه اقدامی کرديد؟


  • «فکر نمی کردم در دنيا جايی هم باشد که اين همه دانشجو، روشنفکر، نويسنده و زنان طرفدار برابری حقوق زن و مرد زندانی باشند. »
مهرنوش سلوکی

من پس از مطالعه و تحقيق و گفت وگو با اشخاص مختلف، از جمله روزنامه نگاران و پژوهشگران ايرانی، متوجه شدم که ريشه اين خشونت ها به سال ۱۹۸۲ و ترورها و بمب گذاری هايی که سازمان مجاهدين خلق در ايران انجام می دادند، بر می گردد.


البته بر طبق گفته های دکتر آغاجری، اين دلايل نمی تواند بهانه ای برای اعدام هايی که در سال ۱۳۶۷ انجام شد، باشد.


اجازه بدهيد به خاوران و قبرستان اقليت های مذهبی که کنار هم قرار دارند، برگرديم. آيا فيلم اقليت های مذهبی را کنار گذاشتيد و يک فيلم جديد را شروع کرديد؟ در حال حاضر، کار اين فيلم به کجا رسيده است؟


خير، من ادامه دادم. در حال حاضر، تمام آن فيلم بر روی هارد ديسک شخصی ام وجود دارد، همين طور ۳۰ عدد نوار هم هست، قسمتی از فيلم هم مونتاژ شده بود که همه آن ها توقيف شده است.


در واقع، اين فيلم مربوط می شود به مسئله اعدام های دسته جمعی و قبرستان خاوران؟


بله، پرونده خاوران.


خانم سلوکی! بخشی از فيلم را مونتاژ کرديد و پس از خارج شدن از دفتر مونتاژدستگير شديد. اتهام شما در زمان بازداشت چه بود؟


در ابتدا، اتهام مشخصی به من وارد نشد، حتی زمانی که از زندان هم آزاد شدم، مورد اتهام را به من نگفتند. در ماه سپتامبر بود که متوجه اتهام شدم.


اتهام تان چه بود؟


تبليغ عليه نظام و البته در ديدگاه مسئولين جمهوری اسلامی، من نيت تبليغ عليه نظام را داشتم.


ولی فيلمی ساخته نشده بود که بشود بر اساس آن گفت عليه نظام تبليغ شده است؟


بله، همين طور است. دردفاعيات وکيلم هم گفته شد که اين فيلم را بازگردانيد تا مونتاژ شود وسپس قضاوت کنيد که آيا اين فيلم عليه نظام بوده يا فيلمی بی طرفانه بوده است.


«فریادهای زنان در اوین»


شما يک ماه در زندان اوين و در سلول انفرادی بوديد. آن جا چه چيزهايی ديديد؟


حافظه تصويری من به عنوان يک فيلم ساز، قوی است. من فريادهای زنان را می شنيدم و فکر می کردم که اين زنها تروريست و جنايت کار هستند که با آن ها بدرفتاری می شود، ولی وقتی از بازجوی خود پرسيدم ، گفت اينها زنانی هستند که به دليل تظاهرات هشتم مارس دستگير شده و امنيت کشور را به خطر انداخته اند.


می دانم که شنيدن اين حرف خنده دار بود يا غم انگيز. در مورد زندان گوانتانامو چيزهايی شنيده بودم که از جمله در آن جا کسانی هستند که تروريست محسوب می شوند، ولی فکر نمی کردم در دنيا جايی هم باشد که اين همه دانشجو، روشنفکر، نويسنده و زنان طرفدار برابری حقوق زن و مرد زندانی باشند.


اين بار، زمانی که به اجبار مدت طولانی تری را در ايران به سر برديد، خود را با چه ايرانی مواجه ديديد؟


با ايرانی مواجه شدم که دو رو دارد، ايرانی که در پشت ديوار قرار دارد و ايرانی که ما در ظاهر می بينيم. مورد جالب ديگری که ديدم، ارتباط ايرانی ها با شبکه های خارجی، به ويژه صدای آمريکا بود.


من تصور نمی کردم دو کشوری که اين اندازه با هم دشمنند، در عين حال، تا اين حد با هم دوست باشند. به نظر می آيد که ايرانی ها و آمريکايی ها در حالی که با هم درگيرند، در حال غنی کردن يکديگر از جنبه های گوناگون هستند.


مدتی از دستگيری شما گذشت تا خبر آن منتشر شد. آيا خودتان مايل به اعلام آن نبوديد؟ و چرا؟

بله، چون زمان دستگيری به من گفتند که يک هفته ديگر آزاد می شوم و من ترجيح دادم اين موضوع مطرح نشود، زيرا به من قول داده شده بود که موضوع به زودی حل خواهد شد و حتی روزی که آزاد شدم، معاونت امنيتی گفت که پرونده من تا چند هفته ديگر بسته خواهد شد.