«ايران و آمريکا پس از انتخابات با هم گفت و گو خواهند کرد»

لرد نورمن لامونت، وزیر دارایی پیشین بریتانیا از سطح روابط تهران و لندن ابراز نارضایتی می کند.(عکس: AFP)

روابط سياسی ايران با کشورهای اروپايی، از جمله بريتانيا، در دو دهه گذشته فراز و فرود های گوناگونی داشته است و آينده اين روابط تا حد زيادی در گرو حل مسئله هسته ای ايران است.


اما به رغم اين تحولات، اتحاديه اروپا يکی از شرکای عمده تجاری ايران است. ايران با مازاد حساب جاری، بدهی کم و ذخيره ارزی مناسب، به ويژه در شرايط فعلی که قيمت نفت خام رو به افزايش است، بازار بسيار مناسبی برای کشورهای اروپايی به شمار می رود.


لرد «نورمن لامونت (LORD Norman LAMONT )،« وزير دارايی پيشين بريتانيا در گفت وگو با راديو فردا از سطح روابط ايران و بريتانيا ابراز نارضايتی می کند و آن را «پيچيده» می داند.


راديو فردا: روابط اقتصادی ايران و اروپا را در سال های اخير چگونه ارزيابی می کنيد ؟

نورمن لامونت: بديهی است که من از موضع بريتانيا به اين موضوع نگاه می کنم. متأسفانه روابط اقتصادی ايران و بريتانيا بدتر شده است، به طوری که داد و ستد بازرگانی و صادرات بريتانيا کاهش يافته است. به نظر من بعضی کشورها از جمله آلمان، موفق شده اند که روابط بازرگانی خود را با ايران، در سطح بالايی نگاه دارند. آلمان در مقايسه با بريتانيا، همواره روابط تجاری بهتری با ايران داشته است.


من طرفدار داد و ستد تجاری بين کشورها هستم و عقيده دارم روابط بازرگانی می تواند به بهبود روابط سياسی کمک کند. سردی روابط اقتصادی بين ايران و بريتانيا جای تأسف دارد.


لرد لامونت! آيا آمريکا و متحدان اروپايی اش، سياست واحدی در قبال جمهوری اسلامی دارند يا اين که سياست های متفاوتی را با توجه به منافع خود دنبال می کنند؟


در اين باره زياد بحث شده است. می دانيد که بين ايران و اروپا گفت و گوهايی وجود داشته و تلاش هايی به عمل آمده است تا ايران از طريق اتحاديه اروپا، روسيه و چين تعهداتی را بپذيرد، اما تا به حال نتيجه ملموسی حاصل نشده است.


فکر می کنم ايران مايل به گفت و گوی رو در رو و همه جانبه با آمريکا باشد. اميدوارم ايران بخواهد با آمريکا گفت و گو کند. البته پيشنهاد گفت و گوی رو در رو آسان است، اما عمل کردن به آن موضوعاتی که بايد به بحث گذاشته شود، بسيار مشکل است. پيشينه روابط ايران و آمريکا نشان می دهد که هر گاه يک طرف آماده گفت و گو بوده، طرف مقابل آمادگی نداشته است.


  • «اعتقاد بر اين است که بعد از انتخابات رياست جمهوری آمريکا، صرف نظر از اين که رييس جمهوری از حزب دمکرات باشد يا جمهوريخواه، تلاش هايی برای گشودن باب مذاکره با آمريکا صورت خواهد گرفت و مطمئن هستم که اين چنين خواهد شد.»
لرد لامونت، وزیر سابق داراایی بریتانیا

اخيراً ايران به اين نتيجه رسيده است که سياست خارجی اش، منافع آن را تأمين می کند و احتمالا تمايل کمتری برای گفت و گو دارد. اميدوارم اين گونه نباشد، زيرا به اعتقاد من مذاکره ميان آمريکا و ايران، منافع زيادی برای هر دو کشور دارد.


اعتقاد بر اين است که بعد از انتخابات رياست جمهوری آمريکا، صرف نظر از اين که رييس جمهوری از حزب دمکرات باشد يا جمهوريخواه، تلاش هايی برای گشودن باب مذاکره با آمريکا صورت خواهد گرفت و مطمئن هستم که اين چنين خواهد شد.


زمانی که جک استراو، وزير امور خارجه دولت تونی بلر بود، روابط ايران و بريتانيا رو به گرمی گذاشت، ولی اکنون وضع به گونه ای ديگر است. روابط فعلی بين ايران و بريتانيا را چگونه ارزيابی می کنيد؟


از اين که روابط ايران و بريتانيا اين گونه است، قدری افسرده ام. مطمئن نيستم که روابط دو کشور در زمان وزارت جک استراو بهتر از حالا بود. آقای جک استراو معتقد به گفت و گو با ايران بود و جو مساعدی را نيز ايجاد کرده بود. او رابطه خوبی با وزيران ايرانی از جمله کمال خرازی داشت و اين کار نتيجه ملموسی هم به بار آورد.


اکنون بريتانيا دولت جديدی دارد و آقای احمدی نژاد هم به عنوان رييس جمهوری ايران، موضع تحريک آميزی اتخاذ کرده و تمايل دارد صريح و بی پروا سخن بگويد. گرچه برخی از محافظه کاران در ايران از جمله شهردار تهران، از سخنان او انتقاد کرده اند.


به نظر من، روابط ايران و بريتانيا قدری پيچيده است. اين برای بريتانيا مايه تأسف است زيرا بر خلاف آمريکا، بريتانيا در ايران سفارتخانه دارد و با ايران روابط ديپلماتيک بر قرار کرده است. هر چند که در ايران، اغلب بريتانيا و آمريکا را در يک رديف قرار می دهند و متأسفانه روابط ايران و بريتانيا به آن خوبی که بايد باشد نيست.


با توجه به کاهش مداوم ارزش دلار، آيا دنيا به سوی بحران مالی پيش می رود؟ اگر چنين است کشورهای صادر کننده نفت (اوپک) از جمله ايران، چگونه با آن دست و پنجه نرم خواهند کرد؟


فکر می کنم آهنگ فعاليت های اقتصادی کم شده است. اين که به سوی رکود اقتصادی پيش می رويم يا نه، نمی دانم. تنزل ارزش دلار جزيی از يک وضعيت پيچيده اقتصادی است. آن چه که بيش از تنزل ارزش دلار بر اين وضعيت اثر گذاشته، اختلال موجود در روش کاری بانک ها و بخش صنايع است.


فقدان نقدينگی وجود دارد و بانک ها به يکديگر قرض نمی دهند، از يکديگر هراس دارند و با نظر شک و ترديد به هم نگاه می کنند. بانک ها از اين هراس دارند که ضرر و زيان عمده ای ممکن است در سيستم نهفته باشد. به همين جهت سياستمداران و دولت ها به درستی اصرار دارند که بخش مالی بايد آشکارا ضرر خود را اعلام کند. همه اينها، نشانه های بحران در بخش مالی است، گرچه تا به حال اثرات اين بحران را در کل بخش های اقتصادی آمريکا مشاهده نکرديم چه برسد در تمام جهان.


معمولاً اين اثرات، ابتدا در آمريکا ظاهر می شود و بعداً به احتمال زياد در بريتانيا که از نظر اقتصادی اغلب از آمريکا پيروی می کند. اين پديده اگر ظاهر شود می تواند اثرات بيشتری روی سيستم بانکی بگذارد و سپس به نقاط ديگر دنيا سرايت کند.


اين مسئله لزوماً يک فاجعه نخواهد بود. بانک ها می توانند تغييرات عمده در سهام و سرمايه بدهند يا دست به اقدامات ديگری بزنند. به عقيده من اين اقدامات در نهايت به کند شدن رشد اقتصادی منتهی خواهد شد. خوشبختانه برخی کشورها، نه فقط صادر کنندگان نفت، بلکه توليد کنندگان کالا مانند روسيه و کشورهای تازه صنعتی شده مانند چين و هند می توانند تا حدی جای خالی ناشی از کندی اقتصادی آمريکا را پر کنند. گر چه اقتصاد اين کشورها هم تا اندازه ای به اقتصاد آمريکا متصل است.


زمانی که شما وزير دارايی بوديد، ديويد کامرون رهبر فعلی حزب محافظه کار، از دستياران شما بود. آيا ديويد کامرون می تواند حزب محافظه کار را در انتخابات آينده بريتانيا به پيروزی برساند؟


من معتقدم که ديويد کامرون حزب محافظه کار را به پيروزی خواهد رساند. او در وزارت دارايی برای من کار می کرد و دوست من است. ديويد کامرون بسيار با لياقت، باهوش و سريع الانتقال است و به نظر من نخست وزير خوبی خواهد بود. برابر نظر سنجی که خوب و بد آن را نمی دانم، او از ديگران به مراتب جلوتر است. دولت فعلی بريتانيا در شرايط مشکلی قرار دارد و به نظر من شانس پيروزی ديويد کامرون در انتخابات آينده بسيار زياد است.