نقش تاریخی عمان در میانجی گری بین ایران و آمریکا

  • امير مصدق کاتوزيان

فهد بن محمود ال سید (چپ) نماینده ویژه سلطان قابوس در دیدار با محمود احمدی نژاد، رییس جمهور اسلامی ایران.

روز يكشنبه كمى پس از آنكه هواپيماى سارا شورد، شهروند آمريكايى كه هفته پيش با ميانجيگرى عمان پس از حدود ۱۴ ماه حبس از زندان اوين ايران آزاد شد، در نيويورك بر زمين نشست، او كنفرانس خبرى خود را با اين جمله آغاز كرد:

«مى خواهم بار ديگر حرفهايم را با سپاسگزارى صميمانه از دولت و رهبران روحانى ايران آغاز كنم. به ويژه آيت الله خامنه اى و محمود احمدى نژاد رئيس جمهور براى لطفى كه در آزادى من از زندان كردند. عميقاً اميدوارم كه جهان اين ژست بشردوستانه دولت و قوه قضاييه ايران را از قلم نياندازد.»

جمله خوشايند براى رهبر جمهورى اسلامى ايران و تلطيف كننده جو نيويورك براى حضور رییس جمهور ايران در مقر سازمان ملل در اين شهر براى مجمع عمومى سالانه اين سازمان.

جمله اى كه شبيه آن را محمود احمدى نژاد خود همان روز پس از ورود به نيويورك در پاسخ پرسش كريستين امانپور، خبرنگار ايرانى تبار شبكه اى بى سى آمريكا درباره آزادى سار شورد بر زبان آورد.



سارا شورد در كنفرانس خبرى خود با يادآورى اينكه نامزدش شين بائور و دوستش جاش فتال دو آمريكايى ديگر هنوز در ايران به اتهام جاسوسى زندانى اند، گفت هنوز وقت جشن گرفتن نيست و افزود:

«ما جرمى مرتكب نشده ايم و جاسوس نيستيم. ما به هيچ وجه قصد لطمه زدن به دولت و مردم ايران را نداشتيم. و من معتقدم يك بدفهمى بزرگ به دستگيرى و ادامه بازداشت مان منجر شد.»

آزادى سارا شورد در هفته گذشته با استقبال مقام هاى آمريكايى رو به رو شد. بخشى از امتياز اين تحول در پرونده سه آمريكايى ياد شده به عمان داده شد. وزن اين سلطان نشين خليج فارس در زدودن تنش ميان تهران و واشنگتن در چه حد است؟

عمان به قطعنامه هايى كه مثلاً در آن شورا در ارتباط با جزاير سه گانه ايران صادر مى شده، راى مثبت داده ولى خوب هميشه به طور ضمنى به مقام هاى ايرانى هم مى گفت كه ما در اصل چاره اى نداريم و علاقمند نيستيم كه خودمان را وارد اين مجادلات بين شما و امارات متحده عربى وارد كنيم. لذا عمان هميشه سعى داشته در اصل اگر در توانايى اش هم بوده باشد، يك نقشى را در رابطه با ايران با كشورهاى غربى مثل آمريكا و انگليس هم ايفا كند

مهرداد خوانساری، کارسناس مسائل خاورمیانه
در لندن، مهرداد خوانسارى، ديپلمات ايرانى در دوران پيش از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ مى گويد آنچه عمان را در ميان كشورهاى خليج فارس براى ميانجيگرى ممتاز مى كند، مناسبات ديرين امنيتى و منطقه اى نزديك به چهل سال عمان و ايران است.

مهرداد خوانسارى: ايران و عمان هميشه داراى روابط ويژه اى بودند. يعنى از زمانى كه مسئله جنگ داخلى در عمان بود و قضيه ظفار رژيم سلطان قابوس را در عمان تهديد مى كرد، اوايل دهه هفتاد ميلادى دولت وقت ايران مى شود گفت كه تنها كشورى بود در منطقه كه على رغم اينكه عرب نبود به داد عمان رسيد و شاه فقيد در آن زمان نيروهاى نظامى كمك به سلطان قابوس به عمان فرستاد و غائله ظفار در آن مملكت پايان يافت. از آن همان زمان عمان داراى روابط فوق العاده نزديك با ايران بود و بعد از پيروزى انقلاب اسلامى عمان به طور جدى سعى مى كرد كه روابط حسنه خود را با دولت ايران حفظ كند. هر گاه كه مسائل منطقه اى هم پيش مى آمد كه كشورهاى ديگر عربى در ارتباط با ايران مواضعى مى گرفتند، عمان سعى مى كرد كه خودش را از مواضع آنها به دور نگاه دارد و نگذارد كه روابط حسنه اش با ايران خدشه دار شود. اين روشى است كه همواره در ظرف سى و يك سال گذشته بين ايران و عمان وجود داشته.»

مناسباتى كه پيش از انقلاب بهمن ۵۷ ايران تحكيم شد، بعد از انقلاب هم به گفته عليرضا نورى زاده، روزنامه نگار و كارشناس امور خاورميانه در لندن تداوم يافت:

«سلطان نشين عمان در ميان كشورهاى حاشيه خليج فارس و همينطور اعضاى شوراى همكارى هاى خليج فارس شايد تا حدودى قطر را هم مى شود گفت، ولى سلطان نشين عمان واقعاً بايد گفت تنها كشورى است كه در طول ۳۱ سال گذشته كم و بيش همان روابطى را كه با ايران در دوران پادشاهى داشته، حفظ كرده و اين سياست در چارچوب اين مسئله بوده كه سلطان نشين عمان بين فشار عربستان سعودى كه تلاش مى كند بين كشورهاى شبه جزيره عربستان را هماهنگ با سياست هاى خودش كند و نفوذ و قدرت جمهورى اسلامى... يك بازى بسيار پيچيده و دقيق ديپلماتيك كرده كه مهارتش در اين نوع بازى هاى بسيار حساس است. كشورهاى ديگر هم شايد تلاش كردند اين بازى را بكنند ولى موفق نشدند. در نتيجه در منطقه تنگه هرمز كه سلطان نشين عمان و ايران در دو طرف آن قرار گرفته اند، ما شاهد همكارى هاى اين دو كشور نه فقط در زمينه هاى تجارتى و اقتصادى يا فرهنگى و غيره حتى در زمينه هاى نظامى و امنيتى در طول اين سالها بوديم. در دوران جنگ ايران و عراق سلطان نشين عمان و بعد از آن قطر دو كشورى بودند در حاشيه خليج فارس كه مداخله مستقيمى در يارى رساندن به عراق نداشتند و اگر احتمالاً در شرايطى مجبور مى شدند امتيازى به عراق بدهند، همزمان اين امتياز را به جمهورى اسلامى هم مى دادند. اين باعث شد كه روابط دو كشور روابط بسيار دوستانه اى باشد و ملاقات هايى كه در سطح مسئولان بلندپايه دو كشور صورت گرفته، حكايت از اين مى كند كه اين روابط در يك مسير معتدل بدون اينكه درجه حرارتش بالا و پائين برود، ادامه پيدا كرده و طى سه چهار سال اخير بازديد نيروى دريايى ايران از بنادر سلطان نشين عمان و همينطور كشتى هاى عمانى از سواحل ايران، شركت نظاميان عمانى در مانوورهاى ارتش و سپاه و همين طور همكارى هاى دو كشور در زمينه هاى دستيابى به دانش استراتژيك و همكارى هاى امنيتى... اينها نشان دهنده اين است كه در بين دو طرف اراده اى وجود دارد كه اين روابط ثابت و مثبت باشد و هيچ نوع خللى در آن وارد نشود.»

با اين همه در گذشته عمان در مورد جزاير سه گانه خليج فارس همان حرفى را زده كه ديگر كشورهاى عضو شوراى همكارى خليج فارس و كشورهاى عربى زده اند.

اما به گفته مهرداد خوانسارى لحن و رفتار عمان موجب شده كه اين موارد موجب بروز مشكلى در مناسباتش با ايران نشود.

«البته مواقعى بوده مانند جلساتى كه در كميسيون شوراى همكارى هاى كشورهاى خليج فارس كه عمان يكى از آنهاست. مثلاً عمان به قطعنامه هايى كه مثلاً در آن شورا در ارتباط با جزاير سه گانه ايران صادر مى شده، راى مثبت داده ولى خوب هميشه به طور ضمنى به مقام هاى ايرانى هم مى گفت كه ما در اصل چاره اى نداريم و علاقمند نيستيم كه خودمان را وارد اين مجادلات بين شما و امارات متحده عربى وارد كنيم. لذا عمان هميشه سعى داشته در اصل اگر در توانايى اش هم بوده باشد، يك نقشى را در رابطه با ايران با كشورهاى غربى مثل آمريكا و انگليس هم ايفا كند و على الاصول كانديد خوبى بوده براى اينكه در اين شرايط فعلى بخواهد به آن روند مذاكرت پشت پرده اى كه براى آزادى اين گروگان آمريكايى بوده، ايفا كند.»

با اين حساب نقش عمان در تنش زدايى ميان ايران و آمريكا و متحدانش تا چه اندازه بوده است؟

عليرضا نورى زاده: آقاى بن علوى كه مدتهاست دستگاه ديپلماسى عمان را در اختيار دارد داراى احترام ويژه اى نزد دولتمردان غربى است و همينطور معمولاً در نقاط مختلف منطقه وقتى مشكلاتى ايجاد شده، حضور او هميشه حضور مثبتى بوده. به او خيلى احترام مى گذارند. خود سلطان قابوس كه تاج و تخت خود را مديون ايران مى داند به خاطر حضور ارتش ايران در سلطان نشين عمان قبل از انقلاب و شكست دادن شورشيان ظفار، يك نوع نگاه ويژه اى نسبت به ايران دارد و اين را به دفعات اعلام كرده و در مسئله بحران روابط ايران و آمريكا در جريان گروگانگيرى سلطان نشين عمان تلاش هايى را بدون سر و صدا دست زد براى اينكه فضاى عارى از تشنج ايجاد كند.

سلطان قابوس كه تاج و تخت خود را مديون ايران مى داند به خاطر حضور ارتش ايران در سلطان نشين عمان قبل از انقلاب و شكست دادن شورشيان ظفار، يك نوع نگاه ويژه اى نسبت به ايران دارد و اين را به دفعات اعلام كرده و در مسئله بحران روابط ايران و آمريكا در جريان گروگانگيرى سلطان نشين عمان تلاش هايى را بدون سر و صدا دست زد براى اينكه فضاى عارى از تشنج ايجاد كند.

علیرضا نوری زاده، روزنامه نگار مقیم لندن
بعد از عمليات طبس و سپس در جريانى كه به ايران گيت مشهور شد، نقش عمان يك نقش ثانوى ولى بسيار موثر بود. عمان به خاطر اينكه داراى شبه روابطى با اسرائيل است، در مواردى موفق شده آن حالت تنشى را كه بين ايران و اسرائيل به وجود آمده، تاحدى فرونشاند.
در زمينه روابط با ايالات متحده طبيعتاً عمان داراى روابط بسيار ويژه اى است با آمريكا. حتى گفته مى شود بين عمان و آمريكا قراردادهاى دفاعى هم هست. منتها برخلاف قطر كه بزرگترين پايگاه نظامى آمريكا در آنجاست، در عمان چنين حضور نظامى ديده نمى شود. اما اين به معناى آن نيست كه در سلطان نشين عمان آمريكا حضور نظامى ندارد. نه. آنجا هم هست منتها در اشل خيلى پائين تر.»

اما هرچه بر مدت رويارويى تهران و آمريكا بر سر برنامه هسته اى ايران افزوده شده، كشورهاى حاشيه خليج فارس هم كمتر نگرانى خود را از اتمى شدن ايران و احتمال خدشه دار شدن ثبات خود پنهان كرده اند.

مهرداد خوانسارى مى گويد گرچه عمان استثنايى بر اين قاعده نيست، اما آنچه عمان را از ديگر كشورهاى عربى متمايز مى سازد، نحوه برخوردش با اين نگرانى است:

«عمان سعی می کند نگرانى هايى را كه در ارتباط با اتمى شدن ايران دارد در مذاكرات دو جانبه يا به طور بى سر و صدا با مقامات ايرانى مطرح كند. سعى نمى كند به صورت تحريك آميز مثلاً مواضعى بگيرد كه آن مناسبات ديپلماتيكش با ايران را خدشه دار كند. ولى در نهايت عمان همان قدر نگران اتمى شدن ايران و سلطه يافتن نظام اسلامى ايران به مسائل در خليج فارس است كه ديگران. ولى شيوه و نحوه برخوردش با آنهاى ديگر متفاوت است.»

با اين همه مهرداد خوانسارى مى افزايد بعيد است نقش عمان در ميانجي گرى ميان ايران و آمريكا در حد نقشى باشد كه تركيه و برزيل به ويژه از بهار امسال به اين سو بازى كرده اند:

«من تصور نمى كنم كه عمان بتواند آن نقشى را كه برزيل يا تركيه در ارتباط با موضوع اتمى داشته، ايفا كند. بايد در نظر داشت كه خود احمدى نژاد علاقمند بود كه حداقل اين مسئله مربوط به اين گروگان آمريكايى قبل از مسافرتش حل شود. خود دولت ايران هم مى خواست كه كشور ثالثى نقش ميانجى را به نوعى ايفا كند. اين نقش عمان نمى توانست بدون خواست خود دولت ايران موثر باشد. ولى دولت ايران دوست ندارد كه كشورهايى مثل عمان يا ديگر كشورهاى كوچك كه در منطقه خليج فارس هستند در ارتباط با مسئله مهمى كه براى ايران يك مسئله بزرگ قلمداد مى شود، دخالتى داشته باشند و يا به آنها نقشى را بدهد كه بيش از گنجايشى است كه جمهورى اسلامى براى اين نوع كشورها در نظر دارد. چون دولت جمهورى اسلامى هم مى داند كه دولت عمان نهايتاً مواضعش در ارتباط با مسائل كلان با ديگر كشورهاى عربى تفاوتى ندارد فقط نحوه برخورد آنهاست كه متفاوت است. چون از اين موضوع آگاهى كامل دارد، ميزان اعتمادش در ارتباط با مسائل كلان فوق العاده محدود است و مى داند كه نهايتاً عمان و ديگر كشورها متكى به وجود آمريكا و كشورهاى غربى به عنوان بزرگترين مدافع خودشان در مقابل ايران تكيه مى كنند و اين وضعيتى است كه به هر حال وجود دارد.»

از سويى ديگر عليرضا نورى زاده، مى گويد عمان حساب شده به ميدان ميانجيگرى وارد شده است:

«يك موقعيت ويژه اى سلطان نشين عمان دارد براى اينكه بتواند بدون جنجال... از نكات مميزه ديپلماسى عمان اين آرام بودن و دور از جنجال عمل كردن است. اين اميد هست كه الان اگر تلاش هايى را بهش دست زده اند، زمينه هاى مناسبى در دو طرف ديده اند. به معناى ديگر دولت سلطان نشين عمان دولتى نيست كه خود را سبك كند و به ميدان بپرد و بعد دست خالى بازگردد. اين است كه مسلم اشارات مثبتى را از دو طرف ديده كه قدم در اين راه گذاشته. به هر حال موفقيتش در مورد خانم شورد مى تواند استمرار داشته باشد و ما شاهد اين باشيم كه بدون سر و صدا ديپلماسى عمان بتواند به كمك جمهورى اسلامى بيايد و اين فضاى پرتنش را تعديل كند.»

پژواك اين اميدوارى را مى توان در اين گفته هاى سارا شورد سراغ گرفت:

«معتقدم داستان تراژيك ما فرصتى است براى آمريكايى ها و ايرانى ها كه دريابند بهبود مناسبات به نفع همه است.»