ایران، ونزوئلا؛ پیوند ایدئولوژیک دو اقتصاد نفتی

ملاقات های پی در پی روسای جمهوری ايران و ونزوئلا، از وجوه اشتراک دستگاه های رهبری دو کشور بر سر شماری از مسايل سياسی و اقتصادی در عرصه های داخلی و بين المللی خبر می دهد.

ملاقات های پی در پی روسای جمهوری ايران و ونزوئلا، از وجوه اشتراک دستگاه های رهبری دو کشور بر سر شماری از مسايل سياسی و اقتصادی در عرصه های داخلی و بين المللی خبر می دهد.


هوگو چاوز، رييس جمهوری ونزوئلا، که روز یکشنبه برای ديداری تازه با مسئولان ارشد جمهوری اسلامی وارد تهران شد، در ميان رهبران جهان رکورد دار سفر به جمهوری اسلامی است.


گرمی روابط دو کشور نه بر پيوندهای فرهنگی استوار است، نه بر قرابت تاريخی و جغرافيايی، و نه بر ضروريات حاصل از داد و ستد کالا.


در عوض آنچه که يک کشور ۲۷ ميليون نفری مسيحی و اسپانيولی زبان آمريکای جنوبی را به متحد يک کشور هفتاد ميليون نفری مسلمان و پارسی زبان در خاورميانه بدل کرده، وجوه اشتراک دستگاه رهبری دو کشور بر سر يک سلسله مسايل داخلی و بين المللی از جمله در عرصه اقتصادی است.



آنچه که يک کشور ۲۷ ميليون نفری مسيحی و اسپانيولی زبان آمريکای جنوبی را به متحد يک کشور هفتاد ميليون نفری مسلمان و پارسی زبان در خاورميانه بدل کرده، وجوه اشتراک دستگاه رهبری دو کشور بر سر يک سلسله مسايل داخلی و بين المللی از جمله در عرصه اقتصادی است.

مهم ترين وجه تشابه دو کشور، وابستگی شديد اقتصاد آنها به نفت است. به بيان ديگر بازرگانی خارجی و وضعيت خزانه داری آنها به فراز و نشيب های بازار جهانی طلای سياه بستگی دارد نه به دستگاه توليدی و ماليات شهروندان آنها.


اقتصاد رانتی وابسته به دلار های نفتی، دو کشور را در کام نابرابری های اجتماعی و فساد فرو برده است. در فهرست سال ۲۰۰۶ سازمان شفافيت بين المللی در زمينه طبقه بندی کشورها از پاک ترين به فاسد ترين، که ۱۶۳ کشور جهان را در بر می گيرد، ايران در رديف صد و پنجم و ونزوئلا، با فسادی گسترده تر از جمهوری اسلامی، در رديف صد و سی و هشتمين کشور جهان قرار گرفته است.


هوگو چاوز، در سخنرانی های پايان ناپذيرش، خود را مظهر انقلاب «بوليواری» و طرفدار جدی طبقات محروم معرفی می کند، ولی خانواده و اطرافيان او در قلب مهم ترين شبکه های برخوردار از رانت نفتی قرار دارند. روزنامه فرانسوی «لوموند» چاپ پاريس در شماره ۲۸ ژوئن خود به پديده فساد در ونزوئلا پرداخته و می نويسد که خانواده هوگو چاوز، از پدر او گرفته تا برادران و پسرعموهايش، با در اختيار گرفتن مراکز مهم مالی و صنعتی و بازرگانی، به ثروت های افسانه ای رسيده اند.


شباهت ديگری که ميان ايران و ونزوئلا جلب توجه می کند، فرو رفتن آنها در کام اقتصاد دولتی است. در فهرست سال ۲۰۰۷ بنياد «هريتيج» در مورد طبقه بندی اقتصاد کشورها از آزاد ترين به دولتی ترين، که ۱۵۷ کشور جهان را در بر می گيرد، ونزوئلا در رديف صد و چهل و چهارم و ايران در رديف صد و پنجاهم قرار دارد، همتراز کشورهايی چون چاد، ترکمنستان، بلاروس و کوبا.




هوگو چاوز، رييس جمهوری ونزوئلا، که روز یکشنبه برای ديداری تازه با مسئولان ارشد جمهوری اسلامی وارد تهران شد، در ميان رهبران جهان رکورد دار سفر به جمهوری اسلامی است.


در زمينه سياستگذاری اقتصادی نيز رهبران دو کشور روز يکشنبه، با زنده کردن دوباره تزهای جهان سومی سال های ۱۹۶۰ ميلادی، به پرچمداران مبارزه با «اقتصاد ليبرال» و سازمان های بين المللی اقتصادی بدل شده اند و اصرار دارند به مردمان خود بقبولانند که دشواری های آنها نه از فساد و سوء مديريت در اداره منابع، بلکه از غارتگری کشور های پيشرفته سرچشمه می گيرد.


همچنين هر دو رييس جمهوری تلاش می کنند الگوی اقتصادی تازه ای را به مردمان خود پيشنهاد کنند. به گزارش خبرگزاری فارس، هوگو چاوز در تهران گفته است: «ونزوئلا در حال ايجاد مدل اقتصادی خاص خود می باشد و مدلی را که کشور های توسعه يافته می خواهند تحميل کنند، نمی پذيرد.»


همزمان آقای احمدی نژاد رييس جمهوری اسلامی روز يکشنبه در همايش «روز صنعت» گفت: «ما نمی توانيم الگوی غربی و وارداتی را که با فرهنگ و ارزش های ما تفاوت دارند، به عنوان الگوی توسعه خود برگزينيم.


الگوی اقتصادی بومی، که روسای جمهوری دو کشور بر آن تاکيد کردند، چيست و چه ويژگی هايی دارد؟ ايران و ونزوئلا، که در تار و پود يک اقتصاد نفتی و دولتی گرفتار آمده اند، چه الگويی را به مردمان خود و کشور های در حال توسعه پيشنهاد می کنند؟ چرا آنها نبايد از نمونه های موفق در تاريخ معاصر اقتصادی جهان الهام بگيرند؟ جمهوری بوليواری ونزوئلا و جمهوری اسلامی ايران بدون نفت چه خواهند کرد؟


آقايان چاوز و احمدی نژاد به اين پرسش ها پاسخ ندادند.