سالهاست که جامعه جهانی در تلاش است به جدال میان ترکیه و ارمنستان در مورد کشتار ارامنه خاتمه دهد. در این میان نقش ایالات متحده همواره بارز اما متغیر بوده است. گاه مقامات ایالات متحده با صلابت در این مورد سخن به میان آوردهاند و گاه سیاست میانه روی در پیش گرفتهاند.
باراک اوباما نیز از این قائده مستثنی نبوده است. وی در طول کمپین انتخاباتی خود در سال ۲۰۰۸ به طور رسمی اعلام کرد که کشتار ارامنه را به عنوان «نسل کشی» میشناسد و برای شناخته شدن این عنوان توسط جامعه بینالملل تلاش خواهد کرد. این در حالی است که وی در سال ۲۰۰۹ در بیانیه خود در مورد ۲۴ آوریل، از به کار بردن عنوان نسل کشی پرهیز کرد و از این کشتار تحت عنوان «یکی از خشونتهای بزرگ قرن بیستم» یاد کرد. به راستی این تغییر موضع به چه دلیل است؟
تورج اتابکی، استاد تاریخ و روابط بینالملل دانشگاه لایدن هلند و همچنین مدیر بخش خاورمیانه و آسیای مرکزی موسسه بینالمللی تاریخ اجتماعی در هلند معتقد است دولت اوباما نگران از دست دادن یکی از پایگاه های بسیار مطرح خود در خاورمیانه است، «ایالات متحده بارها و بارها از ترکیه برای بسط نفوذ خودش در این منطقه استفاده کرده است و همچنان هم می خواهد استفاده کند. آمریکا نمی خواهد به راحتی سرمایه گذاری خود در ترکیه را که پیشینه اش به دهها سال قیل باز میگردد، از دست بدهد.»
ریچارد گیراگوسیان، مدیر مرکز مطالعات ملی و بین المللی ارمنستان اما نگاه متفاوتی به قضیه دارد. وی معتقد است دلیل تغییر لحن دولت اوباما این است که ایالات متحده قصد دارد از ایجاد تنش میان ترکیه و ارمنستان جلوگیری کند و به آنها فرصت لازم را بدهد تا خودشان با یکدیگر به تفاهم برسند.
وی همچنین میگوید، « من معتقدم در بلند مدت این خیلی ایدهال خواهد بود که ایالات متحده این کشتار را به عنوان نسل کشی بشناسد، اما در حال حاضر برای من به عنوان یک ارمنی، پذیرفته شدن این امر توسط کنگره امریکا یا پارلمان سوئد اهمیت چندانی ندارد.»
حسن کایالی، استاد ترکزبان تاریخ خاورمیانه در دانشگاه سان دیهگوی کالیفرنیا معتقد است اگر دولت اوباما در مورد کشتار ارامنه به قطعیت رسیده بود مواضع خود را تغییر نمیداد، «آن زمان اوباما میخواست پیروز انتخابات شود، اما اکنون در مقام رئیس جمهور او باید به روابط خارجی این کشور به ویژه با کشورهای منطقه خاورمیانه بیاندیشد.»
تانر آکچام، مورخ ترکزبان و استاد دانشگاه مینهسوتای آمریکا اما معتقد است این امر جدیدی نیست، «سیاست مداران ایالات متحده در زمان کاندیداتوری خود به ارامنه قول میدهند که نسل کشی ارامنه را به رسمیت بشناسند، اما زمانی که به قدرت میرسند و به دنبال تهدیدهای ترکیه، عقب می نشینند.» آکچام اشاره میکند که از سال ۱۹۷۵ که کنگره آمریکا ۲۴ آوریل را روز کشتار ارامنه خواند تا کنون تنها در سال ۱۹۸۲ رونالد ریگان ]در مقام رئیس جمهور ایالات متحده[ از این واژه استفاده کرده است.
وی میافزاید، « ایالات متحده فکر می کند با استفاده از واژه نسل کشی امنیتش در منطقه خاورمیانه را به خطر خواهد افتاد.»
با این اوصاف سرانجام این ماجرای ناخوشایند به کجا خواهد انجامید؟ آیا صلح و سازشی در کار خواهد بود؟
تورج اتابکی آینده این روابط را مثبت ارزیابی میکند. وی اینگونه توضیح میدهد که «اکنون در ترکیه مورخانی هستند که نگاهی متفاوت به قضیه کشتار ارامنه دارند و من امیدوارم در آینده ای نه چندان دور این صدا رساتر شود.»
وی البته این صلح و تفاهم را مستلزم همکاری ارمنیها نیز میداند و معتقد است آنان نیز باید تلاش نمایند واقعیت را آنگونه که اتفاق افتاده بپذیرند و سعی در ارائه تصویری غیرحقیقی از این ماجرا نباشند. به عنوان مثال اتابکی می گوید، «در برخی از مدونات تاریخی مورخان ارمنی گاه نوشته شده است که تشکیلات مخصوصه عثمانی در آن زمان در لابراتوارهای خود بر روی ارامنه آزمایشات پزشکی انجام میداده است. به نظر من این بسیار دور از واقعیت تاریخی است. تشکیلات مخصوصه در آن زمان امکان و بضاعت انجام چنین کاری را نداشته است.»
ریچارد گیراگوسیان نیز معتقد است ترکیه و ارمنستان بیش از آنکه به گذشته تکیه داشته باشند، رو به آینده دارند. وی میگوید، «با وجود مذاکرات سیاسی موجود میان دو کشور من فکر میکنم این مسئله به کندی اما به خوبی حل خواهد شد. به باور من بحث و مذاکره در مورد باز کردن مرز میان دو کشور و ایجاد روابط سیاسی میان ترکیه و ارمنستان خود از مهمترین دستآوردهای حاصل از مذاکرات دو کشور است.»
تانر آکچام نیز نگاه خوشبینانهای به ماجرا دارد. وی معتقد است اگر ترکیه قصد دارد عضو اتحادیه اروپا باشد، باید تاریخ خود را بپذیرد. وی میافزاید، «ترکیه در تلاش است تا در روابط سیاسی منطقه نقشی داشته باشد. نمونه بارزش تلاش او برای میانجیگری میان اعراب و اسرائیل و میان ایران و ایالات متحده. تمام اینها نشان میدهد که ترکیه میخواهد وارد بازی سیاسی شود و برای اینکار باید خودش نیز قواعد بازی را رعایت کند و بداند که با تهدید کردن راه به جایی نخواهد بود.»
تانر آکچام همچنین متذکر میشود که مشکل ترکیه تنها قبول واژه نسل کشی نیست. اگر ترکیه اشتباهات گذشته خود را بپذیرد آن زمان بحث غرامت و جبران اشتباهات پیش خواهد آمد و این چیزی است که ترکیه نمی خواهد. وی در ادامه می گوید، «به نظر من غرامت مادی مشکل اصلی نیست؛ مشکل اصلی طفره رفتن ترکیه از قبول واقعیت و پرهیز این کشور از ابراز همدردی با ارامنه است. به عقیده من اگر ترکیه از این وضع ابراز تاسف و با ارمنیها ابراز همدردی کند حدود شصت تا هفتاد درصد مسائل حل خواهند شد.»
مصاحبه کامل را اینجا بشنوید:
باراک اوباما نیز از این قائده مستثنی نبوده است. وی در طول کمپین انتخاباتی خود در سال ۲۰۰۸ به طور رسمی اعلام کرد که کشتار ارامنه را به عنوان «نسل کشی» میشناسد و برای شناخته شدن این عنوان توسط جامعه بینالملل تلاش خواهد کرد. این در حالی است که وی در سال ۲۰۰۹ در بیانیه خود در مورد ۲۴ آوریل، از به کار بردن عنوان نسل کشی پرهیز کرد و از این کشتار تحت عنوان «یکی از خشونتهای بزرگ قرن بیستم» یاد کرد. به راستی این تغییر موضع به چه دلیل است؟
تورج اتابکی، استاد تاریخ و روابط بینالملل دانشگاه لایدن هلند و همچنین مدیر بخش خاورمیانه و آسیای مرکزی موسسه بینالمللی تاریخ اجتماعی در هلند معتقد است دولت اوباما نگران از دست دادن یکی از پایگاه های بسیار مطرح خود در خاورمیانه است، «ایالات متحده بارها و بارها از ترکیه برای بسط نفوذ خودش در این منطقه استفاده کرده است و همچنان هم می خواهد استفاده کند. آمریکا نمی خواهد به راحتی سرمایه گذاری خود در ترکیه را که پیشینه اش به دهها سال قیل باز میگردد، از دست بدهد.»
ریچارد گیراگوسیان، مدیر مرکز مطالعات ملی و بین المللی ارمنستان اما نگاه متفاوتی به قضیه دارد. وی معتقد است دلیل تغییر لحن دولت اوباما این است که ایالات متحده قصد دارد از ایجاد تنش میان ترکیه و ارمنستان جلوگیری کند و به آنها فرصت لازم را بدهد تا خودشان با یکدیگر به تفاهم برسند.
وی همچنین میگوید، « من معتقدم در بلند مدت این خیلی ایدهال خواهد بود که ایالات متحده این کشتار را به عنوان نسل کشی بشناسد، اما در حال حاضر برای من به عنوان یک ارمنی، پذیرفته شدن این امر توسط کنگره امریکا یا پارلمان سوئد اهمیت چندانی ندارد.»
حسن کایالی، استاد ترکزبان تاریخ خاورمیانه در دانشگاه سان دیهگوی کالیفرنیا معتقد است اگر دولت اوباما در مورد کشتار ارامنه به قطعیت رسیده بود مواضع خود را تغییر نمیداد، «آن زمان اوباما میخواست پیروز انتخابات شود، اما اکنون در مقام رئیس جمهور او باید به روابط خارجی این کشور به ویژه با کشورهای منطقه خاورمیانه بیاندیشد.»
تانر آکچام، مورخ ترکزبان و استاد دانشگاه مینهسوتای آمریکا اما معتقد است این امر جدیدی نیست، «سیاست مداران ایالات متحده در زمان کاندیداتوری خود به ارامنه قول میدهند که نسل کشی ارامنه را به رسمیت بشناسند، اما زمانی که به قدرت میرسند و به دنبال تهدیدهای ترکیه، عقب می نشینند.» آکچام اشاره میکند که از سال ۱۹۷۵ که کنگره آمریکا ۲۴ آوریل را روز کشتار ارامنه خواند تا کنون تنها در سال ۱۹۸۲ رونالد ریگان ]در مقام رئیس جمهور ایالات متحده[ از این واژه استفاده کرده است.
وی میافزاید، « ایالات متحده فکر می کند با استفاده از واژه نسل کشی امنیتش در منطقه خاورمیانه را به خطر خواهد افتاد.»
با این اوصاف سرانجام این ماجرای ناخوشایند به کجا خواهد انجامید؟ آیا صلح و سازشی در کار خواهد بود؟
تورج اتابکی آینده این روابط را مثبت ارزیابی میکند. وی اینگونه توضیح میدهد که «اکنون در ترکیه مورخانی هستند که نگاهی متفاوت به قضیه کشتار ارامنه دارند و من امیدوارم در آینده ای نه چندان دور این صدا رساتر شود.»
ریچارد گیراگوسیان نیز معتقد است ترکیه و ارمنستان بیش از آنکه به گذشته تکیه داشته باشند، رو به آینده دارند. وی میگوید، «با وجود مذاکرات سیاسی موجود میان دو کشور من فکر میکنم این مسئله به کندی اما به خوبی حل خواهد شد. به باور من بحث و مذاکره در مورد باز کردن مرز میان دو کشور و ایجاد روابط سیاسی میان ترکیه و ارمنستان خود از مهمترین دستآوردهای حاصل از مذاکرات دو کشور است.»
تانر آکچام نیز نگاه خوشبینانهای به ماجرا دارد. وی معتقد است اگر ترکیه قصد دارد عضو اتحادیه اروپا باشد، باید تاریخ خود را بپذیرد. وی میافزاید، «ترکیه در تلاش است تا در روابط سیاسی منطقه نقشی داشته باشد. نمونه بارزش تلاش او برای میانجیگری میان اعراب و اسرائیل و میان ایران و ایالات متحده. تمام اینها نشان میدهد که ترکیه میخواهد وارد بازی سیاسی شود و برای اینکار باید خودش نیز قواعد بازی را رعایت کند و بداند که با تهدید کردن راه به جایی نخواهد بود.»
تانر آکچام همچنین متذکر میشود که مشکل ترکیه تنها قبول واژه نسل کشی نیست. اگر ترکیه اشتباهات گذشته خود را بپذیرد آن زمان بحث غرامت و جبران اشتباهات پیش خواهد آمد و این چیزی است که ترکیه نمی خواهد. وی در ادامه می گوید، «به نظر من غرامت مادی مشکل اصلی نیست؛ مشکل اصلی طفره رفتن ترکیه از قبول واقعیت و پرهیز این کشور از ابراز همدردی با ارامنه است. به عقیده من اگر ترکیه از این وضع ابراز تاسف و با ارمنیها ابراز همدردی کند حدود شصت تا هفتاد درصد مسائل حل خواهند شد.»
مصاحبه کامل را اینجا بشنوید: