امین الله حسین؛ مردی که «خرابه های تخت جمشید» را به صدا در آورد

امين الله حسین كه نام خود را به آندره تغییر داده بود در روزنامه ها و مطبوعات فرانسه به عنوان آندره حسين شناخته مى شد.

اين بار در برنامه هنر و هنرمندان، به زندگى و آثار امين الله حسين، موسيقيدان ايرانى پرداخته ايم. امين الله كه نام خود را به آندره تغییر داده بود در روزنامه ها و مطبوعات فرانسه به عنوان آندره حسين شناخته مى شد.

برنامه هنر و هنرمندان ايران، برنامه اى است كه بر اساس آرشيو و خاطرات مهندس حميد اشراق تهيه مى شود.

حميد اشراق از آشنايان به موسيقى و معمارى ايران است. او اولين نشریه موسيقى و معمارى ايران را منتشر كرد و چندين دهه با چهره هاى ادب و هنر ايران نشست و برخاست داشت.



راديو فردا: آقاى اشراق چرا امين الله حسين نام خود را به آندره تغيير داد؟

حميد اشراق: شايد فشار پسرش روبرت بود كه نمى خواست. كسى نفهميد چرا. مادرش ايرانى بود. امين الله حسين در سمرقند متولد شد و پدرش مرد پولدارى بود. تحصيلاتش تا ۱۹۱۷ يعنى تا انقلاب شوروى در آنجا بود. پدرش او را فرستاد به برلين كه پزشكى بخواند. او عشق به موسيقى داشت و هر كارى كرد پدرش قبول نكرد. رفت يك مدرسه در برلين و مدت كوتاهى موسيقى خواند. يكى از اولين ايرانى هايى بود كه كنسرواتوار پاريس را تمام كرد. رشته كمپوزيسيون را خواند.

امين الله حسين را يك نوازنده بايد شناخت يا آهنگساز؟

امين الله حسين همه چيز مى زد. پيانو مى زد. تار بيش از حد خوب مى زد ولى ما او را يك كمپوزيتور حساب مى كنيم براى اينكه كارهاى بيش از حد قشنگى كرد که شنيدنى است.

امین الله حسین چقدر با فرهنگ و تمدن ایران پیوند داشت؟ و اساسا چقدر با ایران رابطه داشت؟

يكى از كارهايش را برايتان بگويم زمانى كه برلين بود؛ مادر واقعا مادر است. پسرى كه در دامانش بزرگ مى شود قدرت و توانايى فرهنگ ايران را به بچه اش گفته. بچه اش تمام به ايران و فرهنگ و تمدن ما عشق می ورزید.

رفته بود سينما يك فيلم ديده بود به نام «خرابه هاى تخت جمشيد». وسط سالن بلند مى شود داد مى زند من اين خرابه ها را به صدا در مى آورم. بعد از مدتى كه تحصيل كرد، آمد اين خرابه ها را به صورت «خرابه هاى تخت جمشيد» در آورد. حكايتى كه حقيقت است.

زمانى كه علياحضرت ايران يك سفرى به پاريس كردند، خب علياحضرت يك هنرمند واقعى است. با وجود اينكه ملكه مملكت ما بوده باز به هيچ عنوان در نگاه كردن و در جريان هنرها بودند.

موقعى كه آمدند اينجا در سفارتخانه، گفتند من علاقمندم كه آقاى امين الله حسين را ببينم. امين الله حسين آن روز سرما خورده بود، با وجود اين مى آيد و خواهى نخواهى اين دو نفر... چون شخصيت بزرگى بود امين الله حسين، علياحضرت مى فرمايند نزديك من بنشين. مى نشينند و صحبت مى شود و علياحضرت از او سئوال مى كنند كه چرا آهنگ جديد نساختى و من همه كارهايت را گوش مى دهم، ايشان يك كمى، فكر مى كنم، از نظر مالى اظهار نظر مى كند.

ما آن زمان، تاريخش يادم نمى آيد، نوشتيم كه علياحضرت دستور دادند ماهيانه فلان قدر ماهيانه به امين الله حسين پول بدهند. و يك خواهش ديگر علياحضرت از ايشان كرد. براى اينكه اسم سمفونى، «خرابه هاى تخت جمشيد» بود كه كلمه خرابه ها يك كمى خوب نبود كه تبديل شد به «پرسپوليس».

آقاى اشراق با توجه به آشنايى شما به موسيقى، آيا مى توان براى موسيقى امين الله حسين هويت و مليت شناخت؟

من تصور مى كنم جايگاه امين الله حسين يك جايگاه خاصى در فرهنگ موسيقى ماست. يك: آمده يك مايه گرفته از نوانس هاى موسيقى ما با فرم خارجى. اين را جهانى كرده. يعنى مثل اركستر آقاى عليزاده و كلهر و خلج... اين يك موسيقى صد در صد ايرانى است. اگر خارجى مى آيد گوش مى كند، لذت مى برد.

ولى آقاى حسين آمد با الهام گرفتن از فرهنگ موسيقى ما يك جايگاه خاصى به آن داد و آن را با موسيقى خارجى ترکیب کرد.اين است كه در تمام دنیا جلوه كرد و می توانیم او را اولين فردى بدانیم كه توانست اين كار را انجام دهد و اين را دنيا پسند كرد.

امين الله حسين آثارش را در ايران مى نوشت و مى ساخت يا در بيرون ايران؟

امين الله حسين ايران نبود و فقط در سن هفتاد سالگى رفت كه جايگاه مادرش را ببيند. زياد زمان طولانى نبود. ولى عاشق ايران بود. وی کسی بود كه تار را كه يك ساز ايرانى است و به هيچ عنوان به كمپوزيسيون موسيقى سمفونيك فرانسه ارتباط ندارد می زد... ضرب مى گرفت. بيش از حد قشنگ. تار مى زد بيش از حد قشنگ. بنابراين در خونش بود. یا موقعى كه خيام را درست مى كند، خيام را خوانده.

آيا امين الله حسين با موسيقيدان هاى ايرانى همكارى داشت يا مستقلا در خارج از مرزها كارهايش را مى نوشت و اجرا مى كرد؟

هيچ اثرى از امين الله حسين نديديم كه با يك موسيقيدان ايرانى تركيب شده باشد. نمى گويم كه موسيقيدان ايرانى نداشتيم كه كارهايى نكردند. آقاى استوار، آقاى دهلوى، آقاى ناصحى... بنابراين افرادى بودند... آقاى باغچه بان بود. آقاى باغچه بان كارهاى بسيار قشنگى داشت. ولى با هم كار نكردند. این دو، شخصيت بزرگى بودند كه فرهنگ موسيقى ما را در قسمت خارجى به كلى عوض كردند و بردند به جلو.

آيا در موسيقى ايرانى، اركستر، شبیه كارهاى امين الله حسين نقش داشت يا اصولا فقط نوازندگان به صورت فردی مى توانستند ساز و هنرشان را ارائه دهند؟

موسيقى ايرانى هنوز به آن معنا جنبه هارمونى ندارد. هارمونى يعنى چه؟ يعنى شما كه ويولن مى زنيد، من كه تار مى زنم و آن آقايى كه فلوت مى زند، هر كدام از ما يك چيز مى زنيم. هيچ ربطى به هم ندارد ولى در مجموع چيز قشنگى در مى آيد.

تمام موسيقى كه ما مى زنيم... شش نفر مى نشينند و شش نفرشان يك نت مى زنند. چيز مختلف نمى زنند. الان اگر يك فلوت و يك تار و يك ويولن با هم بزنند همه يك نت مى زنند. يكى نيست كه نت ديگرى بزند، دومى يك نت ديگر بزند و سومى يك نت. مجموع اينها قشنگ شود.

اولين بارى كه دوئو (دو نفرى) دو چيز مختلف خواندند و در مملكت ما انجام شد سال ۱۳۰۷ بود و آقاى كلنل وزيرى با روح انگيز انجام داد. كلنل صداى دوم بود و روح انگيز صداى اول. براى اينكه موقعى كه آن خواننده مى خواند، كلنل هم يك چيز ديگر مى خواند. ولى مجموعا اين دو تا يك چيز خاص دارند.